زیست‌شناسی/حواس: تفاوت میان نسخه‌ها

ویکی‎کتاب، کتابخانهٔ آزاد
محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۷: خط ۷:
}}
}}


مقدمه: حواس ساختارهایی هستند که تغییرات ایجاد شده در محیط داخلی و خارجی بدن را تشخیص می‌دهند و جانور را از اتفاقات محیط اطراف خود با خبر می‌کنند.


اندام‌های حسی: از گیرنده‌های حسی به همراه تعداد دیگری از سلول‌ها به وجود می‌آیند. مانند چشم و گوش و بینی و ...
مقدمه: حواس ساختارهايي هستند كه تغييرات ايجاد شده در محيط داخلي و خارجي بدن را تشخيص مي‌دهند و جانور را از اتفاقات محيط اطراف خود با خبر مي‌كنند.


گیرنده‌های حسی: عبارتند از انتهای نورونهای حسی و یا سلول‌های تخصص یافته‌ای که با نورون‌های حسی در ارتباط نزدیک هستند.
اندام‌هاي حسي: از گيرنده‌هاي حسي به همراه تعداد ديگري از سلول‌ها به وجود مي‌آيند. مانند چشم و
گوش و بيني و ...


نکته: گیرنده‌های حسی تقریباً در همه جای بدن وجود دارند اما در اندام‌های حسی تعداد آنها بسیار زیاد می‌باشد.
گيرنده‌هاي حسي: عبارتند از انتهاي نورونهاي حسي و يا سلول‌هاي تخصص يافته‌اي كه با نورون‌هاي
حسي در ارتباط نزديك هستند.


== انواع گیرنده‌های حسی ==
نكته: گيرنده‌هاي حسي تقريبا در همه جاي بدن وجود دارند اما در اندام‌هاي حسي تعداد آنها بسيار زياد
# گیرنده‌های مکانیکی: این گیرنده‌ها انرژی مکانیکی مثل فشار، لمس، کشش و حرکت را به پتانسیل عمل تبدیل می‌کنند و در پوست و گوش به تعداد زیاد وجود دارند.
مي‌باشد.


# گیرنده‌های شیمیایی: در برابر مواد شیمیایی مخصوصی تحریک شده و پتانسیل عمل تولید می‌کنند؛ و در اندام‌هایی مثل بینی و زبان وجود دارند.
==انواع گيرنده‌هاي حسي==
# گيرنده‌هاي مكانيكي: اين گيرنده‌ها انرژي مكانيكي مثل فشار، لمس، كشش و حركت را به پتانسيل
عمل تبديل مي كنند و در پوست و گوش به تعداد زياد وجود دارند.


# گیرنده‌های نوری: انرژی نورانی را به پتانسیل عمل تبدیل می‌کنند و در چشم وجود دارند.
# گيرنده‌هاي شيميايي: در برابر مواد شيميايي مخصوصي تحريك شده و پتانسيل عمل توليد مي‌كنند.
# گیرنده‌های دما: در برابر تغییرات دما تحریک شده و پتانسیل عمل تولید می‌کنند و در پوست به مقدار زیاد وجود دارند.
و در اندام‌هايي مثل بيني و زبان وجود دارند.


# گیرنده‌های درد: در برابر آسیب به بافتها تحریک می‌شوند و تولید پتانسیل عمل می‌کنند و تقریباً در همهٔ اندام‌ها و بافت‌ها وجود دارند.
# گيرنده‌هاي نوري: انرژي نوراني را به پتانسيل عمل تبديل مي‌كنند و در چشم وجود دارند.


== اندام‌های حسی ==
# گيرنده‌هاي دما: در برابر تغييرات دما تحريك شده و پتانسيل عمل توليد ميكنند و در پوست به مقدار
زياد وجود دارند.

# گيرنده‌هاي درد: در برابر آسيب به بافتها تحريك مي‌شوند و توليد پتانسيل عمل مي‌كنند و تقريبا در
همه‌ي اندام‌ها و بافت‌ها وجود دارند.

==اندام‌های حسی==
پوست:
پوست:


پوست داراي گيرنده‌هاي درد ، دما و مكانيكي مي‌باشد.
پوست دارای گیرنده‌های درد، دما و مکانیکی می‌باشد.
[[پرونده:Fasle dovom poost.jpg|بندانگشتی]]
[[پرونده:Fasle dovom poost.jpg|بندانگشتی]]
در بين اين‌ها گيرنده‌هاي درد ديرتر از بقيه و در مراحل آخر تحريك مي‌شوند و تنها در صورتي تحريك مي‌شوند كه احتمال آسيب رسيدن به بافت‌ها وجود داشته باشد. درد احساس بسيار مهمي است و ما را از وجود
در بین این‌ها گیرنده‌های درد دیرتر از بقیه و در مراحل آخر تحریک می‌شوند و تنها در صورتی تحریک می‌شوند که احتمال آسیب رسیدن به بافت‌ها وجود داشته باشد. درد احساس بسیار مهمی است و ما را از وجود خطر آگاه می‌کند. گیرنده‌های موجود در پوست که همان دندریت‌ها هستند در پوششی از بافت پیوندی قرار
گرفته‌اند. به غیر از گیرنده‌های درد که پوشش ندارند.
خطر آگاه مي‌كند. گيرنده‌هاي موجود در پوست كه همان دندريت‌ها هستند در پوششي از بافت پيوندي قرار
گرفته‌اند. به غير از گيرنده‌هاي درد كه پوشش ندارند.


نکته ۱: گیرنده‌های مکانیکی علاوه بر اینکه در سطح پوست وجود دارند در جاهای دیگری نیز وجود دارند از جمله در دیواره معده که ما را از وجود غذا آگاه می‌کنند؛ و یا در دیواره رودهی بزرگ که ما را از وجود مدفوع در روده آگاه می‌سازند؛ و همچنین در دیواره رگ‌ها که نسبت به فشار خون حساسند.
نكته ۱: گيرنده‌هاي مكانيكي علاوه بر اينكه در سطح پوست وجود دارند در جاهاي ديگري نيز وجود دارند از
جمله در ديواره معده كه ما را از وجود غذا آگاه مي‌كنند. و يا در ديواره رودهي بزرگ كه ما را از وجود
مدفوع در روده آگاه مي‌سازند. و همچنين در ديواره رگ‌ها كه نسبت به فشار خون حساسند.


نكته ۲: گيرنده‌هاي درد درد در سطح پوست از همه سطحي‌تر و گيرنده‌هاي مكانيكي از همه عمقي‌تر هستند.
نکته ۲: گیرنده‌های درد درد در سطح پوست از همه سطحی‌تر و گیرنده‌های مکانیکی از همه عمقی‌تر هستند.


گوش:
گوش:

[[پرونده:Fasle dovom goosh.jpg|بندانگشتی]]
[[پرونده:Fasle dovom goosh.jpg|بندانگشتی]]
گوش اندام حسي بسيار مهمي است كه وظيفه‌ي آن كمك به حفظ تعادل بدن و شنيدن مي‌باشد.
گوش اندام حسی بسیار مهمی است که وظیفهٔ آن کمک به حفظ تعادل بدن و شنیدن می‌باشد.


ساختار گوش انسان:گوش انسان از سه بخش تشكيل شده است كه عبارتند از:
ساختار گوش انسان:گوش انسان از سه بخش تشکیل شده است که عبارتند از:


گوش خارجی: شامل لالهی گوش و مجرای گوش می‌باشد که وظیفهی آن جمع‌آوری صداها و انتقال آن‌ها به گوش میانی می‌باشد. در داخل مجرای گوش غدههایی وجود دارند که با ترشح مادهٔ موم مانندی از ورود مواد خارجی به داخل گوش جلوگیری می‌کنند. در انتهای مجرای گوش پردهٔ صماخ وجود دارد که در
گوش خارجي: شامل لالهي گوش و مجراي گوش ميباشد كه وظيفهي آن جمع‌آوري صداها و انتقال آن‌ها
واقع مرز میان گوش خارجی و میانی می‌باشد. امواج صوتی که توسط گوش خارجی جمع آوری می‌شوند باعث به لرزش در آمدن پردهٔ صماخ می‌شوند.
به گوش مياني ميباشد. در داخل مجراي گوش غدههايي وجود دارند كه با ترشح ماده‌ي موم مانندي از ورود
مواد خارجي به داخل گوش جلوگيري ميكنند. در انتهاي مجراي گوش پرده‌ي صماخ وجود دارد كه در
واقع مرز ميان گوش خارجي و مياني ميباشد. امواج صوتي كه توسط گوش خارجي جمعآوري ميشوند
باعث به لرزش در آمدن پرده‌ي صماخ مي‌شوند.


گوش میانی: محفظه‌ای است که بین گوش بیرونی و درونی قرار گرفته است. سه استخوان بسیار ریز در گوش میانی قرار دارد که عبارتند از: استخوان چکشی که در تماس با پردهی صماخ می‌باشد. پس از آن استخوان سندانی قرار دارد و پس از آن نیز استخوان رکابی که ارتعاشات را به دریچهای به نام دریچهی بیضی منتقل می‌کند. دریچهٔ بیضی مرز میان گوش میانی و درونی می‌باشد. وجود این سه استخوان به خاطر این است که لرزشها را مثل اهرم تقویت می‌کنند به عبارت دیگر یک لرزش کوچک در استخوان چکشی منجر به لرزش بزرگ‌تری در استخوان رکابی می‌شود. گوش میانی به وسیلهٔ مجرایی به نام شیپور استاش با حلق در ارتباط است. هنگام بلع دهانهٔ این مجرا باز می‌شود تا فشار هوا در دو طرف پردهی صماخ برابر شود.
گوش مياني: محفظه‌اي است كه بين گوش بيروني و دروني قرار گرفته است. سه استخوان بسيار ريز در
گوش مياني قرار دارد كه عبارتند از : استخوان چكشي كه در تماس با پردهي صماخ مي‌باشد. پس از آن
استخوان سنداني قرار دارد و پس از آن نيز استخوان ركابي كه ارتعاشات را به دريچهاي به نام دريچهي
بيضي منتقل مي‌كند. دريچه‌ي بيضي مرز ميان گوش مياني و دروني مي‌باشد. وجود اين سه استخوان به
خاطر اين است كه لرزشها را مثل اهرم تقويت مي‌كنند به عبارت ديگر يك لرزش كوچك در استخوان
چكشي منجر به لرزش بزرگ‌تري در استخوان ركابي ميشود. گوش مياني به وسيله‌ي مجرايي به نام شيپور
استاش با حلق در ارتباط است. هنگام بلع دهانه‌ي اين مجرا باز ميشود تا فشار هوا در دو طرف پردهي
صماخ برابر شود.


گوش داخلي: از دريچه‌ي بيضي شروع ميشود و شامل قسمت‌هاي مختلفي است از جمله:
گوش داخلی: از دریچهٔ بیضی شروع می‌شود و شامل قسمت‌های مختلفی است از جمله:


قسمت حلزونی: این قسمت دارای سلول‌های مژکداری می‌باشد. روی این سلول‌های مژکدار را که در حقیقت همان سلول‌های گیرندهی حسی هستند مایعی به نام پری لنف می‌پوشاند با لرزش دریچهی بیضی این مایع به حرکت در می‌آید و حرکت مایع باعث تحریک سلول‌های مژکدار شده و پتانسیل عمل تولید می‌شود.
قسمت حلزوني: اين قسمت داراي سلول‌هاي مژكداري ميباشد. روي اين سلول‌هاي مژكدار را كه در حقيقت
همان سلول‌هاي گيرندهي حسي هستند مايعي به نام پري لنف مي‌پوشاند با لرزش دريچهي بيضي اين مايع
به حركت در مي‌آيد و حركت مايع باعث تحريك سلول‌هاي مژكدار شده و پتانسيل عمل توليد ميشود.


مجاری نیم دایره: درون این مجراها هم سلولهای مژکدار غوطه ور در مایع وجود دارند. با حرکت سر مایع موجود در مجاری نیم دایره به حرکت در آمده و باعث تحریک سلولهای مژکدار می‌شود در نتیجه پتانسیل عمل در آنها تولید و به مغز ارسال می‌شود و بدین ترتیب مغز می‌تواند از جهت و موقعیت سر آگاهی پیدا کند.
مجاري نيم دايره: درون اين مجراها هم سلولهاي مژكدار غوطه ور در مايع وجود دارند. با حركت سر مايع
موجود در مجاري نيم دايره به حركت در آمده و باعث تحريك سلولهاي مژكدار ميشود در نتيجه پتانسيل
عمل در آنها توليد و به مغز ارسال ميشود و بدين ترتيب مغز ميتواند از جهت و موقعيت سر آگاهي پيدا
كند.


اجتماع آكسون‌هاي نورون‌هاي حسي عصب شنوايي را تشكيل مي‌دهد كه هشتمين عصب مغزي مي‌باشد.
اجتماع آکسون‌های نورون‌های حسی عصب شنوایی را تشکیل می‌دهد که هشتمین عصب مغزی می‌باشد.


آیا میدانید: فقط امواج صوتی با فرکانس ۲۰ تا ۲۰۰۰۰ هرتز می‌توانند در سلول‌های مژکدار گوش داخلی پتانسیل عمل تولید کنند و ما تنها قادر به شنیدن این امواج هستیم اما برخی حیوانات مثل سگ صداهایی با فرکانس بالاتر را نیز می‌شنوند.
آيا ميدانيد: فقط امواج صوتي با فركانس 20 تا 20000 هرتز ميتوانند در سلول‌هاي مژكدار گوش داخلي
پتانسيل عمل توليد كنند و ما تنها قادر به شنيدن اين امواج هستيم اما برخي حيوانات مثل سگ صداهايي
با فركانس بالاتر را نيز ميشنوند.


چشم
چشم
[[پرونده:Fasle dovom cheshm.jpg|بندانگشتی|چشم]]
[[پرونده:Fasle dovom cheshm.jpg|بندانگشتی|چشم]]
در انسان در مقايسه با ساير اندامهاي حسي جزو قوي‌ترين آن‌هاست و از نظر عملكرد همانند يك دوربين
در انسان در مقایسه با سایر اندامهای حسی جزو قوی‌ترین آن‌هاست و از نظر عملکرد همانند یک دوربین عکاسی عمل می‌کند.
عكاسي عمل ميكند.


ساختار چشم انسان:چشم انسان همانند كره‌اي است كه ديواره‌ي آن از سه لايه تشكيل شده است. اين
ساختار چشم انسان:چشم انسان همانند کره‌ای است که دیوارهٔ آن از سه لایه تشکیل شده است. این سه لایه از خارج به داخل عبارتند از:
سه لايه از خارج به داخل عبارتند از:


صلبیه: لایه‌ای سخت و غیر شفاف از جنس بافت پیوندی می‌باشد که وظیفه‌اش محافظت از ساختارهای درونی چشم می‌باشد. صلبیه در قسمت جلویی چشم نازک‌تر و شفاف‌تر شده و قرنیه را می‌سازد. قرنیه در عین حالی که به نور اجازه ورود به داخل چشم را می‌دهد همانند یک عدسی نور را متمرکز هم می‌کند.
صلبيه: لايه‌اي سخت و غير شفاف از جنس بافت پيوندي مي‌باشد كه وظيفه‌اش محافظت از
ساختارهاي دروني چشم مي‌باشد. صلبيه در قسمت جلويي چشم نازك‌تر و شفاف‌تر شده و قرنيه را
مي‌سازد. قرنيه در عين حالي كه به نور اجازه ورود به داخل چشم را مي‌دهد همانند يك عدسي نور
را متمركز هم مي‌كند.


مشيميه:زير صلبيه قرار دارد و لايه‌ي مياني چشم مي‌باشد. مشيميه دو نقش مهم دارد:
مشیمیه:زیر صلبیه قرار دارد و لایهٔ میانی چشم می‌باشد. مشیمیه دو نقش مهم دارد:


الف- به خاطر اينكه سلول‌هايي پر از رنگدانه دارد نورهاي اضافي را جذب كرده و به شفافيت تصوير
الف- به خاطر اینکه سلول‌هایی پر از رنگدانه دارد نورهای اضافی را جذب کرده و به شفافیت تصویر تشکیل شده کمک می‌کند.
تشكيل شده كمك مي‌كند.


ب- به خاطر داشتن رگ‌هاي خوني فراوان به تغذيه شبكيه كمك مي‌كند.
ب- به خاطر داشتن رگ‌های خونی فراوان به تغذیه شبکیه کمک می‌کند.


مشیمیه در قسمت جلویی چشم ضخیم‌تر شده و جسم مژگانی را می‌سازد. جسم مژگانی دارای ماهیچه‌هایی می‌باشد که به عدسی چشم متصل می‌باشند و می‌توانند درجهٔ تحدب عدسی چشم را کم یا زیاد کنند تا تصویر دقیقاً بر روی شبکیه تشکیل شود به این عمل تطابق می‌گویند. باید هنگام نگاه کردن به اجسام نزدیک تحدب عدسی بیشتر شود و هنگام نگاه کردن به اجسام دور تحدب عدسی کمتر شود.
مشيميه در قسمت جلويي چشم ضخيم‌تر شده و جسم مژگاني را مي‌سازد. جسم مژگاني داراي
ماهيچه‌هايي مي‌باشد كه به عدسي چشم متصل مي‌باشند و مي‌توانند درجه‌ي تحدب عدسي چشم را كم يا
زياد كنند تا تصوير دقيقا بر روي شبكيه تشكيل شود به اين عمل تطابق مي‌گويند. بايد هنگام نگاه كردن به
اجسام نزديك تحدب عدسي بيشتر شود و هنگام نگاه كردن به اجسام دور تحدب عدسي كمتر شود.


همچنين در قسمت جلويي عدسي حلقه‌هايي از جنس ماهيچه‌هاي صاف و به رنگ‌هاي مختلف سبز و قهوه‌اي و آبي و الخ وجود دارند كه عنبيه ناميده مي‌شوند. ماهيچه‌هاي عنبينه ميزان نور وارد شده به چشم را كنترل مي‌كند. دريچه‌ي وسط عنبيه كه نور از طريق آن وارد چشم مي‌شود مردمك ناميده مي‌شود.
همچنین در قسمت جلویی عدسی حلقه‌هایی از جنس ماهیچه‌های صاف و به رنگ‌های مختلف سبز و قهوه‌ای و آبی و الخ وجود دارند که عنبیه نامیده می‌شوند. ماهیچه‌های عنبینه میزان نور وارد شده به چشم را کنترل می‌کند. دریچهٔ وسط عنبیه که نور از طریق آن وارد چشم می‌شود مردمک نامیده می‌شود.


شبكيه: دروني‌ترين لايه‌ي چشم كه حساس به نور مي‌باشد. البته در همه جاي قسمت دروني چشم وجود ندارند.
شبکیه: درونی‌ترین لایهٔ چشم که حساس به نور می‌باشد. البته در همه جای قسمت درونی چشم وجود ندارند.


سلول‌هاي گيرنده نور در اين لايه قرار دارند. دو نوع سلول گيرنده نور در شبكيه وجود دارد كه عبارتند از:
سلول‌های گیرنده نور در این لایه قرار دارند. دو نوع سلول گیرنده نور در شبکیه وجود دارد که عبارتند از:


الف- سلول‌هاي استوانه‌اي: كه در مناطق حاشيهاي شبكيه بيشترند در نور كم عمل ميكنند و قدرت تشخيص شكل و حركت را دارند اما قادر به تشخيص رنگها نيستند
الف- سلول‌های استوانه‌ای: که در مناطق حاشیهای شبکیه بیشترند در نور کم عمل می‌کنند و قدرت تشخیص شکل و حرکت را دارند اما قادر به تشخیص رنگها نیستند


ب- سلول‌هاي مخروطي: در قسمت مركزي شبكيه به تعداد زياد وجود دارند در نور زياد تحريك ميشوند و هم قادر به تشخيص رنگها هستند و هم جزئيات اشيا را به خوبي تشخيص ميدهند.
ب- سلول‌های مخروطی: در قسمت مرکزی شبکیه به تعداد زیاد وجود دارند در نور زیاد تحریک می‌شوند و هم قادر به تشخیص رنگها هستند و هم جزئیات اشیا را به خوبی تشخیص می‌دهند.


سلول‌هاي مخروطي سه نوع هستند كه هر كدام نسبت به يكي از رنگ‌هاي اصلي سبز – آبي –قرمز حساس هستند با تحريك يك يا چند مورد از اين‌ها مي‌توانيم رنگ‌هاي مختلف را ببينيم.
سلول‌های مخروطی سه نوع هستند که هر کدام نسبت به یکی از رنگ‌های اصلی سبز – آبی –قرمز حساس هستند با تحریک یک یا چند مورد از این‌ها می‌توانیم رنگ‌های مختلف را ببینیم.


به قسمت مرکز شبکیه که بیشترین تعداد سلول‌های گیرندهٔ نور مخصوصاً سلول‌های مخروطی در آن جا متمرکز شده‌اند لکهٔ زرد می‌گویند. به ناحیه‌ای که عصب بینایی از کرهٔ چشم خارج می‌شود نقطهٔ کور می‌گویند زیرا سلول‌های مخروطی و استوانه‌ای در این ناحیه وجود ندارند و اگر تصویر جسمی در این ناحیه تشکیل شود دیده نمی‌شود.
به قسمت مركز شبكيه كه بيشترين تعداد سلول‌هاي گيرنده‌ي نور مخصوصا سلول‌هاي مخروطي در آن جا
متمركز شده‌اند لكه‌ي زرد مي‌گويند. به ناحيه‌اي كه عصب بينايي از كره‌ي چشم خارج مي‌شود نقطه‌ي كور
مي‌گويند زيرا سلول‌هاي مخروطي و استوانه‌اي در اين ناحيه وجود ندارند و اگر تصوير جسمي در اين ناحيه
تشكيل شود ديده نمي‌شود.


زبان
زبان


اندام بسيار حساس در مقابل مواد شيميايي محلول در آب مي‌باشد. بنابراين براي تشخيص مزه غذاها
اندام بسیار حساس در مقابل مواد شیمیایی محلول در آب می‌باشد؛ بنابراین برای تشخیص مزه غذاها مولکول‌های آن‌ها حتماً باید در آب حل شوند. مزه یک تکه بیسکویت خشک تا زمانی که در بزاق حل نشده باشد احساس نمی‌شود.
مولكول‌هاي آن‌ها حتما بايد در آب حل شوند. مزه يك تكه بيسكويت خشك تا زماني كه در بزاق حل نشده
باشد احساس نمي‌شود.


در سطح زبان انسان برجستگي‌هاي فراواني به نام پرزهاي چشايي قرار دارند و بر روي پرزهاي جوانه‌هاي چشايي قرار دارند. هر جوانه چشايي مانند يك كپسول مي‌باشد كه از طريق دهانه كوچكي به نام منفذ
در سطح زبان انسان برجستگی‌های فراوانی به نام پرزهای چشایی قرار دارند و بر روی پرزهای جوانه‌های چشایی قرار دارند. هر جوانه چشایی مانند یک کپسول می‌باشد که از طریق دهانه کوچکی به نام منفذ چشایی به سطح زبان باز می‌شود. در داخل جوانه‌های چشایی گیرنده‌های شیمیایی چشایی قرار دارند. (در
هر جوانه حدود ۱۰۰ گیرنده وجود دارد) مواد شیمایی محلول در بزاق باعث تحریک این گیرنده‌ها شده در نتیجه پیام عصبی به وجود آمده و به قشر مخ ارسال می‌شود.
چشايي به سطح زبان باز مي‌شود. در داخل جوانه‌هاي چشايي گيرنده‌هاي شيميايي چشايي قرار دارند. (در
هر جوانه حدود 100 گيرنده وجود دارد.) مواد شيمايي محلول در بزاق باعث تحريك اين گيرنده‌ها شده در
نتيجه پيام عصبي به وجود آمده و به قشر مخ ارسال مي‌شود.


بینی
بيني


سقف حفره بینی انسان را بافت پوششی مخصوصی می‌پوشاند که دارای تعداد بسیار زیادی گیرنده‌های شیمیایی بویایی می‌باشد. (نزدیک به ۱۰۰ میلیون گیرنده) گیرنده‌های بویایی دارای مژک‌های فراوانی می‌باشند. سطح این گیرنده‌ها را مایع مخاطی می‌پوشاند. مواد شیمیایی در این مایع مخاطی حل شده و باعث تحریک گیرنده‌ها می‌شوند و پیام عصبی ایجاد می‌شود. از کنار هم قرار گرفتن آکسون گیرنده‌های بویایی عصب بویایی به وجود می‌آید که اولین عصب مغزی می‌باشد. عصب بویایی پیام عصبی را به مخ ارسال می‌کند. مرکز بویایی در قسمت جلویی مخ قرار دارد.
سقف حفره بيني انسان را بافت پوششي مخصوصي مي‌پوشاند كه داراي تعداد بسيار زيادي گيرنده‌هاي
شيميايي بويايي مي‌باشد. (نزديك به 100 ميليون گيرنده) گيرنده‌هاي بويايي داراي مژك‌هاي فراواني مي‌باشند. سطح اين گيرنده‌ها را مايع مخاطي مي‌پوشاند. مواد شيميايي در اين مايع مخاطي حل شده و باعث
تحريك گيرنده‌ها مي‌شوند و پيام عصبي ايجاد مي‌شود. از كنار هم قرار گرفتن آكسون گيرنده‌هاي بويايي
عصب بويايي به وجود مي‌آيد كه اولين عصب مغزي مي‌باشد. عصب بويايي پيام عصبي را به مخ ارسال مي‌كند. مركز بويايي در قسمت جلويي مخ قرار دارد.


[[رده:زیست‌شناسی]]
[[رده:زیست‌شناسی]]

نسخهٔ ‏۲۳ ژوئن ۲۰۲۰، ساعت ۱۴:۱۵

دستگاه عصبی حواس تنظیم هورمونی
زیست‌شناسی


مقدمه: حواس ساختارهایی هستند که تغییرات ایجاد شده در محیط داخلی و خارجی بدن را تشخیص می‌دهند و جانور را از اتفاقات محیط اطراف خود با خبر می‌کنند.

اندام‌های حسی: از گیرنده‌های حسی به همراه تعداد دیگری از سلول‌ها به وجود می‌آیند. مانند چشم و گوش و بینی و ...

گیرنده‌های حسی: عبارتند از انتهای نورونهای حسی و یا سلول‌های تخصص یافته‌ای که با نورون‌های حسی در ارتباط نزدیک هستند.

نکته: گیرنده‌های حسی تقریباً در همه جای بدن وجود دارند اما در اندام‌های حسی تعداد آنها بسیار زیاد می‌باشد.

انواع گیرنده‌های حسی

  1. گیرنده‌های مکانیکی: این گیرنده‌ها انرژی مکانیکی مثل فشار، لمس، کشش و حرکت را به پتانسیل عمل تبدیل می‌کنند و در پوست و گوش به تعداد زیاد وجود دارند.
  1. گیرنده‌های شیمیایی: در برابر مواد شیمیایی مخصوصی تحریک شده و پتانسیل عمل تولید می‌کنند؛ و در اندام‌هایی مثل بینی و زبان وجود دارند.
  1. گیرنده‌های نوری: انرژی نورانی را به پتانسیل عمل تبدیل می‌کنند و در چشم وجود دارند.
  2. گیرنده‌های دما: در برابر تغییرات دما تحریک شده و پتانسیل عمل تولید می‌کنند و در پوست به مقدار زیاد وجود دارند.
  1. گیرنده‌های درد: در برابر آسیب به بافتها تحریک می‌شوند و تولید پتانسیل عمل می‌کنند و تقریباً در همهٔ اندام‌ها و بافت‌ها وجود دارند.

اندام‌های حسی

پوست:

پوست دارای گیرنده‌های درد، دما و مکانیکی می‌باشد.

در بین این‌ها گیرنده‌های درد دیرتر از بقیه و در مراحل آخر تحریک می‌شوند و تنها در صورتی تحریک می‌شوند که احتمال آسیب رسیدن به بافت‌ها وجود داشته باشد. درد احساس بسیار مهمی است و ما را از وجود خطر آگاه می‌کند. گیرنده‌های موجود در پوست که همان دندریت‌ها هستند در پوششی از بافت پیوندی قرار گرفته‌اند. به غیر از گیرنده‌های درد که پوشش ندارند.

نکته ۱: گیرنده‌های مکانیکی علاوه بر اینکه در سطح پوست وجود دارند در جاهای دیگری نیز وجود دارند از جمله در دیواره معده که ما را از وجود غذا آگاه می‌کنند؛ و یا در دیواره رودهی بزرگ که ما را از وجود مدفوع در روده آگاه می‌سازند؛ و همچنین در دیواره رگ‌ها که نسبت به فشار خون حساسند.

نکته ۲: گیرنده‌های درد درد در سطح پوست از همه سطحی‌تر و گیرنده‌های مکانیکی از همه عمقی‌تر هستند.

گوش:

گوش اندام حسی بسیار مهمی است که وظیفهٔ آن کمک به حفظ تعادل بدن و شنیدن می‌باشد.

ساختار گوش انسان:گوش انسان از سه بخش تشکیل شده است که عبارتند از:

گوش خارجی: شامل لالهی گوش و مجرای گوش می‌باشد که وظیفهی آن جمع‌آوری صداها و انتقال آن‌ها به گوش میانی می‌باشد. در داخل مجرای گوش غدههایی وجود دارند که با ترشح مادهٔ موم مانندی از ورود مواد خارجی به داخل گوش جلوگیری می‌کنند. در انتهای مجرای گوش پردهٔ صماخ وجود دارد که در واقع مرز میان گوش خارجی و میانی می‌باشد. امواج صوتی که توسط گوش خارجی جمع آوری می‌شوند باعث به لرزش در آمدن پردهٔ صماخ می‌شوند.

گوش میانی: محفظه‌ای است که بین گوش بیرونی و درونی قرار گرفته است. سه استخوان بسیار ریز در گوش میانی قرار دارد که عبارتند از: استخوان چکشی که در تماس با پردهی صماخ می‌باشد. پس از آن استخوان سندانی قرار دارد و پس از آن نیز استخوان رکابی که ارتعاشات را به دریچهای به نام دریچهی بیضی منتقل می‌کند. دریچهٔ بیضی مرز میان گوش میانی و درونی می‌باشد. وجود این سه استخوان به خاطر این است که لرزشها را مثل اهرم تقویت می‌کنند به عبارت دیگر یک لرزش کوچک در استخوان چکشی منجر به لرزش بزرگ‌تری در استخوان رکابی می‌شود. گوش میانی به وسیلهٔ مجرایی به نام شیپور استاش با حلق در ارتباط است. هنگام بلع دهانهٔ این مجرا باز می‌شود تا فشار هوا در دو طرف پردهی صماخ برابر شود.

گوش داخلی: از دریچهٔ بیضی شروع می‌شود و شامل قسمت‌های مختلفی است از جمله:

قسمت حلزونی: این قسمت دارای سلول‌های مژکداری می‌باشد. روی این سلول‌های مژکدار را که در حقیقت همان سلول‌های گیرندهی حسی هستند مایعی به نام پری لنف می‌پوشاند با لرزش دریچهی بیضی این مایع به حرکت در می‌آید و حرکت مایع باعث تحریک سلول‌های مژکدار شده و پتانسیل عمل تولید می‌شود.

مجاری نیم دایره: درون این مجراها هم سلولهای مژکدار غوطه ور در مایع وجود دارند. با حرکت سر مایع موجود در مجاری نیم دایره به حرکت در آمده و باعث تحریک سلولهای مژکدار می‌شود در نتیجه پتانسیل عمل در آنها تولید و به مغز ارسال می‌شود و بدین ترتیب مغز می‌تواند از جهت و موقعیت سر آگاهی پیدا کند.

اجتماع آکسون‌های نورون‌های حسی عصب شنوایی را تشکیل می‌دهد که هشتمین عصب مغزی می‌باشد.

آیا میدانید: فقط امواج صوتی با فرکانس ۲۰ تا ۲۰۰۰۰ هرتز می‌توانند در سلول‌های مژکدار گوش داخلی پتانسیل عمل تولید کنند و ما تنها قادر به شنیدن این امواج هستیم اما برخی حیوانات مثل سگ صداهایی با فرکانس بالاتر را نیز می‌شنوند.

چشم

چشم

در انسان در مقایسه با سایر اندامهای حسی جزو قوی‌ترین آن‌هاست و از نظر عملکرد همانند یک دوربین عکاسی عمل می‌کند.

ساختار چشم انسان:چشم انسان همانند کره‌ای است که دیوارهٔ آن از سه لایه تشکیل شده است. این سه لایه از خارج به داخل عبارتند از:

صلبیه: لایه‌ای سخت و غیر شفاف از جنس بافت پیوندی می‌باشد که وظیفه‌اش محافظت از ساختارهای درونی چشم می‌باشد. صلبیه در قسمت جلویی چشم نازک‌تر و شفاف‌تر شده و قرنیه را می‌سازد. قرنیه در عین حالی که به نور اجازه ورود به داخل چشم را می‌دهد همانند یک عدسی نور را متمرکز هم می‌کند.

مشیمیه:زیر صلبیه قرار دارد و لایهٔ میانی چشم می‌باشد. مشیمیه دو نقش مهم دارد:

الف- به خاطر اینکه سلول‌هایی پر از رنگدانه دارد نورهای اضافی را جذب کرده و به شفافیت تصویر تشکیل شده کمک می‌کند.

ب- به خاطر داشتن رگ‌های خونی فراوان به تغذیه شبکیه کمک می‌کند.

مشیمیه در قسمت جلویی چشم ضخیم‌تر شده و جسم مژگانی را می‌سازد. جسم مژگانی دارای ماهیچه‌هایی می‌باشد که به عدسی چشم متصل می‌باشند و می‌توانند درجهٔ تحدب عدسی چشم را کم یا زیاد کنند تا تصویر دقیقاً بر روی شبکیه تشکیل شود به این عمل تطابق می‌گویند. باید هنگام نگاه کردن به اجسام نزدیک تحدب عدسی بیشتر شود و هنگام نگاه کردن به اجسام دور تحدب عدسی کمتر شود.

همچنین در قسمت جلویی عدسی حلقه‌هایی از جنس ماهیچه‌های صاف و به رنگ‌های مختلف سبز و قهوه‌ای و آبی و الخ وجود دارند که عنبیه نامیده می‌شوند. ماهیچه‌های عنبینه میزان نور وارد شده به چشم را کنترل می‌کند. دریچهٔ وسط عنبیه که نور از طریق آن وارد چشم می‌شود مردمک نامیده می‌شود.

شبکیه: درونی‌ترین لایهٔ چشم که حساس به نور می‌باشد. البته در همه جای قسمت درونی چشم وجود ندارند.

سلول‌های گیرنده نور در این لایه قرار دارند. دو نوع سلول گیرنده نور در شبکیه وجود دارد که عبارتند از:

الف- سلول‌های استوانه‌ای: که در مناطق حاشیهای شبکیه بیشترند در نور کم عمل می‌کنند و قدرت تشخیص شکل و حرکت را دارند اما قادر به تشخیص رنگها نیستند

ب- سلول‌های مخروطی: در قسمت مرکزی شبکیه به تعداد زیاد وجود دارند در نور زیاد تحریک می‌شوند و هم قادر به تشخیص رنگها هستند و هم جزئیات اشیا را به خوبی تشخیص می‌دهند.

سلول‌های مخروطی سه نوع هستند که هر کدام نسبت به یکی از رنگ‌های اصلی سبز – آبی –قرمز حساس هستند با تحریک یک یا چند مورد از این‌ها می‌توانیم رنگ‌های مختلف را ببینیم.

به قسمت مرکز شبکیه که بیشترین تعداد سلول‌های گیرندهٔ نور مخصوصاً سلول‌های مخروطی در آن جا متمرکز شده‌اند لکهٔ زرد می‌گویند. به ناحیه‌ای که عصب بینایی از کرهٔ چشم خارج می‌شود نقطهٔ کور می‌گویند زیرا سلول‌های مخروطی و استوانه‌ای در این ناحیه وجود ندارند و اگر تصویر جسمی در این ناحیه تشکیل شود دیده نمی‌شود.

زبان

اندام بسیار حساس در مقابل مواد شیمیایی محلول در آب می‌باشد؛ بنابراین برای تشخیص مزه غذاها مولکول‌های آن‌ها حتماً باید در آب حل شوند. مزه یک تکه بیسکویت خشک تا زمانی که در بزاق حل نشده باشد احساس نمی‌شود.

در سطح زبان انسان برجستگی‌های فراوانی به نام پرزهای چشایی قرار دارند و بر روی پرزهای جوانه‌های چشایی قرار دارند. هر جوانه چشایی مانند یک کپسول می‌باشد که از طریق دهانه کوچکی به نام منفذ چشایی به سطح زبان باز می‌شود. در داخل جوانه‌های چشایی گیرنده‌های شیمیایی چشایی قرار دارند. (در هر جوانه حدود ۱۰۰ گیرنده وجود دارد) مواد شیمایی محلول در بزاق باعث تحریک این گیرنده‌ها شده در نتیجه پیام عصبی به وجود آمده و به قشر مخ ارسال می‌شود.

بینی

سقف حفره بینی انسان را بافت پوششی مخصوصی می‌پوشاند که دارای تعداد بسیار زیادی گیرنده‌های شیمیایی بویایی می‌باشد. (نزدیک به ۱۰۰ میلیون گیرنده) گیرنده‌های بویایی دارای مژک‌های فراوانی می‌باشند. سطح این گیرنده‌ها را مایع مخاطی می‌پوشاند. مواد شیمیایی در این مایع مخاطی حل شده و باعث تحریک گیرنده‌ها می‌شوند و پیام عصبی ایجاد می‌شود. از کنار هم قرار گرفتن آکسون گیرنده‌های بویایی عصب بویایی به وجود می‌آید که اولین عصب مغزی می‌باشد. عصب بویایی پیام عصبی را به مخ ارسال می‌کند. مرکز بویایی در قسمت جلویی مخ قرار دارد.