بخش دوم - فصل شانزده

ویکی‎کتاب، کتابخانهٔ آزاد

ترجمه اول هم اكنون خواننده درباره‌ي وجود خطر تبادل باقي مانده خالص اطلاعاتي، هوشياري لازم را دارد. با مشاهده‌ي اين موضوع كه دستگاه‌ها نمي‌توانند راجع به چيزي صحبت كنند (كه به طريقي منطق، براي آن عملي كه وجود روانشناسي مجزاي كمتري مي گيرند، كافي است و همين ظهور كاربرد نوع CSCW كه مديون تغيير اجتماعي سيستم‌هاي شناختي است كيس مورد نظر است) گفتن اينكه همه‌ي ارجاع‌‌ها منابع مختلط مي‌باشد منطقي است (gaques 1979). از اين رو «ارجعيت جدا» زماني غالب مي شود كه دستگاهي به سادگي همانند يك كاربري كه مثل منبع مختلط جدا مي شود همان مورد ارجاعي را تفكيك كند در صورتي كه هر دو قطب (ارجاعي – متمايل) همانند مكالمه‌ي آگاهانه‌ي انسان‌ها با هم كه به سمت همان مورد ارجاعي مي روند، در حاصل تبادلي شركت كنند چيزي جز جريان اطلاعات تفكيكي وجود ندارد. اگرچه مدل‌سازي محاوره‌اي به دليل اين شكل كوچك، كاربرد مستقيم در HCI نبود، اما براي فرآيندهاي مدل‌سازي كه مشكلات مكالمه‌ي يك نفره را در بر مي‌گيرد، مفيد بوده است. كار كردن بر روي مكالمه، انگيزه‌اي براي تحقيق اساسي و بلند مدت مي‌دهد تا جائيكه تنها مشكل تفكيك كه سرعت تقابل بين فرهنگ و تكنولوژي را افزايش مي‌دهد، مي‌باشد.غير دسترس بودن مورد ارجاعي اساس و پايه‌اي براي وجود انگيزه قصد همكاري و تحقيق در بررسي بردارهاي ارجاعي به سمت مورد ارجاعي، ارائه مي دهد. اين محيط اجتماعي سياسي خواهد بود. ماهيت مورد ارجاعي نهايي توسط تطابق‌هاي ادراكي TA از دستگاه ايده‌آل مي‌باشد مشخص مي‌شود.

ميدان همگرايي در تصميم‌گيري TA 

ما قصد داريم شرايط ممكن را که تحت آن ممكن است ارزياب‌ها تكنولوژي تقابل را صرفه‌ظر از كيفيت آن، ايجاد نمايند، مشخص كنيم. هدف آن نه تنها در ايجاد دوباره‌ي ساختار برهاني است كه در تئوري تكنولوژي شناختي يافت مي شود بلكه آغاز تابع عددي براي ارزيابي تبادلي نظري پويا از فنون سياسي در دستورالعملاتTA مي باشد . با توجه به فعاليت‌هاي هر روزه‌ي ارزيابي اين ايده به عنوان روش علمي براي جلوگيري از تئوري عملكرد زبان مورد گسترش قرار نگرفت اما سعي كرد كه جنبه‌ي عملي خدا را در يك دليل واقعي از قابليت ارتباط كه معمولاً از اين ارزيابي سياسي مسائل تكنولوژي محروم است (اغلب دستور دهنده) و مي‌تواند مانعي براي ارزيابي علمي شود در بر گيرد. در اين مورد، سنجش گرفته شده‌ي پيش از ارزيابي و عملكردهاي قاطع ارزياب‌هاي تكنولوژي مانند عملكردهاي زباني است از آن جهت بايد به منظور روي دادن با شرايطي مشخص روبرو شوند. (Searle 1969). ارزيابي ساختاري تكنولوژي نگاهي به رابطه‌اي مي‌اندازد كه از آنجا كه تكنولوژي ظهور كرده است (شكل 2).

براي آنكه ارزياب‌ها به اين نتيجه برسند كه به چه وسيله‌ي چندين گزينه‌ي تكنولوژي مورد بررسي قرار گرفته‌اند، بايد بفهمند كه (چه كم و زياد) از يك عرف تحقيق عمومي و اولويت‌هاي گسترشي هم اكنون چه چيز عميقي مي‌باشند و از طرف ديگر احتياجات، طبيعت و برنامه‌هاي مردم و رضايت چه كسي در تعادل باقي مي‌ماند.  
                 
تصور آينده براي گروهي از افراد نگران، نهادي براي نيروي ربايش مورد ارجاعي است. جزئيات آن اولويت‌ها در S1 (شكل 1) در كنار تأثير گذاردن بر تلاش‌هايي در S2 در همگرايي ارجاعي اتو پيا نشان داده مي‌شود، اما نه كاملاً. پروژه‌هاي منتخب شده و شركت‌هاي داراي انگيزه، به عنوان نتيجه‌اي از عملكردهاي قاطع ارزياب‌هاي تكنولوژي، داراي علت وجودي خود دراين حقيقت مي باشند كه دنيا هنوز به اين مرحله نرسيده است. نزديكي فن اجتماعي سياسي براي دسترسي به هدف، در معيار كمي شخصي ارزياب تكنولوژي نشان داده مي‌شود. هنر فن – با وجود كارآيی  بد و منش براي 2 قطب – توسط خطي صاف كه در نظر هر فرد گزينش دوباره و معيار حوزه‌اي انتخاباتي است مورد توصيف قرار مي‌گيرد. همه‌ي‌ فنون، همراه با درجه بندي‌اش از مقياس مربوط به چشم‌پوشي محاوره‌اي است از ارتباط بين S1 و S2 حمايت مي کند. سرمايه‌گذار ي كاهش يافته‌ي ايجاد كار يا كاهش ماليات براي تعهدات شركت‌هاي كارگشا باعث ارزيابي فناوري در اين زمينه‌ي ارتباطات فكري مي‌باشد. هرچه عامل گفتگو بيشتر نشان دهد، درك TA آن بالاتر خواهد بود. 

از آنجايي كه ايده‌ي منابع مختلط ناحيه‌ي غيركاهشي را خارج از سيستم محاوره‌اي تعيين مي‌كند، اين روش افق‌هاي عملی علم سياسي آشناتري را متصل مي كند. اگرچه توجه به مورد ارجاعي نهايي در اين زمينه مولد اصلي پيشرفت است و اين ناحيه نه متعلق به سيستم است نه مستقل از آن اما نشان دهنده‌ي چزي است كه به طور عادي به اتوپيا معروف است. ما به دنبال بررسي اين سرزمين خيالي به روش منطقي مي باشيم كه در آن بدون رفتن به جزئيات عمليات TA، انجامش دهيم. وظيفه‌اي كه در اين جا بيان شود اين است كه اتوپيا (آرمان شهر) سنگرگاه ارجاعي براي ارزيابي تكنولوژي و قلعه‌اي است كه براي آن سرنوشت تئوري‌هاي TA داراي اهميت مي‌باشند، زيرا اولاً خيالبافي مستقيماً هميشه نيروي رانشي از پس چگونگي تصورات سياست‌گذاران درباره‌ي جايگاه فرداي بشر بوده و ثانياً تكنولوژي‌ها بيش از هر چيز ديگر به آينده‌ي ما مرتبط است. به دست آوردن اطلاعات بيشتر از كمك به حفظ مقدمه‌هاي چند فاعلي براي پيگيري اهدافي مي‌شود كه شامل روش‌‌هاي امتياز دهي و تصميم‌گيري‌هاي اخلاقي باي مهندسي ژنتيك يا خطر تكنيكي و تلاش‌هايديگر در زمينه عملي مانند HCI مي‌شود براي مثال فردي ممكن است نظرات HCI را به مدل محاوره‌اي تغيير دهد. البته در صورتي كه شخصي مشاور سياسي يا مشاهده‌گري باشد كه در ارتباط با آن زمينه‌ي ويژه از کار است. نتايج: به سوي راهنمايي تلقيني در TA زمينه مربوط به مقاله جاري عمدتاً شامل ترك آزمايش گاه‌هاي «باريك» تحقيق HCI براي افق‌هاي اجتماع وسيع‌تر مي‌شود، همانندايده‌ي ارتباط كه در اين جا نامناسب است . در نتيجه سعي كرديم ايده‌ها را در 2 زمينه‌ي مجاور، تقابل انسان - كامپيوتر و ارزيابي تكنولوژي، كه هر دو به سمت انسايت عالي‌تر تكنولوژي مي روند،‌به يك شكل در آورديم – كه از جهت انسان سازي شناخته نمي‌شود بلكه «مهربا ني» يا «نيك خواه»، از اين درد را تحمل مي‌كند. خط فكري موازي با تكنولوژي شناختي/ شناخت تكنولوژي جذب/ دفع است كه Gorayska , Marsh به منظور بررسي رابطه‌ي بين علت و معلول از آن استفاده مي‌كند. مقايسه بين TA , HCI از طريق مقياس ممكن مي‌باشد. هر دو پيدايش و تكامل مخصوص خودشان را دارد. مطالعات HCI توسط محققاني براي شناخت نمونه‌ي CT/ TC، انجمن آمريكايي و محققان عدم سياسي در ارزيابي تكنولوژي، صورت مي‌گيرد. گفتگو (Jacques,1985; Schmidt, 1997b) در بالا به عنوان ابزاري از راهنمايي ادراكي براي ارتقاء مدل‌سازي در TA ساختاري پيشنهاد مي‌شود شناخت نقطه‌‌ي ارجاع براي TA كمك به طرح شرايطي براي قابليت برقراري ارتباط بين نياز مردم و پاسخ‌هايي براي برآوردن آن‌ها مي‌كند كه همراه با ديدگاهي به منظور ايجاد مقياس خنثي واقعي براي ارزيابي تكنولوژي مي‌باشد. اگرچه دليل TA در اين جا بحث اصلي و اما فعاليت طرح ويژه‌ي تقابل انسان – كامپيوتر (بحثي كه موضوعات تقابل را از ديدگاه سومند گرايي بر تصوير مي‌كشد) مكاني براي توليد و پرورش افكارمان برد. هر دوي آن در يك طبقه قرار نمي‌گيرند به صورت شهودي حس مي‌كنيم كه روش عملي گفتگو مي‌توانست كاربردهاي عمومي بيشتري داشته باشد. ما از تجاري بودن موضوع گفتگو و اينكه مي‌تواند به طور موفقيت آميزي براي توصيف / شرح رويدادي در زمينه‌هاي ديگر كه داراي عامل تكنولوژي مهمي مي‌باشد و يا حتي زمينه‌هاي ديگر كه سهمي مهم در هنر، علوم يا فرهنگ دارد به كار رود، اطمينان داريم. نكته‌ي مهمي كه درآيند مورد ارتقاء قرار مي‌گيرد، توجه به ابتكار تكنولوژي در مقابل ابتكار انساني و اجتماعي سازمان‌هايي مانند سازمان ملل و تشريح تكنيك‌هايي براي بررسي تأثيرات آ‌نها مي‌باشد. آيا ما همچنين مي‌توانيم دلايل محكمي براي منابع مختلط بين اكولوژي (بوم شناسي) پيدا كنيم؟ ايده‌ي مدل‌سازي محاوره‌اي، همان گونه كه به صورت مكرر در محتواي طراحي براي سناريوهاي انسان – كامپيوتر شناخته مي‌شود، در اين بررسي به منظور آماده كردن سياست‌هاي بحث برانگيزي كه اهداف متنوعي از ارتقاع تكنولوژي را در بر مي‌گيرد، متحمل تغييراتي شده است. از اين رو تابع پيشرفته بودن به عنوان ابزاري سفيد از ارزيابي، با توجه به اختيارات ديگر بشر، مي‌باشد. پاورقي صفحه‌ي 302 Cf . Schmid,C ، مسئله مهمي در تكنولوژي شناختي (A و جامعه، كه در نمودار زير پيشنهاد مي‌شود، طرح استراتژيك در اين زمينه ممكن است شامل گزينش از روش‌هاي تكنيكي مختلفي شود كه در وصل نمودن آن به كار مي‌روند – از قبيل پردازش زبان طبيعي يا اتصال گرافيكي كاربر. مشاور يا مشاهده كننده ممكن است اين تكنيك‌ها را بر اساس ميزان نزديكي آنان به معيار نهايي هدف مصنوعي اندازه‌گيري نمايد. ميل براي فناناپذيري كه توسط (1996.P.5) Mey , Gorayska مطرح شد ممكن است بخشي از ديدگاه‌ آنان از شرايط مطلوب باشد كه شامل مصنوعات محاسبه‌اي‌ است و ما آن را در فرمولي عمومي موجود در اين مقاله معرفي مي‌كنيم.

1) برخورد با اين مسئله توسط (Schmidt 1996) آغاز شد. گفتن اينكه مدل‌هايي كه بر اساس ارتباط مي‌باشد براي به تصوير كشيدن رابطه‌ي بين موازنه كار (فردي كه طرفدار سياست موازنه است) و توسعه طلب، صحيح مي‌باشد. آن‌‌ها به همان زبان صحبت نمي كنند. به ترتيب، اين 2 گروه ايده‌هايي براي كاهش مصرف و حداقل كردن حالت اكولوژي مخاطره‌آميز سياره‌مان بيان مي‌كنند. بر اساس نظرVictor Margolin، انكار وسيعي از اين نياز به منظور آوردن آن در رابطه كه ارزش‌هاي بحث برانگيزي از اين مدل مي باشد، وجود دارد.


مراجع: