اسناد نام خلیج فارس، میراثی کهن و جاودان/فصل دوم بخش 5 : خلیج فارس درمعاهدات بین المللی

ویکی‎کتاب، کتابخانهٔ آزاد


در قراردادها و معاهدات منطقه ای و بین المللی و نقشه های رسمی و غیر رسمی و سفرنامه ها

خليج فارس در قراردادها و معاهدات منطقه ای و بین المللی و نقشه های رسمی و غیر رسمی و سفرنامه ها[ویرایش]

بررسیهای انجام شده بر روی 2500 نقشه و حدود 300 کتاب و دهها قرارداد نشان می دهد که حتی یک نقشه عربی و یا مکتوب عربی و اسلامی جود ندارد که تا قبل از سال 1958 خلیج فارس را خلیج عربی نامیده باشد. روشنفکران قوم گرای متعصب در طول نیم قرن گذشته و در سالهای اخیر سلفی های تکفیری، علی رغم تبلیغات زیاد هنوز نتوانسته اند حتی یک سند تاریخی و یا مستند قانونی ارایه نمایند که بر مبنای آن بتوان نام تاریخی و کهن خلیج فارس را تغییر داد آنها بطور غیر قانونی و بدون طرح موضوع و گرفتن رای و اجماع اکثریت مجمع عمومی نهاد بین المللی" کنفرانس یکسان سازی نامهای جغرافیایی" UNCSGN " و رای موافق بدنه کارشناسی این نهاد بین المللی (UNGEGN ) ، بطور یکجانبه و غیر قانونی نام آبراه بین المللی را تغییر داده اند و مدعی هستند که نام خلیج" عربی" نام محلی است،و در مقابل نام بین المللی آن (خلیج فارس) باید در نقشه های بین المللی ثبت شود. این در حالی است که " نام محلی" به اسمی گفته می شود که همپا و در طول تاریخ همزمان در کنار نام بین المللی ثبت و استفاده شده باشد مانند نام مصر و" اجپت" ایران و" پارس" اردن و "جردن" مغرب و مراکو" و ... در حالی که خلیج /عربی/ فقط 50 سال قدمت دارد. در متن همه ی قراردادهاى تاريخى ميان ايران و كشورهاى خارجى و يا ميان اعراب و دولت های خارجى، از ابتداى تاريخ مكتوب و به ويژه در چند قرن گذشته، هرجا نامى از پهنه آبى جنوب ايران آمده، در زبان فارسى و عربى با نام های خليج فارس بحر فارس، بحر عجم و خليج ايران و در ساير زبان‌های دنيا نيز معادل آنها به ‏كار رفته است.

بيشتر از 2400 سال به‏ طور مستمر در ادبيات مكتوب، نه تنها از سوى اعراب، ترك‏ها و ايرانى‏ ها، بلكه در ادبيات جهان بر پهنه آبى جنوب ايران خلیج فارس و معادلهای آن اطلاق مى ‏شده است و وجود این نام در كتابهای تاريخى و جغرافيايى(300 موردبررسی شده)، و نقشه های  تاريخى(2000 موردبررسی) و مجموعه اسناد و قراردادها ميان ايران، اعراب و ساير كشورها(30 مورد مطالعه شده ) ، دليل بارز آن است.
با مراجعه به كتاب «مجموعه عهدنامه‏هاى تاريخى ايران» و يا آرشيو وزارت خارجه جمهوري اسلامي ايران، مشخص می‏شود كه نام خليج فارس حداقل در 30 عهدنامه ی تاريخىِ از هزاره ی اول و دوم ميلادى تا نیم قرن قبل  بکار رفته از جمله میتوان به عهدنامه‏ هاى ذيل اشاره كرد: 
  1. قرارداد 1622م. (1031ق.) ميان شاه عباس و ادوارد كنوك، سفير بريتانيا و نماينده كمپانى هند شرقى
  2. فرمان كريم‏خان درباره ی اعطاى اختيارات به ويليام اندروپرايس، حاكم بريتانيا در خليج فارس (1763 م.).
  3. در عهدنامه ی 1809م. (1224 ق.) ايران و انگليس يا قرارداد جونز، بريتانيا حاكميت ايران را بر كل خليج فارس به رسميت شناخت و متعهد شد كشتیهاى انگليس فقط از نقاطى كه دولت ايران اجازه میدهد، حق عبور داشته باشند.
  4. در متن فارسى عهدنامه ی 12 ماده ‏اى دولت ايران با سرگوراوزلى (سفير انگليس) به سال 1227 ق. دارالخلافه طهران، در فصل ششم، بحر قلزم (دریای سرخ )، و در فصل هشتم، بحر العجم و در متن انگلیسی پرشن گلف ذكر شده است.
  5. بند نهم متن فارسى عهدنامه ی جيمز موريه و هنرى اليس در دارالخلافه طهران، 1229 ق. (1814م.) به ترتیب بحر العجم و پرشن گلف ثبت شده است.
  6. در معاهده 1851 م. ايران و انگليس در خصوص منع تجارت برده در خليج فارس(خلیج فارس و و پرشن گلف ثبت شده است. ‏
  7. در فصل سيزدهم متن فارسى عهدنامه ی صلح ايران و انگليس، معروف به معاهده صلح پاريس (1857م.) خليج فارس به‏ كار برده شده است.
  8. در معاهده ی (1882 م.) منع تجارت برده، عنوان "خليج ايران " به‏ كار رفته است.
  9. در عهدنامه ی تجارت ايران و يونان (1861م.) بند هشتم راجع به تجارت در خليج فارس است، كه در متن فارسی «خليج فارس» و در متن فرانسه «پرسي گلف» به‏ كار رفته است.
  10. در عهدنامه ی ايران و فرانسه 1808 م.(1222ق.) با امضاى ژنرال گاردان و ميرزاشفيع نيز اين عبارت به ‏كار رفته است.
  11. در فصل دوم معاهده ايران و اسپانيا (1870م.) در متن فارسى، خليج فارس، و در متن اسپانيايى، پرسيك گلف به‏كار رفته است.
  12. در نقشه‏ هاى سرحدى ملحق به پروتكل 1913 م.ايران و تركيه، خليج فارس ذكر شده و رود زاب كوچك يا كيالو، با نهر عجم توصیف شده است.

در ده‏ها معاهده ي ديگر نيز عنوان «خليج فارس» به ‏كار رفته كه به دليل طولانى شدن، از بيان آن خوددارى میشود.

  1. در فرامين پادشاهان ايرانى خطاب به حكام محلى خليج فارس نيز از اين پهنه آبى با عنوان خليج عجم، درياى ايران و بحر فارس نام برده شده است و در طول تاريخ درهمه ی کتاب هاى جغرافيايى و تاريخى در سراسر جهان نيز معادل و مترادف‏هايى كه صفت ايرانى دارد، آورده شده است.( )
  2. از سال 1507 تا 1960م. در همه قراردادها و معاهده‏هايى كه پرتغالی‏ها، اسپانيايی‏ها، انگليسى ‏ها، هلندى‏ ها، فرانسوى‏ ها، بلژيكى‏ ها، روس‏ها و آلمانى ‏ها با دولت ايران و يا هر كشور و پديده سياسى و يا امراى تحت‏الحمايه خود در منطقه امضاء كرده‏ اند، در زبان های مختلف، واژه‏هاى مترادف با خليج فارس را به ‏كار برده ‏اند. حداقل ده مورد از اين‏گونه قراردادها كه ميان كشورهايى مانند كويت، عربستان، عثمانى، عمان و امارات متصالحه منعقد شده، هم به زبان عربى و هم به زبان انگليسى، «خليج فارس» به‏ كار رفته، كه از جمله آن‌ها مى ‏توان به موارد ذيل اشاره كرد:

انگلیسی ها معمولا عادت دارند که نامها را بصورت کوتاه و مخفف و یا با اولین حرف مانند : UK-USA- UN-WF-WB بیان می کننددر بعضی قراردادهای میان بریتانیا و کشورهای عربی در متن انگلیسی برای سادگی نام خلیج فارس بصورت ناقص بکار رفته اما عربها در متن عربی خود امانتداری را رعایت نموده و نام خلیج فارس را بصورت کامل آورده اند امیدواریم که نسل کنونی جهان عرب از پدران خود یاد بگیرند و این میراث را پاس بدارندبطور مثال:تصویر دو قرار داد روى جلد كتاب" قراردادهای سیاسی و اقتصادی بین امارات ساحل عمان و بریتانیا، ("الاتفاقات السياسية و الاقتصادية التى عقدت بين الامارات ساحل عمان و بريتانيا 1806 – 1971م. على‏ محمد راشد" چاپ شده است. در 18 قرارداد از22 قراردادو معاهده ای كه در این كتاب " ذكر شده است، عبارت بحر فارس و خليج فارس به ‏كار رفته است البته این نویسنده در بازچاپ همه 22 قرارداد موجود در کتابش "خلیج فارس "را حذف و بصورت خلیج و یا خلیج عربی آورده است اما در تصویر اصل قراردادها روی جلد کتاب و ضمایم انتهای کتاب دم خروس از زیر عبا بیرون زده است.بطوریکه:

  1. الف: در قرارداد ميان شركت نفت انگلو ايرانى و حاكم دبى. قرارداد بین شرکت نفت انگلیس – ایران و شیخ سعید بن مکتوب حاکم دبی به تاریخ 10 می 1939 در متن انگلیس نام خلیج فارس بصورت ناقص بکار رفته ولی متن عربی سیاست انگلیسی ها برای مخفف کردن نامها را اصلاح و عبارت « مفتش وکالات النفط لشرکه النفط الانکلیریه الایرانیه المحدوده فى خليج فارس» را بکار برده است( ص224 کتاب)
  2. ب :همچنین در قرار داد"پروازهای تجاری بین شیخ سعید بن مکتوم حاکم دبی و نماینده حکومت بریتانیا" در 22 جولای سال 1938در متن انگلیسی این قرارداد نام خلیج فارس به قرینه حذف شده امادر متن عربی خلیج فارس را بدون تحریف و بصورت کامل آورده است بطوریکه در بند پنجم این قرارداد در متن انگلیسی آمده است:

هرگاه یکی از کارکنان شرکت جرمی را مرتکب شود شیخ (حاکم دبی) می تواند علیه فرد نزد نماینده سیاسی شکایت نماید تا پس از بررسی علیه وی اقدام لازم را بعمل آورد. توضیح اینکه عنوان کامل" نماینده سیاسی" در تمام مکاتبات رسمی چنین است: (مقیم سیاسی بریتانیا در خلیج فارس ) که در متن عربی به این صورت و بطور کامل آورده شده است: اذا أجرم أحد من موظفی الشرکه فیقدم الشیخ شکایه علیه عند رئیس الخلیج الفارسی ألذی سیحقق فی الأمر و یتخذ الأجرات التی یراها مناسبه.(ص 227 کتاب) .( )

  1. قرارداد22 اکتبر 1814 بوشهر ویلیام بروس با شیوخ جواسم در متن عربی و انگلیسی کلمه فارسی قولنامه بکار رفته است.
  2. در معاهده ی صلح کامل با شیوخ عرب در خلیج فارس( السلام (1820م.)شماره XXXI7 كه قرارداد صلح 11 ماده‏اى است و به "معاهده عمومى با امراى عرب خليج فارس" معروف است و در 8 و 11 ژانويه 1820 ميان اقوام و مشايخ متصالح در خليج فارس و به امضاى ژنرال كاير و يازده نفر از رؤساى قبايل عرب رسيده است، اصطلاح «بحر الفارسى» در متن عربى و در ماده 6 به‏كار رفته است.
  3. معاهدة الهدنة البحرية الاولى (قرارداد اول صلح در دريا) 21/5/1835م. امضای سلطان بن صقر- عبد بن سعید – روشید بن حومد- حاجی احمد – شخبوت – ملا حسین. اس هنل قایم بالأعمال فی خلیج الفارسی

متن انگلیسی: اس . هنل S.Hennell Assistt.in charge Pr.Gulf.

  1. معاهدة الهدنة البحرية الثانية (قرارداد دوم صلح در دريا) 13/4/1836م.
  2. معاهدة الهدنة البحرية الثالثة (قرارداد سوم صلح در دريا) 15/4/1837 م.
  3. معاهدة الهدنة البحرية الرابعة و منع حمل الرقيق (قرارداد چهارم صلح در دريا و جلوگيرى از خريد و فروش و يا حمل برده) 17/4/1838م. .
  4. قرارداد 17 آوریل 1839 بیست و دو محرم 1254 قمری با شیج جواسم سلطان بن صقر برای بارزسی لنج های مشکوک به بردگان زنگی
  5. قرارداد شماره NO XXXVI به تاریخ سوم جولای 1839 با شیوخ خلیج فارس برای مجازات دزدان دریایی (قرصنه)(گرسنه) در سه بند
  6. قرارداد 10 ساله با شیوخ ساحل عربی در خلیج فارس اول جون 1843 این قرارداد 4 بند دارد.
  7. قرداد 1847 م. منع خريد و فروش برده كه به امضاى شيوخ امارات سواحل عربى خليج فارس، از جمله سلطان‏ بن ‏صقر و شيوخ عجمان، دبى، شيخ ‏ام‏ فويين و شيخ زايد رسيده است.
  8. معاهده ی دائمى صلح 24 اوگوست 1853 م. كه به امضاى شيوخ امارات سواحل عربى خليج فارس رسيده است.
  9. معاهده ی 1847 م.با شیخ سلطان بن صقر حاکم راس الخیمه و شارجه برای منع تجارت برده در ساحل عربی و فارسی در خلیج فارس
  10. معاهده ی 1856 م.شیوخ متصالحه در تکمیل قرارداد اول می 1847 منع تجارت برده‏
  11. قراردادصلح دایمی شیوخ متصالحه 4 می 1853 برابر با25رجب 1269 با قبطان کنیل بالیوز خلیج فارس
  12. قراردادمتمم برای قرارداد 14 می 1853 برابر با 25 رجب 1269در خصوص امنیت دریانوردی و خطوط تلگراف در خلیج فارس در تکمیل معاهده 1853 م.كه در سال 1864 برابر با 11 ذی القعده 1280 قمری به امضاى شيوخ امارات سواحل عربى خليج فارس رسيده است و تعهد شده که آسیبی به سیم های تلگراف در هر جای خلیج فارس که باشد نرسانند.
  13. معاهده ی 5 ماده‏اى 24 ژوین 1879م. شیوخ متصالح(امیر نشینهای جنوب خلیج فارس) برابر با 3 رجب 1296
  14. . معاهده ی تحت الحمایگی "پروتکتوریت" و منع شدن شيوخ عرب از بستن قرارداد با دولت های بيگانه (1892م.)این قرارداد توسط 6 شیخ یا حاکم ابوظبی- شارجه – دوبی – عجمان – ام القوین – راس الخیمه و از طرف بریتانیا توسط
A.C.TALBOT LEIUT.COL.RESIDENT,PERSIAN GULF 

امضا شده است.

  1. قرارداد 1892 برابر با 9 شعبان 1309 قمری تعهد شیوخ متصالح با بریتانیا که رابطه سیاسی بجز با بریتانیا نداشته باشند در این تعهد نامه تمامی شیوخ با ذکر نام خود اعلام کرده اند که در حضور ای سی تالبت سی ای کی البایوز در خلیج فارس التزام می بندند که به بندهای این تعهدنامه پایبند باشند.
  1. قرارداد منع خرید و فروش سلاح نظامی 25 نوامبر 1902 با امضای حاکم دبی – شارقه – ام القوین – ابوظبی و مقیم السیاسی فی الخلیج الفارسی C.A.KEMBALL,LIEUT.COL.POLITICAL RESIDENT, PERSIAN GULF
  2. قرارداد ایجاد ایستگاه هوایی(فرودگاه)بین شیخ سلطان بن صقر و نماینده بریتانیا در خلیج فارس سر هوگ بیسکویی
  3. قرارداد شیخ شخبوط سلطان حاکم ابوظبی و کمپانی دارسی 9 مارس 1953 -شش بار خلیج فارس بکار رفته از جمله در بند 2 آمده است در منطقه صلاحیت شیخ مطابق بیانیه 12 شعبان 1368 مطابق 10 جون 1949 بستر دریا و سطح دریا مجاور آبهای خلیج فارس حق اکتشاف برای 65 سال بطور انحصاری به کمپانی واگذار می شود

بند 3- صلاحیت اکتشافات در تمام منطقه ساحلی تا اتصال به خلیج فارس و تا منطقه صلاحیت شیخ دبی و جزایر را شامل می شود و نقشه ضمیمه قرارداد می شود. بند 8 . فروش نفت برابر با نرخی خواهد بود که کمپانی در دیگر مناطق خلیج فارس تعیین می کند. بند 28 در خصوص اختلافات مقیم سیاسی در خلیج فارس می تواند داور تعین کند مقیم سیاسی در خلیج فارس می تواند در ظرف 60 روز از اختلاف داور و یا داورانی تعیین کند.

  1. قرارداد دارسی در خصوص تعیین منطقه دریایی شیخ ابوظبی 22 مارس 1955 – ساحل و بستر و آبهای سطحی منطقه شیخ با خلیج فارس.
  2. در سخنرانی لوردکرزن در تاریخ 21 نوامبر 1903 برابر با شعبان 1321 قمری در حضور شیوخ و رعایای عرب قرائت شده است و تصویرمتن عربی آن در کتاب علی محمد راشد موجود است و در آن آمده است که صد سال قبل در اینجا جز قتل و غارت و هرج و مرج و بردگی چیزی وجود نداشت اما امروز امنیت به "خلیج فارس" برگشته است و مردم در آرامش بسر می برند.
در کتاب "تاریخ الکویت الحدیث نوشته دکتر احمد مصطفی ابو حاکمه،ذات السلاسل 1984" معاهدات حاکم کویت و بریتانیا ضمیمه این کتاب است که در 6 معاهده نام خلیج فارس بکار رفته است. در صفحات 400 – 407 - 408-  424 – 425 –  426
  1. " معاهده عمومی با اقوام عرب" ص 400 ، نامه مبارک الصباح حاکم کویت 26 ذی القعده 1331 به سرپرسی کاکس بالیوز و قنصول جنرال انکلیز در خلیج فارس" ، ص 426 –

نامه" پرسی کاکس" 27 اکتبر 1913 بالیوز خلیج فارس به مبارک الصباح ص 425 ، نامه مبارک الصباح به قنسول جنرال خلیج فارس موضوع قرارداد سیم تلگراف ص 424 و در صفحه 408 معاهده بین حاکم کویت مبارک صباح با کرنل ملکم جان مید اندین که در آن حاکم کویت متعهد می شود که هیچ قرارداد و واگذاری اراضی با هیچکس بدون بالیوز انگلستان در خلیج فارس انجام ندهد. 10 رمضان المبارک 1316 مطابق 23 جنوری سنه 1899 و در صفحه 407 "معاهده دریایی" تعهد صباح ابن جابر، بنیابت از پدرش جابر ابن عبدالله الصباح حاکم کویت به قبطان هنل( کاپیتان هنل) بالیوز در خلیج فارس تعهد می سپارد که به قرارداد صلح دریایی پایبند و همه گونه تلاش برای استقرار امنیت بکار گیرد. امضاء اول ربیع الاول سنه 1257 مطابق 1841 م.

  1. در چند قرارداد دیگرمیان بریتانیا و امیر کویت و همچنین در يادداشت‏هايى كه منجر به استقلال كويت شد و مى‏توان آن را قرارداد استقلال كويت ناميد، همه ‏جا از عبارت «خليج الفارسى» استفاده شده است. در عنوان يادداشت امير كويت 1961به نماينده ی ملكه انگليس در خليج فارس نيز چنين آمده است:
  2. «حضرت صاحب الفخامة المقيم السياسى لصاحبه جلاله فى الخليج الفارسى المحترم». اين سند كه در تاريخ 19 ژوئن 1961 توسط عبداللَّه السالم الصباح امضاء شده است، طبق اصل 102 منشور سازمان ملل در دبيرخانه اين سازمان به ثبت رسيده است و يك سند قابل استناد در دعاوى بين‏المللى است.
  3. جزئيات بعضى از اين‏گونه معاهدات، در كتاب «خليج فارس» آرنولد ويلسن و کتاب تاریخ الحدیث الکویت بيان شده است.
  4. در ضمايم قرارداد الجزایر 1975 میلادی نيز كه به پيمان صلح ميان ايران و عراق معروف است، عنوان «خليج فارس» به‏كار رفته است. در چندين معاهده ی ديگر كه در همه ی آن‌ها شيوخ خليج فارس و بريتانيا، و يا شيوخ خليج فارس و ساير دولت های خارجى امضاءكنندگان آن بوده‏اند، عبارت «خليج فارس» به‏كار رفته است.
  5. در گزارش نهايىِ كميته فنىِ اعزامى از سوى سازمان ملل براى تعيين حدود مرزى كويت و عراق در سال 1996م. ، همه‏جا از نام خليج فارس استفاده شده و در نقشه ی ضميمه گزارش كه به‏عنوان سند شوراى امنيت منتشر شده است نيز «خليج فارس» به‏كار رفته است.
در تعداد دیگری قرار دارد هم نام خلیج فارس بکار رفته بطور مثال در:
  1. در قرارداد 26 ماده ای تبادل پول توسط شرکتهای پستی دو کشور 22 جولای 1952 میان دولت بریتانیا و اداره پستی خلیج فارس و پاکستان که به امضای اس .ای صدیقی و دلا وار رسیده است 5 بار خلیج فارس بکار رفته است.
  2. در قرارداد 29 ماده ای تبادل پول توسط شرکتهای پستی هند و بریتانیا 1951 میان دولت بریتانیا و اداره پستی خلیج فارس و دولت هند که به امضای نس ادوارد و راج بهادور رسیده است 3 بار خلیج فارس بکار رفته است. این دو قرارداد در سال 1953 در سازمان ملل به ثبت رسیده است.

همچنین در قطعنامه های شورای امنیت و مجمع عمومی مربوط به جنگ اول و دوم خلیج فارس بارها نام خلیج فارس بکار رفته است. در قراردادهای دیگری نیز نام خلیج فارس بکار رفته بطور مثال در:

  1. در قرارداد 26 ماده ای تبادل پول توسط شرکتهای پستی دو کشور 22 جولای 1952 میان دولت بریتانیا و اداره پستی خلیج فارس و پاکستان که به امضای اس .ای صدیقی و دلا وار رسیده است 5 بار خلیج فارس بکار رفته است.
  2. در قرارداد 29 ماده ای تبادل پول توسط شرکتهای پستی هند و بریتانیا 1951 میان دولت بریتانیا و اداره پستی خلیج فارس و دولت هند که به امضای نس ادوارد و راج بهادور رسیده است 3 بار خلیج فارس بکار رفته است. این دو قرارداد در سال 1953 در سازمان ملل به ثبت رسیده است.
  • در نامه های متعددی از رهبران عربی شیخ نشین های خلیج فارس و رهبران عربستان نام خلیج فارس بکار رفته است.نمونه هایی از آن در اسناد ضمیمه کتاب آمده است

به هرحال هيچ اصل و قاعده ی حقوقى اجازه نمى‏دهد كه دولت واحدى و يا چند دولت به دلخواه خود و بنا بر اهداف سياسى، به تغيير نام يك پهنه ی آبىِ بين‏المللى اقدام كنند؛ بلكه به عكس، قطعنامه ی شماره 9 كنفرانس يكسان سازى اسامى جغرافيايى سازمان ملل، (1381 ش.) برلين، به صراحت نام های تاريخى را ميراث فرهنگى و تاريخى ملتها دانسته و به‏طور ضمنى تغيير اين‏گونه نامها را محكوم مى‏كند. اگرچه امروزه مترجمان عربى در ترجمه اسناد حقوقى و تاريخى و حتى مكاتبات وزارت خارجه انگليس، ضمن تحريف نام خليج فارس، آن را خليج و يا خليج عربى ترجمه مى‏كنند؛ ولى اين اقدام بر خلاف عرف، منطق و حقوق بين‏الملل و بر خلاف معاهده‏هاى بين‏المللىِ مربوط به مالكيت معنوى و معاهدات مربوط به امور علمى و فرهنگى است.

خليج فارس و حقوق بين‏ الملل[ویرایش]

در جريان تدوين حقوق درياها، بارها نمايندگان دولت های مختلف درباره ی رژيم حقوقى درياهاى بسته و نيمه‏ بسته از «خليج فارس» نام برده ‏اند و آن را بهترين نمونه درياهاى نيمه ‏بسته دانسته‏ اند. در نهايت، ماده 122 و 123 كنوانسيون 1982 م. حقوق درياها، خليج‏هايى مانند خليج فارس را مصداق درياهاى بسته و نيمه‏ بسته دانسته و از اين لحاظ آن‌ها را داراى رژيم حقوقىِ خاص دانسته است كه شامل عبور آزادانه كشتى ‏هاست و در هرحال بخشى از ميراث مشترك بشريت محسوب مى‏شود. بنابراين در خصوص نام اين آبراه نيز تنها كشورهاى ساحلى نمى‏ توانند تصميم بگيرند؛ اين موضوع ابعاد جهانى دارد. خليج فارس با 230 هزار كيلومتر مربع وسعت و 68 ميليارد بشكه ذخيره نفت، يك آبراه بين‏المللى است و قسمت اعظم آن تحت حاكميت ايران قرار دارد. گفتنی است که در چندین قرارداد معروف بین المللی دریایی نام خلیج فارس به کار رفته که برای نمونه دو قرارداد میان بریتانیا و هند در ضمایم این کتاب آمده است.

مصوبات سازمان ملل‏ به عنوان يكي از منابع حقوق بين الملل[ویرایش]

  • در عصر ارتباطات، اختلاف و تعدد نام های جغرافيايى در بسيارى از نقاط دنيا مسائل و مشكلاتى را ايجاد مى‏ كرد. در نتيجه در سال 1960 م. شوراى اقتصادى و اجتماعى سازمان ملل به دبيركل سازمان مأموريت داد تا براى حل و فصل اين‏گونه اختلاف‏ها، كنفرانسى را برگزار كند. در سال 1967م. اولين كنفرانس يكسان سازى و استاندارد كردن نام های جغرافيايى سازمان ملل با شركت هيأت‏هاى علمى و اجرايىِ جغرافيايى سراسر جهان در ژنو برگزار شد. اين كنفرانس را يك نهاد و يا گروه تخصصى به‏نام UNGEGN (آنگيگن)(46) كه بر اساس قطعنامه‏هاى شماره : 715 (آوريل 1959) و 1314( 1968) و تصميم 4 مه 1973 شوراي اقتصادي و اجتماعي سازمان ملل متحد(ESCOSOC)تأسيس شد، از نظر علمى و اجرايى پشتيبانى مى‏ كند.

اين گروه تخصصى هر دوسال يك بار در نيويورك يا ژنو تشكيل جلسه مى ‏دهد و هر پنج سال يك‏بار نيز كنفرانس يكسان‏سازى اسامى جغرافيايى سازمان ملل تشكيل مى ‏شود و تصميم‏هاى گروه‏هاى تخصصى و ناحيه ‏اى را به صورت قطعنامه تصويب مى ‏كند. گروه آسياى غربى تا كنون در تهران هفت نشست برگزار كرده است. در مصوبه هفتمين نشست اين گروه كه در مهرماه 1383 ش. برگزار شد، آمده است: " با تأكيد بر مصوبات كنفرانس يكسان سازى اسامى جغرافيايىِ سازمان ملل و بويژه در اجراى قطعنامه نهم اجلاس برلين، از همه كشورها مى‏ خواهيم از تغيير نام های جغرافيايىِ تاريخى كه ميراث فرهنگى بشر محسوب مى‏ شود، خوددارى كنند."

  • ضرورت يكسان سازى، يگانه سازى، وحدت در تلفظ و آوانگارىِ اسامى جغرافيايى و جلوگيرى از ابهام و تعدد نامها در عصر ارتباطات و جهان امروز، سازمان ملل را ناچار كرد كه در اين خصوص نهادى قانونمند تأسيس كند. استفاده ميليون‏ها نفر از اطلاعات رايانه ‌ها و جابه ‏جايى و حركت روزانه هزاران كشتى، هواپيما، اتوبوس و مسافران و گردشگران ايجاب مى‏ كند كه نام های جغرافيايى شفاف و يگانه و متحد باشند و آواى يكسانى داشته باشند؛ زيرا ابهام و نام های متعدد براى يك منطقه جغرافيايى و يا نامهايى با تلفظهاى مختلف، بويژه در عصر الكترونيك، مى‏ تواند منجر به عواقب خطرناك و پرهزينه‏ اى شود.
  • UNGEGN يكى از هفت نهاد قانونمند ESCOSOC در سازمان ملل متحد است. اين نهاد براى يكسان سازى اسامى جغرافيايى در سطح ملى و بين‏المللى تلاش مى‏ كند. تصميمات و اقدامات آن به ‏صورت قطعنامه در كنفرانس UNCSGN كه هر پنج سال يك‏بار برگزار مى ‏شود، به تصويب مى ‏رسد و همه اركان سازمان ملل و سازمان‌هاى تخصصى بين‏ المللى، غيردولتى و يا دولتى، موظف به اجراى اين قطعنامه هستند.

بنابراين بديهى است كه اگر مسئولان جمهورى اسلامى قصد دارند عليه آن دسته از سازمآن‌هاى جغرافيايى و ژئودزى و رسانه ‏هاى گروهى كه اقدام به فارسی ‏زدايى و جعل نام و تخريب عنوان اصيل و تاريخى خليج فارس و تنگه هرمز مى‏ كنند، اقدامى انجام دهند، تنها مرجع بين‏ المللى همين نهاد UNGEGN و كنفرانس پنج سالانه مربوط به آن است. متأسفانه تاكنون(شهریور1383) مسئولان ايرانى هيچ سند و نامه ‏اى در دفاع از نام خليج فارس در اين نهاد توزيع و ثبت نكرده‏ اند.( گفتني است كه ترجمه چكيده پ‍ژوهش فعلي چاپ اول کتاب با یاری اداره‌ي كل حقوقي(مرزي) وزارت امورخارجه بصورت گزارش موضوعي شماره 61 آوريل 2006 در وب سايت UNGEGN بصورت سند سازمان ملل منتشر گرديد) نام اماكن و اسامى جغرافيايى، معرف ميراث فرهنگىِ محلى و منطقه ‏اى و ارزشهاى اجتماعى و تاريخى است و كاربرد صحيح و دقيق آن‌ها، هم در سطح ملى و هم در سطح بين‏المللى فوايد زيادى دارد. ابهام، چندگانگى و تعدد اسامى و تكثر تلفظ آن‌ها در سطح ملى، منطقه‏ اى و بين‏ المللى مشكلات زيادى ايجاد مى‏ كند. به ‏طور مثال، شهر" كيپ تاون" در یازده زبان رسمىِ آفريقاى جنوبى یازده نام و تلفظ مختلف دارد. در ايران نيز بيش از 20 شهر و آبادى به نام على‏ آباد و يا اسدآباد وجود دارد و يا شهر رشتخوار به چندين گونه قرائت مى‏ شود. در اين خصوص UNGEGN و كنفرانس پنج سالانه آن تأكيد مى ‏كند كه هر كشورى بايد كميته ‏اى تخصصى براى يكسان سازى اسامى داشته باشد. هر كشور بايد فرهنگ نام آبادى‏ها و اماكن جغرافيايىِ حوزه ی خود را براى رفع تلفظهاى متعدد و غلط و رفع ابهام، با الفباى جهانى (رومنايز) لاتين‏نويسى كند. وحدت و يكسان سازى اسامى، بويژه در ارتباطات، توسعه پايدار، توسعه اجتماعى و اقتصادى، تجارت الكترونيكى، سرشمارى و آمار، حق مالكيت، پروژه‏هاى شهرى و روستايى، مديريت زيست محيطى، عمليات امدادرسانى و نجات، امنيت، گردشگرى و جهانگردى، پست و حمل و نقل، دريانوردى، كيهان‏نوردى، هوانوردى و ترسيم نقشه ‏ها و اطلس‏هاى مختلف، يك ضرورت اساسى محسوب مى ‏شود. همان‏طور كه گفته شد، مرجع رسيدگى به اختلافات درباره ی نام های بين ‏المللى و منطقه‏ اى UNGEGN و UNCSGN است. اين نهاد اگرچه نام «خليج فارس» را يگانه نام مورد قبول مى ‏داند، ولى تا كنون از آن خواسته نشده است كه مصوبه ی ويژه‏اى در اين خصوص صادر كند. يكى از نكات مهم كنفرانس، برگزارى سخنرانى‏ ها و ارائه ی مقاله‏ هاى فنى و رفع منازعه كشورها در خصوص سياسى‏شدن نام های جغرافيايى است.

کدام خلیج؟ سیاسی شدن کارتوگرافی[ویرایش]

نافتالى كادمن كه از ابتداى تأسيس UNGEGN رئيس گروه كارى اصطلاحات توپونمىِ اين نهاد تخصصى سازمان ملل بوده است، در فصل هشتم كتابى به ‏نام : Laws and Language of Geographical Names Toponymy The Lpre, كه از سوى سازمان ملل منتشر شده است، مبحث سياسى كردن نام های جغرافيايى را با عنوان «كدام خليج؟» آغاز و سوءاستفاده از نام های جغرافيايى را چنين مطرح كرده است: ( "ژانويه 1991 جنگ دوم خليج مطرح مى‏شود؛ كدام خليج؟ براى جهان غرب موضوع روشن است؛ ايران نيز كه خود را وارث امپراتورى پارسى مى ‏داند و پهنه آبىِ جنوبى آن كشور است، آن را به ‏طور طبيعى خليج فارس مى‏ نامد؛ كشورهاى غيرعربى نيز آن را خليج فارس مى‏ نامند؛ کتاب هاى جغرافيايى و نقشه ‏هاى تاريخى نيز به خليج فارس اشاره دارند؛ اما كشورهاى عربى آن را خليج عربى مى‏ خوانند؛ نامى كه در مستندات تاريخى وجود ندارد. بنابراين، اين دو نام، رقابت‏هاى سياسى را بازتاب مى‏ دهد. اين رقابت‏ها در كارتوگرافى نيز بازتاب يافته است. مثلاً انتشارات نقشه‏ نگارى جان بارتولومي و وپسران John Bartholomew & sons) در سال 1977 م. در نقشه ی ايران از نام خليج فارس استفاده كرده است و همزمان براى مشتريان عرب خود نام خليج عربى را به‏ كار برده است تا بدين‏وسيله نه موجب ناراحتى ايرانيان شود، و از سوى ديگر مشتريان عرب را نيز جذب كند. اين، نمونه‏ اى از سياسى‏ شدن كارتوگرافى است." كادمن سپس به منازعه بر سر نام های تاريخى، به ويژه نام جمهورى مقدونيه (يكى از جمهورى‏هاى يوگسلاوى سابق) كه دولت های اروپايى به درخواست يونان از به ‏رسميت شناختن آن خوددارى مى‏ كنند، ولى مقدونيه نيز اصرار بر كاربرد نام جمهورى مقدونيه به‏ جاى جمهورى فيرم دارد؛ همچنين اعتراض دولت اردن به اسرائيل و اعتراض اسرائيل به اعراب براى نام هايى همانند اورشليم، جريكو و هبرون / مسجدالاقصى، اريحا، نابلس و الخليل، و نيز اعتراضات تركيه و قبرس در موارد مشابه پرداخته است. به‏هرحال مصوبات كنفرانس يكسان‏سازى سازمان ملل - از جمله قطعنامه شانزدهم كنفرانس سوم - سياسى‏ شدن نام های جغرافيايى را محكوم و اعلام كرده است كه اين‏گونه تغييرات را درباره ی نام های جغرافيايى به ‏رسميت نمى‏ شناسد. البته مصوبات اين كنفرانس ضعفهاى زيادى دارد و دوپهلو بودن و نيز ابهام‏هايى كه باقى مى‏گذارد، باعث شده است كه تجاوز افراد سياسى و مغرض نسبت به نام های تاريخى، كه هميشه مورد استفاده ی همه زبان های دنيا بوده است - مانند خليج فارس - ادامه يابد. اين كنفرانس نتوانسته است منازعه جمهورى مقدونيه با يونان را به ‏دليل مخالفت يونان با نام جمهورى مقدونيه، و همچنين منازعه كره شمالى و جنوبى با ژاپن را در خصوص نام درياى ژاپن مختومه كند. كره ‏اى‏ها در سال 1992م. در كنفرانس ششم براى اولين بار آن را مطرح كردند و موفق به صدور قطعنامه ‏اى در اين خصوص شدند. ژاپن نيز موفق شده است از سال 1929 م. به بعد نام درياى ژاپن را به‏ جاى درياى شرق در جهان مطرح كند؛ اما كره‏ اى‏ها در ده سال گذشته با چاپ كتاب و مقاله، سعى در احياى نام درياى شرق دارند. ژاپن معتقد است كه اگر يك نامِ به ارث رسيده تاريخى و با مقبوليت جهانى قرار باشد به‏ خاطر نيت‏ها و اهداف سياسى چند كشور معدود، بدون دليل منطقى و قانونى تغيير كند، چنين عملى نه تنها باعث مغشوش شدن نظم جغرافيايى جهان خواهد شد؛ بلكه باعث بدعتى براى نسل های آينده مى‏ شود تا نامها و ميراث‏هاى تاريخى را دستاويز بازيهاى سياسى كنند. وزارت خارجه ژاپن پژوهش مفصلی در مورد اسناد نام دریای کره انجام داده و آنرا منتشر کرده است. کار مشابههی هم کره انجام داده است . ژاپنى ‏ها معتقدند علت اين‏كه كره‏ اى‏ ها نمى ‏خواهند نام درياى ژاپن را به‏ كار ببرند، ترسى است كه از دوره امپراتورى ژاپن دارند و فكر مى‏ كنند نام درياى ژاپن دربردارنده ی حق مالكيت است. در همين حال كره‏اى‏ها معتقدند كه نام اصيل و تاريخى اين پهنه ی آبى، درياى شرق است و ژاپن به‏دليل سياست‏هاى استعمارى و تجاوزكارانه در دوره ی اشغال كره، توانسته است اين نام تاريخى را عوض كند؛ بنابراين بايد نام تاريخى و اصيل اين دريا بار ديگر احياء شود. در عين‏ حال هر دو كشور از سازمآن‌هاى بين ‏المللى و جامعه جهانى مى ‏خواهند كه به نفع آن‌ها عمل كنند. وزارت خارجه ی ژاپن و دو كره با انتشار كتاب و نقشه‏ هايى و قرار دادن مطالب خود در وب سايت‏ هاى ويژه، از نام های مورد نظر خود دفاع مى‏ كنند. كره موفق شده است نام درياى شرق را به بيشتر سازمآن‌هاى بين‏المللىِ مرتبط با نام های جغرافيايى، از جمله IHO,IMO,ISO بقبولاند و اخيراً اين سازمان‌ها نام درياى شرق و ژاپن را همزمان به‏ كار مى ‏برند. درباره ی خليج فارس نيز كنفرانس بايد قطعنامه ‏اى صادر كند و از كاربرد مغرضانه ی خليج عربى درباره اين آبراه جلوگيرى كند. قطعنامه‏ هاى 25 و 34 كنفرانس دوم، و قطعنامه 20 كنفرانس سوم، و قطعنامه 25 كنفرانس پنجم، به اختلاف بر سر موضوع نام های جغرافيايىِ مشترك ميان چند كشور مربوط مى‏شود، كه همگى به گونه‏اى دوپهلوست و استنادهاى متناقضى دارد. اين قطعنامه ‏ها بايد به منظور حفظ نام های تاريخى، شفاف‏تر شود.( در بخش دبيرخانه سازمان ملل متحد، تلاشهاى نمايندگى دائم ايران نتايجى را در بر داشته است؛ از جمله در پاسخ به فعاليت‏هاى ديپلماتيك ايران، دبيرخانه سازمان ملل يادداشت مورخ 5 مارس 1971 و يادداشت شماره1/76 مورخ 24 مي 1976را در ضرورت به کار بردن نام اصيل خليج فارس در تمامی زبان های سازمان ملل و ارگان‌های آن صادر كرد. از سال 1971م. كه براى اولين بار واژه ی مجعول "خليج" در مكاتبات سازمان ملل به‏ جاى خليج فارس به‏ كار رفت، تا سال 1979م. بيش از 14 يادداشت اعتراض‏ آميز در خصوص ثبت ناقص The Gulf به‏جاى Persian Gulf از سوى نمايندگى ايران در سازمان ملل صادر شد. در فاصله سال های 1989 تا 1993م. برخى از فعاليت‏ها و مكاتبات اعتراض‏ آميز نمايندگى جمهورى اسلامى ايران در نيويورك، منجر به صدور دستورالعمل ژانويه 1990 و مارس 1991 دبيرخانه سازمان ملل براى حراست از نام خليج فارس و مخالفت با كاربرد ناقص آن شد. علاوه بر اين، دبيرخانه سازمان ملل متحد در خصوص به ‏كار بردن نام صحيح خليج فارس، دستورالعمل‏هاى ديگرى نيز صادر كرده است كه از آن جمله به موارد زير اشاره مى ‏شودفهرست اسناد سازمان ملل دربارهٔ نام «خلیج فارس:

  1. سندگروه نام‌های جغرافیایی در سازمان ملل متحد نشست بیست و سوم کارشناسی و نشست پنجم سازمان ملل متحد برای یکسان‌سازی نام هادر وین (۲۸ مارس تا ۴ آوریل ۲۰۰۶ (میلادی)۲۰۰۶) با عنوان «مشروعیت تاریخی، جغرافیایی و حقوقی نام خلیج فارس». که خلاصه ای از همین کتاب اسناد نام خلیج فارس است و توسط این نویسنده در سال 1382 تهیه شده بود.

.[۱]

  1. 1971 AD311/1GEN 5 March 1971 B/C.UN SECRETARIAT
  2. · Circular No. CAB/1/87/63 dated 16 مارس 1987 of Managing Director of UNESCO.
  3. · ST/CSSER/29 dated Jan. 10, 1990.
  4. · AD/311/1/GEN dated March 5, 1991.
  5. · ST/CS/SER.A/29/Add.1 dated Jan. 24, 1992.
  6. · ST/CS/SER.A/29/Add.2 dated Aug. 18, 1994.
  7. · ST/CS/SER.A/29/Rev.1 dated May 14, 1999.
  8. .۲۰۰۸ ،۴ آوریل UN. Department of Economic and Social Affairs(DESA)
  9. سند ST/CS/SER.A/۲۹/Add.۲ در تاریخ ۱۸ اوت ۱۹۹۴ (میلادی)|۱۹۹۴ (۲۷ مرداد ۱۳۷۳)
  10. ۱۹۸۴ دستورنامه UNLA ۴۵٫۸٫۲ در تاریخ ۱۰ اوت ۱۹۸۴ (۱۹ مرداد ۱۳۶۳)
  11. دستوریه UNAD 311/Qen در تاریخ ۵ مارس ۱۹۷۱ (میلادی)۱۹۷۱

سند ST/CS/SER.A/۲۹/Add.۲ در تاریخ ۱۸ اوت ۱۹۹۴ (۲۷ مرداد ۱۳۷۳) ۱۹۸۴ دستورنامه UNLA ۴۵٫۸٫۲ در تاریخ ۱۰ اوت ۱۹۸۴ (۱۹ مرداد ۱۳۶۳) دستوریه UNAD 311/Qen در تاریخ ۵ مارس ۱۹۷۱ (۱۴ اسفند ۱۳۴۹) نقشه رسمی کمیسیون اقتصادی و اجتماعی غرب آسیا ، شماره ۳۹۷۸ چاپ سازمان ملل (سپتامبر ۲۰۰۷) نقشه رسمی ایران، شماره ۳۸۹۱ چاپ سازمان ملل (ژانویه ۲۰۰۴) نقشه رسمی غرب آسیا، شماره ۳۹۷۸ چاپ سازمان ملل (نوامبر ۱۹۹۸)

  1. يادداشت شماره LA54.8.2، مورخ 10 اوت 1984، به نمايندگى جمهورى اسلامى ايران در سازمان ملل.‏
  2. بخشنامه شماره 36/78/1/CAB، مورخ 16/2/1987 مديركل يونسكو.
  3. بخشنامه شماره ST/CSSER/92، مورخ 10 ژانويه 1990.
  4. بخشنامه شماره AD/113/GEN، مورخ 5 مارس 1991.
  5. بخشنامه شماره ST/CS/SER.A/92/Add، مورخ 24 ژانويه 1992.
  6. بخشنامه شماره ST/CS/SER.A/92/Add، مورخ 18 اوت 1994.
  7. - بخشنامه شماره ST/CS/SER/92/Rev، مورخ 14 مه 1999.
در همه اين يادداشت‏ها و بخشنامه‏ ها خواسته شده است كه از پهنه ی آبى  جنوب ايران با نام "خليج فارس" در تمام زبان های و مکاتبات دبیرخانه استفاده شود  و تأكيد شده است كه نامى غير از اين نام تاريخى را به رسميت نمى‏شناسد. دستورالعمل‏هاى فوق را مى‏توان به‏نوعى تأكيد عرف و حقوق بين‏الملل در اين خصوص ناميد.( )

تمامی آژانس ها ،نهادهاو موسسات وابسته به سازمان ملل( بیشتراز 25 موسسه و کارگزاری) و همچنین تمامی سازمانهای بین المللی و بین الدولی (باستثنای اتحادیه عرب) نام خلیج فارس را برسمیت می شناسند و از کاربرد نامی غیر از آن خودداری می کننداز جمله آنها می توان سازمانهای زیر را نام برد:

IHO- IMO- IHB- UNICODE- ISO – IHA- UNGEGN- UNGIWG-WTO-UNGIS- UNEP- UNESCO- HABITAT- WB- ICA- IAPO-UNCSGN

در كنفرانس آينده یکسان سازی نام های جغرافیایی بايد درباره موضوع نام های مشترك ميان چند كشور و يا نام های وراى حوزه جغرافيايىِ چند كشور و بویژه نام خلیج فارس مقاله و گزارش فنى تهيه شود و بر وجه تسميه و سابقه تاريخى نام خليج فارس، كه حداقل از دوره اسكندر مقدونى تا سال 1960 م. در همه ی کتاب ها و نقشه‏هاى تاريخى جهان (300 كتاب سياحان و تاريخ‏نويسان و 6000 نقشه) با نام های مترادف خليج فارس ثبت شده و نام محلى آن نيز خليج فارس بوده است، تأكيد شود و از انتشار اطلس‏هاى جديد با نام جعلى كه با مصوبات، روح و اساسنامه و اهداف كنفرانس مغايرت دارد، جلوگيرى شود. همچنين براى آگاه‏سازى شركت‏كنندگان در كنفرانس - كه عموماً متخصصان نقشه‏نگارى و مديران سازمان‌هاى كارتوگرافى و ژئودزى و رؤساى گروه‏هاى جغرافيايى دانشگاه‏ها و مؤسسات تحقيقاتى هستند - در خصوص سابقه و وجه تسميه نام خليج فارس، بايد كتاب دفاع‏نامه‏اى مشابه آن چه دولت كره و دولت ژاپن تهيه و پخش كردند، تهيه و در اجلاس توزيع شود. درباره موضوع "جغرافيانويسان و سياحان" بايد گزارشى از خدمات صورت گرفته از سوى سفرنامه‏نويسان مشهور ايرانى - ناصرخسرو، اسطخرى و بزرگ‏ بن ‏شهريار - ارائه و تقاضا شود كه كنفرانس نام اين افراد را ثبت كند و از آن‌ها تقدير و تجليل شود.

اطلس ها، نقشه ها و اسناد تاریخی نام خلیج فارس وجزایر مهم آن[ویرایش]

بخش 8. همه پژوهشگراني كه پیرامون نام خليج فارس پژوهش نموده اند، بر این حقیقت نظر یکسانی دارند كه" نام خليج فارس (و مترادف های آن) در تمام سده های گذشته و به ويژه در قرون میانه نامي يگانه،جهانی و بدون معارض بوده و در خاورميانه در مورد كمتر نام جغرافیایی در دوره های مختلف تاريخي چنين اتفاق و يگانگي واستمرار کاربرد در ميان همه ی جهانگردان،کارتوگرافان،جغرافیانویسان، نویسندگان، مفسران دین و مورخان وجود داشته است.آن‌هادر ثبت نام بسياری از مکان‌های جغرافیایی،از جمله نام درياها اشتباهاتی مرتکب می شدند که با توجه به دانش محدود و شرایط زمانی اینگونه خطاها امری طبیعی محسوب می شود.( مثلا در منابع مختلف با بيشتر از ۴۰ نام گوناگون از دريای خزر ياد شده که بعضی ازآن‌هامانند بحر فارس و بحر خوارزم اشتباه مکانی است.) اما در موردنام خليج فارس به طور متحد و يگانه در همه ی جهان با مترادف های آن و نام هایی منسوب به ایران به کار رفته که در این میان می توان از ثبت نام خلیج فارس و بحر فارس در نوشته های 80 سیاح و 50 مورخ ، ادیب و نویسنده ی غربی و یا اسلامی تا قرن نوزدهم نام برد و می توان گفت هيچ نويسنده ای مخصوصاَ در کشورهای اسلامی تا قبل از جنگ جهانی دوم اين پهنه آبی را حتی به اشتباه خلیج عربي نناميده است. هرودوت، استرابو،هکاتوس، بطلیموس(پتولومی) و پليني از درياي سرخ با نام خليج عربي نام برده اند. در چند مورد نويسندگان اروپايي و عثمانی در كنار خليج فارس به خليج هاي كوچكتر مانند خليج بصره، خليج قطيف و خليج عربي (بحرين) اشاره نموده اند كه هنوز هم کاربرد آن‌هادر نقشه ها رايج است و منظور آن‌ها خليج هاي كوچكتر داخل در خليج فارس است و در موارد نادری نيز به اشتباه نام این خورها و خليج ها را بر کل خليج فارس اطلاق نموده اند. در کشورهای عربی تعدادی ازقوم گرایان با نادیده گرفتن صدها نقشه و کتاب، فقط انگشت روی چند نقشه ی نادر گذاشته اند و به بزرگنمایی و نصب آن‌ها در مؤسسات و دانشگاهها اقدام نموده اند و چند دهه است که برخلاف رویه علمی بین الملل در ترجمه کتب و یا تجدید چاپ کتاب های قدیم نام تاریخی خلیج فارس را تحریف می نمایند .

  1. . خليج فارس در نقشه هاي تاريخی

نقشه های منسوب به افراد ذیل در دوره های مختلف تاریخی و توسط افراد متعددی باز نویسی شده اند و در همگی نام اصیل خلیج فارس وجود دارد.

  1. نقشه ی جهان بطلمیوس
  2. نقشه ی اراتوس (Eratosthnes) مربوط به 250 سال قبل از ميلاد مسيح نام «Persian Gulf» تکرار شده است.
  3. نقشه ی دي سنارک (Dicaeachus) مربوط به 285 سال قبل از ميلاد مسيح خليج فارس را به نام «Gulf Persique» خوانده است.
  4. نقشه ی استرابو (Strabo) مربوط به 20 سال بعد از ميلاد مسيح آنرا به نام «Persian Gulf» و آبراهي را که در غرب شبه جزيره عربي قرار دارد( درياي سرخ امروزي) به نام «Arabian Gulf» خوانده است.
  5. - در نقشه ی ديگري مربوط قرن نهم ميلادي و دوران خلفاي عباسي در کتاب «تاريخ عرب» به قلم فيليپ حيتي (Philip Hitti) به چاپ رسيده است، خليج فارس را به نام «Bahar Farsi» مشخص و بحر احمر را خليج عربي و همچنین به نام «Bahar Qulzum» يا درياي سرخ خوانده است.
  6. - در نقشه ی جهان ابو ريحان بيروني مربوط به 1030 ميلادي خليج فارس به نام «Mare Farse» نشان داده شده است.
  7. - در نقشه ی جهان ادرِيسي که مربوط به 1160 ميلادي است خليج فارس به همين نام ذکر شده است. پروفسور هادی التازی ناظر چاپ این اثر تاریخی می گوید این نقشه در تمامی کشورهای عربی به عنوان سند افتخار عرب ها در دانش کارتوگرافی شناخته می شود.
  8. - در نقشه ی جهان سالتر (Psalter) مربوط به قرن سيزدهم ميلادي که در تحت نفوذ کليسا تهيه شده است، مرکز جهان را منطقه «بتلهام» (Bethlehem) يعني محلي که ادعا شده حضرت مسيح بدنيا آمده است تصور کرده‌اند، خليج فارس را بنام «Pers Gulf» خوانده‌اند.
  9. - در نقشه‌اي به نام نقشه ی ايران قديم که توسط دوونتي «Duvotenay» جغرافيدان فرانسوي در سال 1881 ميلادي تهيه شده خليج فارس به نام «Golfe Persique» ذکر شده است.
  10. - در نقشه ای مربوط به 1895م. برگرفته از نقشه ی جهان بطلميوس (Ptolemaeus) ، خليج فارس به نام «Sinus Persicus» و خليج عربي(منظور نام قديم درياي سرخ) به نام «Sinus Arabicus» نشان داده شده است.

نقشه های تاریخی متعدد و ارزشمندی در تمام کشورهاي جهان از خلیج فارس وجود داردکه تعدادی از آن‌ها در موزه هایی مانند واتیکان نگهداری می شود. تا كنون در رابطه با نقشه هاي تاريخي خليج فارس نه تنها در ایران بلکه چند اطلس ارزشمنددر کشورهای عربی به چاپ رسيده است. دو اطلس از آن‌ها به دلیل رنگی بودن و تصویر برداری از نسخه های اصل که از نمایشگاهها و موزه های نقشه تصویر برداری شده اند اهمیت و جذابیت بیشتری دارد. یکی از آن‌ها ، اطلس نقشه های جزایرعربی است که توسط اتحاد ناشرین التونسی در تونس و سال 2001 به سه زبا عربی، فرانسه وانگلیسی منتشر شده است که جهت اختصار آن را اطلس تونس می نامیم.

اطلس تونس[ویرایش]

دراین اطلس 253 نقش خلیج فارس وجود دارد که برگرفته از منابع لاتين به ترتیب سال ترسیم از 1480م. تا1895 م. است و باکیفیت ممتاز و رنگی به زبان های عربی ، انگلیسی و فرانسه چاپ شده است. 115 صفحه اول این اطلس مربوط به توضیح و تفسیر مراحل مختلف توسعه و تحول و دقیق شدن نقشه های خلیج فارس و جزایر عربی اختصاص دارد که می توان مطالب آن را به شرح ذیل توضیح داد: بنا بر اسنادی که تا کنون کشف شده،قديمي ترين نگاره ها و نقشه ها ي ترسيمي كشف شده به سرزمین مصر و بین النهرین منصوب شده اند. نقشه اي از سرزمین بابليون(عراق) حك شده بر آجر پيدا شده است كه در موزه بريتانيا به شماره 153/92687 نگهداري مي شود و متعلق به 4000 سال قبل و به دوره سارگون پادشاه اكد (2300ق.م) است كه در آن خليج فارس بدون اسم ترسيم شده است. يونانيها و روميها و فنيقي ها حرفه نقشه کشی را توسعه داده اند و به ويژه بطليموس (پتولومی 168 ق.م.) و استرابون(64 ق.م ) در اين حرفه كوشا بوده اند. در دوره ی عباسيان كه دانشمندان و مديران ايراني بر امور خلافت تسلط داشتند،نیازبه جهت يابي قبله براي مسلمانان ، به ويژه كشورهاي دور دست،ضرورت كارتوگرافي را ايجاب مي كرد و به دستور مامون (833-814 م.) ترجمه آثار يوناني شروع شد و نقشه اي از جهان تهيه گرديد. خوارزمي( 821 ق. )، اسطخري(استخري)( 925 ق.)، ابن حوقل( 977 ق.)، ادريسي حمودي (1165 ق.) (با ترسیم هشتادو دو نقشه در كتاب نزهه المشتاق) نقشه هايي از ديار عرب ، بلاد فارس بحر فارس و روم وشام ترسيم كردند كه پايه و اساس نقشه هاي قرون بعدي توسط اروپائيان گرديد. گفتنی است که در تمام اين نقشه ها خليج فارس نام خود را تحت عنوان بحر فارس و یا خلیج فارس حفظ كرده است. 1-1-8. اطلس تصویری تونس( ) اولین نقشه، اطلس تصویری تونس از یک نقشه ی طراحی شده بر روی چوب است که توسط فرانشیکو ایتالیایی به سال 1480م. ترسیم شده است. وی عیناَ آنرا از روی نقشه ی منسوب به بطلیموس ترسیم نموده است.( به نظر می رسد که در آن زمان نسخه اصلی یا مشابه نقشه ی تاریخی بطلمیوس موجود بوده است) تقریباَ بیشتر کارتوگرافهای قرون وسطی نقشه های خود را برپایه ی نقشه ی بطلمیوس طراحی نموده و در نتیجه خلیج فارس را به صورت مستطیل و با نام سینوس پرسی ترسیم نموده اند.آخرین نقشه ی اطلس مذکور(تونس) نقشه ی شماره 253 ویک نقشه ی رسمی دولت عثمانی متعلق به سال1895 م. است که در آن کورفزی خلیج فارس را با دو نام بحر فارس و بصره ثبت کرده است.یک نقشه ی دیگر دوره عثمانی که سال ترسیم آن احتمالاَ 1721 م. است خلیج فارس را بحر فارس و دریای عمان را بحر عجم ثبت کرده است. گفتنی است که در طول دوره ی جنگهای ایران و عثمانی و به دلیل اختلاف ایران و عثمانی بر سر مناطق شیعه نشین جنوب عراق ، دولت ترکان سنی عثمانی به طور مغرضانه از انتساب خلیج (به دلیل دشمنی با شیعيان) به فارسها اکراه داشتند. و در بعضی موارد نام خلیج بصره را بر کل خلیج فارس اطلاق می کردند و هنوز هم این شیوه را ادامه می دهند.( ) در میان نقشه های اطلس مذکور 10 نقشه علاوه بر نوشتن نام خلیج فارس در محل خودش(پرشن گلف) ، دریای عرب و بحر عمان فعلی را نیز دریای پارس یا پرشن سی نامیده اند از جمله می توان نقشه های صفحات 226-141-323-322-331-345-347-363-355 و نقشه اسب گونه زیر رادر مورد دریای پارس(بجای دریای عرب) و خلیج فارس نام برد. در 98% نقشه های اطلس تونس نام خلیج فارس کاربرد درست خود را دارد. اما تهیه کنندگان عرب این اطلس تلاش دارند که نقشه های مورد ادعای خود را نیز ارایه نمایند. در این میان نقشه ی "مرکاتور جیراد" هلندی( 1512-1594 م.) مورد ادعای روشنفکران عربی است که برای اولین بار نام خلیج عربی را به جای نام اصلی به کار برده است و سپس شاگردان وی از جمله "هوندیاس "و "هنریکوس" چند نسخه از این نقشه را با نام های مختلف در هلند بازسازی و رونویسی (تنسیخ) کردند. سه نقشه نیز خلیج فارس را خلیج بصره و قطیف نامیده اند. و دو نقشه نيز هر سه نام(بصره – خليج فارس و عربي) را با هم بكار برده اند اخيرا در يكي از سايتهاي عربي ديدم كه با فتوشاپ نام خليج فارس را حذف و دو نام ديگر راباقي گذاشته اند تا ثابت كنند نام خليج عربي از قديم رايج بوده ( خليج عربي به خليج ميان قطر و يمن گفته مي شده است. 5 نقشه نیز دریای عمان فعلی را دریای هرمز و دریای کرمان و مکران نامیده اند. نام دریای عمان به ندرت در این نقشه ها وجود دارد. ولی نام دریای عرب (شرق یمن وعمان) در بسیاری از نقشه ها موجود است . تعدادی از نقشه ها نیز دریای عرب فعلی را دریای اریترا نامیده اند( اریترا یا آریتراس نام یک جزیره متعلق به شاهزاده ایرانی به نام آریاتراس بوده است. تعدادی از نقشه ها دریای سرخ را خلیج عرب( خلیج عقبه ) دریای مکه،دریای روژ، دریای رد، دریای روبروم، آنسیون،کرسون، خلیج قلزم و توراس نامیده اند.

اطلس" نقشه هاي تاريخي خليج"[ویرایش]

اين اطلس در دو جلد چاپ شده كه مجموعاً حدود 500 نقشه با نام خليج فارس دارند. این اطلس" نقشه هاي تاريخي سالهاي 1493-1931م. خليج فارس را كه داراي 276 نقشه از منابع اروپايي است در بر می گیرد و توسط "سلطان بن محمد القاسمي " ابتدادر سال 1996م. به سفارش وی در لندن چاپ و توسط "منشورات مدینه شارقه للخدمات" منتشر شده است ، اما اخیراَ فروش اینترنتی آن متوقف و صفحه مربوطه نیز حذف شده است! بنظر مي رسد انگيزه ی اوليه ی گرد آورنده ی این اطلس ، اثبات هويت عربي براي جزاير سه گانه ی خليج فارس بوده است . ولي در كلكسيون نقشه هاي گرد آوري شده ايشان كه بيشتر از 350 نقشه مي باشد ، در 98% نقشه ها نام درست خليج فارس با همين نام ثبت شده ( به استثناي سه نقشه كه يكي از آن‌ها را به عنوان طرح روي جلدكتاب اطلس منتشر ساخته است) و در مورد جزاير نيز اسناد هويت ايراني را تأييد مي كند. در چاپ جلد اول كه در سال 1996م. در لندن صورت گرفته نقشه ی روي جلد كتاب مربوط به نقشه ی سال 1679م. منطقه كشور پارس نام دارد كه در آن خلیج عربی به کار رفته است ( توسط جیاکوما دی رسی ترسيم شده است)، ولی از آن جا که در آن "جزاير تمب "به طور واضح به رنگ ايران ترسيم شده است به همين دليل تهيه كننده ی اماراتي اين اطلس که متوجه این موضوع شده ، در چاپ جلد دوم در سال 1999 نقشه ی خلیج عربی مذكور را از جلد كتاب حذف نموده است. جلد دوم اطلس " نقشه هاي تاريخي خلیج ) نقشه های 1478-1861 م.( داراي 301 نقشه از منابع لاتين در مورد خليج فارس است، اين اطلس در واقع همان اطلس قبلي است با مقداري حذف و اضافات. تقريباً 80% نقشه هاي اين دو اطلس مشترك هستند ولي تعدادي از آن‌ها نيز منحصر به این كتاب است ، جلددوم سال 1999م. در شارجه چاپ و منتشر شده است. در مورد جلد اول گفتني است كه اولين نقشه متعلق به 1478م. توسط بوكينك در رم به صورت نقشه ی رنگي و بر روي مس و بر اساس نقشه ی بطليموس ترسيم شده است . در اين نقشه خليج فارس با نام سينوس پرسيكوس به شكل مستطيل و بزرگتر از اندازه طبيعي آن است ولي نامهاي جغرافيايي زيادي را بر اساس متون يونان قديم در بر دارد. در نقشه ی سال 1493 م. نيز بر اساس اطلاعات يونان قديم ترسيم شده است ، خليج با نام مر پرسيك( دریای پارس) و به شكل مربع ترسيم شده كه اندازه ی آن كوچكتر از اندازه واقعي خليج فارس است. نقشه ی سال 1511 م. كه در ونيز بر روي چوب و رنگي توسط برناردوس سيلوانوس ترسيم شده است مشابهه نقشه ی سال 1478 م. بوكينك است و بر اساس نقشه ی بطليموس ترسيم شده است. در اين نقشه نيز خليج فارس با نام سينوس پرسيكوس به شكل مستطيل و بزرگتر از اندازه ی طبيعي آن است. در نقشه ی جهان سال 1513 م. که مشابه نقشه ی ترسیم شده سال 1478م. بوكينك است و بر اساس نقشه ی بطليموس ترسيم شده است نيز خليج فارس ، با نام سينوس پرسيكوس به شكل مستطيل و بزرگتر از اندازه طبيعي آن است. در هر سه نقشه جزاير زنوبيا كه متعلق به پارسيان بوده است به شكل دقيقي در جنوب شرقي يمن ترسيم شده است. از نقشه ی سال 1478 م. تا نقشه سال 1548 م.پیشرفت وتکاملی در دقت فاصله هاي جغرافيايي بوجود نيامده است( ) . در اين سال جياكومو گاستالدي ونيزي براي اولين بار نقشه ی پرشيا را به شكل دقيق تري ترسيم نمود و از درياي شمال ايران، با عنوان مر باكو ( درياي خزر) و درياي جنوب ايران را با نام مر پرسيو نام برده و نقشه را به شكل واقعي تري ترسيم نموده است . وي مجدداً در سال 1561 و 1570 م. خليج فارس را با نام گلفو پرسيا و درياي عمان را با نام گلفو اورموز به طور دقيق تري نيز ترسيم كرده است در حالي كه تا سال 1679م. ساير نقشه های قبل و حتي بعد از اين تاريخ نيز همچنان بر پايه اطلاعات قديمي ، موقعيت و مساحت خليج فارس ، با نام سينوس پرسيك و گلفو پرسيا را همچنان غير دقيق ترسيم كرده اند. در اين سال"جياكومو دي رسي" در رم نقشه رنگي دقيقي ترسيم و حتي جزاير سه گانه تمب و ابوموسي را به رنگ خاك ايران ترسيم كرده است. اما همچنان اندازه ها در نقشه ها تا واقعيت فاصله زيادي دارد ، مثلاً بحرين با نام بهرام در همه ی اين نقشه ها بصورتي غير واقعي و گاهي به جاي قطر ترسيم شده است. اطلاعات موجود در نقشه هاي جهان نما حتي در اين دوره نيز همچنان فراتر از 7 دريا و 7 كشور نرفته و به سبك قديم و سبك جغرافيانويسان مسلمان، چين در غرب ، اروس در شمال فرانكه در اروپا و افريقيه در جنوب لبه هاي پاياني دنيا تصور مي شود. حتي در نقشه ی جهان نماي سال 1740 وتريس اربيس استرابن، جهان همچنان تنها به سه قاره محدود شده است و قاره های آمریکا و اقیانوسیه همچنان زنجیره مفقود شده هستند بنابر این در تمامي اين نقشه ها خليج فارس در مركزيت جهان قرار دارد. در نقشه ی جهان نماي سال 1515 م. جوهانز دوير Johannes Stabius Durer ) تا حدودي نقشه ها به واقعيت هاي جغرافيايي نزديك شده ولي قاره ی آمريكا و اقيانوسيه هنوز در جغرافیای جهان ناپیدا هستند. در سال 1551 م. جرارد مركاتور بر روي كره نقشه جهان را ترسيم نموده است كه البته نقص قبلي را دارد. اما در سال 1660م. فليپ ايكبرخت Eckebrecht Philipp نقشه جهان نمايي ترسيم كرده است كه قاره آسيا، اروپا، آفريقا و آمريكا را در بر مي گيرد، ولي فاقد سرزمين هاي استراليا و اقيانوسيه است، نقشه اي متعلق به حدود سال 1753م. از نيكلاس دي فر (1694-1754م ) به صورت رنگي و به شكل كره اي باقي مانده است . در اين نقشه جهان تقريباً به شكل امروزي ترسيم شده است. در سال 1748م. برتراند رنه پالو Bertrand Rene Pallu در نقشه ی خود جغرافياي خليج فارس را تا حدودي درست ترسيم كرده است. در سال 1758م. توماس جفريز نقشه جهان نمايي ترسيم كرده است كه به واقعيتهاي امروز جهان نزديك است. و بالاخره در سال 1774م. سامويل دون كامل ترين نقشه كروي تا آن روز را از جهان ارايه نموده است. در سال 1772 م. كارستن نيبور نقشه اي ترسيم كرده است كه در آن برخلاف سایر نقشه های اروپایی به جاي نام درياي هرمز از بحر عمان نام برده شده در حالي كه قبل از اين تاريخ در نقشه هاي لاتين عبارت درياي عمان وجود ندارد. البته نام اومانا یا هومانا که یک منطقه پارسی بوده است ، نامی کهن در شرق خلیج فارس است (55).در اين نقشه اندازه هاي جغرافيايي بنادر و جزاير به واقعيت نزديك تر شده اند و جزاير سه گانه نيز در موقعيت دقيق تر به رنگ ايران ترسيم شده اند. علت دقيق بودن اين نقشه آن است كه نِبور چند سال در خليج فارس به پژوهش مشغول بوده و نقشه ی وي مستقل از اطلاعات قبلي و متكي بر مشاهدات عینی وي و در بردارنده ی تحولات و جابجا یی های جمعیتی است که در دو سده اتفاق افتاده است. علي رغم دقيق بودن نقشه ی نيبور، تا سال 1835 م. بسياري از نقشه هاي ترسيم شده از سوي آلمان‌ها، انگليسي ها ، فرانسوي ها و حتي هلندي ها از دقت برخوردار نيست تا اينكه در اين سال نقشه اي بر اساس اطلاعات نيبور ترسيم و توسط جوستوس پرتس منتشر مي شود. و بالاخره در سال 1860 م. دو نقشه با نام پرشن گلف وست و ايست توسط موسسه هيدروگرافي( آبنگاري) در لندن منتشر شده است كه با واقعيات و اندازه هاي جغرافيايي امروزي خليج فارس منطبق است اين دو نقشه در صفحه 310و 311 كتاب اطلس تاريخي خليج چاپ شده است. 31

-اطلس عراق در نقشه هاي قديمي[ویرایش]

در اين اطلس كه تأليف "احمد سوسه" پدر كارتوگرافي در عراق است ، بر اساس منابع يوناني و اسلامي 39 نقشه به زبان عربي و به طریقه سیاه و سفید ترسيم شده است كه در اين نقشه ها از جمله در نقشه ی دوره آشوريان به شماره 6 ، نقشه ی هيكاتوس (متوفي 475 ق.م.) به شماره 7 كه به امپراتوري پارس و مصر سفر نموده است، نقشه ی ايراتوستين يوناني به شماره 9 ، نقشه ی بطليموس به شماره 10، در واژه ی خليج فارس ( سينوس پرسي) به كار رفته و اما در نقشه ی فتوحات قرن اول هجري به شماره 11، نقشه ی( بلخي 934م.) به شماره 12 ، نقشه ی ديار عرب اسطخري (951 م.) به شماره 16 و نقشه ی عراق از اسطخري به شماره 18 ، نقشه ی جهان نماي ابن حوقل(977م.) به شماره 19 ، نقشه ی عراق از ابن حوقل به شماره 22، نقشه جهان از جيهاني( 977م.) به شماره 26، نقشه جهان نماي ادريسي( 1099-1164 م.) به شماره 29 ، نقشه جهان نماي قزويني (1203-1283م.) به شماره 31 ، نقشه ابن الوردي 1348م. به شماره 36 نقشه شماره 38 از جغرافيانويس مجهول و نقشه شماره 39 به نام مواضيع التاريخيه كلمه ی بحر فارس ( درياي پارس) بكار رفته است. - اطلس ضميمه ی كتاب الخليج الفارسي (در طول تاريخ) چاپ دوم که در قاهره چاپ شده است و در آن 51 نقشه از کتب عربي به صورت سیاه و سفید كه همگي از منابع عربي برگرفته شده و متعلق به دوره هاي مختلف تاريخي هستند ، نام خليج فارس را در بردارد . در 24 نقشه ی آن خليج فارس و در 25 نقشه بحر فارس و در دو نقشه آن بحر العجم بكار رفته است.( در اين كتاب فصل اول به گزيده اي از توصيفهاي مختصات جغرافيايي و طبيعي خليج فارس از كتب جغرافيايي مسلمانان از قرن سوم تا قرن دهم اختصاص دارد و در آن متوني را از كتب بیست و شش نفر از سياحان و مورخين مشهور مسلمان در خصوص توصيف بحر فارس را با ذكر منابع و مآخذ آورده است. فصل دوم به برگزيده اي از نويسندگان قرون اخير اختصاص دارد كه در آن متوني از كتب هیجده نفر از سياحان و مورخين مشهور عرب در خصوص توصيف بحر فارس را با ذكر منابع و مآخذ آورده است. فصل سوم به برگزيده اي از نويسندگان و مستشرقين غربي قرون اخير اختصاص دارد كه در آن متوني را از كتب هشت نفر از سياحان و مورخين مشهور غرب در خصوص توصيف بحر فارس با ذكر منابع و ماخذ آورده است. بخش دوم شامل نقشه هاي خليج فارس است كه فصل اول آن به خليج فارس در نقشه ی جهان و آسيا اختصاص دارد و شامل هفده نقشه است. فصل دوم ، خليج فارس در نقشه هاي كشورهاي عربي است كه بیست و سه نقشه دارد. فصل سوم، نقشه ی خليج در جغرافياي ايران نام دارد كه در آن بیست نقشه از كتب عربي ويژه جغرافياي ايران برگرفته شده است.

كتاب "قلائد الذهب في معرفه انساب قبائل العرب" به قلم مصطفي حميدي بن احمد الكردي الدمشقي، از مؤلفين قرن دهم هـ. ق. شرح و مقدمه ی  سلمان الجبوري (مكتبه الهلال 2000م.) داراي ده نقشه با ذكر نام خليج فارس است. 

در كتاب " اطالس التاريخي للعالم الاسلامي في العصور الوسطي" عبد المنعم ماجد، علي البنا، (دار الفكر العربي 1986م.، مكتبه القاهره الكبري، رمز 25400) حدودشانزده نقشه از جمله نقشه هاي شماره 2،3،7،8،9،10،16 مربوط به خليج فارس با همين نام است . این اطلس در چاپ های جدید مورد تحریف قرار گرفته است.

در كتاب "مصور الجغرافي لاقاليم الارض الطبيعيه و السياسيه" نود نقشه از منابع عربي وجود دارد كه دردوازده  نقشه ی  مربوط به منطقه ی خليج فارس، نام تاريخي بحر فارس و خليج فارس وجود دارد. اين كتاب تأليف "الشيخ محمد فخرالدين" مدرس دارالعلوم است كه انتشارات مكتبه الهلال بشارع الفجاله بمصر، چاپ يازدهم آنرا در سال 1925 انجام داده است. 
  1. در كتاب اطلسي بنام " انساب العرب للعالم الاسلامي " چاپ 1994م. مكتبه القاهره الكبري )رمز 25400( حدود10 نقشه با ذكر نام خليج فارس وجود دارد.

در كتاب" اعلام الجغرافيين العرب" الدكتر عبدالرحمن حميده"، دارالفكر المعاصر ، دمشق، سوريه 1995 م. مختصري از مطالب 150 سياح عرب و مسلمان و پنج نقشه ی تاريخي بر اساس مطالعات مورخين صدر اسلام با ذكر نام خليج فارس وجود دارد و کتاب هاي بيشمار ديگري كه از ذكر آن براي جلوگيري از اطاله كلام خودداري مي شود.

  1. "اطلس تاريخي اسلام" ( محمد مختار قاهره 1922م.) و "الخرايط التاريخيه" (احمد صالح قاهره 1914م.) و اطلس ضميمه ی كتاب "قلايد الذهب في معرفه انساب قبايل العرب" كه داراي 9 نقشه به زبان عربي با نام خليج فارس و بحر فارس است. يك اطلس باستاني ديگر عربي و فارسي متعلق به سالهاي قبل از 1200 ميلادي كه داراي 96 صفحه و پانزده نقشه ی منطقه اي و دو نقشه ی جهان نما است، اين اطلس را سال 2001 م.دانشگاه آكسفورد از يك حراجي خريداري كرده است. در اين سند تاريخي نيز خليج فارس در همه جا با نام تاريخي درست خود ثبت شده است. در طول دو دهه گذشته كشورهاي عربي در مورد اثبات ادعاهاي ارضي خود نسبت به يكديگر نقشه هائي تاريخي را در رسانه هاي گروهي خود منتشر و بعضاً به عنوان سند به ديوان بين المللي دادگستري تقديم نموده اند كه در آن‌ها خليج فارس با همين نام توصيف شده است. از جمله در دعاوي ارضي قطر و بحرين، در دعاوي عربستان و قطر در ‌دعاوي يمن و عمان در نقشه ها و اسناد مورد استفاده ی آن‌ها نام خليج فارس به كار رفته است.
  2. دولت كويت درسال 1992 م. كتابي را مشتمل بر هشتاد نقشه و سند تاريخي تحت عنوان " الكويت في الخرائط العالم" (كويت در نقشه هاي جهان) به چاپ رسانيده است كه در همه ی اين نقشه ها و اسناد تاريخي كه از اطلس های مختلف گرد آوري شده است، نام خليج فارس وجود دارد.

در سال 1994 م. اطلسي در كويت تحت نام " الكويت قراءه في الخرايط التاريخيه" به همت عبدالله يوسف الغنيم به چاپ رسيده كه حاوي حدود 20 نقشه با نام خليج فارس است.

  1. در كتاب ديگري بنام " ريشه هاي كويت" ( اصول الكويت المنشور العام ) كه در سال 1991 در هلند به چاپ رسيده است،پانزده نقشه ی تاريخي وجود دارد كه در همه ی آن‌ها نام خليج فارس ثبت شده است. جالب اين كه يكي از مهمترين استنادات كويت كه در هر سه اطلس مذكور به چاپ رسيده است، نقشه ی سال 1762 م. كارستون نيبور دانماركي است. در نقشه ی مذكور تحت نام نقشه ی خليج فارس جزاير سه گانه با نام ایراني "بومف" و "تنمب" متعلق به ايران به ثبت رسيده است.

در يك كتاب به نام "اطلس تاريخ اسلام" كه در آمريكا و كشورهاي عربي به ويژه مصر در سالهاي 1951 و 1955م. چندين بار تجديد چاپ شده است، شانزده نقشه وجود دارد كه در همه ی آن‌ها نام خليج فارس براي آب های جنوب ايران بكار رفته است. بانك عربي و بيت القرآن در بحرين در سال 1996م. تقويم ديواري بزرگي رامنتشر نموده اند كه داراي دوازده نقشه ی تاريخي است مربوط به بحرين است كه در همگي نام خليج فارس در آن‌ها موجود است.

  1. در اين ميان اطلس عراق در نقشه هاي قديمي 1959م. ( احمد سوسه) اهميت بسزايي در تاريخ تحول نقشه هاي مسلمانان دارد. بر اساس نقشه هاي اين اطلس ها مي فهميم كه مسلمانان، جهان را همچون سيني دايره اي شكلي تصور مي كردند كه دورتا دور آن را آب فراگرفته و لبه ی انتهايي اين دايره سلسله جبال قاف وجود دارد كه مانع ريختن آب به بيرون از اين سيني مي شود و مركز دنيا منطقه ی غرب خليج فارس و مكه بوده است. در تمام نقشه هاي دوره ی اسلامي تكامل و تحول چنداني به چشم نمي خورد. همگي جهان را همانند يك سيني تصور مي كردند كه لبه ی پاياني آن در شرق، پايانه ی درياي پارس و چين در جنوب، بلاد زنگ و آفريقيه و در غرب، بلاد تنجه( تنگه) و اندلس و شنقیط انتهاي دنيا است و در شمال نيز روم و يأجوج و مأجوج و كوه قاف و درياي محيط نيز لبه هاي پاياني ديگر دنيا تصور مي شدند. دريا هاي جهان نيز در تصور جغرافی نویسان عبارت بودند از :

درياي محيط، درياي روم، درياي پارس، درياي هند، درياي قلزم، درياي چين و درياي زنگ ( افريقيه)؛ در اين ميان درياي محيط كه همان اقيانوس است بزرگترين دريا ترسيم مي شده است. به نظر بعضي از جغرافيانويسان مسلمان اين دريا سراسر دنيا را فرا گرفته و دورتا دور آن را سلسله جبال قاف(عربی شده کوه)احاطه کرده و این کوه به دور دنيا كشيده شده است و مانع ریختن آب اقیانوس می شود. گفتني است كه اصطلاح هفت شهرعشق وهفت سرزمين و هفت آسمان وهفت خان كه در ادبيات ايراني از كتاب اوستا تا كتب معاصر، از آن سخن به ميان مي آيد از همين تصور جغرافيايي قديمي ريشه مي گيرد. علاوه بر اطلسهای فوق می توان به اطلس" نقشه هاي جغرافيايي خليج فارس از ماقبل تاريخ تا زمان معاصر" ( موسسه سحاب1971م.)(57 )در اين اطلس مجموعه اي شامل 373 نقشه،‌ لوحه و سنگ نوشته از منابع و اطلس های مختلف و متنوع موجود در موزه ها و كتابخانه هاي كشورهاي عربي و كشورهاي اروپائي به چاپ رسيده است كه همگي به زبان هایي مختلف كلمه هاي مترادف با درياي پارس و خليج فارس بكار برده اند. این اطلس در سال 1368ش. چاپ مجدد شده وبه تازگی نیز با کیفیت بهتر و با مقداری اضافات در دو جلد تحت نام نقشه های باستانی و تاریخی خلیج فارس به بازار آمده است. ( ) علاوه بر اين اطلس های ويژه ی خليج فارس ، اطلس های عمومی ديگري درکشورهای اروپایی وغیر عربی چاپ شده اند كه تعداد 17 نمونه از آن‌ها حاوی چند مورد از نقشه هاي تاريخي خليج فارس، در آرشيو اداره اسناد و آرشیو وزارت خارجه کشورمان موجود هستند. بنياد ايران‌شناسي نیزكتاب «وصف خليج ‌فارس در نقشه‌هاي تاريخي، با 40 نقشه اسلامي و 120 نقشه اروپايي را منتشر كرده است. در بخش نخست مكتب‌هاي مختلف نقشه‌نگاري حوزه اسلامي و اروپايي در يك دسته‌بندي منسجم ارائه شده است. در بخش دوم، نقشه‌هاي حوزه‌هاي اسلامي- اروپايي با توصيف دقيق حوزه جغرافيايي خليج‌فارس در هر نقشه آمده است. در اين بخش نام نقشه‌نگار، سال ترسيم نقشه و محل چاپ آن نيز آمده است. در بخش پاياني اين كتاب نـام نقشه‌ها، ضبط نام خليج فارس به زبان هایي گوناگون، نام مؤلفـان و نقشه‌نگاران حوزه‌هاي نقشه‌نگاري اروپايي، فهرست مآخذ نقشه‌ها، فهرست نقشه‌هايي كه بازسازي و يا براي اولين بار چاپ شده‌اند و فهرست شخصيت‌ها و مكآن‌ها آمده است. از تمام مكتب‌هاي نقشه‌نگاري، بطلميوسي، اسلامي و اروپايي، بهترين نمونه‌ نقشه‌ها انتخاب شده‌اند. بر اساس نقشه هاي اين اطلس ها كه در همگي خليج فارس يا مترادفهاي لاتين آن بكار رفته است مي توان گفت كه دقت در اندازه ها و مقياسهاي طبيعي در كارتوگرافي بويژه براي خليج فارس از دوره بطليموس تا قرن 17 م تغييرات قابل توجهي نكرده است. نقشه گاستالدي ونيزي در سال 1548 چند نقشه پرتغالي در سالهاي 1560 و ، نيكلاس سنسون فرانسوي در سال 1654 ، نقشه ی يك آلماني در سال 1596 و چند نقشه ی انگليسي در سال 1807 هركدام درنقشه هاي ترسيمي خود اسامي را به نقشه هاي قبلي اضافه كرده اند ولي علي رغم اينكه بعضي اسامي جغرافيايي در منطقه خليج به آن‌ها اضافه شده است اما همچنان شيوه كلاسيك و بطليموسي و يا اطلاعات برگرفته از كتب مقدس و كتب كلاسيك بر همه آن‌ها حاكم است مي توان 1762-72 را عصر نوين در كارتوگرافي سينوس پرسی" خلیج فارس" دانست در اين دهه كارستون نيبور هلندي كه چند سال در سواحل خليج فارس به پژوهش علمي مشغول بود (احتمالا در سال 1772م. ) نقشه ی دقیقی را با نام سينوس پرسيكوس ترسيم كرده در اين نقشه تمامي مناطق ساحلي دو سوي خليج فارس و جزاير مسكوني و حتي جزاير غير مسكوني تنب و ابوموسي در قلمرو ايران بدقت ترسيم شده است اگر چه تا سال 1862م. كه نقشه هاي دقيق و مستند انگليسي ها منتشر شد نيز همچنان بسياري از نقشه ها همان اطلاعات غيردقيق سنتي را داشتند اما مي توان گفت اين نقشه به دوره نقشه هاي كلاسيك وسنتي گلف پرس يا سينوس پرسيكوس پايان داده است. تنها در اطلس قاسمي تعداد 201 نقشه كلاسيك از 1487 م.تا 1772 كه آن را دوره نوين مي ناميم بنام خليج فارس وجود دارد تعداد نقشه هاي سنتي كه خليج فارس را ثبت كرده اند و این نگارنده آن‌ها را بررسی نموده است بالغ بر 600 نقشه است. از سال 1772 تا 1957م. نيز صدها نقشه علمي در سراسر جهان منتشر شده است كه تمامي آن‌هايي كه به منطقه خليج فارس مربوط مي شود نام اصيل و تاريخي خليج فارس و يا معادلهاي آن را در بر دارند در سال 1958م. و بعد از جنگ نفت ايران و بريتانيا توطئه ی تغيير نام خليج فارس شروع شده است.


بخش 8 قسمت 6 اطلس هاي برگرفته از منابع اسلامي[ویرایش]

مي دانيم كه به دليل واجب بودن جهت يابي دقيق قبله در مساجد و براي نماز علم جغرافيا از سده دوم هجري اهميت زيادي براي مسلمانان پيدا كرد و از اين زمان شخصيت هاي جغرافيايي مانندمقدسي 885 م. بلخي 934 م. مسعودي 958 م.، ادريسي متوفي 1165 م. جيهاني، ابوزيد،بیرونی، احمدبن حمدان بین شیب الحرانی 732ق.، سراج الدین ابوحفض ابن الوردی 773-713 ق ، ابن حوقل و اسطخري ظهور كردند و نقشه هاي جهان آن‌ها براي سياحان پرتغالي، فرانسوي،هلندي و روسي تا قرن 17 منبع الهام بود. تاکنون حداقل حدود 3000 نقشه و اطلس در كشورهاي مختلف جهان تا كنون نام خليج فارس را ثبت نموده اند. در دوره عثمانی نیز نقشه هایی با نام بحر فارس ترسیم شده امروزه در ترکیه عبارت بصره کرفوزی را به جای بحر فارس به کار می برند نقشه های متعدد دوره عثمانی از جمله نقشه ذیر بخوبی تفاوت بصره کرفوزیBasra bay را با خلیج فارس Persian gulf و بحر فارس Persian sea که در نقشه های اروپایی به کار رفته در ترجمه ترکی را نشان می دهد و گویای این حقیقت است که خلیج بصره فقط به خلیج کوچک بصره گفته می شده است و نه به همه خلیج فارس.

در این نقشه ی دوره عثمانی تفاوت مکان بحر فارس (بحر عجم) خلیج فارس و خلیج بصره مشخص شده است درسایر منطق جهان نیز اسنادو مدارک معتبری در تائید نام خلیج فارس وجود دارد. در كتابخانه كنگره آمريكا و كتابخانه آرگوسي نيويورك بيشتر از 200 نقشه تاريخي وجود دارد كه خليج فارس با نام اصلي در آن‌ها ثبت شده است. در كتابخانه ملي بريتانيا (لندن) ، كتابخانه و اسناد وزارت امور هند (لندن)، مركز اسناد عمومي لندن و كتابخانه دانشكده مطالعات خاورشناسي لندن بيشتر از 300 نقشه در بر دارنده نام خليج فارس وجود دارد در بسياري از نقشه هاي اروپايي نه تنها خليج فارس persian gulf بلكه نام درياي پارس persian sea نيز همزمان براي منطقه سواحل ايران و پاكستان و عمان ترسيم شده است. 3- در اداره ی آرشيو ملي پرتغال دهها سند مهم تاريخي به زبان هایي عربي، فارسي، تركي و پرتغالي در خصوص جزاير ايراني و خليج فارس وجود دارد. در اداره آرشيو وزارت خارجه ی ايران ، وزارت خارجه فرانسه، وزارت خارجه روسيه، وزارت خارجه ی پرتغال ، وزارت خارجه ی هلند، هند، آلمان،اسپانيا،نروژ،رومانی،لهستان،افریقای جنوبی، استرالیا نیوزلند،ژاپن و در بسياري از موزه ها ،كتابخانه ها و حتي هتلها و يا آرشيو هاي خصوصي چه در كشور هاي عربي مانند مصر و چه كشور هاي غير عربي صدها نقشه تاريخي با نام خليج فارس وجود دارد. ( نقشه ی موجود در موزه متحف مصري قاهره كه بر اساس يك لوحه سنگي عظيم قبل از ميلاد ترسيم شده است و از سال 1903 در كنار اين لوح نصب است وبه نام خليج فارس مزين مي باشد كه بعضي از اين نقشه ها از سوي يونسكو به عنوان ميراث بشريت برسميت شناخته شده و بطور نمونه مي توان به نقشه ی موجود در كتابي تحت عنوان نوادر المخطوطات(RARE MANUSCRIPTS) كه از سوي يونسكو در سال 1995 بر اساس اسناد كتابخانه اسكندريه مصر به عنوان ميراث جهاني چاپ شده است اشاره كرد.(نقشه پیوست ) در کارگاه قالی بافی زندان بغداد از روی یک نقشه ی رسمی دولتی عراق زندانیان چند عدد قالیچه نفیس بافته اند که نام خلیج فارس در آن موجود است بافت این گونه نقشه ی های قالیچه ای حتی سال های اولیه حکومت صدام حسین انجام می شده است.(پیوست) در میدان کاخ پادشاه هلند در آمستردام یک کره سنگی قدیمی که نقشه ی جهان در آن نقش شده و نیز در نقشه ی قدیمی جهان در تالار اصلی مقر پاپ نیز نام خلیج فارس ثبت شده و موارد زیاد دیگر که ارزش هنری و تاریخی دارند. موسسه درياي شرق با كمك دولت كره جنوبي نيز در سال 2002 كتابي بنام: East Sea in World Maps اين كتاب 40 نقشه ی تاريخي را از سال 1715 تا سال 1800 در جهت اثبات نام درياي شرق به چاپ رسانده است كه در تمامي نقشه هائي كه جنوب ايران را در بر گرفته اند (31 نقشه) نام خليج فارس ثبت گرديده است. در اين كتاب همچنين فهرست مشخصات 90 نقشه كتابخانه لندن از سال 1595 م. تا 1894م. و فهرست 61 نقشه موجود در دانشگاه كمبريج لندن متعلق به سالهاي 1570 تا 1824 م.راجع به آسيا را به چاپ رسانده در اين نقشه ها نيز همچنان خليج فارس با نام تاريخي و درست خود ثبت شده است. - در آلمان يك اطلس تاريخي حاوي تصاوير نقشه هاي موجود در موزه ها و آرشيو هاي خصوصي آلمان سال 2002 چاپ شده كه 9 مورد نقشه هاي جهان نام خليج فارس را در بر دارد. - در آلمان يك اطلس تاريخي حاوي تصاوير نقشه هاي موجود در موزه ها و آرشيو هاي خصوصي آلمان سال 2002 چاپ شده كه 9 مورد نقشه هاي جهان نام خليج فارس را در بر دارد. حدود 30 اطلس تاريخي مربوط به قرن گذشته خليج فارس را با همين نام ثبت كرده اند. از جمله: اطلس توماس هربرت 1628 م. ،اطلس پاريس دانشگاه لوساج 1863م. ،اطلس آلمان 1861م. ،اطلس پاريس انويلي 1760م. ، اطلس جغرافياي مدرن 1890م. پاريس كه توسط" F.SCHRADER and F.PRUDENT " طراحي شده داراي 10 نقشه با ذكر نام خليج فارس است. اين اطلس در مركز اسناد ملي مصر ( دار الوثائق قومي) نگهداري مي شود و در نقشه شماره 40 جزاير سه گانه با رنگ و متعلق به ايران ترسيم شده است. اطلس لندن 1873م. ،اطلس ارنست امبروسيوس 1922،اطلس بيلفيلد 1899 اطلس هارمسورث قرن 19 لندن . و … دايرة المعارف هاي بزرگ جهان مانند RAISONNE DE SCIENCE KOSJDK NHDVI HGLUHVT (چاپ 1751م. فرانسه) ، دايرة المعارف بريتانيكا، دايرة المعارف لاروسكا، امريكانا و….و .. تمام دايرة المعارف ها ي مشهور از قديم تا كنون خليج فارس را با همين واژه ثبت نموده اند. امروزه نقشه هاي کهن خليج فارس در شبكه جهاني اينترنت در بسياري از سايتهاي جغرافيايي يا سایت های فروش و حراج نقشه، وجود دارد. علاوه بر سايتهاي اطلسهاي معروف جهان در بعضي سايتهاي عربي نيز مي توان نقشه هاي تاريخي خليج فارس را يافت ، از جمله در وب سايت " الباب" و "در سایت دفتر پادشاهي عربستان سعودي" 66 نقشه قرون گذشته از منابع اروپايي، ‌عربي و تركي وجود دارد كه درتمامی آن ها نام خليج فارس و معادلهاي آن بكار رفته است. علاوه بر اين نام خليج فارس در 11 قرارداد ميان شيوخ خليج فارس با مقامات انگليسي و از جمله معاهده استقلال كويت وجود دارد.( )

نقشه های جزاير خليج فارس[ویرایش]

اکثر نقشه هايي كه وي‍ژه جزاير خليج فارس و سواحل آن باشد، به سه قرن اخير برمي گردد و نقشه های پیش از آن اغلب به ذكر نام شهرهاي ساحلي بزرگ مانند بصره ، هرمز، بوشهر و نام خليج فارس اكتفا مي كردند. اما تعدادي از اين نقشه ها علاوه بر نام خلیج فارس و شهرهاي مهم به ترسيم جزاير غير مسكوني مانند جزایر سه گانه ی تنب و بومف نیز پرداخته اند ، به خصوص اينكه جزاير آنها را جزء قلمرو و حاكميت ايران تصوير كرده اند. تعداد اينگونه نقشه ها با لغ بر يكصد عدد است كه در 3 گروه قرار مي گيرند : الف) نقشه هاي رسمي دولتي که از جمله آنها مي توان به نقشه هاي ذيل اشاره كرد:

  1. "كارستون نيبور دانماركي" كه از طرف دولت هلند چند سال در خليج فارس سكونت داشته است، در سال 1762م. چند نقشه كامل از جزاير خليج فارس ترسيم كرده كه در كتاب "سفر به عربیا و ديگر كشورها" بعدها منتشر شده است.

نيبور در سراسر كتاب خود نام تاریخی خليج فارس رادرست بکاربرده و حتي نقشه ی بسيار دقيقي تحت عنوان نقشه خليج فارس دارد كه در آن تعدادي از جزاير خليج فارس و از جمله جزاير سه گانه را به رنگ خاك ايران ترسيم نموده است.

  1. نقشه ی رنگي خليج‌فارس( Carte du Golphe Persique) : در سال 1764 م.از سوي وزارت خارجه فرانسه تهيه شده ودر آن جزاير به رنگ سرزمينهاي ايران است.
  2. نقشه خليج‌فارس "گلفو پرسیا" (Gulf of persia) : در سال 1829م. توسط "كاپيتان بروكس" (C.B.Brucks) به دستور كمپاني هند شرقي و نماینده ی رسمی دولت بریتانیا تهيه شده ، جزاير به رنگ سرزمينهاي ايران است و در يادداشت همراه نقشه نيز نام جزاير جزو نواحي تحت تملك ايران آورده شده است.
  3. نقشه ی امپراتوري ايران (the Persia Empire ) : در سال 1813م. توسط "جان مكدونالد كاينز" مشاور سياسي "سرجان مالكوم "در مأموريت به ايران تهيه شده ، و سياه و سفيد است، در سال 1832م. توسط "اروسميت" به صورت رنگي چاپ شد و در آن، سرزمين ايران و جزاير از يك رنگ هستند.
  4. نقشه ی آسياي مركزي شامل كابل، ايران، رود ايندوس و كشورهاي واقع در شرق آن
در سال 1834م. توسط "سرگرد الكساندر برنز" بر اساس  نقشه‌هاي معتبر Authentic" "Maps اروسمت تهيه شده ، رنگي و جزاير در آن به رنگ سرزمينهاي تحت حاكميت ايران است. 
  1. نقشه حدود فعاليت قبيله‌هاي ساحل مرواريد

(tribes of pearl Coast the activities of Limits ): در سال 1835م. توسط كاپيتان هنل تهيه شده ، جزاير را در بخش ايراني خط تقسيم كننده خليج ‌فارس نشان مي‌دهد. ـ نقشه خليج فارس 1886م. ( The persian Gulf Map) در سال 1886م. از سوي بخش اطلاعات وزارت جنگ بريتانيا تهيه شد. نسخه‌اي از اين نقشه در سال 1888م. به دستور" لرد ساليسبوري" وزير خارجه بريتانيا، تقديم ناصرالدين شاه قاجار شد. وزير مختار بريتانيا در تهران ، "سردروموندولف" که متوجه حقیقت شده بود از تقديم آن به حضور شاه ايران ابراز تأسف كرد، چون در آن اراضی تحت حاکمیت و متصرفات ايران در خليج‌فارس نشان داده شده بود كه شامل جزاير سه گانه بود، "لرد ساليسبوري" يادآور شد:« دقت كنيد كه در آينده هيچ نقشه‌اي اهدا نگردد» ، با اين وجود، نقشه مزبور يكبار ديگر در سال 1891م. به چاپ رسيد و باز هم جزاير در آن به رنگ سرزمين ايران نمايش داده شده بود.

  1. نقشه رسمي ايران (Official Map of Persia) ( در 6 صفحه ) : در سال 1997م. در بخش نقشه‌برداري سيملا، اداره مكان نگاري وزارت خارجه حكومت هند، تهيه شده و جزاير تنب و ابوموسي در آن به رنگ سرزمين ايران نمايش داده شده‌اند.
  2. نقشه ايران، افغانستان و پاكستان غربي در اطلس جهان World Atlas : ورقه‌هاي شماره 144 و143 ، تهيه شده در سال 1967م. تحت نظارت شوراي وزيران اتحاديه جماهير سوسياليستي شوروي (سابق) به مناسبت پنجاهمين سالگرد انقلاب اكتبر، كه در آن نام ايران زير نام جزاير تنب و ابوموسي و ساير جزاير ايراني خليج‌فارس آورده شده است.

ب ) نقشه‌هاي نيمه رسمي که از جمله آنها مي توان به نقشه هاي ذيل اشاره كرد:

  1. نقشه «خلیج فارس» 1724م. و(1317ه.ش.) به وسیله ژ. دولیل مهندس ارشد انجمن امپراتوری علوم فرانسه به طریقه چاپ سنگی ، در ابعاد 50 در 63 سانتیمتر در پاریس چاپ و با دست رنگ آمیزی شده است.
  2. نقشه امپراتوري ايران (A Map of the Empire of Persia) : در سال 1770م. توسط آقاي دانويل براي دولت بريتانيا تهيه شده و جزاير سه گانه در آن به رنگ ايران هستند.
  3. نقشه جديد امپراتوري ايران
  4. A New Map of the Empire of Persia) : در سال 1794م. توسط دانويل تهيه شده و در آن جزاير سه گانه به رنگ سرزمين‌هاي ايران است.
  5. نقشه ايران و كابل ( Map of Persia and cabul ) : در سال 1837م. توسط "اروسميت" در لندن تهيه شده و سه جزيره به رنگ ايران است.
  6. نقشه ايران ، افغانستان و بلوچستانPersia،Afghanistan and Baluhistan : در سال 1891 م. توسط انجمن سلطنتي جغرافياي تحت نظارت لرد كرزن تهيه شده اند و به كتاب وي « ايران و قضيه ايران » چاپ سال 1892 نيز پيوست شده است كه در آنها جزاير تحت حاكميت ايران ترسيم شده.

پ ) نقشه‌هاي غيررسمي كه جزاير سه گانه خليج فارس تحت حاكميت ايران ترسيم شده است از جمله آنها مي توان به نقشه هاي ذيل اشاره كرد:

  1. نقشه ايران1818م. (The Map of Persia 1818c.) که در سال 1818م. در انگلستان براي اطلس بزرگ جديد تامسون Thomson new Grand atlas تهيه شده است .
  2. نقشه ايران( Map of Persia) : در سال 1828م. در لندن توسط " سيدني هال " تهيه شده است.
  3. نقشه ايران و بخشي از امپراتوري عثماني : persian and part of Ottoman Empire در سال 1831م. توسط جي لانگ تهيه شده و از سوي انجمن گسترش آموزش مفيد (Expanding Useful Education Society of ) در انگلستان چاپ شده است.
  4. نقشه ايران persia Map of : در سال 1840م. براي اطلس بلاك (Black Atlas) در لندن چاپ شده است.
  5. نقشه ايران و كابل ( Map of persia and Cabul) : در سال 1844م. توسط جانستون براي اطلس نشنال( National Atlas ) در انگلستان چاپ شده است.
  6. نقشه ايران Persia Map of : در سال 1851م. توسط "راپكين" براي اطلس جان تاليس Atlas) (John Tallis تهيه شده است.
  7. نقشه ايران و افغانستان Persia and Afghanistan Map of : در سال 1854م. توسط بلاك براي دانشگاه ادينبورگ تهيه شده است.
  8. نقشه ايران و افغانستان (Persia and Afghanistan Map of) : در سال 1860م. براي اطلس جنرال( General Atlas )كيت جانستون تهيه شده است. ـ نقشه ايران، افغانستان و بلوچستان (Afghanistan and Baluchistan Map of persia،) : در اطلس نوين جهان( Modern Atlas of the World) كه در سال 1909م. در مؤسسه هاموند چاپ شده است.
  9. نقشه ايران( Iran The Map of) : در اطلس بين المللي جهان (Cosmopolitan World Atlas CentennialEd ) 1856 – 1956م. كه در سال 1956م. توسط موسسه مك نالي تهيه شده است.

در كتاب مغاص اللئالي و متار الليالي سديد السلطنه كبابي كه مربوط به يكصد سال قبل است سندي دال بر حاكميت ايران بر جزاير سه گانه وجود دارد. روزنامه ایران درتاریخ 20/1/1383ش. از قول يك كارشناس حقوق بين الملل در فرانسه نوشته است كه 500 سند از اسناد وزارت خارجه انگليس گواهي تعلق جزاير سه گانه به ايران را دارد. در كتاب:

  1. The Island Of Tunb And Abumusa An Iranian Argument In Search Of Peace

فهرست و مشخصات 27 نقشه تاريخي كه علاوه بر تعلق جزاير تنب و ابوموسي به ايران، نام خليج فارس را نيز ثبت كرده اند، ارائه گرديده است.نگارنده ی در مجموع ۲۳نقشه رسمی از منطقه تهیه کرده که در تمامی آنها- بدون استثناء- جزایر سه گانه متعلق به ایران است.

  1. در سال م. ۱۸۳۰کاپیتان جی.بی.بروکس (G.B.BRUCKS) از سوی کمپانی هند شرقی- وابسته به دولت استعماری انگلیس- نقشه ای رنگی از خلیج فارس تهیه می کند. در این نقشه رنگی که نسخه هایی از آن در وزارت خارجه انگلیس و مخزن اسناد سازمان ملل متحد نگهداری می شود، ۳ جزیره ی تنب بزرگ و کوچک و ابوموسی به رنگ خاک ایران ترسیم شده است. کاپیتان بروکس نزدیک به ۱۲ سال برای تهیه این نقشه در منطقه خلیج فارس اقامت داشت.
  2. در سال ۱۸۳۵م. «ساموئل هنل» از سوی دولت انگلیس مأمور تعیین حدود کشورها در خلیج فارس می شود. هنل در نقشه ی خود یک خط فرضی در آبهای خلیج فارس ترسیم می کند که جزایر سه گانه در قسمت فوقانی- شمالی- این خط فرضی قرار داشته و متعلق به ایران دانسته شده است.
  3. در ژانویه سال بعد- ۱۸۳۶- سرگرد «موریسن» جانشین ساموئل هنل، مأموریت او را پی می گیرد و پس از مذاکره با شیوخ خلیج فارس نقشه ای که به تأیید آنها رسیده بود را تهیه می کند. در این نقشه، جزایر سه گانه در عمق بیشتری از قلمرو ایران قرار گرفته است.
  4. در سال ۱۸۸۱ م. نیروی دریایی انگلیس بار دیگر نقشه ای از منطقه خلیج فارس تهیه می کند که در آن جزایر سه گانه و خاک ایران، رنگ مشترکی دارند.
  5. در سال ۱۸۸۶م. دایره اطلاعات دولت انگلیس نقشه ایران را با رنگ یکسان با جزایر و خاک ایران تهیه کرده و در ۱۲ ژوئن همان سال این نقشه از سوی وزیر مختار انگلیس در تهران به ناصرالدین شاه تحویل می شود.
  6. بدیهی است نقشه های رسمی دولتی و محرمانه نزد دولتهای اروپایی در خصوص جزایر سه گانه وجود داشته باشد که ما از آنها بی اطلاع هستیم . روشن است كه حتی اگراصالت و صحت چند نقشه انگشت شمار كه عربها از آن استفاده هاي تبليغاتي زيادي برده و آنرا روي جلد بسياري از كتبي كه تاكنون در مورد خليج چاپ شده ترسيم كرده اند مورد تأئید قرار گیرد، که البته دو مورد آن کارتوگرافهایی هستند که عبارت خلیج عربی بکار برده ولی بعد اصلاح کرده اند از جمله نقشهٔ هندیوس ۱۶۰۹ که در آن خلیج کتیف و خلیج عربی به‌کار رفته و نقشهٔ جانسونیوس هر دو کارتوگراف در نقشه‌های بعدی خود خلیج فارس به‌کار برده‌اند. به‌طور نمونه نقشهٔ هندیوس ۱۶۱۰ و نقشهٔ جانسونیوس ۱۶۶۶. بنا بر این در مقابل حدود 6 هزار نقشه،كتاب،نوشته و سندتاريخي،‌يك كتاب و یا چندنقشه مشکوک نمی تواند انبوهی از اسناد و نقشه ها را باطل کند و لذا ادعای واهی آنها فاقد ارزش علمي است ، كمااينكه در مورد درياي خزر نيز بطور انگشت شماري مورخين قديمي از جمله" شهاب الدين محمد النوبري" (733ق.) در كتاب" نهايه الارب في فنون العرب" بحر فارس و درياي عجم بكار برده اند ولي، به دليل اين كه اكثريت مورخين عرب، اروپائي و ترك آنرا درياي قزوين، كاسپين و خزر ثبت كرده اند در علم كارتوگرافي اين سه نام را نامهاي اصيل مي دانند و اسامي ديگر را به رسميت نمي شناسند .

اسناد موجود در كتابخانه ها،‌ موزه ها و آرشيوهاي معتبر جهان به ویژه در کشورهای اروپایی و همچنین در کشورهای عربی از جمله كتابخانه اسكندريه و دار الوثایق (اداره اسناد) قاهره و نقشه هایی که در موزه ی واتیکان و حتي تابلو نقشه ای ازجهان بر سقف سرسراي اقامت پاپ قرار دارد،نقشه معروف "ريچاردهالدينگان" متعلق به سال 1285م. كه در موزه هرفورد بريتانيا نگهداري مي شود و وجود سي هزار لوح گلي تخت جمشيد و لوحه سنگی جریره خارک نشان مي دهد كه واژه خليج فارس از آغاز تمدن مكتوب در همه منابع و مراجع جهان بر اساس واقعیت ها و بر اساس یک منطق عقلانی وجود داشته و نه بر اساس خطا و تقلید ، آنطور که بعضی ازافراطی های قوم گرای عرب مدعی هستند. علاوه بر نقشه ها و سفرنامه ها در همين كشورهاي عربي شركتهاي تجاري و كشتي راني ثبت شده اند كه نام خليج فارس را داشته اند از جمله شركت ، «طائرة الخليج الفارسي المقاتلة»، 10/11/1941م. ، كه فردي بنام "اللهيب" در كويت آن را تأسيس كرده بودو هدف آن خريد جنگنده با نام خليج فارس بوده است. ) نگارنده اساسنامه ی يك شركت تجاري ، به نام خليج فارس را نيز در ميان اسناد خود دارد كه شركت معروف تجاري در بمبه ای طی سالهاي 1940م. بوده است. یکی از کتابهایی که سعی کرده است کاربرد خلیج عربی را موجه جلوه دهد کتاب خلیج عربی قدری قلعجی است . اصولاً عنوان كتاب خلیج عربی قدری قلعجی با محتواي آن سازگاري ندارد چون اين كتاب به شرح تحولات تاريخي اقوام و ملل ساكن در منطقه خليج فارس اختصاص دارد و يك بخش آن نيز به دوره ی چند سده حاكميت پارسها اختصاص دارد. اما وي در مقدمه ی كتاب خود اين سؤال را مطرح كرده است" که خليج فارسي است يا خليج عربي" وي که پژوهشگری معروف است با تمام سختي هايي كه متحمل شده هيچ سند و مدركي از ميان300 نويسنده،مورخ،شاعر،اديب،جغرافيانويس،مفسر، محدث مسلمان و عرب نتوانتسه است ارائه كند، در نتیجه تنها مدركي كه بدان توسل جسته ، استدلال بر مبنای كتاب كارگزار انگليسي در خليج فارس به نام "رودريك اوون" است كه در سال 1957م.

تحت عنوان "حبابهاي طلايي و اسناد  خليج عربي" با هدف ايجاد جنگ رواني و سرپوش گذاشتن بر شكست هاي استعمار انگليس و معطوف كردن ذهن اعراب از مسئله ی فلسطين به ايران چاپ شده و در آن چنین آمده است: " هيچ نقشه اي يا سند تاريخي را با نام خليج عربي نديده ام و همه نقشه ها خليج فارس ثبت نموده اند ولي از آنجا كه مردم هر دو سوي سواحل اين خليج عرب هستند!! به ادب نزديكتر است كه آن را خليج عربي بناميم و …."

همچنين قلعجي در كتاب خود مطالبي را از سفرنامه كارستون نيبور دانماركي كه در سال 1762 م. در خليج فارس بوده است نقل كرده است: نيبور در كتاب "سفر به عربستان و ديگر كشورها" نوشته است" اين كه درهلند مردم اعتقاد دارند كه عربهاي خليج فارس تحت حاكميت ايران قراردارند صحت ندارد زيرا اين قبائل بدون دولت هستند و به كسي ماليات نمي پردازند و دولت پارس بر آنها تسلطي ندارد". نيبور در سراسر كتاب خود نام تاریخی خليج فارس رادرست بکاربرده و حتي نقشه ی بسيار دقيقي تحت عنوان نقشه خليج فارس دارد كه در آن جزاير خليج فارس و جزاير سه گانه را به رنگ خاك ايران ترسيم نموده است. علت اصلي اين كه نيبور، جزاير خليج فارس را بي دولت معرفي كرده است اين است كه قصد داشته مردم كشورش را براي مهاجرت و اشغال اين جزاير ترغيب نمايد و ترس از اين كه با ارتش ايران مواجه خواهند شد را از ذهن آنها بزدايد، قلعجي در كتاب خود همچنين مدعي شده است كه پليني (Pliny (62-133 م. ) خليج،را عربي ناميده است. اين برداشت اشتباه و يا مغلطه ی عمدی آقای قلعجی مورد استناد نویسندگان متعدد در روزنامه های عربی قرار گرفته ، اما با مراجعه به کتاب پلينی ، مبحث دريا ها خواهيد ديد که وی خليج فارس را توصيف کرده و از خليج عربی نيز که دريای سرخ است نام برده است. وی که تصوير امروزی را از منطقه نداشته است خليج فارس و دريای سرخ( خليج عربی ) را همانند دو شاخه به شکل < منشعب از دريای آريتراس( دريای عمان و عرب) تصوير نموده و در بيان مکانهای جغرافيايی اشتباهاتی راکه ناشی از ضعف علمی آن دوره بوده است مرتکب شده است. اگر چه قلعجي به اين سوال كه خليج و جزاير سه گانه ، فارسی است يا عربي، پاسخ صريحی نداده و آنرا مبهم گذاشته است،اما نويسندگان زيادي از جمله نويسنده ی كتاب "الوسيط في تاريخ الخليج في عصر الاسلامي الوسيط" از اين كتاب و مطالب قلعجي با تحريف و نتيجه گيري غلط نقل قول نموده و نوشته است : (اينكه خليج را به فارسي نامگذاري كرده اند يك غلط تاريخي و خطاي مورخين يوناني است که به تقلید از یکدیگر این نام را تکرار کرده اند؟؟!!.این جمله بی اساس مغالطه عوام فریبانه ای بیش نیست. جواب اين نويسنده را مطالب بسياري از علما و دانشمندان عرب چه در دهه ی50 و چه در سالهاي اخيرداده اند و بر كه بر اصيل بودن وتاريخي بودن نام خليج فارس تأكيد كرده اند و نام خليج عربي را غيرعلمي و غيرتاريخي دانسته اند. و ما نیز به همين اكتفا مي كنيم. اما يكي از نكات كذب تاريخي كتاب قدري قلعجي اين است كه وي مدعي شده است، در دوره ی حاكميت پارسها بر خليج فارس آنها اصولاً فاقد دريانوردي بوده و حضوري در دريا نداشته اند! اين تحريف بزرگ تاريخي را خود اين نويسنده در صفحه 71 در همان كتاب و در مبحث "عهد الفارسي في الخليج" به روشني پاسخ داده است و ضمن اعتراف ، توضيح داده است كه « 2000 سال قبل ناخدايان ايرانی كالاهاي تجاري را از چين و سيلان تاشرق آفريقا و مصر حمل ونقل مي كردند». بدیهی است که صدها مورخ شهير يوناني،رومي و عرب در مورد عظمت دريانوردي ايرانيان سخن گفته اند . مثلاً در كتاب "البحر المتوسط " ، نويسنده که خود عرب است، ضمن اهمیت دریانوردان پارسی اعتراف مي كنداعراب شبه جزيره در آن دوره تاريخي و حتي دوره صدر اسلام اصلاً فراموش كرده بودند كه در اطراف آنهادریا وجود دارد و دريانوردي در خليج فارس در اختيار ايرانيان بود، و اعراب بیشتراصطلاحات كشتي نوردي مانند ناو- ناخدا- اسطول، سفينه ، مكوك و... را از زبان فارسي اخذ كرده اند. قلعجي برخلاف ادعاي اوليه در مقدمه كتاب خود مجبور شده است كه همراه با كتب تاريخي به حقايق ذيل كه در كتب متعددي وجود دارند در ص 71 و 72 كتاب خود كم وبيش اعتراف كند.( )

خلیج فارس در کتب سیاحان و جهانگردان[ویرایش]

در دو هزاره ی گذشته و به ویژه در پنج قرن اخير به ندرت مى‏ توان جهانگرد و يا شرق‏شناسى را يافت كه به آسيا يا خاورميانه سفر كرده باشد و از خليج فارس نام نبرده باشد. بسيارى از سياحان و فرستادگان دولتهاى اروپايى و آسيايى كه از سده 14م. به بعد، از سرزمين‏هاى شرقى و منطقه خليج فارس ديدن كرده‏اند، در آثار خود از درياى خزر و خليج فارس توصيف‏هايى داشته‏اند. تعدادي از آنها نقشه ايران و يا نقشه منطقه اي كه نام خليج فارس را دارد نيز ضميمه كتاب خود نموده اند ؛ از جمله:

  1. در نقشه منظم به كتاب پرشيا نوشته جيمز بي فراير نشر 1845 م.
  2. در نقشه منظم به كتاب يكسال در ميان ايرانيان براون، ادوارد گرانويل نشر 1893 م. جزاير سه گانه نيز متعلق به ايران ترسيم شده است.
  3. گرگوريو پريرا فيدالگو (اواخر دوره صفويه)، ويليلم فلور (1603 م. )، وادالا (1914-1918م.)، نايب كنسول فرانسه در بوشهر اوضاع جغرافيايي خليج فارس را شرح داده است .
  4. انگلبرت كمپفر آلماني(1716-1651 م. ) درآمدهاي خليج فارس و بندرريگ و كنگ را شرح داده است ، توماس استفن(1579م.) از راه خليج فارس به هند رفته است . اودويك دوپوردنون (1320م.)، ژيوزافا باربارو (1474م.) ژوفرى دوكه انگليسى (1570م.)، هنريش فون پوزر (1621م.)، پيترو دلاوال ايتاليايى (1623م.)، دون گارسياى اسپانيايى (-1557-1624م.) که سفير در دربار شاه عباس اول بوده و نبرد ايرانيان در خليج فارس و هرمز را شرح داده است. توماس هربرت (1628م.)، نيلسون ماتسون گيوپينگ سوئدى (1650م.) و يوهان البرشت فون ماندلسلوى آلمانى (1638م.). سفرنامه ی دوآرته بابوزا كه در سال 1865م. منتشر شده، بحث مفصلى درباره ی خليج فارس و پادشاه هرمز و توصيف جزاير خليج فارس و درياچه ی خزر و قناتهاى ايران دارد. ياكوب ادواردپولاك اتريشي (1891-1818م.)، آرتور هاردينگ (1933-1859م. ) وزير مختار بريتانيا نزد دربار مظفرالدين شاه ، ويلسون(1940-1884م.) به طور مفصل به تاريخ خليج فارس پرداخته است، جيمز موريه( 1849-1780م.) شش سال سفير بريتانيا در ايران بوده و بنادر خليج فارس را توصيف كرده است .سرپرسي سايكس(1945- 1867م .) از علاقه مندان به فرهنگ ايراني و در فصل هفتم سفر نامه خود به بررسي كامل مسائل سياسي فرهنگي خليج فارس و جزاير آن پرداخته است.

سفرنامه ‏هاى زير هم در زمينه تاريخ و جغرافيا ، آب و هوا و جزاير خليج فارس مطالبى دارند:

  1. جهانگردى ماركوپولو(1323-1254 م)، ش. ويكتور، چاپ تهران، گوتنبرگ، 1325ش.
  2. سفرنامه ژان باتيست تاورنيه فرانسوى(1631- 1668م.) ترجمه ابوتراب نورى، چاپ اصفهان، 1336ش.
  3. سفرنامه ی شواليه شاردن فرانسوى( 1665م.) ، چاپ اميركبير، تهران،1336ش.
  4. سفرنامه ی فراير؛ (نُه سال سفر فراير در ايران، از 1672 تا 1681م.)
  5. سفرنامه ی فلاندن، اوژن، ترجمه نور صادقى، تهران، اشراقى، 1356ش.
  6. سفرنامه ی يوشيدا ماساهارو- ژ‍اپني(1880-81 اوضاع آب و هوايي خليج فارس)، ترجمه رجب‏زاده، آستان قدس رضوى،1373ش.
  7. سفرنامه ی بلوشر،(تاريخ سياسي خليج فارس ) كيكاووس جهاندارى، تهران، خوارزمى، 1363ش.
  8. سفرنامه ی فيگوئروا، غلامرضا سعيدى، تهران، نشر نو، 1363ش.
  9. سفرنامه ی مادام ديولافوا( 1916-1851) مدتي در بوشهر اقامت داشته است ، ترجمه فره‏وشى، تهران، خيام، 1361ش.
  10. سفرنامه و سياحت‏نامه ی مسيو چريكف، ترجمه آبه كار مسيحى، تهران، جيبى، 1358ش.
  11. ايران و قضيه ايران، جرج كرزن که به برده داري و دزدان ساحل خليج فارس پرداخته است ، ترجمه وحيد مازندرانى، انتشارات علمى، 1367 ش.
  12. مشاهدات سفر از بنگال به ايران، فرانكلين ويليام، محسن جاويدان، بنياد فرهنگ و هنر ايران، 1358ش.
  13. سفرنامه ی سرهارد جونز، نخستين وزير مختار انگليس در دربار لطفعلى‏خان‏.
  14. سفرنامه ی پوتينگر سياح انگليسي(1810 م.) در دربار لطفعلي خان.
  15. زيبايى‏هاى ايران، دلند آندره دوليه، ترجمه محسن صبا، تهران، انجمن دوستداران كتاب، 1355
  16. ايران در گذشته و حال، جكسن ويليامز، ترجمه اميرى و بدره‏اى، خوارزمى، 1357ش.
  17. سفرنامه و خاطرات سه سفير جمهورى ونيز در ايران، به‏نامهاى كاترينو زينو(1471م.)، جوزفا باربارو(879ق.)، امبروجيو كونتارينى (879ق.)
  18. سفرنامه ی ونيزيان در ايران ـ ترجمه ی دكتر منوچهر اميري، چاپ تهران 1349ش.
  19. سفرنامه ژنرال گاردان، ترجمه ميرزاعلى‏خان مترجم‏باشى، 1298ق‏. .
  20. مجموعه قراردادها هاي ايران و انگلستان ، سر ادوارد هرتزلت (Sir Edward Hertslet) لندن،1892م. مجموعه اسناد و عهود ايران، سي.يو.اچيسن C.U.Aitchisson) ) لندن ، 1933م. .

تمامی سفرنامه ها و جهانگردان و سیاستمداران و افراد یاد شده در كتب و يادداشت هاي سفر و در آثار و نوشته‎هاي خود از خليج فارس و يا معادلهاي اروپايي آن نام برده و از دريا ي شمال ايران نيز با نام هاي هيركان، كاسپين، اركاني، ارقانيا و تيپر ياد كرده‎اند. "کرنیلیوس فاندیک" درسفرنامه خود ( نقل از ص 212 متن عربی – بیروت 1886م.) چنین آورده است" بحر فارس که به آن خلیج عجم هم می گویند...کی لسترنج آوره است: " اما کاظمه فعلی شط خلیج العجم الی جنوب من الابله .... اما مملکه ایران اعلم ان بلد العجم فی هذه الایام مقسومه الی عدة اقسام .... قسم الغربی منها تسمی ایضا بلاد فارس ... غربا خلیج فارس .. و نهر قارون(کارون) یصب فی راس خلیج فارس ...( ترجمه عربی بغداد 1954) "

"ماكس فرايهر فون أوپنهايم"  آلماني (1946- 1860م.) در كتابي با عنوان " از اقيانوس آرام تا خليج فارس" که به زبان عربي ترجمه شده است. مطالب جذابي راجع به فرهنگ مردمان خليج فارس در سالهاي 1893م. دارد(64) . 

کلمه عراق معرب اراک است و حمزه اصفهانی ایران ، عراق و اراکستان هم بکار برده البته معرب از اروک هم گفته شده است. ایرانستان اسم منطقه ای بین فیروز آباد و خلیج فارس بوده است" به دلیل توجه جهانگردان به مسائل فرهنگی و تاریخی، کشور ما در ردیف اول یا دوم کشورهای جهان است که تا این حد از عمق تاریخیش مورد توجه اروپا قرارگرفته است.به دلیل محیط امنی که در ایران برای اقلیت های مذهبی وجود داشت و همچنین فشار بر پروتستان ها در اروپا، جهانگردان زیادی در دوره ی صفویه به ایران آمدند.دو تن از این جهانگردان معروف شاردن و تاورینه هستند. تاورنیه که 9 بار به ایران آمد، يکی از کسانی بود که نقشه خلیج فارس را با جزئیات کامل کشید. در نقشه او از خلیج فارس با نام لاتین سینوس پرسیکوس نام برده شده است . تنها در دوره صفویه 86 جهانگرد به ایران آمدند که 56 نفر از آنها به خلیح فارس رفتند و در دست نوشته های همه نام خلیج فارس با نام لاتین سینوس پرسیکوس (خلیج فارس) آمده است. بسياري از سياحان و فرستادگان دول اروپايي و آسيايي كه از سده 14م. به بعد از سرزمين هاي شرقي و منطقه خليج فارس ديدن نموده اند در آثار خود از درياي خزر و خليج فارس توصيفهايي داشته اند، از جمله : اودوريك دوپوردنون (1320 م.) ، ژيوزافا باربارو (1474م.) ، ژوفري دوكه انگليسي (1570م.)هنريش فون پوزر(1621م.) ، پيترو دلاوال ايتاليايي (1623 م.)، دون گارسيا اسپانيايي(1624 م.)، توماس هربرت( 1628م.) نيلسون ماتسون گيوپينگ سوئدي(1650 م.) ، نيلس ماتسون و گيوپينگ سوئدي (1650م.) ، يوهان البرشت فون ماندلسلو آلماني( 1638 م. ) ، سفرنامه دوآرته بابوزا كه درسال (1865 م.)منتشر شده بحث مفصلي در خصوص خليج فارس و پادشاه هرموز و توصيف جزاير خليج فارس و توصيف قنوات ايران و درياي خزر دارد. سفرنامه آدم اولياريوس كه در سال 1647م. ازطريق شرق آلمان و درياي خزر به اصفهان آمده و در خاطراتي نيز از دوست آلمانيش ، " جان آلبرخت ون ماندلسلو" در توصيف خليج فارس و مردمان بنادر جنوبي از جمله هرمز نام برده است. فليپ آنژل هلندي (1668م. ) ، ژان تونو( 1667 م.)،انگلبرت كمفر آلماني (1685 م.)، ژان كونوس و كرنليس شپلمان و ژان استرويس هلندي(1671م.) ، كرنليس دوبروين (1704م.) ، كارستون نيبور (1772-1765م.) که نقشه بسیار دقیقی از جزایر خلیج فارس ترسیم کرده است - موريه (1811م. )، ويليام اوزلي(1812م.)، كرپرتر (1813م.) سفرنامه فراير( Frayer) به نام "نه سال سفر فراير در ايران " از (1672 تا 1681 م. ) نقل كرده است اين سفر نامه توسط بنگاه هاكلويت در سال 1900 در لندن چاپ شده است. ترکهای عثمانی با عمومیت دادن نام خلیج یا خور بصره به تمام خلیج فارس ،اولین جاعلان نام خلیج فارس بودند.در دوره جنگهاى ايران و عثمانى، ترك‏هاسعى كردند نام خليج بصره را - كه نام يكى از خورهاى خليج فارس است - به كل خليج نسبت دهند به ویژه این موضوع در نقشه های اواخر دوره ی عثمانی قابل روئیت است،جالب اینکه کشورهای عربی از این طرح استقبالی نکردندواين موضوع نيز ريشه‏اى در ادبيات و علم كارتوگرافى نيافت اما محافل دولتی ترکیه همچنان امروزه نیزخلیج بصره را بکار می برند.

اعتراف به حقيقت‏ توسط روشنفکران عرب[ویرایش]

فصل دوم بخش 10: سالهای 1379 تا 82 هنگامیکه در اینترنت جستجو می کردیم در دفاع از نام خلیج فارس هیچ مطلبی وجود نداشت. در سال 1380 برای اولین بار در ویکی پدیای انگلیس نگارنده ی این کتاب صفحه ای را برای ارائه ی نام و سوابق تاریخی نام خلیج فارس باز کرد و کمی بعد در بخش عربی و سپس در بخش فارسی نیز یک صفحه مطلب نوشته شد اما خوشبختانه هم اکنون دهها نقشه و مطلب پیرامون خلیج فارس در وب سایت های خارجی و حتی وب سایت های رسمی کشورهای عربی وجود دارد که نام صحیح را بکار برده اند و این نشان می دهد که تا حدودی برخورد تعصب آمیز با اسناد تاریخی را کنار گذاشته اند. ( ) در سال 1382ه.ش.در پرشن وبلاگ و مکتوب بلاگ، اسناد عربی نام خلیج فارس را منتشر کردیم که طی دو سال اول هشتاد هزار خواننده داشت. همانطورکه می دانید نه تنها بسياري از دانشمندان و آگاهان در غرب بلكه بسياري از علما و دانشمندان عرب نيز چه در دهه 60 ميلادي (سالهاي اوليه توطئه) و چه در سالهاي اخير بر اصيل بودن و تاريخي بودن نام خليج فارس تأكيد كرده اند و نام جديد خليج عربي را غيرعلمي و غيرتاريخي خوانده اند. هنوز هم در بعضی کتب درسی،روزنامه ها و مجلات عربی کشورهای شمال آفریقا گاهی اوقات از عبارت خلیج فارس استفاده می شود. بسياري از آگاهان مسائل منطقه معتقد هستند كه نتايج زيانبار مادي، معنوي و رواني تغيير نام خليج فارس که در طول 3 هزار سال کاربرد مستمر و جهانی به یک میراث معنوی جهانی تبدیل شده است از سوي افراد متعصب و مغرض به ضرر کشورهای منطقه است. تا اوایل دهه ۶۰ میلادی اثری از پسوند عربی برای خلیج فارس در هیچ رسانه ای وجود نداشت.

  1. حتی جمال عبدالناصر در سخنرانی‌ها و مقالات خود خلیج فارس را بکار می‌برده است که چند مقاله و سخنرانی معروف از او مشهور است و امروزه در رسانه ها قابل دسترسی از جمله سخنرانی روز ملی کردن کانال سوئیز.

نوار سخنرانی‌های ناصر و جملات معروف اوویدئو در یوتیوب(العالم العربی من المحیط الاطلسی الی خلیج الفارسی) [۷] امروزه رسانه‌های عربی نام تاریخی خلیج فارس را بکار نمی‌برند اما تعدادی از آن‌ها گاهی از عبارت خلیج فارس استفاده می‌کنند از جمله شبکه الجزیره هم در زبان عربی و هم سایر زبان‌های مورد استفاده گاهی نقشه‌ها و یا نقل قول‌ها را با همان تعبیر خلیج فارس بکار می‌برد آخرین مورد آن که بسیار واکنش مثبتی در ایران داشت در تاریخ ۱۱ اردیبهشت در برنامه سیناریوهات اتفاق افتاد و مجری در تمام مدت پس زمینه برنامه را نام خلیج فارس به دو زبان فارسی و انگلیسی قرار داد.

  1. بنا بر اعتراف مفتی سنی مذهب یوسف قرضاوی در تلویزیون الجزیره برنامه شاهد علی العصر:

"عبارت: ""جهان اسلام از اقیانوس اطلس تا خلیج فارس "" را سید قطب در سخنرانی‌هایش مطرح می‌کرد اما بعد جمال عبدالناصر آن را تغییر داد به "جهان عرب از اقیانوس اطلس تا خلیج فارس" تا قومیت عربی را به جای اسلام مطرح کند. قرضاوی سپس توضیح می‌دهد که عبارت خلیج عربی آن زمان رایج نبود ". سخنرانی‌های سید قطب: جمله معروف او (العالم الإسلامی من المحیط الاطلسی الی الخلیج الفارسی ۱۹۴۶)، حسن‌البنا همان جمله سید قطب را در سخنرانی خود بارها اعلام کرده‌است. اما حسن البنا در مورد قومیت عربی می‌گوید قومیت عربی یعنی زبان و اسلام. فقط زبان عربی قومیت عربی را نمی‌سازد."التمسک بالعروبة والقومیة العربیة یجعل مصر أمةً تمتد جذورها من الخلیج الفارسی إلی المحیط الأطلسی، وبذلک تعلم أن هذه الشعوب الممتدة من خلیج فارس إلی طنجة ومراکش علی المحیط الأطلسی "

  1. شیخ شلتوت نیز همان عبارت سید قطب را بکار برده است.

و بسیاری از رهبران سیاسی و مذهبی عرب در مورد نام خلیج فارس سندهای زنده‌ای از حقانیت این نام است. اسناد نام خلیج فارس، میراثی کهن و جاودان همچنین نظر روشنفکران عرب مانند پروفسور عبدالهادی التازی، احمد الصراف، محمد عابد الجابری، عبدالله بن کیران (نخست وزیر ۲۰۱۱–۲۰۱۳ مراکش)، عبدالمنعم سعید، عبدالخالق الجنبی و تنی چند از نویسندگان مشهور عرب و چند تن از رهبران دینی از جمله قرضاوی در مورد اصالت نام خلیج فارس و نداشتن توجیه برای تغییر نام خلیج فارس آورده‌است.[۲۸] .[۱۷] گفتنی است که از رهبران عربی، شیوخ، امیران عرب از جمله امیر کویت، پادشاه عربستان، بصره، نویسندگان و شعرای عرب اهواز و سوسنگرد مکاتباتی هست که در آن‌ها خلیج فارس و بحر عجم بکار برده‌اند نمونه‌ای از اسناد ضمیمه کتاب اسناد نام خلیج فارس، میراثی کهن و جاودان است. نمونه‌های زیر:

  1. عبدالمنعم سعید در مجله شرق نامه مصر ۹/۱۲/۲۰۰۲ :"برای من هیچ تعجبی نداشت که در همه نقشه‌ها که دوستان و دشمنان ایران اعم از اعراب و یونانیها تهیه کرده‌اند همگی آن‌ها نام خلیج فارس را دربردارد. هیچ نقشه تاریخی در شرق یا در غرب و در هیچ کجای جهان با نام خلیج عربی وجود ندارد و بنابراین تغییر این نام به خلیج یا خلیج عربی یا هر نام دیگری برخورد غیر منطقی و غیر حکیمانه با حقایق تاریخی و جغرافیایی است." عبد الرحمن راشد در ستون سردبیری الشرق الاوسط یادداشت 274718 روزنامه شماره 9531 سال 2005 : با(اعتراض)ایرانی ها موافقم چون مدرکی در تایید تغییر نام خلیج فارس ندیده ام". سعد ابن طفله وزیر تبلیغات دولت کویت در تاریخ 15/01 2005 در مقاله ای نوشت با نامیدن خلیخ فارس مشکلی ندارم چون نام تاریخی ان خلیج فارس است
  2. پروفسور عبدالهادی التازی سیاستمدار و پژوهشگر معروف عرب و عضو آکادمی پادشاهی مراکش و رئیس چند دوره "گروه نامهای جغرافی کشورهای اتحادیه عرب": حقیقتاً من هیچ منبع تاریخی را ندیدم که آبراه جنوب ایران را خلیج عربی نامیده باشد اعراب قبل و بعد از اسلام همیشه این آبراه را بحر فارس بحر العجم یا خلیج فارس نامیده‌اند من خودم نقشه سفرهای ابن بطوطه را در کتابم ترسیم کرده‌ام و مطابق سفرنامه اسم خلیج فارس را در جای خودش آورده‌ام.
  3. مجله ماهنامه اهرام در شماره ۲۱۹ اگوست ۲۰۰۱ سرلشکر مجدی عمر معاون اول سابق شورای دفاع ملی مصر:" نسل من بخاطر دارد که ما در ایام مدرسه در کتب و نقشه‌ها با عبارت"الخلیج الفارسی" سر و کار داشتیم ولی بعد از مدتی به آن خلیج عربی اطلاق کردیم. این غیر منطقی، رزالت و پستی است. اینکه چند کشور عربی در اطراف آن باشند دلیل نمی‌شود که نامی تاریخی را تغییر دهیم.
  4. عبدالخالق الجنبی، پژوهشگر تاریخ و باستان‌شناسی و استاد دانشگاه در عربستان سعودی در مصاحبه با شبکه فرانس ۲۴":

نام خلیج فارس از دوره اسکندر مقدونی و از طریق آثار مکتوب به ما رسیده و حتی مورخان عرب هم همین نام را بکار برده‌اند و در معاهدات حکام خلیج با بریتانیا نیز همین نام بکار رفته و تا زمان جمال عبدالناصر هیچ تغییری در کاربرد نام خلیج فارس ایجاد نشده کما اینکه خود ناصر هم در ابتدا می‌گفت: «نحن أمة واحدة من المحیط الأطلسی إلی الخلیج الفارسی». اما اینکه بعضی ادعا کرده‌اند که رومی‌ها (مانند پلینی) خلیج عربی بکار برده‌اند ابداً صحت ندارد خلیج عربی نامی است که رومی‌ها به دریای سرخ داده‌اند."

  1. علی مبارک، در کتابش بنام" الخطط التوفیقیة الجدیدة لمصر و القاهرة، المطبعه الامیریه، بولاق ۱۳۰۶ه همه جا خلیج فارس بکار برده است.

جمال الدین الشیال، در کتاب" تاریخ مصر الاسلامیة، دائرةالمعارف، القاهرة ۲۰۰۰، ج۱/ص ۱۵۲ واژه خلیج فارس را بکار گرفته‌است.

  1. خلیفه مساعد الخرافی نویسنده مشهور کویتی در روزنامه القبس مورخ ۱۶ و ۲۲ سپتامبر ۲۰۱۶ از نام خلیج فارس دفاع کرد و از جمله نوشت:"جهان عرب می‌گفت خلیج فارس و هنوز هم همه دنیا بغیر از ما عربها این نام را بکار می‌برند ولی ما عربها خود را فریب می‌دهیم.

عمر فروخ، در آثارش از واژهٔ الخلیج الفارسی یا بحر الفارسی استفاده کرده‌است. در پایتخت کشور الجزایر و مرکز شهرالجزیره در موازات اتوبان AutoRout d'l Est یک خیابان بنام الخلیج الفارسی وجود دارد. خیابان‌های فرعی البیرونی - خیابان فارس- خیابان بندرعباس از این خیابان جدا می‌شوند. بدنبال سفر 12اردیبهشت 1385 شيخ حمد بن خليفه آل ثاني، امير قطر دو روز بعد 14 اردیبهشت شبکه الجزایر با حمد بن جاسم بن جبر آل ثانی وزیر خارجه قطر در مورد این سفر گفتگو داشت از جمله به موضوع نام خلیج فارس اشاره شد حمد بن جاسم بن جبر آل ثانی گفت": ایرانی ها می گویند خلیج فارس و برای این نام اسناد دارند ما می گوییم خلیج عربی ولی برایش سند نداریم". در مرکز شهر قاهره خیابانی بنام الخلیج الفارسی وجود داشته که علی‌رغم تغییر نام هنوز تابلوهای قدیمی آن وجو دارد همچنین خیابان ایران، طهران و خیابان مصدق (قاهره)نیز هنوز وجود دارد.

عكس العمل مثبت رسانه هاي گروهي[ویرایش]

فصل دوم 10.عكس العمل مثبت رسانه هاي گروهي عرب در مورد نام خليج فارس خيزش خود جوش و مردمي در دي ماه 1383ش. عليه اقدام مشكوك نشنال ژئوگرافي كه بازتاب جهاني پيدا كرد ، اثرات مهمي بر افكار عمومي در جهان عرب گذاشت. در پي اقدامات خودجوش مردمي و طومار اينترنتي كه به طور بي سابقه اي نزديك به يكصد هزار نفر از سراسر جهان آنرا امضا كردند، و عذر خواهي مؤسسه ی معتبر بين المللي مذكور از مردم ايران، و حذف نام جديد از كنار نام تاريخي خليج فارس سبب شد کلیه ی رسانه هاي ديداري و شنيداري عربي نيز خبر مربوطه را بازتاب دهند البته كه در مجموع از آن ارزيابي و پيام مثبتي دريافت شد و برخلاف دهه 80 میلادی كه رسانه هاي عربي بر تغيير نام خليج فارس به طور عداوت آميزي پافشاري مي كردند ، اين بار حتي قوم گرايان نيز برخورد منصفانه تري در پيش گرفتند و در مجموع اظهار نظرهاي رسانه هاي عربي بيشتر در نكوهش كساني بود كه هوس خصمانه اي براي تغيير نام تاريخي خليج فارس داشته اند. چند نويسنده نیز به دلیل خصومت با حکومت دینی ایران كه همواره در همه ی موضوعات از جمله پرونده ی هسته اي در دشمني با ايران مطلب مي نويسند ، مطالب حقد آميزي نوشتند ولي با واكنش منفي مخاطبان روبرو شدند. البته اينگونه دعاوي در ساير کشورها نيز سابقه دارد. دعواي نام و نقشه ميان تايوان و چين ، مقدونيه و يونان، كره و ژاپن ، آذربايجان و ارمنستان، تركيه و قبرس ، اسرائيل و اعراب معروف است. بارها وجود يك نام و يا نقشه اي در يك كنفرانس يا نمايشگاه خشم طرف مقابل را برانگيخته است. يكي از آخرين اتفاقات جالب در اين مورد به روز 29 نوامبر سال 2005 برمي گردد . حضور يك نقشه در كنار سالني كه مراسم سالگرد روز همبستگي سازمان ملل با فلسطين را برگزار مي كرد منجر به يك دردسر بزرگ در مديريت سازمان ملل شد . اين نقشه كه متعلق به دهه 1960م. بود نقشه ای بود از کشور فلسطین بدون هيچ اثري از وجود اسرائيل ، جان بلتون سفير آمريكا فرداي آنروز نامه شديد اللحني به كوفي عنان مدیر کل وقت سازمان ملل نوشت و ضمن اعتراض به وجود اين نقشه علت امر( محو اسرائيل از نقشه ) را جويا شد . در رد و بدل شدن يكسري مكاتبات ميان مقامات اداري سازمان ملل و نمايندگي آمريكا مشخص شد كه اين نقشه از سالها پیش در سازمان ملل وجود داشته و در سالروز همبستگي با فلسطين به نمايش گذاشته مي شده است ، اما آنچه در ان سال حساسيت برانگيز شده بود سخنان احمدي نژاد رئيس جمهور ايران بود كه گفته بود " اسرائيل بايد از روي نقشه محو شود" . سفارت آمريكا بايد مطمئن مي شد كه نمايش اين نقشه در راستاي آن سخن نبوده است! نسل جديد در كشورهاي عربي درچهل سال گذشته نام خليج فارس را در رسانه هاي عربي به ندرت شنيده اند . بنابر اين حق داشتند فكر كنند كه اين ايران است كه نام خليج را به خليج فارس تغيير داده است!! اما عملکرد نشنال ژئوگرافي باعث شد كه بسياري از روشنفكران چه در جهان عرب و چه حتي در غرب به ريشه يابي حقيقت اين نام بپردازند. مطالعه ی تاريخي در اين موضوع هیچ تردیدی در حقانيت كاربرد نام خليج فارس براي هيچكس باقي نمي گذارد. نمونه ی چنين برداشتي را مي توان در روزنامه الاهرام 18 ژانويه 2005 مشاهده كرد. مطالب منتشر شده در رسانه هاي گروهي عربي در اين موضوع را مي توان در سه دسته كلي قرار داد :

  1. گروهي كه در مقالات و گفته هاي خود حق را به جانب ايران مي دادند و از افراطيون قوم گرا كه با انگيزه هاي سياسي، تعصب قومي و طايفه اي دشمن نام خليج فارس هستند انتقاد نمودند ولي در عين حال پيشنهاد مي دادند كه كشورهاي عربي هر دو نام و اعراب در زبانهاي غير عربي نام خليج فارس را برسميت بشناسند و در رسانه هاي گروهي عربي در بخش زبانهاي غير عربي از خليج فارس استفاده نمايند مانند كلمه مصر و اردن . چنين فكري اصولاً در انديشه ی روشنفكران واقع گرا تر عرب گامي مثبت است ، زيرا آنها به واقع دريافتند كه ناسيوناليسم افراطي عربي كه بعثي ها مبلغ آن بودند ، به اهمال و ناديده گرفتن فرهنگ و تمدن فارس ، ترك ، آمازيغ ، فنيقي و .... كه نقش بارزي در تكامل فرهنگ و تمدن عربي - اسلامي داشتند منجر و به ضرر جهان عرب تمام شده است . نمونه ی اين فكر را در مقاله هاي "سعدبن طفله" وزير فرهنگ و تبليغات سابق كويت و همچنين "مجدي عمر" از رهبران سابق مصر مي توان دريافت.
  2. گروه دوم ، كساني بودند كه در مقالات و يا مصاحبه هاي خود در برنامه تلويزيوني مانند "العربيه" و يا "ال . بي . سي ." ضمن اعتراف به حقانيت تاريخي نام خليج فارس اظهار داشتند كه ايران نبايد روي اين نام جديد حساسيت نشان دهد ، چون حق عربهاي ساكن در خليج است كه آنجا را به نامي كه مناسب خودشان است بنامند. و معتقد بودند همان طور كه عربها به ايران در مورد ناميدن خليج به فارسي اعتراضي ندارند ايران نيز نبايد به اعراب معترض شود .
  3. گروه سوم ، نويسندگان مغرضي بودند كه همواره در دهه هاي گذشته عليه ايران مقاله و مطلب مي نوشتند اين گروه از فرصت استفاده نموده و به تحريك افكار عمومي عليه ايران پرداختند. يكي از آنها مدعي شد ، از اينكه ايران از اعراب مي خواهد نام تاريخي خليج عربي را به خليج فارس تغيير دهند شوكه شده است! ديگري گفت ، اين رفتار ايراني ها به رفتار ابرقدرتها شباهت دارد و نشانگر توسعه طلبي است و ... در اينجا چند نمونه از اين ديدگاهها را بيان مي كنيم.

روزنامه شرق الاوسط[ویرایش]

اين روزنامه بين المللي پرفروش ترين و معتبر ترين روزنامه عربي است كه به صورت اينترنتي نيز در دسترس است و مادر ساير روزنامه هاي عربي محسوب مي شود . اين روزنامه ابتدا خبر خيزش مردمي عليه نشنال ژئوگرافي را در سه خبر متفاوت به چاپ رساند. در تاريخ 23/11/2004 نيز خبر ممنوع شدن انتشارات نشنال ژئوگرافی در تهران و خبر عقب نشيني اين موسسه و برداشتن نام جعلي از وب سايت خود را منتشر نمود. در 15 /12 /2004 نويسنده اي به نام هدا الحسني كه مقالات ضد ايراني او معروف است ، فرصت را غنيمت شمرد و مقاله اي توهين آميز تحت عنوان "ايران خشمگين" منتشر نمود.این مقاله پاسخ های کوبنده ای را از سوی مخاطبان مخالف ، در صفحه ی اظهار نظرها دریافت نمود. برای مثال فردی به نام " محمد ابوعلی" در همین روزنامه در تاریخ 16/12/2004 در مقاله ای اظهارات مخالفان نام خلیج فارس را به طور مستند رد نمود و نوشت : " ... تمام جهان می گویند خلیج فارس و ما عرب ها فقط بر خلاف همه ی کشورها آن را خلیج عربی می نامیم ؛ چه ضرری دارد اگر نام اصلی آن را به کار بریم؟..." سپس در تاريخ 1/1/2005 در اين خصوص "عبد الرحمن راشد" ستون نویس روزنامه شرق الاوسط و سردبیر تلویزیون جهانی العربیه سرمقاله اي با نام مشكل خليج، نام فارسی آن نيست منتشر نمود . نويسنده دراین مقاله اعتراف نمود كه: "... از نظر تاريخي خليج فارس درست است زيرا قبل از دوره ی جمال عبدالناصر هيچ نقشه يا سندي را به نام خليج عربي نديده است و اگر ايران نيت هاي دوستانه و نيك داشته باشد برگرداندن نام خليج فارس براي اين پهنه آبي براي ما كار مشكلي نيست. اما براي اين كار شرط اول اين است كه ايران جزاير سه گانه را به امارات بدهد!! و در امور كشورهاي عربي دخالت نكند!" سعد ابن طفله وزیر سابق اطلاعات و فرهنگ کویت نيز در مقاله اي اين موضوع را تائيد كرده و سپس در چند مقاله خود از جمله مورخ 4/3/2006 از نام خليج فارس و يا هر دو نام استفاده كرده است... " . در تأئيد و يا رد اين مقاله نيز چند جوابيه در شماره های بعدی همین روزنامه منتشر شد. همين روزنامه در تاریخ 11/1/2005 خبر عذرخواهي نشنال ژئوگرافی را در مورد نام خليج فارس منتشر نمود و نوشت ؛ "تحت فشار ايران خليج عربي از اطلس بين المللي برداشته شد". در تاريخ 15/ 1/ 2005 "سعد بن طفله" وزیر اطلاعات سابق کویت و از طرفداران سرسخت سابق خلیج عربی مقاله اي منتشر كرد و گفت ، " از نظر من خلیج فارس تاریخی است ، اما كاربرد هردو نام هيچ ضرري به كسي نمي رساند". اين روزنامه در تاريخ اول ژوئن 2005 مجدداً مطلبي تحت عنوان "مقام ايراني از اعراب خواست نام خليج را فارسي به كاربرند" را منتشر و با تعصب و عصبانیت اين درخواست را زير سوال برد. 31 اكتبر 2005 " احمد ربعي " نويسنده ی كويتي و از مخالفان سرسخت جمهوري اسلامي ايران در بخش عربي و انگليسي شرق الاوسط در تاریخ 6/11/2005 مجدداً مقاله عناد آميزي منتشر نمود و اصرار ايران بر حفظ نام خليج فارس را نشانه توسعه طلبي ناميد! "عبدالرحمن الراشد" مدیر شبکه جهانی تلویزیون العربیه و نويسنده ی سرشناس پرتیراژ ترین روزنامه ی عربی ،شرق الاوسط ، درستون همیشگی خود مقاله ای با عنوان "نامه ایرانی" در 28 آوريل2008 پذیرفته است که سندی در اثبات عربی بودن نام خليج فارس وجود ندارد و در این خصوص با ملت ایران و نويسنده ايراني نامه اي به وي همفکری نموده است. البته وی متذکر شده که اسم های جغرافیایی تغییر می کنند و نباید روی حفظ آنها تعصب داشت.

نقشه ای که در آن خلیج فارس بکار رفته در روزنامه شرق الاوسط18/4/87 همين روزنامه درشماره 9914 ( مورخ 19 ژانويه 2006) در مقاله اي با نام "عبارت خليج عربي در يك آگهي تجاري خشم تهران را برانگيخت و لندن عذر خواهي كرد"، به نوعي انتقادي حساسيتهاي ايران را زير سوال برده است . در اين مقاله ترجمه ی عربي سه سند محرمانه از پوشه ی نام خليج فارس آرشيو ملي بريتانيا (وزارت خارجه ی) به همراه كپي مربوط به آگهي با نام جعلي در تايمز 9 مارس 1975 م. را كه مورد اعتراض ايران بوده است ، منتشر نموده است كه در حقیقت این مطلب. تاریخی بودن نام خلیج فارس را گواهی و تأئید می کند. (الشرق الاوسط 31 اکتبر 2005). و همچنین در بخش انگلیسی خود در تاریخ 6/11/2005 دولت ایران را به خاطر ممنوع کردن ورود کالاهایی با نام خلیج عربی به ایران محکوم نموده و ایرانیان را به خاطر اصرار بر تغییر نام خلیج از عربی به فارسی کوته فکر نامیده است!!!. الشرق الاوسط 16 دسامبر 2004 در مقاله ای تحت عنوان " ایران از عراق با ثبات وحشت دارد " به تکرار ادعاهای واهی همیشگی علیه ایران پرداخته و اصرار ایران بر عدم حفظ نام خلیج فارس را دلیل بر توسعه طلبی دانسته است!!! البته پاسخ بسیار منطقی و محکم ابو علی از کازابلانکا نیز در رد این مقاله در وب سایت همان روزخواندنی است.اين روزنامه در تاريخ 13دسامبر 2009 سخنان وزير خارجه بحرين را بدين صورت تحريف كرده است" من بكار مي برم خليج فارس را براي مدتي" اصل جمله اين طور است: من بكار مي برم خليج فارس را از كودكي" و شما هم براي مدتي خليج عربي بكار ببريد تا حساسيتها بر طرف شود."( محمد ابوعلی تغییر یکجانبه نام خلیج فارس را توسط روشنفکران ناسیونالیست محکوم نموده و نوشته است ، " تمام اطلس ها و کتب تاریخ و جغرافیا تا چند دهه ی قبل نام خلیج فارس را بکار می بردند این تعصب و خودخواهی است که ما عربها انجام می دهیم . چرا اقوام دیگر از اینگونه اقدام دوری می کنند" . الشرق الاوسط خواستار برگزاري كنفرانسي به هدف رفع اختلاف بر سر نام 1389/6./16 الشرق الاوسط با اعتراف به اينكه خليج فارس تا دهه شصت قرن بيستم به همين نام بوده است خواستار برگزاري كنفرانس علمي براي بررسي نام خليج فارس با هدف رفع اختلاف بين ايران و اعراب شد پايگاه اينترنتي روزنامه الشرق الاوسط در مقاله اي به قلم احمد عثمان نوشت اختلاف بين اعراب و ايراني ها درباره نام خليج فارس افزايش يافته است حتي برخي از پايگاههاي اينترنتي نظر سنجي كردند كه كدام نام درست است خليج فارس اسمي بود كه در عصر جديد تا دهه شصت قرن بيستم بطور سراسري از ان استفاده مي شد و حتي كشورهاي عربي از ان استفاده ميكردند همه نقشه هايي كه قبل از هزار و نهصد و شصت منتشر شده است از نام خليج فارس استفاده كردند اما از اين تاريخ به بعد دولتهاي عربي تمايل پيدا كردند نام خليج ع رب ي را جايگزين خليج فارس كنند چه اتفاقي افتاد تا اين تغيير نام قديمي را توجيه كند بدون ترديد استقلال كشورهاي عربي پس از پايان جنگ جهاني دوم تاثير فراواني در رشد احساس قومي در مردم اين كشورها داشته است و تمايلي براي بازگرداندن استقلال اعراب پس از سالهاي طولاني سلطه بيگانه ايجاد شد اما اين امر پس از پيروزي انقلاب اسلامي ايران در سال 1979 سرعت بيشتري به خود گرفت كه سبب افزايش احساس ملي در ميان مردم ايران شد و مقامات ايران تصميم گرفتند تا خليج فارس را تغيير ندهند در حالي كه احساس ملي عربي بسوي رهايي از نفوذ بيگانه گرايش يافت در ايران اين احساس بصورت افزايش نفوذ ايران به خارج از مرزهاي شرقي سوق يافت علت اين امر به شرايط تاريخي ايران باز مي گردد در ادامه مقاله ضمن اشاره به نخستين اقوامي كه در ايران زندگي مي كردند و تشكيل دولت كوروش كبير كه هخامنشيان را تشكيل داد و پس از ان سقوط دولت فارسي بدست اسكندر مقدوني و تشكيل دولت سلوكيان مي نويسد سرانجام پارتها توانستند از سطله مقدونيه رها شوند و دولتشان را در ايران تشكيل دهند پس از پنج قرن ساسانيان فارسي جاي پارتها را گرفتند با پايان يافتن دولت فارسها در ايران و به قدرت رسيدن اعراب در اواسط قرن هفتم مورخان اسلامي از درياي فارس يا خليج فارس استفاده كردند اين نامي بود كه در سراسر جهان تا همين اواخر استفاده مي شد اكنون پس از گذشت چهارده قرن پس از پايان حكومت فارسها حتي در خود ايران چگونه مي توان براي نامگذاري خليج فارس مصمم بود اين نامگذاري موقتي بود تا زماني كه فارسها سلطه داشتند گرچه اكنون برخي ها روياي بازگرداندن مرزهاي امپراطوري فارس قديم را تحت عنوان وحدت اسلامي در سر دارند يونانيها سراسر مغرب عربي را ليبي مي ناميدند همانطور كه اتيوپي را بر افريقاي جنوب اسوان اطلاق مي كردند اما اكنون تغيير كرده است همانطور كه اسم اصلي كه سومريها بر خليج فارس گذاشتند در سه هزار سال قبل درياي جنوبي يا درياي سفلي بود عثمانيها نيز پس از سقوط بغداد خليج فارس را بصره كورفزي يعني درياي بصره ناميدند و اين نامي است كه تركها هنوز هم استفاده مي كنند ابزار مسالمت اميز تغيير نام از راه نزاع سياسي نيست بلكه بررسي تاريخي ان بصورت منطقي است پيشنهاد مي كنم دانشگاهي در يكي از كشورهاي عضو شوراي همكاري خليج فارس از مورخان عضو هيات علمي دانشگاههاي جهان از جمله مراكز منتشر كننده نقشه ها و دائره المعارفها و ايران دعوت كند و يك كنفرانس برگزار نمايد تا اين موضوع بررسي شود و تصميمي گرفته شود كه مورد احترام همه باشد گلف نيوز در مقاله اي به تاریخ 15/10/1383 به بهانه ی نام خليج فارس ايران را متهم به زورگويي و تحميل نام بر همسايگان نموده است..

دكتر ياسين سويد در تاریخ 7/1/2005 طي مقاله اي همزمان در روزنامه های "النهار لبنان " و " النهار مغرب" ضمن تأييد حقانيت نام خليج فارس نوشت ، "خليج فارس درست است ولي حال كه اين موضوع سبب اختلاف شده است بهتر است نه "خليج فارس" و نه خليج عربي بگوييم بلكه خليج را خليج اسلام بناميم" .

در تاريخ 4 نوامبر 2005 سايت ايلاف ، سايت محيط و روزنامه ی تجديد .چاپ مغرب در مقاله اي خليج فارس را اصطلاحي صهيونيستي ناميدند كه صهيونيستها آن را در ضديت برعليه فرهنگ اسلامي و عربي اختراع نموده اند. گفتني است در پاسخ جوابيه اي 20 صفحه اي که براي سردبير اين روزنامه "دكتر عبد الله ابن كيران" ارسال شد وي ضمن تأئيد اين كه نام خليج فارس ميراث عربي اسلامي و مورد قبول جهانيان است و ارتباطي به اسرائيل ندارد مقاله را از وب سايت خود حذف نمود وي همچنين ياد آوري نمود ه كه در تمام دوران تحصيلتش در مراكش ( مغرب) در كتابها نام خليج فارس وجود داشت. اين روزنامه در شماره 1294 تاريخ 2 دسامبر 2005 در صفحه دوم در يك ستون "توضيح" تأسف خود را از صهيونيستي خواندن عبارت خليج فارس ابراز داشته و نوشته است ، " ...برطبق پاسخی که از ایران دریافت کرده ایم عکس آنچه در آگهی تجاری(صهیونیستی نامیدن خلیج فارس در روزنامه)آمده بود صحیح است." . جريدة "السياسة" الكويتية (2/1/ 2005) مقاله اي به نام "لا هلا و لا مرحبا" درخواست ايران را موضوعي نژاد پرستانه خوانده است. روزنامه ی "خليج تايم" نيز مقاله اي در 15 /10 83 در رد تقاضای ایران برای نامیدن خليج فارس دارد.

قدس عربي[ویرایش]

  1. ب - قدس عربي

این روزنامه چند مقاله ی تقريباً نيمه انتقادي در مخالفت با نام خليج فارس دارد. از جمله در تاریخ 12 جولاي 2005 و 17 ژانويه 2006 . در رد مقاله قدس عربی مورخ 17 /1/2006 که ایرانیان را متهم به تعصب فارسی نموده و اصرار ایرانی ها را بر علیه نام خلیج عربی سرزنش کرده است، " دکتر #فواد حداد" درمطلبی در همان روزنامه تحت عنوان "البحر الابیض و الخلیج الفارسی اینها اسامی است که اجداد خودمان برگزیده اند" در تاریخ 26/1/2006 نوشته است: "چرا اعتراف نمی کنیم که اجداد خودما آنجا را خلیج فارس نامیده اند ، زیرا جغرافیانویسان عرب از اسلوب علمی پاک برای نام گذاری مکانهای جغرافیایی استفاده می کردند و تعصبات را دخالت نمی دادند . ولی حالا ما با تعصب قومی آن را تغییر داده ایم اما همیشه تقصیر را به گردن ایرانی ها می اندازیم ، گویی آنها هستند که این نام را تغییر داده اند". "عباس نصر الله" مورخ لبنانی می گويد: " دو سوی خليج فارس زمانی به ايران تعلق داشت و يک دريای ايرانی بود . من نه تنها "خليج فارس" را از نظر تاريخی خليج فارس می دانم ، بلکه معتقدم در حال حاضر نيز این خلیج ايرانی است . وجود فعلی چند کشور عربی حقيقت تاريخ را عوض نمی کند . جزاير سه گانه هم هميشه متعلق به ايران بوده است" . یاسین سوئد در نهار المغربیه ( 7/1/2005) در حالیکه اسناد تاریخی عربی و غیر عربی نام خلیج فارس را تأیید می کند ، می نویسد ، "اصرار بعضی قوم گرایان بر تسمیه عربی ، عملی مربوط به تعصبات عصر جاهلیت است".

مجله الاهرام و روزنامه الاهرام[ویرایش]

ج - مجله الاهرام مجله الاهرام درشماره 219( 21/6/ 2001) خود متن كامل مصاحبه ی آقاي "مجدي عمر" معاون اول سابق شوراي دفاع ملي مصر را چاپ نموده است . وي در بخشي از سخنان خود چنين گفته است:" ... نسل من بخاطر دارد كه ما در ايام مدرسه در كتب و نقشه ها با لفظ خليج فارس سر و كار داشتيم ولي بعد از مدتي به آن خليج عربي اطلاق كرديم. اين غير منطقي، رزالت و پستي است. اين كه چند كشور عربي در اطراف آن باشند دليل نمي شود كه نامي تاريخي را تغيير دهيم، حال براي اينكه خود را از اين مخمصه نجات دهيم فقط آنرا خليج مي ناميم ، كدام خليج؟! مگر خليج بدون نام هم مي شود...". در كتاب " تطوير العلاقات المصريه الايرانيه" مجموعه نويسندگان ، چاپ موسسه مطالعات سياسي و استراتژيك الاهرام (2002 .قاهره در ص 190) به نقل از آقاي " پرفسوردكتر عبد المنعم سعيد" رئيس مركز تحقيقات سياسي و استراتژيك الاهرام و نويسنده ی شرق اوسط چنين آمده است :" به صراحت تمام بگويم هيچ مدرك و سند تاريخي نديدم كه نام خليج فارس را بتوان مستند بر آن تغيير داد. در تمام نقشه ها و كتب تاريخي و حتي بعضي از سخنرانيهاي ناصر و رهبران انقلاب از خليج فارس صحبت شده است. اگر تغيير نام خليج باعث ناراحتی مردم ايران است، چرا به حقيقت اعتراف نمي كنيم. بايد شجاعت داشت و اين در حدود موازين علمي است". همچنين اين نويسنده و متفكر بزرگ در مقاله ديگري در روزنامه الاهرام (23 دسامبر 2002) در دفاع از نام خليج فارس مقاله اي علمي و ارزشمند نوشته است و تغيير اين نام تاريخي را محكوم نموده است. "پرفسور عبدالمنعم سعيد" نویسنده ی مشهور مصری در بخشي از گزارش سفر خود تحت عنوان " تقرير آخر من طهران" نوشته است: يكي از مكانهايي كه در سفر 9/12/2002 در تهران بازديد كرديم ، اداره اسناد و آرشيو وزارت امور خارجه بود. در آنجا صدها نقشه ی جغرافيايي تاريخي وجود دارد كه موقعيت ايران و جهان را در طول تاريخ نشان مي دهد. براي من هيچ تعجبي نداشت كه در همه ی اين نقشه ها كه دوستان و دشمنان ايران اعم از اعراب و يونانيها تهيه كرده اند نام خليج فارس وجود دارد. هيچ نقشه ی تاريخي در شرق و يا در غرب و در هيچ كجاي جهان با نام خليج عربي وجود ندارد . بنابر اين تغيير اين نام به خليج و يا خليج عربي و يا هر نام ديگري بر خورد غير منطقي و غير حكيمانه با حقايق تاريخي و جغرافيايي است."دکتر هشام الاسمر" در مقاله ای به نام "خليج فارسي و البحر المصري" در روزنامه ی الاهرام (18 ژانویه 2005) نوشته است ، " از زماني كه خود را به ياد مي آورم ، هميشه در همه ی رسانه هاي گروهي عربي نام خليج فارس را شنيده ام . ولي اخيراً متوجه شدم كه در رسانه هاي گروهي خارجی، عبارت خليج عربی به كار مي برند. نمي دانم كدام اسم قديمي تر و كدام جديد تر است ، ولي اگر نام خليج فارس قديمي تر باشد و حالا ايران قصد احياء آنرا داشته باشد ، نبايد آن كشور را مذمت كرد. بلكه اين ما هستيم كه بايد به دنبال احياء نام تاريخي درياي مصر به جاي مديترانه باشيم ". روزنامه الاهرام (www.ahram.org.eg) در شماره 42229 مورخ 20/7/2002 در مقاله اي تحت عنوان " الثوره ساعدت علي تسميه بالخليج العربي بدلاً من الفارسي" نوشته است كه " نام خليج از نظر تاريخي خليج فارس است. ولي در اثر انقلاب ناسيوناليستي ناصر به خليج عربي تبديل شد". (البته حقيقت اين است كه عوامل استعمار اين توطئه را آغاز كردند و افراطيون عرب ناآگاهانه در دام آنها افتادند). " پرفسور عبدالهادي تازي" نويسنده و پژوهشگر معروف عرب و عضو آكادمي پادشاهي مغرب و رئیس گروه نام های جغرافیایی کشور های عربی در کنفرانس یکسان سازی نامهای جغرافیایی سازمان ملل در مصاحبه ای که اینجانب با وی انجام دادم( 1383ش.) گفت: " ... به راستی من هيچ منبع تاريخي را نديدم كه آبراه جنوب ايران را خليج عربي ناميده باشد . اعراب قبل و بعد از اسلام هميشه اين آبراه را بحر فارس ، بحر العجم و يا خليج فارس ناميده اند . من خود نقشه ی سفرهاي ابن بطوطه را در كتابم ترسيم كرده ام و با حفظ امانتداری اسم خليج فارس را در جاي خودش آورده ام . ابن بطوطه حداقل در 5 مورد از بحر فارس نام برده است. به نظر من مسئولان نقشه برداري و كارتوگرافي كشورهاي عربي و ايران بايد نشستي داشته باشند و در مورد اين نام با يكديگر مصالحه و سازش مورد رضايت همه اطراف داشته باشند. به نظر من اعراب هيچ نيازي ندارند كه نام تاريخي خليج فارس را به خليج عربي تبديل كنند و باعث كدورت همسایگان غير عرب در منطقه شوند، اين عمل تفرقه افكني ميان مسلمانان است اگر كساني با كلمه فارس مشكل دارند مي توانند نام تاريخي معادل ديگر آنجا را كه بحر العجم بوده است به كار ببرند . و اين که بعضی نويسندگان عرب در ترجمه و يا تجديد چاپ کتب قديمی نام بحر فارس و خليج فارس را تحريف می کنند امری غير منطقی و از نظر من مردود است.سازمان ملل و کنفرانس یکسان سازی نامهای جغرافیایی سازمان ملل نام خلیج فارس را به رسمیت می شناسد و من همیشه مخالف طرح ابهام در این خصوص در سازمان ملل بوده ام . وی همچنین گفت در دیداری که با شیخ زاید رهبر امارات داشتم ایشان به من فرمودند چرا هنوز خلیج فارس بکار می بری به ایشان گفتم فخامة رئیس ، من یک پژوهش گر هستم و برای اسناد تاریخی احترام قائل هستم " . روزنامه ی شرق( مورخ 22/7/1382 ) به نقل از يك مقاله از روزنامه ی "الانباء" چاپ كويت پرداخته است اين روزنامه ی عربي از اين كه تحت تأثير قوم گرايان افراطي نام تاريخي خليج فارس در رسانه هاي عربي به خليج عربي تبديل شده است بدون اين كه واقعيتهاي تاريخي و احترام به ميراث تاريخي مراعات گردد ابراز تأسف کرده است. الانباء در مقاله اي تحت عنوان "هويت آب" آورده است ، "زمان آن فرا رسيده كه آب رفته به جوي بازگردد و امور را به جايگاه درست آن بازگردانيم و نام واقعي اين خليج را به كار گيريم. به ويژه اين که نام خليج فارس يك ميراث تاريخي مشترک خودي است و كاربرد نام خليج فارس هويت كشورهاي مشرف بر خليج را تغيير نمي دهد ، بلكه قطعاً عقلانيت از دست رفته را به ما بازمي گرداند". صلاح الساير در روزنامه الانباء 6/10/ 2003 ضمن دفاع از نام خليج فارس نوشته است . "...قوم گرايان افراطي عرب كه حرمت تاريخ را نگهه نداشته و نام تاريخي خليج فارس را به خليج عربي تبديل كرده اند ، بايد به خود آيند و ماسكهاي جعل و دروغ را گنار بگذارند" . ايسنا اين خبر را بشرح ذيل مخابره كرده است: " اعتراف ديرهنگام به يك حقيقت تاريخي - روزنامه‌ي الانباء در مقاله‌اي خطاب به كشورهاي عربي و امت اسلامي،از آنها خواسته است كه از ناميدن "خليج فارس" به عنوان "خليج عربي" خودداري كنند، اين روزنامه‌ي كويتي در مقاله‌اي به قلم نويسنده ی مشهور عربي " صلاح الساير" ، تحت عنوان "هويت آب" نوشته است: خليج فارس نام دريايي است كه ما را از ايران جدا مي‌سازد، ولي بنا به اهداف سياسي كه به اصطلاح، قوم‌گرايان عرب يكه‌تاز آن بودند، اين نام در تمام اسناد، نقشه‌ها و مطبوعات و رسانه‌هاي عربي به"خليج عربي" تبديل شد، بي‌ آن كه حرمت تاريخ رعايت شود، يا احترام بايسته‌اي نسبت به حقيقت آن مراعات گردد.نويسنده به طرح اين سوال پرداخته است كه آيا زمان آن فرا نرسيده است كه آب رفته به جوي بازگردد؟".

  1. همچنين در نشريه «اخبار الشرق»، (مورخ 5 كانون الاول 2002) در مقاله‏اى با عنوان «هل كل قلم حر عميل...؟» نوشته " د.هوزان قاسو" آمده است:

«... هرکس خواستار از میان رفتن این نام جغرافیایی است ، تاریخ و منطق و عقل را تحریف و تزویر می کند (هو يحرف و يشوه و يزور التاريخ و المنطق معاً) حتى تاريخ هذه اللحظة معظم الناطقين بالعربية و القوميات المتواجدة فى الوطن العربى من أقصاه الى أقصاه لا يستطيعون تسمية الخليج بالخليج الفارسى رغم أن الفرس أقدم تاريخياً من العرب.

  1. "دکتر قاسم سلیمان" یک استاد عراقی ساکن هوستون تکزاس در 29 دسامبر 2005 اعلام نمود،"حتی احادیثی که از خلفا باقی مانده دلالت دار که مسلمانان در قرون اولیه این دریا را بحر فارس می نامیده اند ، ولی بعدها به تقلید از اروپائیان آن را به خلیج فارس تغییر داده اند. ما باید همان نام بحر فارس را احیا کنیم و این یک میراث عربی و اسلامی است" .

از سوى ديگر،" المبروك بن عبدالعزيز" نویسنده ی عرب در يك مقاله ی اينترنتى با عنوان «هل ستكون الجزر الثلاث شط العرب الثانی ؟» نوشته است:

  1. - أول تلك الأخطاء اطلاق اسم العربى على الخليج الفارسى من جهة واحدة. فجميع كتب الأطلس و كتب التاريخ و الجغرافيا تتحدث عن اسم الخليج الفارسى..... بينما وصلت أطراف الامبراطورية الفارسية قبل ذلك الى حدود نهر النيل غربا. مسألة الاسم هى مسالة علمية تاريخية جغرافيه لا يحق لنا تسييسها و الغرب، لاعتماده للأسلوب العلمى، لم يغير الى الان اسم الخليج رغم انه يكتفى فى بعض الأحيان بكلمة الخليج

ترجمه: خطای بزرگ عربها این است که با تغییر اسم خلیج فارس موجب آزار مردم ایران شده اند ، در حالی که همه ی اسناد گواهی بر نام خلیج فارس دارد و موضوع نام های جغرافیایی یک موضوع علمی است و نباید آن را سیاسی کرد. ایرانی ها قدیمی ترین قوم در ساحل خلیج فارس هستند و بعدها عرب ها به آنجا کوچ کرده اند و هنوز هم از نظر جمعیت ، ایرانی ها بیشتر از اعراب هستند و جمعیت بومی شیخ نشین ها به یک اقلیت ناچیز تبدیل می شود.

  1. در مورد جزایر سه گانه که اماراتی ها آن را با اشغال فلسطین مقایسه می کنند، این بی انصافی است. این جزایر در زمان شاه و قبل از استقلال امارات به ایران برگشت و به موضوع تصفیه ی استعمار برمی گردد . و همه می دانند این گونه مسائل بعد از خروج استعمارگران در تمام مناطق دنیا وجود داشته است . ولی چرا اماراتی که آن زمان سکوت کرد ناگهان ادعاهای خود را بعد از دو دهه آغاز کرد.

همانند صدام با همان سناریوی شط العرب که در قرارداد 1975 م. الجزایر توافق بر رژیم حقوقی آن صورت گرفت ولی در سال 1980 م. صدام آن قرارداد را پاره کرد و مسسب جنگی شد که هزاران قربانی داشت و ... ... الأفضل أن تبقى الجزر تحت سيطرة ايران خير من أن تستأجرها الولايات المتحدة لعشرات السنين لتنشى‏ء فيها قواعد ترابط فيها قواتها، كقاعدة العيديد بقطر، مقابل حماية الأنظمة، فالفرس موجودون هناك منذ الآلاف السنين. التقدم العلمى و التقنى الايرانى سيخدم المسلمين و سيوفر لهم أمكانية التخلص من التبعية المكلفة للغرب. لكن يبدو أن شيوخ العرب الذين بقوا من أحباء القصور و الحبارى و الجوارى و المهارى و لاس فيقاس لم يفهموا الدروس ولم يقرؤوا التاريخ.»( )

خلاصه ی ترجمه: متأسفانه اعراب با تفرقه‏ افكنى ميان اقوامى كه هزاران سال است در منطقه حضور دارند، به قدرتهاى استعمارگر خدمت مى‏كنند. حضور فارس‏ها در خليج فارس، از اعراب قديمى‏تر است. تغيير نام خليج فارس - كه همه ی نقشه ‏ها و اسناد تاريخ دليل بر اين نام است -  غيرعملى و توهين به ايرانيان و خدمت به استعمار است. امارات در خصوص جزاير سه‏ گانه همان راهى را مى‏رود كه صدام رفت و شكست خورد و باعث كشته‏شدن هزاران نفر مسلمان از دو كشور شد.

بخشی از توسعه و رشد امارات مدیون ایران است. بهتر است جزاير در اختيار ايرانى ‏ها باشد تا در اختيار كشورى كه آن را به پايگاه امريكا تبديل خواهد كرد.

  1. قدرى قلعجى، نويسنده و متفكر عرب در ماه نوامبر 1968 در مقاله‏اى با عنوان «ملاقات صلح در مهد اسلام» در روزنامه الراصد، چاپ بيروت نو، چنين قضاوت مى‏كند: "ايران، دولتى است دوست و ملتى است برادر. تاريخ آن با تاريخ عرب در هم آميخته و فرهنگ ما براى دوره‏اى از تاريخ مخلوط گشته است. ... اختلافات ما با آن درباره ی عربيتِ خليج فارس، بيش از اختلاف ما درباره ی عربيت ابن‏مقفع، ابن‏برذو، ابى‏نواس، ابن قتبيه، ابن سينا، سيبويه، خوارزمى، اصفهانى، همدانى، رازى، موصلى، بلخى، بيرونى، غزالى، شهرستانى، گرگانى، طغرانى، كاشانى، تبريزى، شيرازى - كه همه از شاخه‏اى ايرانى پديد آمده و در محيط اسلام رشد يافته‏اند ، نيست."
  2. نذير فنصه، سردبير "ملة الاخاء" در اين‏باره مقاله ی جالبى نوشت و ضمن آن به شرح وضعيت دانشمندان و متفكران عرب پرداخت و يادآور شد كه چگونه از لجاجت و تعصبِ غيرمنطقى دچار ناراحتى شده‏اند. او نوشت: " امروز اعراب از لحاظِ ناميدن خليج فارس در وضعى قرار گرفته‏اند كه نويسندگان و مورخان منصف از ترس اين‏كه در تلاطم احساسات لبريز شده، متهم به دست‏نشاندگى و ارتجاع نشوند، نمى‏توانند اظهارنظرى بكنند. ... شما را به‏خدا بگوييد نام خليج از چه تاريخى در كنار لفظ «عربى» قرار گرفت؟ اين بدعت از ده سال قبل و از زبان يك سياستمدار معروف و در راه هدف غايب معينى... آغاز شد. اين، توهين به تاريخ و اصول بين‏المللى است."
  3. روزنامه آكسيون چاپ تونس، درفوریه 1969 ( اسفندماه 1349) در بحث مفصلى با عنوان «كداميك از اين عبارت‏ها صحيح است؟» ضمن اين‏كه تاريخچه خليج فارس را مورد بررسى قرار مى‏دهد، فارسى‏بودن خليج فارس را ثابت مى‏كند و اين اصل را از هر نوع شبهه‏اى به‏دور مى‏داند.

همانطور که گفته شداز آغاز تاریخ مکتوب تا سال 1957 ميلادي، هيچ ترديدي در آثار مكتوب عربي، در مورد فارسي خواندن دريا يا خليج جداكننده ی ايران از شبه جزيره ی عربستان، وجود نداشت. براي مثال در نقشه های رسمي و كتاب هاي درسي کشورهای عربی حتی سالهای 1972م. نام واقعی خلیج فارس کاربرد خود را حفظ کرد .

برخي از نويسندگان ايراني بر اين گمان شدند كه اين نغمه را نخستين بار "سرچارلز بلگريو" انگليسي در سال 1966 م. ساز كرد. اين گمان را "احمد مدني" در كتابچه ای كه در سال 1357ه.ش. منتشر كرد به اشتباه كتاب ساحل دزدان دريايي، سرچارلز بلگريو را آغاز كننده ی تلاش براي دگرگون كردن نام خليج فارس معرفي كرد. ين اشتباه همچنان از سوي ديگران نيز تكرار می شود. آنچه بلگريو در كتاب ياد شده در اين باره آورده است، به نخستين جمله ی كتابش محدود مي گردد كه مي گويد: خليج فارس، كه امروزه، برخي اعراب آن را خليج عربي خوانند... اين جمله آغازگر تلاش براي دگرگون كردن نام خليج فارس نيست. 

در سال 1958 ميلادي "سرهنگ عبدالكريم قاسم" در عراق كودتا كرد. وي در همان نخستين ماه هاي به دست آوردن قدرت، ادعاي رهبري دنياي عرب را به نمايش درآورد و در اين راستا، تاكتيك دشمن تراشي خارجي براي جلب انديشه هاي عربي را به كار گرفت. آن هنگام، دنياي عرب به رهبري "سرهنگ جمال عبدالناصر مصري"، در برابر دشمن اسرائيلي خود را سرگرم كرده بود. "سرهنگ قاسم" بر اين گمان شد كه با دگرگون كردن نام خليج فارس و عربستان خواندن خوزستان، دشمن خارجي جديدي از همسايه ايراني براي اعراب بتراشد، باشد كه توجه اعراب رااز قاهره به بغداد و به رهبري خود عليه ايران منحرف سازد. وي اين بازي سياسي با تاريخ و جغرافيا را دستاويز جدايي هاي ايراني ـ عربي كرد، اما از آنجا كه كودتا و سياست هاي خشونت آميز سرهنگ هاي بغداد، دوستي اعراب را جلب نكرد، تبليغات خليج عربي سرهنگ قاسم نيز خريداري ميان اعراب پيدا نكرد. نه تنها كشور كويت كه پيوسته در سايه و زير فشار سياسي بغداد زيسته است، قرارداد استقلال خود را در سال 1961م. توأم با نام الخليج الفارسي با بريتانيا امضاء كرد، بلكه ده ها سند و نقشه از سال 1958م. در عراق چاپ شد كه خليج فارس را به همين نام خوانده اند و از آن مهمتر اینکه خود ناصر اواخر عمر خود مجددا لفظ خلیج فارس را بکار می برد و صدام حسين در سفر ماه مي 1975 به تهران در مصاحبه با رسانه هاي ايراني خليج فارس بكار برده است. در سال 1963 ميلادي روزنامه ی تايمز لندن، در گزارشي از تلاش هاي ناسيوناليستي عربي سرهنگ ناصر، نام ساختگي خليج عربي را درباره ی خليج فارس به كار گرفت. سرهنگ ناصر حتی در اوج جنجال پان عربيسم خود، دنياي عرب را من المحيط الاطلسي الي الخليج الفارسي خوانده بود. او حتی در مقدمه ی كتاب فراخواني بزرگ براي آزادي (الدعوة التحريرية الكبري) كه خود نوشته بود (قاهره 1955م.)، همه جا از الخليج الفارسي نام برده است.

  1. علي حميديان در كتاب فرانسه زبان Or Noir Les Princes De Iص 9 (شاهزادگان طلاي سياه) همه جا از خليج فارس نام برد. در پي انتشار اين كتاب، یک نویسنده ی منصف درروزنامه ی تايمز لندن (26 سپتامبر1968) ابراز اميدواري كرد كه ديگر نويسندگان و انديشمندان عرب از اين پژوهنده ی عرب پيروي كرده و از تلاش بيهوده در تغيير نام خليج فارس خودداري ورزند.

در زير چند نمونه از آثار فارسی كه طی سال هاي ميانه ی دهه ی1990 م. در نشريات عرب منتشر شده است، و آقای دکتر مجتهد زاده در کتاب" خلیج فارس در درازای تاریخ" آورده است را مشاهده می فرمایید :

  1. "خيارات التعاون و المواجهة بين ضفتي الخليج" يا "اختيار دوگانه همكاري يا ستيزه ميان دو كرانه خليج" (علي رغم اين عنوان، در سراسر مقاله از خليج فارس، به همين گونه اصلي استفاده شده است). ماهنامهٌ عالم الخليج شماره ی 31، ژانويه ی 1996 .
  2. "الخلافات الحدوديه و الاقليمية بين العرب و الايرانيين" يا "اختلافات مرزي و سرزميني ميان اعراب و ايرانيان" ، فصلنامه ی المستقبل العربي ، شماره ی 206، آوريل 1996 .
  3. مقاله ای درباره ی فارسي بودن نام خليج فارس در كتاب هزار صفحه اي "العلاقات العربية الايرانية" يا "روابط ايران و اعراب"، مركز دراسات الوحدة العربي در بيروت، چاپ ژوئيه 1996، صص 542 تا 543 .
  4. مقاله ای درباره ی ايراني بودن جزاير تنب و ابوموسي ، بيروت، ژوئيه 1996، صص 484 تا 526 .
  5. "آفاق التعاون الاقتصادي بين تهران و بلدان القوقاز و آسياي الوسطي" يا "افق هاي همكاري اقتصادي ميان طهران و كشورهاي قفقاز و آسياي مركزي" ، در هفته نامه ی المستقله شماره 141، 20 /1/ 1996 .

علاوه بر اين، كتاب ها زيادى از سال 1959م. تا كنون از طرف پاره‏اى از نويسندگان و محققانِ منصف عرب به ‏چاپ رسيده كه در آنها از اين آبراه با همان هويت اصلى - يعنى خليج فارس - نام برده شده است. حتی وزارت دفاع عربستان نقشه ای را در سال 1368ه.ش. منتشر نموده و نام اصلی خلیج فارس را به کار برده درکشورهای مغرب عربی هنوز هم در موارد متعدد روزنامه ها نام خلیج فارس را به کار می برند. ده‏ها ديپلمات و شخصيت علمى و استاد دانشگاه كشورهاى عربى و اسلامى در گفتگو با همتايان ايرانى خود، از اين بابت كه عده‏اى افراطى به تغيير نام خليج فارس دامن زده و باعث اختلاف ميان ايرانيان و اعراب شده‏اند، اظهار تأسف كرده‏اند. گذشته از اين موارد، سازمان ملل متحد كه بيست و دو كشور عربي را به صورت عضو دارد و تمامی سازمان های بین المللی همواره در تمام زبان های رسمی خود از خلیج فارس و معادل های آن استفاده می کنند . برخلاف تلاش قوم گرایان، دانشگاهيان و انديشمندان راستين در دنياي عرب هنوز هم در برابر اين تلاش براي زيرپاي گذاردن اصول پذيرفته شده ی بين المللي ، و تاريخي و جغرافيايي سرفرو نياورده اند. آن طور که نگارنده در بررسی کتب و مجلات عربی دیده است بسیاری از رسانه های عربی حتی در عراق تا سال 1968م. نیز همچنان از عبارت خلیج فارس استفاده کرده و در مقابل بخشنامه های دولتی مقاومت نموده اند. در "كنفرانس يكسان‏سازى اسامى جغرافيايى" ، كشورهاى عربى دولت اسرائيل را به علت تلاش براى تغيير نام خليج عقبه(عربه) به شدت مورد انتقاد قرار دادند؛ولی متأسفانه رهبران عربی همان عمل زشت اسرائيل را به شكل غیر منطقی تری درباره خليج فارس تكرار مى‏ كنند؟!

دیدگاه نویسندگان غربی و غیر عرب[ویرایش]

برای بیان تأکید نویسندگان غیر عرب بر اصالت نام خلیج فارس هیچ نیازی به سند نیست زیرا همه ی آنها تغییر نام خلیج فارس را عملی مذموم می دانندهیچکدام مطلبی در تایید تغییر نام خلیج فارس نیاورده اند و سازمان خلیج فارس نمونه های مکتوب فراوانی را جمع آوری نموده است. به همین نمونه ی از روزنامه كيهان عربى تاريخ 21/7/1381، برابر با 13/10/2002 بسنده می کنیم که نوشته است: «دكتر بروس اينگهام، رئيس مركز پژوهش‏هاى خاورميانه و دانشگاه لندن در مصاحب ه‏اى گفته است ، فكر مى‏ كنم همه در اين حقيقت با من موافق هستند كه اين آبراه از نظر تاريخى خليج فارس نام دارد و اين نام نزد همه ی ملل شهرت دارد و عرب‏ها و ايرانى‏ ها نيز اين نام را از يونانيان قبل از اسلام گرفته ‏اند. به نظر من براى مناطق جغرافيايى بايد نام هایى با ريشه ی تاريخى به ‏كار برد؛ و اين به معنى آن نيست كه خليج فارس متعلق به فارس‏هاست؛ همان‏طور كه اقيانوس هند متعلق به هند نيست. اين‏ كه دولت بريتانيا و بعضى از دولتها برخلاف روند تاريخى اين نام، كلمه ی "خليج" را به‏ كار مى‏ برند، يك اشتباه فاحش و توهين‏ آميز است.»

  • مطالعه بیشتر:
  • در نسخه انگلیسی کتاب اسناد نام خلیج فارس نقشه ها و اطلسهای بیشتری معرفی شده است :
  • اطلس های ویژه نقشه های تاریخی [۱]
  1. The Arabian Peninsula in Old European Maps (253 maps) by Khaled Al Ankary, Institute du Monde Arabe, Paris and Tunisia University,2001
  2. .Atlas of Maps Of the Persian Gulf , Alqasimi, Sultan bin Mohammad, “The Gulf in Historical Maps” 1478- 1861,Leicester, 1996. 2th edition in 1999.
  3. Atlas of geographical maps and historical documents about the Persian Gulf from prehistoric times to the present Published by Sahab Institute of Geography and Cartography in 1971 in Tehran.80 maps.
  4. " Atlas of "Description of the Persian Gulf in Historical Maps" was published in 2008 by the Iranology Foundation, in Iran which presents 40 maps of the Islamic Middle East cartographer and 120 European

maps of colonial era

  1. Atlas of old& historical maps the Persian gulf 300bc 2000ad by mohammad reza sehab . Tehran 2005 .583 page 2 volume almost 500 maps
  1. United Nations Group of Experts on Geographical Names Working Paper No. 61, 23rd Session, Vienna, 28 March – 4 April 2006. accessed October 9, 2010