ترجمه دوم - بخش اول - فصل شانزده

ویکی‎کتاب، کتابخانهٔ آزاد
Travel Warning هشدار:

این صفحه مربوط به یک کتاب در حال گردآوری است. بدون هماهنگی مدیران به هیچ عنوان تغییری در این صفحه ایجاد نکنید. در صورتی که تغییری در این صفحه ایجاد کنید یک خرابکار محسوب می‌شوید و با شما برخورد خواهد شد

فصل 16 صفحات293-299

شماره دانشجویی: 89291664

دگرگوني نيازهاي بشر و پيشرفت فن آوري

بنيان هاي عملگرا براي اتصال ارتباط


مقدمه

توافق و كشمكش دانش

بشر در حال دگرگوني است واین دگرگونی نیاز روز افزون انسان به تکنولوژی (فناوری) را توجیه می کند. رشته متقابل انسان ـ كامپيوتر، نمونه هايي را در مورد نكته محوري اين رابطه ی هميشه در حال تغيير فراهم مي كند. به نظر مي رسد تطبيق دادن تكنولوژي با مردم (و برعكس) نگاه به بعد اخلاقي كه اين نسل مهارش مي كند دارد، در حالي كه انفجار اطلاعات در حال سرعت گرفتن است. قلمرو ذهني ارزياب هاي تكنولوژي، كه شامل توصيه هاي بحث شده غير عمومي است، نقش فزاينده مهمي را بازي مي كند، همانگونه كه تعديل كننده ارتباط بين نيازهاي مردم و پاسخ هاي فن آورانه به آن ها عمل مي كند. در اين مرحله از زمان، با توجه به سوالات پيرامون تكنولوژي شناختي (CT) و شناخت تكنولوژي TC با ارزيابي تكنولوژي ادراكي همراه است در حالي كه مفاهيم نهادينه شده منجر به اين سوال مي شود كه آيا دورنماها پيرامون مشكلات HCI احتمال دارد كه چارچوب قياسي براي تجديد رشته سنتي ارزيابي تكنولوژي را فراهم نكند. در برابر آن رشته هايي مثل طراحي گرافيك، طراحي صنعتي، معماري و شهرسازي و فهرستي كه ادامه دارد (رشته هايي كه اساسا به دليل اهميتشان به وسيله مرزهایي از هم جدا شده اند) طرح كلي فكر كردن با چشم باز به موضوع درگير شدن مسايل و مشكلات معمول پايداري سياره زمين را به وجود مي آورد. هدف ما براي مقابله با مشكلات TA با يك الگو به اين معنا است كه HCI به صورت عيني با اعتبار پرورش مي يابد. الگوهاي كنوني برخي گروه هاي ارزيابي تكنولوژي هدف تكنولوژي را شكست داده تا جايي كه به صورت تمايز دهنده متمركز بين علت هاي تكنولوژي هاي ممكن و علت هاي از نظر انساني قابل قبول است. از سوي ديگر اين مشكل در پشت اعتباري كه «فشار همنوع» به وجود مي آورد پنهان مي شود.

در فرآيند تصميم گيري به مسائل تكنولوژي مي پردازد با ايجاد نگرش TA در ميان سياستمداران، علاقه به حساب‌آوردن نگرش هاي اجتماعي، به هيچ وجه اختصاص دانش علم فن آوري را براي تحقيق در مورد ساختارهاي ريز (ابزارهاي اطلاعاتي، نتايج كامپيوتر شدن) چيزي است كه ارزيابي ادراكي معني دهد. به نظر مي رسد به اين مسئله نياز باشد زيرا قبلا گرايشي به سمت بررسي بيشتر ديدگاه هاي كاربردي با احترام به ديدگاه هاي فن آورانه خود، موجود داشته است.

مثلا رشته HCI فضايي را براي CSCW (كامپيوتر كار همكاري را پشتيباني مي كند) را فراتر از روابط سنتي يك به يك اش فراهم آورده است. همچنين نتايج همراه كردن TA و هر رشته تكنولوژي ديگر با هم تنها براي تكنولوژي سود آور است. از نظر اخلاقي HCI، TA می توانند شیوه ای متقابل را بدست آوردند. با توجه به رشته بررسي قبلي، حوزه اجتماعي ـ سياسي خود را گسترش مي دهد. همان گونه كه در مزاياي تئوري تكنولوژي شناختي ديده شد و قبلي تلاش مي كند سوالات مربوط به فن‌آوري هاي مشخص را درك كند.

بايد تاكيد كنيم كه اين فصل تلاش دارد به سوالاتي كه در محدوده موضوعات تكنولوژي به وجود مي آيد پاسخ دهد تا اينكه به بحث ديگري بپردازد. و اين آغاز بررسي هاي ماست در مورد ابزارهاي تكنولوژي و الگوها و حركت به سمت حوزه گسترده تر سياسي ـ اجتماعي است و ما شيوه توضيحي را در مقابل آنچه توسط محققان TA پذيرفته شده است گسترش دهيم. به دليل اين واقعيت كه ما ريسك وصل شدن به چيزهاي مصنوعي را بوجود مي آوريم.

اما تلاش براي حركت به سوي جلو و ايجاد يك مرجع رايج موضوعي كه تا حدودي مصنوعي بنظر مي رسد در TA ديگر (مي و تولبات در سال 1988) ويژگي هاي خاصي از بند اجتماعي در مسير اصلي ادراك متوجه شدند. در همين حال با مثال مي توانيم برخي از مسايل ديگري كه در روند ادراك و تئوري مربوطه بوجود مي آيد بيشتر مجزا كنيم اما احساس مي كنيم كه چنين مثال هاي آينده نگران است و ارزش بيشتري براي تئوري هاي TA امروزي دارد.

اول از همه بايد به تفاوت جايگاه ها كه مي توانيد در ارتباط با يك مشكل بوجود آيد را بررسي كنيم. و سپس به چگونگي ارتباط و شرايط ضروري كه بتواند بما در TA كمك كند . نگاهي بر اندازيم و در آخر الگوي شفاهي را براي ارزيابي تلاش هاي سياسي كه براي آينده بشر اغوا كننده است بپردازيم.


ديدگاه هاي ارزيابي تكنولوژي

اين مقصد از مسير اصلي TA، HCI (و حتي CT مي تواند نتيجه ابزارهاي مورد استفاده قرار گرفته باشد ابزارهاييكه با توجه بسيار براي مدت بلندي برنامه هاي تحقيقي را گسترش داد در واقع عمل كردن به اين شيوه از اصول ايده آل تر جلوگيري مي كند آيا اين مسئله مطلوب نيست؟ در كنار اين مسير به برخي اجزاي TA مي پردازيم و به الگوهاي سيستماتيك اشاره مي كنيم خصوصا به موردي كه فيلسوف فرانسوي فرانس كلوز براي روابط انسان ها پرداخت كه شاميت در روابط ماشيني انسان با تفاوت ايجاد كردن مورد قبل را بكار برد. قويا بنظر مي رسد كه موردي است كه دستور عمل هاي طراحي ماشين انتخاب مي كند كه سوالات چگونگي انجام آن ها بيشتر به مسائل كاربردي و در واقع به HCI و علوم ادراكي بطور كلي مي پردازد. اين حوزه بررسي گسترده تر آن ها را براي بيان اينكه اهداف شان به وجود آمدند قادر مي كند (اشميت 1997) مثالي از اين مورد مي تواند طرحي باشد براي بدست آوردن درك با اقدام به پايه هاي فشار كه به شيوه اي سلسله اي براي فعاليت هاي حرفه اي روزانه اش وارد شدند.

در اينجا هدف كمك به دگرگوني اين الگوها براي آميختن ديدگاه اجتماعي گسترده تر براي مشكلات TA است. ما بر روي مسايل فني TA كار مي كنيم كه شامل سوالات چگونگي انجام آن مي شود با وجود اينكه اين سوالات شامل مسائل متفاوتي از رشته HCI مي شود (انتخاب معيارهاي مربوط به پروژه ها و فعاليت هاي كار آفرين) با هدف نگاه به سوالات اساسي (سوالات چرا) است. در حاليكه سوالات چگونه؟ HCI در جامعه بسيار شايع است. سوالات چرا؟ در طبيعت واقعا شخصي هستند.

با افزايش كاربرد بعد ادراكي يك فرد از يك وضعيت به آن فرد اجازه مي دهد كه به عقب بر گردد و ريشه اي كه آن فرد در آن كار كرده نقد كند. در رشته HCI يك ديد معتقدانه آگاهي بيشتري را نسبت به نقش اين فعاليت هاي خود طراحي شده بوجود مي آورد بنابراين تاكيد بر اين حقيقت كه روابط بين اين دو مي تواند در بهترين حالت باشد نتايج تكنولوژي كه مي تواند فورا براي آن رشته بدست آورد بطوريكه خلاصه تداخل شخصي طراح، و استقلال ماشين وابسته به انسان است اين وابستگي ارتباط بشر را تخريب مي كند. بعلاوه كاربران تشويق مي شوند كه ماشين ها را شخصي كنند تا آنجاييكه مرجع درستي از عملكرد آن ها وجود نداشته باشد. محدود كردن معيار ظاهر هوش انسان بايد اصل اساسي تئوري HCI باشد. اين مسئله ما را به سمت اين سوال كه اصل كاربردي محاوره چه مي تواند براي ارزيابي تكنولوژي انجام دهد هدايت كند. تركيب ارزياب ها با فرآيند TA ثابت مي كند كه اين عمل كرد در رشته HCI سودمند است. اما شخص بايد از وسوسه براي كلي كردن اين دانش بدون بررسي كامل آگاه باشد رشته نهايي معمولا وابستگي هاي متفاوتي دارد زماني كه در حال انتقال از HCI به ارزيابي تكنولوژي ادراكي هستيم دستور كار (به چه چيزي مي خواهيم برسيم) بنظر مي رسد كه دو مرتبه آغاز مي شود اين بار اين بيان ها لحن بازجويي فيلسوفانه اي را مشابه با «چه كسي هستيم و چه كسي مي خواهيم باشيم» به همراه دارد. اين مورد خصوصا زماني درست است كه شخص اين حقيقت را كه تكنولوژي محدوديت هاي سياسي را كه براي آينده اجتماعي مان مهم هستند اشاره مي كند. بنابراين الگوهاي HCI حوزه هاي نامطلوب از اصول طراحي را آشكار مي كند. از طريق طبيعت اين سوالات شامل شده هدف رسيدن به يك TA سازنده است كه نقش پويايي در فرآيند تصميم گيري باز مي كند.

بياييد به برخي جزييات TA نگاهي بياندازيم. دفتر ارزيابي تكنولوژي، اولين پارلمان موجود TA در اوايل دهه 70 وارد كنگره آمريكا شد. هدف ارائه نمايندگان مناسب به مردم به منظور ارزيابي تصميمات تكنولوژي دولت از طريق يك كميته شامل دانشمندان و نمايندگان بود.

سه سطح از طبقه بندي فعاليت TA را تعريف نموده ايم: 1ـ سطح اقتصادي / زيست محيطي كه يك ارزش جديد را تعريف مي نمايد، البته نه ارزش افزوده اقتصادي را بلكه يك ارزش زندگي را تعريف مي كند.

2ـ سطح معرفت شناختي كه با استقلال و عدم وابستگي كارشناسان و نظريه هايي با پيشينه اجتماعي روبرو است.

3ـ سطح سياسي كه مي پرسد:«چه كسي چه كاري در فرآيند تصميم گيري انجام مي دهد.

توجه نماييد اگرچه سطوح اقتصادي / زيست محيطي و معرفت شناختي با TA و CT/TC هماهنگ است، اما سطح سياسي، فقط خاص TA مي باشد اين سطح استعلام، تغييري را از مكالمه گرايي چند فاعلي معتبر به مكالمه گرايي تك فاعلي ايجاد مي كند كه در خدمت سخناني چون سوال زير قرار مي گيرد. كدام كلمات به منظور قابل قبول نمودن تصميماتمات مورد استفاده قرار مي گيرند؟ به عقيده ما، اين امر، غير محاوره اي است. تغيير سازنده در TA اروپا، بهبود و پيشرفتي اساسي را در آنچه كه به اين سطح مربوط است، ايجاد نموده و باعث مي شود TA، عملكردي صحيح در فناوري نقد داشته باشد. عقيده كلي در ارتباط با TA، اينك بايد انديشه پذير باشد.

هر فرآيند تصميم گيري، يك سيستم شناختي را در بر دارد. مفهوم «سيستم شناختي» كه تا حدي گسترده است. در واقع به روش هايي مختلف درك مي شود. عبارت «سيستم شناختي» اغلب براي اشاره به يك واحد روان شناختي مستقل مورد استفاده قرار مي گيرد اما گاهي اوقات به واحدي جزيي به عنوان واحد آزادي كه قادر به حمايت از فرآيندهاي تفكر اجتماعي يا تصميمات گروهي باشد اشاره مي كند تمامي اين موارد، داراي معاني مختلف هستند و سيستم شناختي داراي عملكرد هاي ارجاعي مختلفي در حوزه ساخت دستگاه مي باشد كه در سراسر HCI به حوزه جديد تر CSCW (يك دستگاه براي كارگران بسيار) گسترش مي يابد. مفهوم سيستم شناختي را با نگاه به بازيابي مفاهيم كار در حوزه هاي تكنولويكي، در كنار يكديگر قرار مي دهيم از جمله عملكردهاي تحليلي برانگيزنده آغاز تكنولوژي شناختي، حوزه مطالعاتي كه بسيار مورد توجه قرار گرفته است، نيازهاي كاربران، سوالي را مطرح مي سازد و تلاش هاي تكنولوژيكي در اين رابطه، واكنشي را ارئه مي دهد.

و روشديگزي نيز بطور همزمان وجود دارد. ارتباطات واقعي ، در مدلي مفهومي برقرار مي شوند. تفكر قياسي هماهنگ با اروتتيك (منطق سوال و جواب) ، تاييد مورد نياز روابط حاصل را ايجاد خواهد كرد. اگر يك مفهوم بتواند پرسش مفهوم ديگري باشد ، يك قرارداد ارتباط واقعي ميان اين دو مفهوم به امضاء مي رسد.


ارتباطات و توسعه محاوره گرايي

رويكرد قبلي ، به عدم حضور ارتباط واقعي در موقعيتهاي انسان – ماشين در تلاش به سايه افكندن بر عملكردهايمان كمك كرده اند. دلايل آن ، موارد زير را آشكار مي سازند: (1) اشاره به ماهيت غير عيني طراحي و متعاقباً (2) بيان اين حقيقت كه فرايند ارتباطي ميان خود و ديرگان بايد شامل يك مرجع معتبر باشد. دوباره كاركردن بر اين رويكرد ، با طراحي هماهنگ در حوزه هاي ديگر انجام مي شود. با تلاش به انجام اين امر از طريق محاوره گرايي ، به بهبود نقطه برتري مفهومي براي دانشمندان در ارتباط با نقش آنها و تاثيرات متقابل مبان مفاهيمي كه آنها كنترل مي نمايند كمك مي نمائيم.

بطور منطقي ، مفهوم محاوره گرايي ، ما را بر محدود نمودن مدل راهنماي مورد استفاده براي شبيه سازي روابط ميان فردي متمركز مي سازد ، زيرا روابط انساني به عنوان فرايندي توصيف مي شود كه در آن ، اطلاعات ، بين دو سيستم رد و بدل مي گردد ، و ما از استفاده از يك مدل سيستمي كه اطلاعات را كه در يك سيستم تبادل مي شود حفظ مي نمايد ، حمايت مي كنيم. اين امر ، گام اصلي براي توضيح صحيح شرايط براي ارتباط واقعي مي باشد. اين مسئله ، سوال ديگري را ايجاد مي نمايد : «محاوره گرايي دقيقاً چيست ؟» محاوره گرايي ، مفهومي گسترده دارد. اين كلمه عجيب ، تنها در زبانشانسي تخصصي و ديكشنري هاي فلسفي يافت مي شود.

Bakhtine ، درباره اين موضوع ، مطالب قابل توجهي را نوشته است ، اما درك ما از اين عبارت ، ماهيتي چند صدايي نيست ، بلكه دركي است كه فوريت چند صدايي گمشده در ساختار ادبي را كشف مي كند ، از اين رو بدين معني است كه صحبت كنندگان را در يك سيستم مشابه ، از يكديگر تشخيص مي دهد. محاوره گرايي ، كيفيت دو موجود را پيش از عملكرد مشخص مي نمايد كه يك نفر را درون يك سيستم تشكيل مي دهد (در اين مورد ، ساختار text – upex – text – upon ........ به عنوان نتيجه يك رابطه در نظر گرفته مي شود). در اين راستا ، تصور مي نمائيم كه محاوره گرايي را مي توان به عنوان يك روشي توضيح مورد استفاده قرار داد.

مانند كسي كه از استعاره براي رسيدن به يك ايده استفاده مي كند ، گرچه باتيد از استفاده بيش از حد از آن اجتناب نمود. اين رويكرد ، رابطه محكمتري با قياس دارد تا تحليل. در عين حال ، اگر محاوره گرايي ، براي پر كردن نوعي از مدل خالي ارائه شود ، شرايطي را به جز فرايندهاي ارتباط انساني ، شبيه سازي مي كند و از اين رو داراي ارزش توضيحي براي حوزه هاي تحقيقاتي ديگر مي باشد. مي توانيم اين امر را ، قدرت ارتباط پذيري ملي بناميم.

در اينجا مفهوم محاوره گرايي را با تمامي خطراتش گسترش مي دهيم ، زيرا با بسياري از برنامه هاي تكنولوژيكي آشنايي نداريم. طبق گفته هاي Von Schomberg ،" سيستمهاي فردي ، در حاليكه پيشرفت مي كنند ، دانش بيشتري را با جزئيات بيشتر ايجاد مي نمايند." در عين حال ، بنظر مي رسد كه پرسش هاي پاسخ داده نشده را كنار مي گذارند ، زيرا مباحثه درباره پرسش هاي زيست محيطي از نظر علمي ، به معناي تلاش براي درك سيستم هاي باز مي باشد. در نتيجه ، ديدگاههاي معرفت شناسي مشخص تنها در صورتي صحيح هستند كه وجود پيش فرضهاي قابل قبولي را فرض نمائيم كه نمي توانيم آنها را جامع در نظر بگيريم. قضيه اصلي ما آن است كه فرايندي از ارتباط واقعي در رابطه با تبادل اطلاعات وجود دارد كه نيازهاي انسان و پيشرفت تكنولوژيكي ، هر يك بر مبناي ديگري را در يك سيستم باز واحد شكل مي دهد. پيش فرضهاي فعاليت مفهومي ، تنها مي توانند مشمول نظر متخصصين آينده به روشي بازنگرانه قرار گيرند. اينك ، زمان آن است كه نگاهي به مدل اصلي محاوره گرايي به كار رفته توسط Francis Jacques و روابط بين فردي بصورت برنامه در آمده ، بيندازيم :

مفاهيم معرفت شناسان از جمله ورودي و خروجي ، هيچ ارزش توضيحي براي روابط ميان فردي ندارند ، زيرا اطلاعات در خارج از سيستم ، مقدم بر تبادل و تعامل ، ريشه دارند. ثبت داده هاي فراوان مربوط به تبادل ، درون اين سيستم رخ نمي دهد همچون ورودي هاي واژگاني در يك پايگاه داده و در حقيقت ، به منظور تطبيق مرجع صحيح ، اطلاعات مورد سوال نه بدست مي آيند و نه منتقل مي شوند. از اين رو ، در شكل 1 ، خطي كه 1S را به 2S متصل مي كند ، ماهيتي مطلق دارد ، مانند يك قرار داد. در مورد كار با HCI نيز ، دستگاهي مطلوب براي يك عملكرد ، طراحان را طبق الگوسازي محاوره اي براي نيازهاي جامعه با توليدات تكنولوژي ، گيج مي نمايد. به عنوان مثال ، زمانيكه 1S در مورد «آزادي» صحبت مي كند ، هيچ يك از شخصيت هاي نورو فيزيولوژي (فيزيولوژي اعصاب) آن ، مالكيت آن مفهوم را ندارند ، همچنين شخصيت طرف صحبت من (2S). محتواي فرضيه اي ، سطح معنايي محاوره ، بين اين دو ، معلق است و رشته اي را مي سازد كه بوسيله آن ، اشتراك رابطه اي در سيستم ، مورد حمايت قرار مي گيرد. دستيابي به مفهوم دقيق ، با يك فيلتر عملي مربوط به فعاليت هاي مرجع، محدود مي شود و ما را با يك پسماند ملي نامعين از نتيجه بدست آمده توسط هم صحبت من از طريق فيلتر وي كه مانند فيلتر من است ، رها مي نمايد.

منابع:

Austin, J., 1962. How to do Things with Words, Oxford University Press. Bimber, B. & D. Guston, 1995. Politics by the Same Means: Government and Science in the United States. in Jasanoff, S., et al, eds, Handbook of Science and Technology Studies, London: Sage.

Bourdieu, P., 1982. Ce que parler veut dire: L'dconomie des dchanges inguistiques, Fayard.

Card, S., T. Moran, & A, Newell, 1983. The Psychology of Human-Computer Interaction, Hillsdale, NJ: Lawrence Erbaum Associates.

Dennett, D., 1987. The Intentional Stance, MIT Press.

Dupuy, J.- P. & P. Dumouchel, 1983. L'Auto-organisation " de la physique gt la politique, Paris: Seuil.

Engel, P., 1992. Etats d'esprit �9 questions de philosophic de l'esprit. Aix-en-Provence: Alinda.

Gorayska, B. & J. Marsh, 1996. "Epistemic Technology and Relevance Analysis: Rethinking Cognitive Technology", in Gorayska, B. & J. L. Mey, eds, Cognitive Technology: In Search of a Humane Interface. Amsterda: Elsevier/North Holland, pp. 27-39

Gorayska, B. & J. L. Mey, 1996. Cognitive Technology: In Search of a Humane Interface.Amsterdam: Elsevier/North Holland.

Gorayska, B. & J. L. Mey, 1996. Cognitive Technology. In K. S. Gill, ed., Information Technology and the Culture of the Post-Industrial Society.

Human Machine Symbiosis, Berlin: Springer Verlag, pp. 287-294.

Grice, P., 1975. Logic and Conversation. In Cole, P. & J. Morgan, eds, Syntax and Semantics: Speech Acts, Vol. 3, New York/London: Academic Press, pp. 41-58.

Habermas, J., 1973. La technique et la science comme ideologie, Gallimard. [Techniks und Wissenschaft als Ideologie].

Habermas, J., 1990. The Philosophical Discourse of Modernity: Twelve Conferences, Oxford: Polity/Blackwell; also at 1987 Cambridge Mass.: MIT. [Der philosophische Diskurs der Moderne].

Hronszky, I & L~szl6, T. (eds.), 1995. Introduction into Technology Assessment, Budapest: OMFB.

Jacques, F., 1991. "Argumentation et strat6gies discursives". In Lempereur, A., ed., L'Argumentation, Li6ge: Mardaga, pp. 153-171.

Jacques, F., 1990. De "On Denoting" de B. Russell ~t "On Referring"de P. F. Strawson, l'avenir d'un paradigme, Hermks VII: Bertrand Russell, de la logique ~ la politique, Paris: Editions du CNRS, pp. 91-100.

Jacques, F., 1985. L'Espace logique de l'interlocution, Paris: Presses Universitaires de France.

Jacques, F., 1982. DiffOrence et subjectivitO : Anthropologie d'un point de vue relationnel, Paris" Aubier Montaigne.

Jacques, F., 1979. Dialogiques : recherches logiques sur le dialogue, Paris: Presses Universitaires de France.

Laurel, B., ED., 1990. The Art of Human-Computer Interface Design, New York: Menlo Park, Apple Computer/Addison-Wesley.

Lobet-Maris, C. & B. Kuster, 1994. Savoir et politique: mutations de valeurs dans le cadre de la cooperation scientifique et technique europeenne, Revue Politique et Management Public, 11 (2), June.

Lobet-Maris, C., & B. Kuster, 1992. Technology Assessment: un concept et des pratiques en evolution, Technologies de l'information et SociOtO, 4(4), pp. 435- 457.

Margolin, V., 1996. Global Expansion or Global Equilibrium? Design and the World Situation, Design Issues, 12 (2), Cambridge, MA: The MIT Press.

Maturana, H. & Valera, F., 1980. Autopoiesis and Cognition: The Realization of the Living, Boston Studies in the Philosophy of Science, 42, Dordrecht: Reidel. Mey, J. & M. Talbot, 1988. Computation and the Soul, Journal of Pragmatics, 12, pp. 743-789.

Norman, D., 1988. The Psychology of Everyday Things, New York: Basic books. Pettrella, R., 1992. Le printemps du Technology Assessment en Europe, Technologies de l'information et Socidtd, 4(4), pp. 425-435.

Putnam, H., 1981. Reason, Truth and History, Cambridge: Cambridge University Press.

Quine, W. V. O., 1960. Word and Object, Cambridge, MA: The MIT Press. Ruch, P., 1995. Eastern Europe and Technological Assessment: The Genesis, in, Proceedings of the IEUG conference on "Relations between EU and Countries of Eastern and Central Europe", Geneva, 7-9 June: Institut Europeen de l'Universite de Geneve.

Ryle, G., 1973. The Concept of Mind. London: Penguin Books; (Preface for French tr. by F. Jacques).

Schmidt, C., forthcoming. The Person-machine Confrontation: Investigations into the Pragmatics of Dialogism, Special Topic Issue on 'Cognitive Technology' of ,41 & Society, Springer International.

Schmidt, C., 1997a. Pragmatically Pristine, the Dialogical Cause, 'Open Peer Community Invited Commentary' on MELE, A., "Real Self-deception" in Behavioral and Brain Sciences, 20(1), Cambridge University Press.

Schmidt, C., 1997b. The Systemics of Dialogism: On the Prevalence of the Self in HCI Design, Special Topic Issue on 'Human-Computer Interface' of the Journal of the American Society for Information Science, 48(11), pp. 1073- 1081. Schmidt, C., 1996. La rencontre homme-machine: pour une approche syst6mique du dialogisme. Technologies de l'information et soci~te, 8(1), pp. 7-25.

Schmidt, C., 1995. Information Processing, Context Creation, Setting Minds in Public Arenas: Investigative Techniques for Client/automaton Dialogue, The IJCAI-'95 Workshop on Modelling Context in Knowledge Representation and Reasoning, Proceedings of the 14th International Joint Conference on Artificial Intelligence, (Montr6al), Paris: Institute Blaise Pascal, pp. 121-131.

Searle, J., 1969. Speech Acts. Cambridge University Press.

Shannon, C. & W. Weaver, 1949. The Mathematical Theory of Communication, Urbana: Univ. of Illinois Press.

Smits, R.E.H.M., 1990. State of the Art of Technology Assessment in Europe, (STB-TNO), a report to the 2nd European Congress on Technology Assessment, People and Technology, Ways and Practice of Technology Assessment, Milan 14-16 Nov.

Sperber, D. & D. Wilson, 1986. Relevance: Communication and Cognition, Oxford: Blackwell.

Suchman, L., 1987. Plans and Situated Actions: The Problem of Human-Machine Communication, Cambridge, MA: Cambridge University Press.

Vernant, D., 1996. Le Dialogique, sur les formes philosophiques, litt~raires, linguistiques et cognitives du dialogue, Berne: Peter Lang.

Vernant, D., 1996. L'intelligence de la machine et sa capacit6 dialogique. In Rialle, V. & D. Fisette, eats, Penser l'esprit ." des sciences de la cognition ~ une philosophie cognitive, Grenoble: Presses Universitaires Grenoble, pp. 85-101.

Von Schomberg, R., 1995. The Erosion of the Valuespheres. The Ways in which Society Copes with Scientific, Moral and Ethical Uncertainty, Contested Technology: Ethics, Risk and Public Debate, Tilburg: International Centre for Human and Public Affairs.

Vygotsky, L., 1979. The Genesis of Higher Mental Functions, in Wertsch, J., The Concept of Activity in Soviet Psychology, Sharpe.

Wittgenstein, L., 1989. Investigations philosophiques, Gallimard. [Philosophical Investigations].

شماره دانشجویی: 89291664