ترجمه دوم - بخش دوم - فصل سیزده

ویکی‎کتاب، کتابخانهٔ آزاد
Travel Warning هشدار:

این صفحه مربوط به یک کتاب در حال گردآوری است. بدون هماهنگی مدیران به هیچ عنوان تغییری در این صفحه ایجاد نکنید. در صورتی که تغییری در این صفحه ایجاد کنید یک خرابکار محسوب می‌شوید و با شما برخورد خواهد شد

ازبیست ونه نفر از دانشجویان این کالج خواسته شده که به بخش های رفت و آمد 1و2 ، از این نوارها گوش فرا دهند. محدودۀ سنی آنها 16 تا 45 سال بود با میانگین سنی 27 سال. 17 نفر از این دانشجویان به اختلال بصری متوسط و 12 نفرازآنان به اختلال بصری شدید مبتلاهستند. 5 نفر باقی مانده از افراد گروه ، نابینا هستند . ازگزارشهای آزمودنیهای نابینا ازاین آزمایش نتایج متعددی حاصل شد ، ازاین نتایج خاص،می توان به دومورد شاخص اشاره کرد. یکی ازنتایج این بود که آزمودنی ها اظهارکردند که این نوارها درارتباط بامسیرراه های عبورآنان که بخشی ازتجارب روزمره آنها ست، بسیار خاطره انگیزو آموزنده است . باوجوداین به عنوان نکتۀ دوم ، این نکته رامطرح کردندکه: علیرغم اینکه احساس می کنند که این نوارها می توانند بهتر باشند ولی نقطه ضعف آنها ارتباطی به کیفیت عمومی برنامه ضبط شده ندارد.

بررسی ما درباره  چگونگی گسترش این تکنیک، ما را به توسعه  روشی  که به نام «دوربین صوتی» خوانده می شود، و چگونگی استفاده موثرازاین رویکرد هدایت کرد. به هنگام انجام این کارها، متوجه شدیم مسائل فنی که باموشکافی مورد بررسی قراردادیم تنها بخشی ازداستان را به خود اختصاص می دهند.
تکنولوژی، تکنولوژی شناختی و طراحی نقشه 

درحالی که نتایج کارهای انجام شده در گذشته، ازجمله مطالعات بعدی که توسط هوکت در سال 1996 انجام شده به صورت روشن و واضح از برنامه ضبط شده با استفاده ازدوگوشی حمایت می کنند ، این نتایج می توانند تصاویری مفید از محیطی را ارائه دهندکه در آن تکنولوژی و کاربردهای آن شدیداً نیازمند پالایش و تغییر و تحول است. برای بررسی وتعیین چگونگی تغییروتحولات احتمالی، ملاحظه چگونگی کارکرد متداول نقشه هایی که به صورت روزمره توسط افراد بینا و به عنوان ابزارهایی ارتباطی مورد استفاده قرار می گیرند، مفیداست و سپس بررسی چگونگی جنبه های کارکردی به جای توجه به جنبه های ساختاری این سیستم ارتباطی که عملادسترسی به آن را برای نابینایان امکان پذیر می سازد، ضروری است.

نقشه های فضایی برای بینایان

نقشه هایی که افراد بینا مورد استفاده قرار می دهند وابسته به ویژگی های متعددی ازجمله  معمول بودن ، فطری بودن می باشدکه هردوآنها برای موفقیت این نقشه ها ضروری هستند. واضح است که وجود کلید سازمان نقشه برداری کشوری بریتانیا برای اینکه هر فردی بتواند تشخیص دهد که یک مربع سیاه توپر با یک علامت صلیب درروی آن معرف کلیسا با یک برج ، و یک دایره با صلیبی در بالای آن معرف کلیسایی با منار مخروطی است، ضروری است . به همین ترتیب واضح است که همانندی طبیعی ما بین ساختار نقشه درقالب ویژگی هایی همچون خطوط ساحلی و جاده ها و نیز ساختار خطوط ساحلی و جاده ها دردنیای واقعی وجود دارد. با وجوداین در اینجا از  مسئله همشکلی وتناظر(isomorphism)  متکی براین اصل است که کدامیک از ویژگی های طبیعی مهم هستند و درنتیجه باید مطرح شوند وکدامیک ازآنها از اهمیت چندانی برخوردار نیستند . شیوه تعیین وارائه این ویژگی ها از طرفی به قواعد موجود و اما ازجنبه ای دیگر  به یک نظریۀ متداول از  نقطه نظریا دیدگاه مشترک در محدوده حسی ، ما بین سازندۀ نقشه و استفاده کننده آن وابسته است ، همچنین این امر سبب ارتباط نقشه باجهان اطراف آن می شود. به عبارت دیگر یک نقشۀ بصری مناسب به میزان نقطه نظرمشترک ما بین طراح نقشه و استفاده کننده ازآن در ابزار ارائه شده ، جهانی که نقشه براساس آن ترسیم شده و همچنین به مجموعه ای از اصول مشترک  وابسته است.
نقشه های فضایی برای نابینایان
همانطور که در بالا  مطرح شد، یکی از دلایل ناکامی ابزارهای یاری دهنده فراوانی که جهت کمک به نابینایان ساخته می شوداین است که سازندگان آنها تلاش می کنندکه نقطه نظر  افراد بینا در مورد فضا  را درک کرده واین اطلاعات را درقالبی مناسب وقابل استفاده برای نابینایان ارائه کنند . بنابراین  سیستم نقشه های لمسی که توسط افراد بینا ساخته می شود نه تنها براساس یک قاعده بلکه براساس دنیای حسی مشترک ما وتلاش برای ساختن نقشه با ویژگیهای قابل دسترسی از طریق وسایل دیگراست. نوید ساختن  نقشه های صوتی ای که ما در این طرح تحقیقاتی مطرح کرده ایم ، نه تنها فن آوری برنامه ضبط ازطریق دوگوشی راشامل می شود بلکه درحقیقت این تکنولوژی به ما اجازه می دهدکه فرایند طراحی نقشه برای مصرف کنندگان نابینا را به صورتی خلق نماییم که در آن حوزه حسی مشترکی مانند آنچه بین طراح نقشه واستفاده کننده بینای آن وجود دارد ، موجود باشد . 

ما هنوز باید این تعهد را درزمینه های اساسی پرورش دهیم، اما اکنون راه مقابل ما در ارتباط با تکنولوژی ومجموعه ای ازمسائل انسانی روشن به نظر می رسد.قسمتی از آن به بخشی ازپیشرفتهای فن آوری وابسته است و همچنین بخش دیگری ازآن به تشخیص چگونگی طراحی تکنولوژی و معنا واهمیت آن واستفاده از آن در جامعه وابسته است. برای درک معنای احتمالی این فرایند ، توجه به چهار نکته ای که در متن زیر مطرح می شوند ، الزامی است: 1) برای پیشرفت وتوسعه تکنیک طراحی نقشه و نیزکمک به طراح نقشه های مخصوص نابینایان ، ما به دنبال توسعه تکنیکی به نام «دوربین صوتی» هستیم. این اصطلاح را می توان توصیف مبالغه آمیزی از دستگاه ضبط ازطریق دوگوشی به شمار آوردکه این دستگاه دارای خصوصیات زیر است: (a ) این سیستم به استفاده کننده این امکان را می دهد که میکروفن های گوشی خودرا به روشی مشابه با استفاده عکاسان ازدوربین خود انتخاب وتنظیم نماید به عنوان مثال می توان به تنظیم دیافراگم دوربین توسط عکاسان برای نمایش موقعیت موردنظرعکاس اشاره کرد. (b )این سیستم به استفاده کننده اجازه می دهدتا دوباره نوار را به عقب برگردانده وآن نواری که همین الان ساخته شده را با روشی مشابه با اصلاح نمایش فیلم ازطریق پخش مجددآن از طریق دوربین فیلمبرداری به آسانی اصلاح نماید. هر چند باید در نظر داشت که دوربین صوتی به خودی خود دربسیاری ازموارد از جذابیت کمتری از نکاتی که درادامه مطلب مطرح می شود ، برخوردار است. 2) درآغازهنگامی که مااین امکان رافراهم آوردیم که برنامه ضبط شده از طریق دوگوشی با هر وضعیتی به غیر از موقعیتی که سر بدون حرکت و ثابت است ، ساخته شود ، از توجه به این حقیقت که سر فرد نابینا درجهات گوناگونی حرکت می کندواین حرکات نه تصادفی و نه غیرعادی هستند و این حرکات سبب افزایش میزان اشارات صوتی می شود ، غافل شده ایم . این حرکات درارتباط با رویدادهای طبیعی مورد سوال ما هستند . درنتیجه حرکات هوشمندانه سر، ارزش اطلاعات ضبط شده افزایش می یابند. برای درک بهتر این نکته، در نظر بگیرید که اگریک دوربین فیلمبرداری به همراه دستورالعمل تهیه یک یرنامه مفید ازمکانی که یک فردبینا ممکن است ازآن دیدن کند به یک فرد نابینا داده شود ، برنامه ضبط شده چگونه خواهدبود . اگر فرد نابینا تصمیم بگیرد بهترین روش انجام این کاراستفاده از دوربین در موقعیت ثابت است در این صورت ممکن است بتوانیم یک فیلم مفید برای بینایان تهیه کنیم ولی در عین حال ممکن است صرفا فیلم بی مصرفی از زمین عایدمان شود . درصورتی که فردنابینای ما با شخصی بینا همکاری نماید تا ازدوربین خود برای نشان دادن مناظرمناسب برای افرادبینا استفاده کند،ازکارخودنتیجه بهتری خواهدگرفت .این موضوع ما را به نکته سوم هدایت می کند. 3) اگراستفاده کننده نقشۀ صوتی از این نکته مطلع باشد که این نقشه توسط یک شخص نابینا برای استفاده نابینایان ساخته شده ، ازآن به بعد نوارهای ضبط شده برای او از کیفیت متفاوتی برخوردارخواهند بود چراکه ، استفاده کننده نابینا می داند که این اطلاعات صوتی به صورت هدفمند مورد توجه سازنده نقشه که خود نابیناست ، قرارگرفته اند . این مسئله برای آنها ازاهمیت زیادی برخوردار است، امکان انتخاب این روش درخلق این نقشه به معنای ورود این نقشه به سطح والاتری است .این نقشه دیگرصرفا یک وسیله آموزنده باتوجه به محیط نیست بلکه یک وسیله ارتباطی بامعناست، این همان مفهومی است که درسال 1972توسط لیونز ارائه شد. 4) همچنین این موردی است که نه تنها در محیط حسی نقشه های صوتی مورد استفاده قرار می گیرد بلکه امروزه ، این ویژگی ها ما بین نابینایانی که احتمالا از این سیستم استفاده می کنند مشترک است. این یکی از ویژگی های بالقوه و هیجان انگیز این تکنولوژی است همانطور که از مارک ژروز نقل شده که : اوقبلا هیچگاه امکان شانس گوش دادن به صداها به هنگام عبور ازخیابانها را نداشت. درگذشته او تنها یکبار درجریان جستجو مسیرراه خود این صداها راشنیده بود . بنابراین با استفاده از این سیستم نه تنها می توان بازخوردآنچه که شنیده شده در رفتار هرفردی مشاهده کرد بلکه هرشخصی می تواند روایت خاص خودش را از آن رابه دیگران ارائه کند ، این امرمی تواند به خودی خود یک موضوع قابل تحقیق و بررسی باشدو به هرفرد نابینایی امکان اصلاح قضاوت خودرا بدهد .حتی هرشخصی ممکن است روش خاص خودرادرضبط نوار به وجودبیاورد.

تکنولوژی شناختی درحال حاضرآخرین قسمت از بخش قبل، بیشتر براساس تصوراست تا یک کشف واقعی. با وجوداین، این امر نه باورنکردنی است نه بی اساس. اگرشخصی به اصطلاح تکنولوژی شناختی بیاندیشد درمرحله بعد توجه او به شیوه جالب توجهی ازجنبه فنی مسائل به جنبه شناختی، ارتباطی و اجتماعی مسائل معطوف می شود. طراحی در تضاد با عملکرد جنبش یاری دهنده نابینایان درگذشته با تمرکز بر روی مهارتهای واقعی جامعه مصرف کننده، چگونگی کارکرد تکنولوژی درآفرینش ارتباط موثری دربین آنان برانگیخته می شود. ما اغلب به هنگام استفاده از یک تکنولوژی جدید، درحقیقت به هنگام طراحی آن فراموش می کنیم که این تکنولوژی جدید ارتباطی را مابین طراح و مصرف کننده به وجود می آورند. مابا توجه به ارتباطات، تمرکز برجزئیات فیزیکی برخی ازدستگاهها مسبب کاهش ادراک خود از خصوصیات کارکردی مورد نیازو ساختاری که دراین زمینه به کار می رود، می شویم . دراین زمینه ما تلاش می کنیم به جنبه های کارکردی مسئله وخصوصیات مصرف کننده توجه کنیم،و این امر سبب ارائه پاسخ تکنولوژیکی نسبتا ساده ای می شود. با وجوداینکه گفته می شودکه تکنولوژی احتمالا به واسطه راهکارهایی که می توانند جایگزین ساختاراجتماعی وارتباطی، و سازنده نقشه افرادنابینا برای نابینایان شود، ازخصوصیات پیچیده ای برخورداراست.اگراین تصورکه گروهی ازنابینایان به طراحی نقشه برای افرادنابینا مشغول شوند به حقیقت تبدیل شود، درواقع آنان خالق و طراح نقشه هاخواهند بود واز دیدگاه شناختی توجه کردن به اهمیت طراحان وطرح گیراست. این نظریه وسوسه انگیز است که بخشی ازطرح تحقیقاتی تکنولوژی شناختی با درک نقش طراحان درعرضه کالاها وخدمات درجامعه صنعتی معاصر به نتیجه می رسد. دردسترس بودن وموفقیت تجاری این محصولات واین امرکه طراحان به طرزمناسبی تعلیم دیده باشندوبتوانند ازنزدیک موقعیت عامه مصرف کننده را درجریان خلق آثارخود درک کنند، امری ضروری است. این امربه ندرت در تکنولوژی شناختی بین المللی رخ می دهدو خصوصیات بارز آموزش طراحی که شامل درک چگونگی بهره برداری کوتاه مدت از اجناس وتکنولوژی برای خلق محصولی مفیدو ضروری، بخشی ازآموزش برای خلق محصولاتی از این نوع نمی باشد . به طورکلی استدلال من این است که هرشخصی که قضیه تکنولوژی شناختی راجدی فرض کند متوجه خواهدشدکه این مسئله به صورت مکرر رخ می دهد.درحالی که توجه خاصی به تغییرات تکنولوژیکی که درسالهای اخیر درکارباکامبیوتر وارتباطات رخ می دهد ، معطوف می شود ، عمده توجه باید برروی راه حلهای مناسب تکنولوژیکی وراهکارهای تکنولوژیکی مترقی باشد.

نتیجه گیری در این فصل من در مورد دستگاه جدیدی گزارش کرده ام که مشکلات افراد نابینا رادر ارتباط با پیدا کردن مسیرشان در مکان های جدید و ناشناخته مخاطب قرارمی دهد. برنامه های تکنولوژیکی و پیشرفته متعددی به منظور کمک به نابینایان درچنین شرایطی ارائه شدند. در این محدوده از ماهواره های GPS همراه با میکرو کامپیوترهای دستی استفاده می شود تا استفاده کننده نابینا بتواند با تعیین دقیق موقعیت خودواستفاده ازدستگاه هدایت رادیویی محلی درمحیط هوشمند که می تواند فردنابینا را درسطح منطقه ای به شیوه دقیقی راهنمایی نماید، راه خودرا بیابد. درحالی که محدودیت هایی در کاربرد این سیستم ها وجود دارد ، با این حال هنوز هم این دستگاه بسیاری از مشکلات عملیاتی پیچیده را حل می کنند. من و همکارانم با تلاش براساس اصول تکنولوژی شناختی یک سیستم کاملاً متفاوت را گسترش داده ایم که از طریق آن میزان مشارکت نابینایان در تفسیر و تحلیل نشانه های فضایی – صوتی افزایش یافته و این امکان برایشان فراهم می شود که بیشتر با هم ارتباط داشته و در مورد تجربۀ شنیداری شان از محیط با هم تبادل اطلاعات کنند.

این سیستم برپایۀ ادراک ومفهوم سازی مجدد مشکل نابینایان بنا شده است. در گذشته این تکنولوژی به گونه ای مورد استفاده قرار میگرفت که فرد نابینا بتواند راه خود را بیابد با این فرض که خصوصیات وتسهیلات تامین شده وادراک فضایی یک فردبیناو نابینا مشابه است. این فرض به معنای انکار این حقیقت است که نابینایان معمولاً در تشخیص و راه یابی فضاهایی که برای آنان شناخته شده است  ماهرترند و این بدان دلیل است که آنها این توانایی را دارند که از نشانه های صوتی مختلف برای هدایت خودشان بهره برند. بنابراین به نظر می رسد  که راهکارمناسب متمرکز ساختن انرژی ما تلاش برای یافتن تکنولوژی است  که به دونابینا امکان می دهد دانش صوتی وتجارب خودشان رابایکدیگرسهیم شوند. 

راه حل ما متکی براستفاده ازتکنیک ضبط ازطریق دوگوشی به اضافه استفاده از یک سری عناصر مهم دیگراست. این تکنیک به شخص نابینا این فرصت را می دهد که بتواند یک نقشۀ صوتی مفید از مکانی که به خوبی می شناسد و منطبق با تجربه شنیداری اش می باشد تهیه کند. این نقشه می تواند برای یک نابینای دیگر پیش از آنکه به آن محل قدم بگذارد مفید باشد. ایده استفاده ازچنین نقشه ای بر اساس ویژگی های کارکردی به جای ویژگی های فیزیکی مبنای کار قرار گرفت، اقدامی که براساس آن اهمیت نقشه درخصوصیات فیزیکی آن درارتباط با تجارب حسی مشترک است. بنابراین از تکنولوژی استفاده می شود تابرارتباط مابین افرادی که در دنیای حسی خاصی سهیم هستند تاکیدشودبدین وسیله ازظهور تعصبی که معمولا افرادبینا درحل مسئله همراه دارند، جلوگیری می شود. در ابتدا این راه حل با توجه به تکنولوژی موردنیاز خود به نحوچشمگیری ساده است.هرچند این امر می تواند به سودجویی ازراههای تازه ازطریق بهره برداری از انواع تکنولوژیهای جدید تبدیل شود. دراین بهره برداری احتمالا از انواع نقشه های صوتی که می تواند برای افزایش تجارب افراد بینا ازفضاهای مجازی دراین دستگاهها به کارگرفته شود،استفاده می شود.

این مثال درس های متعددی  به همراه دارد در رابطه با اینکه چگونه باید از تکنولوژی شناختی جهت گسترش تکنولوژی های جدید که منطبق با نیازهای بشر و توانایی او می باشدو می تواند آن توانایی ها را با استفاده از روشهای جدید درارتباطات پرورش دهد، استفاده کرد.

REFERENCES Blauert, J., 1983. Spatial Hearing: The psychophysics of human sound localisation.

    Cambridge, Massachusetts: MIT Press.

Dodds, A., 1993. Rehabilitating Blind and Visually Impaired People. London:

    Chapman and Hall.

Huckett, E., 1996. Architecture Revealed through Sound." A Study of Space through

   Acoustic Spatial Maps. Diploma Dissertation, Department of Architecture,
    University of Cambridge.

Hull, J., 1990. Touching the Rock. London: Arrow Books. Lyons, J., 1972. Human Language. In Robert Hinde, ed., Non-Verbal

    Communication. Cambrdige: Cambridge University Press.

McAdams, S. and E. Bigand, 1994. Thinking in Sound: The Cognitive Psychology

    of Human Audition. Oxford: Clarendon Press

MacEachren, A., 1995. How Maps Work: Representation, Visualization and

    Design. New York: The Guilford Press.

Moore, B. C. J., 1997. An Introduction to the Psychology of Hearing. London:

     Academic Press.

Ungar, S., M. Blades, and C. Spencer, 1997. The Use of Tactile Maps to Aid

    Navigation by Blind and Visually Impaired People in Unfamiliar Urban
    Environments. Proceedings of the Royal Institute of Navigation, Orientation
    and Navigation Conference 1997, Oxford; Royal Institute of Navigation.
    Available at http://fhis.gcal.ac.uk/PSY/sun/INTACT/Papers/Ungar2.html

Wood, D., and John Fels, 1986. Designs on signs: Myth and meaning in maps.

    Cartographica 23(3), pp. 54-103

Wood, D., and John Fels, 1993. The Power Of Maps London: Routledge, c 1993