پرش به محتوا

آموزش زبان فارسی باستان/چند جمله

ویکی‎کتاب، کتابخانهٔ آزاد
دستور چند جمله اعداد ترتیبی
آموزش زبان فارسی باستان


مثال ۱

[ویرایش]

کارَ هَیَ مَنا اَوَم کارم تَیَم همیچیَم اَجَ.

کارَ: سپاه

هیَ: که

منا: از آنِ من

اوم: آن

تیم: که

همیچیم: نافرمانی کرد

اَجَ: زد

معنی جمله

سپاه که از آن من بود آن سپاه را که نافرمانی کرد، زد.

مثال ۲

[ویرایش]

نَج شکاوثیم نَج تونووانتَم زورَ اَکونَوَم.

نج: نه

شکاوثیم: ضعیف

تونووانتم: توانا، قوی

اکونوم: کردم

معنی جمله

نه ضعیف را نه قوی را زور کردم.

(نه به ضعیف و نه به قوی زور روا نداشتم)