راهنمای آموزش زبان فارسی به غیر فارسی زبانان/درس نه
درس ۸ | آموزِشِ زَبانِ فارسی (۹) | درس ۱۰ |
- جمع
جمع آنست که نشانهٔ خاصی دارد و بر بیش از یک فرد دلالت میکند. در فارسی نشانههای جمع که به آخر اسمهای عام و صفات جانشینین اسم میچسبد، یکی (ان) و دیگر(ها) است. (ان) بیشتر برای جمع انسان و جانداران و(ها) بیشتر برای بی جانها و اسمهای معنی است:
کِتاب + ها = کِتابها
خانُم + آن = خانُمان
در زبان امروز استعمال آن رو بکاهش است و بجای آن بخصوص در زبان تداول(ها) بکار میرود. مانند:
دختر +ها = دخترها[۱] ها (نشانهٔ جمع) در ترکیب با کلمات به هر دو صورت (پیوسته و جدا) صحیح میباشد:
کتابها/ کتابها، کوهها/ کوهها («ه» در پایان واژه کوه، «ه» ملفوظ است)
اما در موارد زیر جدانویسی الزامی است برای نمونه:
هرگاه کلمه پردندانه (بیشاز سه دندانه) شود و یا به «ط» و «ظ» ختم شود: برای نمونه، تلفّظها
در صورتیکه کلمه به «ه» غیرملفوظ ختم شود، «ه» غیرملفوظ هنگام اضافه شدن علامت جمع «ها» حذف نمیشود.
خانِه +ها = خانِهها بَچّه +ها = بَچّهها[۲]
در صورتیکه اسم یا صفت به ه غیرملفوظ ختم شود، علامت جمع (ان) به (گان) تبدیل شده و (ه) غیر ملفوظ حذف میشود.
گُرُسنِه + گان = گُرُسنِگان
در صورتیکه اسم یا صفت به (الف) یا (ی) ختم شود علامت جمع (ان) تبدیل به (یان) میشود.
آقا + یان = آقایان
دانِشجو + یان = دانِشجویان
در مورد اعضای بدن آنچه یگانه است با(ها) جمع بندند، آنچه از اعضای بدن که جفت است هم با(ها) و هم با (ان) جمع بسته میشود.
زبان +ها = زبانها
دست + ان/ها =دستان/دستها
چشم + ان/ها = چشمان / چشمها[۳]
- صفت شمارشی اصلی: همان اعداد هستند که بدون پیشوند و پسوند میآیند و شمارهٔ اسم یعنی معدود خود را بیان میکنند: صفات شمارشی اصلی و موصوف یعنی معدود آنها معمولاً مفرد میآیند.[۴]
مَن سِه ساعَت مُنتَظِرِ تو بودم. «مَن سِه ساعَتها مُنتَظِرِ تو بودم.» غلط است.
او دو روز پیش آمد.
مَن سِه سال دَر ایران بودَم.
- صِفتِ بَرتَر و صِفَتِ برترین
صفت برتر (تفضیلی)، نوعی صفت است که به وسیلهٔ آن، موصوفی را در صفتی مشترک با یک یا چند موصوف دیگر میسنجیم و آن را بر موصوف یا موصوفهای دیگر برتری میدهیم. نشانهٔ صفت برتر، پسوند (تر) است که به آخر صفت مطلق افزوده میشود.
کَم - کَمتَر
قیمت این ماشین از آن ماشین گرانتر است.
گاهی صفت برتر همراه کلماتی از قبیل همه، تمام، و کلّیه میآید و مانند صفت برترین، صفت را بر همهٔ موصوفهای همجنس برتری میدهد:
این ماشین از همهٔ ماشینها گرانتر است.
صفت برترین (عالی)، نوعی صفت است که موصوفی را در صفتی مشترک با همهٔ موصوفهای همجنس میسنجد و آن را بر همگان برتری میدهد. نشانهٔ صفت برترین، پسوند (ترین) است که به آخر صفت مطلق افزوده میشود.[۵]
کَم - کَمتَرین
خُوشمَزِه تَر = تر + خُوشمَزِه
این هُتِل بِهتَرین هُتِلِ تِهران اَست.
- بکار بردن پسوند تر با قید:
آن روز شوهرم از همیشه زودتر به خانه برگشت.
مینا از همه تندتر دوید.
توجه: در مورد قید نمیتوان (ترین) را بکار برد. مینا تندترین دوید. غلط است.
نمونهٔ جمله
[ویرایش]۱. ادارهها امروز تعطیل هستند.
۲. دانشجویانِ زبانِ فارسی از ایران برگشتند.
۳. تهران از شیراز بزرگتر است.
۴. تهران از همهٔ شهرهایِ ایران بزرگتر است.
۵. تهران بزرگترین شهرِ ایران است.
۶. این کتاب از بقیه بهتر است.
تمرین ۱
[ویرایش]پایان واژه با همخوان و واکه | پایان واژه با ه غیرملفوظ | جمع در ارتباط با جاندار | جمع در حالت اضافه |
صندلی + ها = صندلیها/صندلیها دانشگاه + ها = دانشگاهها/دانشگاهها این + ها= اینها/اینها آن + ها =آنها/آنها راه + ها =راهها/راهها تمرین + ها =تمرینها/تمرینها لباس + ها = لباسها/لباسها کفش + ها = کفشها/کفشها کلاس + ها =کلاسها/کلاسها |
مدرسه + ها = مدرسهها شماره + ها = شمارهها نامه + ها= نامهها بچّه + ها = بچّهها |
دختر + ان = دختران مادر + ان = مادران مهمان + ان =مهمانان دوست + ان =دوستان خواهر + ان=خواهران برادر + ان =برادران پسر + ان =پسران آقا + ان =آقایان دانشجو + ان = دانشجویان ایرانی + ان=ایرانیان |
کتابِ من = کتابهایِ من مهمانِ خارجی = مهمانانِ خارجی دوستِ برادرم =دوستانِ برادرم دانشجویِ دانشگاه = دانشجویانِ دانشگاه نامهٔ دخترم = نامههایِ دخترم دستِ من = دستانِ من صندلیِ اتاق = صندلیهایِ اتاق دانشگاهِ تهران = دانشگاههایِ تهران شاگردِ مدرسه = شاگردانِ مدرسه کلاسِ دانشگاه =کلاسهایِ دانشگاه |
کدام کلمه برای تویِ پرانتز مناسب است؟
مثال: در شهرِ ما سه (○ هتل -×هتلها) بود.
۱. در روز سه (ساعت - ساعتها) راه میرفتیم.
۲. (شاگرد - شاگردان) در کلاس هستند.
۳. قبلاً با دوستم در هفته سه (روز - روزها) صبحها در پارک می دویدیم.
۴. این دو (دانشجو - دانشجویان) هفتهٔ پیش درکلاس حاضر نبودند.
۵. (مهمان - مهمانان) آمدند.
۶. این سه (کتاب - کتابها) مالِ من است.
تمرین ۲
[ویرایش]صفت برتر |
پایان واژه با همخوان بزرگ + تر= بزرگتر خوب + تر = بهتر کوچک + تر = کوچکتر سرد + تر = سردتر گرم + تر= گرمتر ارزان + تر= ارزانتر گران + تر = گرانتر نزدیک + تر= نزدیکتر دور + تر= دورتر مشکل + تر = مشکلتر قشنگ + تر= قشنگتر آسان + تر= آسانتر کم + تر = کمتر بیش + تر = بیشتر |
پایان واژه با ه غیر ملفوظ خوشمزه + تر= خوشمزه تر تازه + تر= تازه تر |
مثال: این لباس از آن لباس (قشنگ تر) است. < قشنگ >
۱. شیراز از تهران (———————————) بود. < گرم >
۲. امسال از پارسال (———————————) است. < سرد
۳. زبانِ فارسی از زبانِ انگلیسی (———————————) است. < مشکل
۴. مالِ من از مالِ بقیه (———————————) است. < گران
۵. این غذا از آن غذا (———————————) است. < تند
۶. قیمتِ این بارانی از آن بارانی (———————————) است. < بیش
تمرین ۳
[ویرایش]مثال: به نظرِ شما، کدام راه بهتر است؟ < نزدیک > به نظرِ من ، این راه (نزدیکتر) است.
۱. به نظرِ شما، زبان انگلیسی مشکلتر است یا زبان فارسی؟ < آسان >
به نظرِ من ، زبان انگلیسی (———————————) است.
۲. به نظرِ شما، در میانِ شهرهایِ ایران، کدام شهر بهتر بود؟ < زیبا >
شهرِ اصفهان (———————————) بود.
۳. به نظرِ تو، برایِ مهمانیِ امشب، کدام لباس مناسبتر است؟ < قشنگ >
به نظرِ من ، این لباس (———————————) است.
۴. به نظرِ شما، در میانِ غذاهایِ ایرانی، کدام غذا بهتر است؟ < خوشمزه >
به نظرِ من ، خورشِ بادنجان (———————————) است.
۵. به نظرِ تو، کدام روز برایِ مهمانی مناسبتر است روزِ شنبه یا چهارشنبه؟ < خوب >
برایِ من روزِ شنبه (———————————) است.
تمرین ۴
[ویرایش]مثال:< نزدیک >
این راه از همهٔ راهها (نزدیکتر) است.
این راه از همه (نزدیکتر) است.
این راه (نزدیکترین) راه است.
۱. < ارزان >
این هتل از بقیهٔ هتلها (———————————) است.
این هتل از بقیه (———————————) است.
این هتل (———————————) هتل است.
۲. < زیبا >
مریم از همهٔ دختران مدرسه (———————————) است.
در میانِ دخترانِ مدرسه، مریم از همه (———————————) است.
مریم (———————————) دخترِ مدرسه است.
۳. < مشکل >
این درس از همهٔ درسهایِ کتاب (———————————) است.
این درس از همه (———————————) است.
این درس (———————————) درسِ کتاب است.
۴. < خوب >
این فیلم از همهٔ فیلمها (———————————) است.
این فیلم از همه (———————————) است.
این فیلم (———————————) فیلمِ امسال است.
۵. < گران >
این هتل از همهٔ هتلهایِ دنیا (———————————) است.
این هتل از همه (———————————) است.
این هتل (———————————) هتلِ دنیا است.
تمرین ۵
[ویرایش]گذشته | منفی گذشته | حال | منفی حال |
مَن بَرگَشتَم | بَرنَگَشتَم | بَرمی گَشتَم | بَرنِمی گَشتَم |
تُو بَرگَشتی | بَرنَگَشتی | بَرمی گشتی | بَرنِمی گشتی |
او بَرگَشت | بَرنَگَشت | بَرمی گشت | بَرنِمی گشت |
ما بَرگشتیم | بَرنَگشتیم | بَرمی گشتیم | بَرنِمی گَشتیم |
شُما بَرگشتید | بَرنَگشتید | بَرمی گشتید | بَرنِمی گشتید |
آنها بَرگشتند | بَرنَگشتند | بَرمی گشتَند | بَرنِمی گشتَند |
مثال: فرشته ساعتِ ده به خانه برگشت.
فریبا ساعتِ نه به خانه برگشت.
فرشته از فریبا (دیرتر) به خانه برگشت.
۱. مادرم ساعتِ شش به خانه برمی گشت.
پدرم ساعتِ هفت به خانه بر میگشت.
مادرم از پدرم (———————————) به خانه بر میگشت.
۲. من ساعتِ ده و نیم به کلاس آمدم.
آقایِ سوزوکی ساعتِ ده و ده دقیقه به کلاس آمد. او از من (———————————) به کلاس آمد.
۳. قیمتِ لباسِ من نه هزار تومان بود.
قیمتِ لباسِ مینا دوازده هزار تومان بود.
ولی لباسِ من از لباسِ مینا (———————————) بود.
۴. من در روز سه ساعت ورزش میکردم.
شایان در روز یک ساعت و نیم ورزش میکرد.
من از او (———————————) ورزش میکردم.
۵. قیمتِ کیفِ من یازده هزار تومان است.
قیمتِ کیفِ دوستم ده هزار تومان است.
کیفِ من از کیفِ دوستم (———————————) است.
تمرین ۶
[ویرایش]مثال: به نظرِ من در میانِ دوستانِ تو، فریبا از همه (قشنگتر- قشنگترین) است.
۱. امسال از پارسال هوا (گرمتر - گرمترین) است.
۲. به نظرِ من، اصفهان (زیبا - زیباترین) شهرِ ایران است.
۳. به نظرِ من، این خورش از همهٔ خورشها (خوشمزه تر - خوشمزه ترین) است.
۴. تهران (بزرگتر - بزرگترین) شهرِ ایران است.
۵. او (بهتر - بهترین) شاگردِ مدرسه بود.
۶. این غذا از همهٔ غذاهایِ چینی (تندتر - تندترین) است.
۷. من چهار سال از شما (کوچکتر - کوچکترین) هستم.
گفتگو
[ویرایش]شایان : سلام.
فرشته : سلام. خسته نباشی. چرا دیر آمدی؟
شایان : امروز کارم بیشتر بود.
فرشته : ما منتظرِ تو بودیم. چرا تلفن نکردی؟
شایان : ببخشید، وقت نداشتم. خیلی خستهام. فرشته : من از تو خسته ترم! از صبح تا الان کار میکردم.
شایان : بچّهها ساعتِ چند خوابیدند؟
فرشته : آنها چون خیلی خسته بودند امشب زودتر از همیشه خوابیدند.
شایان : حالِ لیلا چطور است؟
فرشته : امروز حالش واقعاً از دیروز بهتر بود ولی به مدرسه نرفت.
شایان : امروز هم سرش درد میکرد؟
فرشته : نه، درد نمیکرد. امروز تویِ خانه با دوستانش می دوید و خوشحال بود. برایِ لیلا امروز بهترین روز بود.
پاسخ پرسشها
[ویرایش]تمرین ۱ - سؤال ۱. ساعت ۲. شاگردان ۳. روز ۴. دانشجو ۵. مهمانان ۶. کتاب
تمرین ۲ - سؤال ۱. (گرمتر) ۲. (سرد تر) ۳. (مشکلتر) ۴. (گرانتر) ۵. (تندتر) ۶. (بیشتر)
تمرین ۳ - سؤال ۱. (کوچکتر) - (کوچکترین) ۲. (سردتر) - (سردترین) ۳. (گرمتر) - (گرمترین) ۴. (ارزانتر) - (ارزانترین) ۵. (گرانتر) - (گرانترین) ۶. (نزدیکتر) - (نزدیکترین) ۷. (دورتر) - (دورترین) ۸. (مشکلتر) - (مشکلترین) ۹. (قشنگتر) - (قشنگترین) ۱۰. (آسانتر) - (آسانترین) ۱۱. (کمتر) - (کمترین) ۱۲. (بیشتر) - (بیشترین)
تمرین ۴ - سؤال ۱. (آسانتر) ۲. (زیباتر) ۳. (قشنگتر) ۴. (خوشمزه تر) ۵. (بهتر)
تمرین ۵ - سؤال ۱. (ارزانتر) - (ارزانتر) - (ارزانترین) ۲. (زیباتر) - (زیباتر) - (زیباترین) ۳. (مشکلتر) - (مشکلتر) - (مشکلترین) ۴. (بهتر) - (بهتر) - (بهترین) ۵. (گرانتر) - (گرانترین)
تمرین ۶ - سؤال ۱. (گرمتر) ۲. (زیباترین) ۳. (خوشمزه تر) ۴. (بزرگترین) ۵. (بهترین) ۶. (تندتر) ۷. (کوچکتر)
کلمه هایِ تازه
[ویرایش]- اَرزان :arzān:
- اِمسال :emsāl :
- اِمشَب :emshab :
- بادِنجان:bādenjān :
- بَرگَشتَن(اَز - بِه):bar gashtan :
- بَقیه:baqīye :
- بِهتَر:behtar :
- بیش:bīsh:
- پارسال :pārsāl :
- تُند :tond :
- خَستِه نَباشی:khaste nabāshī:
- دُنیا :donyā:
- دور:dūr :
- دَویدَن:davīdan :
- دیر:dīr :
- راه:rāh :
- راه رَفتَن:rāh raftan :
- روز:rūz:
- زیبا:zībā:
- سال :sāl :
- شاگِرد:shāgerd :
- کار داشتَن(با):kār dāshtan :
- کار کَردَن(دَر):kār kardan :
- کَم :kam :
- کوچک:kūtāh:
- گِران:gerān :
- مَدرسِه:madrese :
- میانِ( دَر - بِه - اَز):mīyān-e :
- نَزدیک:nazdīk :
- هَمِه :hame :
- وَقت :vaqt :
- وَقت داشتَن :vaqt dāshtan :
جستارهای وابسته
[ویرایش]منابع
[ویرایش]- ↑ فرشیدورد، خسرو. دستور مفصّل امروز. انتشارات سخن، ۱۳۸۲. 186. شابک 964-372-039-x.
- ↑ فرهنگستان زبان و فرهنگ فارسی
- ↑ معین، محمد. مفرد و جمع. کتابخانه ابن سینا، 1340. 55.
- ↑ انوری، حسن. دستور زبان فارسی ۲ ویرایش دوم. انتشارات فاطمی، ۱۳۸۵. 162. شابک 964-318-293-2.
- ↑ انوری، حسن. دستور زبان فارسی ۲ ویرایش دوم. انتشارات فاطمی، ۱۳۸۵. 156. شابک 964-318-293-2.