ایران در اواخر قرن سیزدهم/زیارت عتبات
زیارت عتبات و دفن مردگان
[ویرایش]پیش از آنکه به اهمیت زیارت آرامگاههای امامان شیعه و دفن شیعیان در نزدیکی این آرامگاهها بپردازم، میخواهم اطلاعاتی بدهم که بدون آن به سختی میتوان تحولات اجتماعی و سیاسی ایرانیان را درک کرد.
پس از درگذشت حضرت محمد، مسلمانان دنیا به دوگروه سنی و شیعه تقسیم شدند. از آن زمان تاکنون هر گروه خود را به حق و گروه دیگر را ناحق میشمارد و خصومت بین این دو طرف بعد از گذشت صدها سال هنوز ادامه دارد. سنیها که پیرو اسلام سنتی هستند، اکثریت بزرگ مجموع یکصد و شصت میلیون مسلمان جهان (صد و اندی سال پیش،م) را تشکیل میدهند، اما شیعیان که در اقلیت هستند، بر این باورند که بعد از وفات پیامبر اسلام، بجای ابوبکر، عمر، عثمان و علی که یکی بعد از دیگری بجای محمد نشسته و خلیفه دنیای اسلام شدند، باید بلافاصله علی، داماد و پسر عموی محمد، و سپس فرزندان و نوادگان او خلافت را بر عهده میگرفتند.
اصول دینی سنیها و شیعیان تا حد زیادی همانند هستند. آنها هر دو بر قرآن و احادیث پیغمبر تکیه میکنند. متن قرآن یکی است، اما احادیث نبوی و بخصوص روایاتی که در باره امامان شیعه و یا به نقل از آنها نوشته شده، مورد اختلاف است. با اینهمه، اختلاف اصلی این دو گروه اساساً نه بر سر دین و مذهب، بلکه سیاست و حاکمیت است. شیعیان همیشه این احساس را داشتهاند که خلفا و حکومتهایی که بعد از محمد بر عالم اسلام حکم راندهاند (بهجز دوره کوتاه خلیفه چهارم علی) ناحق بوده و اسلام «واقعی» را نمایندگی نکردهاند.
اکثریت اهل تسنن در ترکیه زندگی میکنند. (منظور، ترکیه عثمانی است که تا صد سال پیش شامل ترکیه کنونی، بخشی از بالکان، کشورهای عربی کنونی، مصر و شمال آفریقا بود. ضمناً اکثریت بزرگ مسلمانان هندوستان و آسیای میانه نیز مانند امروز سنی بودند،م)
مراکز اصلی زندگی شیعیان عبارت است از ایران، قفقاز و بخشی از بخارا و هندوستان (صد سال پیش، یعنی قبل از تاسیس پاکستان،م)
شیعیان نیز چند شاخهاند. اکثر شیعیان، بعد از پیامبر اسلام، به حقانیت خلافت علی و یازده فرزند و نوادگان او اعتقاد دارند که همراه با خود علی دوازه نفر (و یا دوازده «امام») میشوند. از این جهت آنان را «دوازده امامی» هم مینامند. اما شیعیان نتوانستهاند با این واقعیت آشتی کنند و بسازند که به هرحال اهل تسنن در اکثریت بزرگی هستند و روند تاریخ هم مطابق خواست آنان جریان یافتهاست.
به نظر شیعیان، تسلسل امامان شیعه با امام دوازدهم یعنی مهدی به پایان میرسد، چرا که بنظر آنها این امام فوت نکردهاست. آنها صمیمانه باور دارند که امام دوازدهم با خواست الهی ناپدید شده و هنوز زندهاست و روزی برای برقرار کردن عدالت دوباره «ظهور» خواهد کرد.
یاد دوازده امام برای شیعیان همواره با اندوهی عمیق، احساس مورد ظلم قرار گرفتن از سوی حکومتی که آنها قبول ندارند و همچنین حس انتقامجویی همراهاست. این احساسات بخصوص از آن جهت شدت یافته که اکثر دوازده امام شیعیان، از جمله خود علی و متعاقباً بسیاری از فرزندان و نوادگان او با راههای گوناگون در جریان کشاکشهای سیاسی حاکمیت از سوی حکومتداران آن دورهها کشته شدهاند. یک دلیل دیگر ناراحتی و خشم شیعیان هم در آن است که بهجز امام هشتم، رضا، که با مرگ طبیعی فوت کرده، همه امامهای دیگر شیعیان در سرزمینهای سنی به خاک سپرده شدهاند.
زیارت عتبات مقدس شیعیان در ترکیه
[ویرایش]عموماً مسلمانان و بخصوص شیعیان به شخصیتهای مقدس خود و آرامگاههای آنان فوقالعاده اهمیت میدهند. زیارت مکه که یکی از شروط اسلام است، جزو اصول نخستین و مورد اشتراک سنی و شیعه هست. مکه و مدینه در عربستان ترکی قرار دارند و اکثر اعراب و ترکها هم سنی هستند. اما آرامگاههای اکثر امامان شیعه و اهل بیت درجه اول آنها نیز در عراق عرب و بخشی هم در شام (سوریه) و عربستان هستند و این سرزمینها هم قرنهاست که از سوی ترکهای سنی اداره میشوند. (تا قرن بیستم عراق، سوریه، اردن، لبنان، فلسطین و عربستان کنونی جزو دولت عثمانی بود،م) به جز آرامگاه امام هشتم، رضا، که در مشهد است، مقدس ترین مزارهای امامان شیعه که مجموعاً به آنها «عتبات» گفته میشود، در شهرهای نجف، کربلا، کاظمین و سامرا در ترکیه (امروزه در جمهوری عراق،م) جای گرفتهاند.
زیارت عتبات برای ایرانیان شیعه آنقدر مهم است که هر کس پس از زیارت آرامگاهی در یکی از این شهرها لقب وابستگی به آن شهر را میگیرد که همچون علامت احترام پیش از اسم اوبه کار برده میشود، مثلاً مشهدی حسن، کربلایی محمد و یا حاجی حسین. طبیعتاً «حاجی» مقام بزرگتری در این سلسله مراتب دارد و بعید نیست کسی ابتدا «مشهدی حسن» و یکی دو سال بعد که به زیارت مکه رفت، «حاجی حسن» نامیده شود. این عنوانها نوعی اعتبار و تشخص اجتماعی برای افراد را نیز به همراه دارد.
زیارت عتبات مانند رفتن به مکه و مدینه «فرض» نیست، اما ایرانیان شیعه بر این باور هستند که این کار ثواب بزرگی است که در ضمن آن خداوند گناهان زائر را میبخشد و به دعاهای او گوش فراداده آنها را عملی (و یا «مستجاب») میکند. حتی امید شیعیان بر آن است که شاید با دعا و التماس در مزار امامان، خداوند با میانجیگری این امامها بیماریهای خطرناک و حتی غیرقابل علاج آنان را مداوا کند. اما مهمتر از همه این است که از نگاه شیعیان، زیارت عتبات، پس از مرگ شخص، شاید پرهیز از جهنم و رفتن به بهشت را تامین کند.
مسلمانان ایمان دارند که روز معاد و رستاخیر نه تنها چیزی معنوی، بلکه حتی کاملاً فیزیکی است و همه انسانها بعد از مرگ، دو باره با همان جسم و جان زنده شده، وابسته به اعمال خود در این دنیا، بعد از پرسش و پاسخی الهی، در «آن دنیا» یا به بهشت سرسبز و پر از نعمتهای دنیوی و یا به جهنم سوزان و خوفناک خواهند رفت.
در باره شرایط بهشت مانند جویبارهای شیر و میوهها و درختان فراوان و در عین حال هفتاد حوریِ همیشه باکره برای هر مرد و از سوی دیگر انواع آتش و شکنجه و اذیت در جهنم، تصویرها و توصیفهای عجیب و غریبی بین مسلمانان و حتی علمای روحانی رایج است.
شیعیان ایرانی و قفقازی با کاروانهای اسب به زیارت عتبات میروند. هر کاروان عبارت از دویست تا سیصد نفر است. این سفر به طور میانگین پنج تا شش هفته طول میکشد. آنها در راه کربلا از خانقین وارد خاک ترکیه (عراق کنونی،م) میشوند و از آنجا با پرهیز از راه بغداد، مستقیماً به کاظمین، از آنجا به کربلا و از کربلا به نجف میروند. پس از نجف بعضیها با کاروانهای شتربه مکه هم میروند. اما آنها که نمیتوانند به مکه بروند، همچون «کربلایی» به وطن باز میگردند.
راه نجف تا مکه که از صحرای سوزان عربستان میگذرد، فوقالعاده دراز و پر مشقت است و مرگ مسافران در این راه دور از احتمال نیست. اما مسلمانان، مرگ در راه مکه را چیزی نزدیک به «شهادت» میشمارند که جایزه و یا «اَجرش» رفتن به بهشت است.
حمل جسد مردگان به عتبات
[ویرایش]شیعیان نیز مرگ در راه مکه و در عین حال کربلا و نجف را ثوابی بزرگ، کلیدی برای بخشایش گناهانشان از سوی خداوند و وسیلهای برای تامین جایی راحت در «آن دنیا» میشمارند.
کسانی که در ایام پیری و یا به خاطر بیماری جدی، خود را در «لب گور» حس میکنند، کاری کرده خود را به این مکانهای مقدس میرسانند، تا زمانی که «عزرائیل برای گرفتن جان آنها میآید» محل مرگ آنها در یکی از این مکانهای مقدس باشد. در عین حال کسانی که امکانات مالی کافی دارند، وصیت میکنند که پس از مرگ، در یکی ازگورستانهای عتبات، حدالامکان در نزدیکی یکی از مزارهای امامان شیعه به خاک سپرده شوند.
از اینجاست که حمل و دفن مردگان شیعه درگورستانهای شهرهای مقدس تشیع، تبدیل به حوزه گستردهای از فعالیتهای دینی، اجتماعی و طبیعتاً اقتصادی و مالی شدهاست.
بخصوص در ماههای خنکتر میتوان کاروانهای بسیاری را مشاهده کرد که از ایران به سوی عتبات در حرکت هستند. در این کاروانها پشت هر اسب چهار تابوت، در هر طرف اسب دو تابوت، بار میشود. عادت بر آن است که چهار تا پنج سال پس از مرگ و دفن اشخاص، قبرآنها نبش و جسدشان در آورده شده به عتبات فرستاده شود. اما این رسم معمولاً چندان رعایت نمیشود، طوری که گاه مدت کوتاهی پس از مرگ، جسدی که هنوزکاملا خشک نشده، از قبر درآورده شده و به عتبات ارسال میگردد و یا برعکس، ده-بیست سال بعد از مرگ، استخوانهای مردگان را از قبر در آورده به کربلا و نجف میفرستند. بعضاً نوه شخصی استخوانهای پدر و پدربزرگش را در آورده با خود به عتبات میبرد تا آنها را در آنجا از نو دفن کند.
حکومت ترکیه برای واردات اجساد و یا استخوانهای آنان از ایران، مالیاتهای سنگینی وضع کرده و درآمد ترکها از این بابت خوب است، چرا که گفته میشود سالانه اقلاً ده هزار جسد از ایران به ترکیه (عراق کنونی،م) صادر میشود. اما این موضوع ایرانیان را هیچ هم برآشفته نمیکند، چرا که آنها این را «نرخ رایج» دفن مردگان خود در سرزمین مقدس شیعیان میشمارند. اصولاً واردات مُردگان شیعیان منبع مهمی برای درآمد مردم کربلا و نجف است.
برای آنکه خوانندگان بتوانند این رسم عجیب و غریب را بهتر در ذهن خود مجسم کنند، خاطره یک پزشک اروپایی را نقل خواهم کرد که خودش برای من تعریف کرده بود. به این پزشک وظیفه داده شده بود تا از نقطه نظر بهداشتی راههای کاروانهای زیارت مسلمانان را بررسی کرده، گزارشی آماده کند. او از راه تبریز وارد ایران شده و در همانجا دو ایرانی معتمدی را که به او پیشنهاد شده بود، بعنوان خدمتکار استخدام کرده، به طرف جنوب غرب یعنی مرز ایران با ترکیه در عراق عرب به راه افتاد.
به نقل از پزشک اروپایی، در نقطه مرزی خانقین که یک مرکز بهداشتی وجود داشت، تفتیشهای معمولی گمرکی با حضور ماموران بهداشتی محل صورت گرفت. در حالیکه هم پزشک اروپایی و هم همکار ترک او در سرحدات، حمل غیر بهداشتی آنهمه جسد را از طریق این راه دور و دراز و از میان آنهمه شهرها و قصبهها تنقید میکردند، ماموران گمرک مشغول بازرسی و تفتیش چمدانهای پزشک اروپایی بودند. در این لحظه ماموران گمرک از داخل چمدانهای پزشک اروپایی، به غیر از وسایل عادی سفر مانند آرد و برنج، تعدادی استخوان نیز در آوردند. با دیدن این استخوانها، دهان پزشک حیرتزده اروپایی باز مانده بود، در حالیکه آن دو خدمتکار ایرانی او با خونسردی تمام مشغول گفتوگو با همدیگر بودند و هر بار که ماموران گمرک برای شمارش تعداد جسدها استخوانی از چمدان پزشک بیرون میآوردند، آن دوخدمتکار ایرانی با خونسردی تمام به همدیگر میگفتند «این استخوان پدر من است» و یا «آن که میبینی، استخوان مادر بزرگ من است». معلوم میشد که آن دوخدمتکار با حساب اینکه ماموران گمرک چمدانهای پزشک اروپایی را تفتیش نخواهند کرد، به طور پنهانی، اقدام به حمل استخوانهای پدر و مادر و اجداد خود کرده بودند.
در راه کربلا و نجف کاروانسراهای زیادی هستند که مسافران میتوانند در آن استراحت کنند. کاروانسراهای ایران و ترکیه شباهت زیادی به همدیگر دارند. تقریباً همه آنها شکلی مربعی دارند که در اطرافش اتاقهای کوچکی برای استراحت مسافرین وجود دارد. شمار این اتاقکها گاه تا هشتاد عدد هم میرسد. جای استراحت بانوان جداگانه است. در وسط بنای کاروانسرا محوطهای مانند میدانی بزرگ هست که بار کاروانها موقتاً در آنجا از اسبها پایین آورده شده، چیده میشود تا اسبها استراحت کنند. اسطبل اسبها در کنار کاروانسراست.
کاروانهای حامل جسدهای مردگان نیز در همین کاروانسراها توقف میکنند. تابوتهای مردگان را نیز مانند بار شخصی مسافران و یا کالاهای تجاری در همان میدان وسط کاروانسراها پیاده کرده، روی هم میچینند. یک بار هم که من و همسرم به کربلا میرفتیم و در یکی از این کاروانسراها استراحت میکردیم، دیدیم که کاروان دیگری که حامل اجساد بود، آمد و مسئولین کاروان، تابوتهای خود را وسط کاروانسرا روی همدیگر چیدند. بوی تعفنی که از اینهمه جسد در سرتاسر کاروانسرا پیچیده بود، ما را ناچار کرد با وجود خستگی شدید مسافرت، همان روز آن کاروانسرا را ترک کرده، به راه خود ادامه دهیم.
کربلا و نجف
[ویرایش]دور تا دور کربلا خرابههای کانالهای باستانی آبیاری دیده میشود که امروزه دیگر ویران شدهاند، اما آب راکد باقیمانده از بارانها در آنجا جمع میشود و هر گوشه این کانالهای مخروبه را تبدیل به حوضی خطرناک پر از انگیزندههای بیماریهای مُسری و کُشنده کردهاست. با اینهمه، در گرداگرد کربلا باغهای سرسبزی هم وجود دارند.
کربلا در طرف راست رودخانه فرات قرار دارد. از شصت و پنج هزار نفر جمعیت کربلا (صد و اندی سال پیش،م) تخمینا پنجاه و چهار هزار نفر شیعه هستند. شهر و اطراف آن درست عبارت از صحنهای هست که بیش از هزار سال پیش امام حسین و اهل بیت و گروه طرفداران او کشته شدهاند. همین باعث میشود که کربلا و هرچه در نزدیکی این شهر است، در نگاه شیعیان جلوهای عمیقاً مقدس بیابد. احتمالاً به همین جهت هم هست که ایرانیان شیعه تا سده نوزدهم از هیچ کوششی دریغ نکردند تا شاید حاکمیت برکربلا را از دست ترکهای سنی بگیرند. آخرین کوشش آنها در سال ۱۸۴۲ بود که از سوی سلطان عبدالمجید عثمانی در هم کوبیده شد. از آن به بعد دیگر نارضایتی شیعیان صورتی جدی به خود پیدا نکرد و تنها گهگاه به شکل ناآرامیهایی گذرا بروز کرد، بی آنکه عواقبی جدی داشته باشد.
اکثر شیعیان کربلا اصالتاً از ایران و یا هندوستان هستند که یا با ملاحظات مذهبی در این شهر ساکن شدهاند و یا با تجارت مشغول هستند. حوزه تجارت کاملاً در دست آنهاست.
شهر مدام بزرگتر و بزرگتر میشود. گفته میشود امروزه (صد و اندی سال پیش،م) در کربلا هشت هزار خانه وجود دارد. در فصل زیارت عتبات امکان تامین کاروانسرا و مسافرخانه برای همه زائران وجود ندارد و بدین جهت بسیاری از آنها را در چادرها جا میدهند. با پول و وجوهاتی که زائران میپردازند، خرج مکتبها و حوزههای دینی کربلا تامین میشود.
در کربلا تعداد کثیری «سید» نیز زندگی میکنند که بالاترین احترام مذهبی را دارا هستند، چرا که آنها خود را نوادگان و بازماندگان بلاواسطه پیامبر اسلام میشمارند. علامت ظاهری آنها عمامهای سبز رنگ و کمربندی به همان رنگ است.
کربلا هم مانند هر شهر دیگری که مرکز یک دین و یا مذهب شمرده میشود، از زائرانی که برای زیارت به این شهر میآیند، پول زیادی در میآورد. اما ظاهراً سرچشمه اصلی درآمد کربلا نه تنها زیارت زائران و حمل و دفن مُردگان، بلکه در درجه نخست وجوهات، هدایا، مال امام، نذر و خمس و ذکاتی است که به مساجد و روحانیون شیعه در کربلا پرداخت میشود. این کمکهای مالی به دو شکل صورت میگیرد: یکم به شکل طلا، نقره و یا سنگهای قیمتی و دوم به شکل زمین («موقوفات») یعنی اموال غیر منقولی که به مساجد اهدا میشود و درآمد مالی آن برای مدارس و دیگر مؤسسههای خیریه خرج میگردد. مثلاً گفته میشود که کمکهای ماهانه به سادات بیبضاعت، ماهانه مجموعاً مبلغی حدود دوازده هزار دلار را تشکیل میدهد. املاک متعلق به این مساجد و موقوفات را میتوان به غیر از ایران، در ترکیه (عراق،م) هندوستان و چین نیز یافت. برای نگهداری اینهمه طلا، نقره و سنگها و اشیای پرقیمت، ساختمانهای مخصوصی تاسیس شدهاست و مسئول سرپرستی و نگهداری «خزانهداری» این موقوفات را «کلیددار» مینامند. ثروت برخی از این کلیددارها را تا دو میلیون و پانصد هزار دلار تخمین میزنند. البته عادت بر آن است که هر زائر معمولاً چیزی به کلیددار اهدا میکند. اما اولاً این، چیزی اجباری نیست و ثانیاً اینگونه هدایا بعید است که باعث انباشت آنهمه ثروت هنگفت در دست خود کلیددارها شود.
به دنبال بازدید ناصرالدین شاه در سالهای هفتاد قرن نوزدهم (حدودا صد و چهل سال پیش، م) قرار شد که کلیددارها، هر پیشکشی را که به عتبات داده میشود و بیش از یکصد و پنجاه دلار ارزش دارد، ثبت کنند. تا آن وقت این هم انجام نمیشد. برای تجسم بهتر مقدار ثروت انباشته شده در خزانههای عتبات، بهتر است یک مثال بزنم؛ ناصرالدین شاه از سلطان عثمانی وقت، عبدالعزیز، اجازه گرفته بود که از این خزانهها بازدید کند. آن وقت معلوم شده بود که از موجودی این خزانهها مجموعاً حدود هفتاد و هفت تُن اشیاء و اجناس پرقیمت برداشته و فروخته شده و عایدات آن برای امور خیریه صرف شدهاست، اما پرقیمتترین اشیاء مانند فانوسی مزین با زمردی بسیار بزرگ و فرشی بافته شده با صدها مروارید که همه هدایای نایب السلطنههای هند بودند، همچنان دست نخورده باقی ماندهاند.
ثروتهای انباشته شده در حرمهای کربلا و نجف مجموعاً سی میلیون پوند ترکی تخمین زده میشود که پول نقد وارزش املاک اهدایی در این حساب شامل نشدهاست. کنترل اصلی این ثروت هنگفت و نظارت بر کلیددارها بر عهده مجتهدهاست. اهل تسنن چیزی به نام «مجتهد» ندارند، اما مجتهدها نقش مهمی در زندگی شیعیان بازی میکنند. بانفوذترین مجتهدین ایرانی در ترکیه (عراق کنونی،م) و به ویژه شهرهای کربلا، نجف، کاظمین و سامرا زندگی میکنند. اما زندگی در خارج از ایران و بخصوص در سرزمینهای اکثراً سنی نتوانسته مانع نفوذ قدرتمند این مجتهدین در داخل ایران و همچنین بین شیعیان کشورهای دیگر شود.
همه این شهرها در واقع گورستانهای پهناوری هستند. مردمی که در این شهرها زندگی میکنند، در تماس روزمره با آن مردگاناند و طبیعتاً حرم و مسجد امامان شیعه، نقطه مرکزی این شهرها را تشکیل میدهند. در واقع در کربلا به جز حرم امام حسین چیز مهم دیگری نیست. این مسجد گنبدی پوشیده با طلایی به قیمت حدوداً صد هزار پوند ترکی و حرم حضرت عباس است. همین را میتوان درباره شهر نجف و حرم حضرت علی نیز گفت که جنوبیتر از کربلا و نزدیک به صحرای سوریه است. گنبد و منارههای حرم حضرت علی نیز روکششده با طلای نابی به قیمت حدوداً یک میلیون و نیم دلار (صد و اندی سال پیش، م) است که اهدایی نادر شاه افشار بود. شهر سامرا در شمال بغداد حتی کوچکتر هم هست و با جمعیتی حدود دو هزار نفر چندان چیز دیگری جز مدفن دو امام شیعه و این باور شیعیان ندارد که امام دوازدهم، مهدی، در این شهر به دنیا آمدهاست.
از نظر دارایی هم مسجد جامع سامرا ثروتی کمتر از کربلا و نجف دارد. اما از نگاه من، مجتهد معروف و فوقالعاده بانفوذ سامرا، حاج میرزا حسن شیرازی، شخصیتی تاریخی و دانشمندی بسیار محبوب در ایران است که همراه با مجتهد بانفوذ آذربایجان، حاج میرزا جواد تبریزی، مهمترین نقش رهبری کننده در جنبشی بنام «جریان تحریم تنباکو» در تاریخ ایران را بازی کردهاند.