مدل ذهنی/مدلهای ذهنی و استدلال
مدل ذهنی |
تاریخچه |
مدلهای ذهنی و استدلال |
مدل ذهنی به عنوان سیستم دینامیکی |
مدلهای ذهنی و استدلال
[ویرایش]یک دیدگاه استدلال انسانی این است که استدلال انسانی به مدلهای ذهنی بستگی دارد. در این دیدگاه، مدلهای ذهنی میتوانند از ادراک، تخیل، و یا درک گفتمان ساخته شوند (جانسون لیرد، ۱۹۸۳).
اصول مدلهای ذهنی
مدلهای ذهنی بر اساس مجموعهای از مفروضات اساسی (axioms) هستند، که آنها را از دیگر بازنماییهای پیشنهادی در روانشناسی استدلال متمایز میکند (برن و جانسون لیرد، ۲۰۰۹). هر مدل ذهنی نشان دهنده احتمال میباشد. یک مدل ذهنی، احتمالی را نشان میدهد که در همه شیوههای مختلف ممکن است رخ دهد (جانسون-لیرد و برن، ۲۰۰۲). مدلهای ذهنی نمادین هستند، به عنوان مثال، هر بخشی از یک مدل مربوط به هر بخشی که نشان میدهد، میباشد (Johnson-Laird، ۲۰۰۶). مدلهای ذهنی مبتنی بر یک اصل حقیقت هستند: آنها به طور معمول تنها شرایطی را که احتمال پذیر هستند را نشان میدهند، و هر مدل احتمالاً تنها نشان دهنده آن چیزی است که در این احتمال با توجه به گزاره درست باشد. با این حال، مدلهای ذهنی میتوانند آنچه را که اشتباه میباشد را نشان دهند، که به طور موقت تصور میشد درست است، مثلاً، در شرایط شرطی خلاف واقع و تفکر انتقادی (برین، ۲۰۰۵).
استدلال با مدلهای ذهنی
مردم به این نتیجه میرسند که استنتاج زمانی معتبر است که تمامی احتمالات را در بر گرفته باشد. روشهای استدلال با مدلهای ذهنی وابسته به مثالهای نقض جهت جلوگیری از نتیجهگیری نامعتبر میباشند؛ آنها روایی را تایید میکنند و اطمینان حاصل میکنند که نتیجهگیری بر روی تمامی مدلهای پیش فرض انجام میشود. ریاضیدانان بر روی زیر مجموعهای از مدلهای احتمالی مشکلات مدل چندگانه (اغلب فقط یک مدل واحد) تمرکز میکنند. سهولت دستیابی ریاضیدانان به نتایج توسط بسیاری از عوامل، از جمله سن و حافظه کاری تحت تأثیر قرار میگیرد (Barrouillet et al. ، ۲۰۰۰). آنها نتیجه را رد میکنند، در صورتی که مثال نقض بیابند، به عنوان مثال، احتمالی که پیشفرض اتفاق بیافتد، اما نتیجهگیری انجام نمیشود (Schroyens et al. 2003؛ Verschueren et al 2005).
نقدها
بحث علمی همچنان در مورد این است که آیا استدلال انسانی بر اساس مدلهای ذهنی، در مقابل قاعدههای رسمی استنباط (به عنوان مثال، O'Brien، ۲۰۰۹)، قوانین خاص محدوده استنباط (به عنوان مثال، چنگ و هولیوک، ۲۰۰۸؛ Cosmides، ۲۰۰۵)، یا احتمالات (به عنوان مثال Oaksford و Chater، ۲۰۰۷) میباشد. بسیاری از مقایسههای تجربی نظریههای مختلف انجام شده است (به عنوان مثال Oberauer، ۲۰۰۶).