طراحی روش جوسازی برای یک ابزار استدلالگر
این مقاله نیازمند تمیزکاری است. لطفاً تا جای امکان آنرا از نظر املا، انشا، چیدمان و درستی بهتر کنید، سپس این الگو را از بالای مقاله بردارید. محتویات این مقاله ممکن است غیر قابل اعتماد و نادرست یا جانبدارانه باشد یا قوانین حقوق پدیدآورندگان را نقض کرده باشد. |
مقدمه
[ویرایش]سیستمهای استدلالگر به کاربر اجازه ایجاد، دستکاری و تبادل موقعیتهای موضوعات، پرسشها، گزینهها، ملاکها (ضوابط)، فرضیهها، تصمیمگیریها، مسائل و هدفها را میدهند. این سیستمها به صورت نمونههای اصلی تحقیق و سیستمهای تجاری موجود میباشند.
آنچه در اینجا مورد بررسی قرار خواهد گرفت روشهای معرفی جوسازی به ابزارهای استدلالگر است. در ابزار پشتیبانی، هر شرکت کننده به ترتیب نظر خود را بیان می کند. هر اظهار نظر ممکن است حاوی عوامل استدلال قضیهها، ادعاها و حکمها باشد (قوانینی که از قضیهها برای بیان ادعاها طرح می شود). در هر لحظه ای برای تمرکز توجه بر روی مجموعه خاصی از عناصر استدلال در مقاصد هماهنگی ایجاد می شود، در تمام بحث استدلال موضوع و یا محدوده هدفی وجود دارد که بر سر آن توافق شده است. برای بازنگری این مقاله به دست نوشته سیلینس (۱۹۷۷) مراجعه کنید.
اگرچه سیستم های تجاری موجود از ایدههای استدلالی استفاده می کنند که هدف آنها تاکید بر دستیابی به تعقل و خردگرایی است، اما به کاهش «اشاره به دست » ، توانایی یادآوری استدلالهای قبلی، و توانایی پرداخت به ظاهر بحثها به شکل نمودارهای استدلال است. معهذا، زمانی که افراد به بحث و مشاجره میپردازند، غالباً قصد یا حتی سندهای خود را روشن نمیسازند و توضیح نمیدهند. مثلاً در زمان بحث و مشاجره در مورد مزایای سازمانی یک پروژه جدید، در خصوص سود و نفع این طرح در بخش سازمانی خود صحبت نمی کنیم. بعلاوه، افراد خواهان افزودن اطلاعات ضمنی - یعنی فرضیهها ، انتطارات و توقعها، قصدها، یا عقاید محرمانه و خصوصی میباشند. افراد میتوانند به درجه اعتماد ادعاهای خود – خواه فقط یک حدس باشد یا واقعی باشد ، یا میتوانند از میزان تعهد خود به مجموع قوانین یا هنجارها شانه خالی کنند. همچنین، افراد معمولاٌ به جای توضیح و شفافسازی دست به ابهامگویی میزنند. تمام این تغییرات یعنی دلالت ضمنی، محدودسازی و ابهام درک استدلال و هدف اصلی آن را برای شنونده دشوارتر میکند. این مقاله به بررسی این موضوع میپردازد که چگونه میتوان روشهای استنتاج اطلاعات ضمنی را در تعامل استدلال الکترونیکی استخراج نمود و چگونه کاربران میتوانند این ضمنیسازیها (جوسازیها) را برای خود طراحی کنند.
مثال
[ویرایش]جدول ۱ بخشی از متن گفتگو ( تحلیل کاملتری از یک متن بزرگتر در مقاله سیلینس 1995b آمده است ) و جدول ۲ تغییرات مهم را در عوامل و عناصر استدلال نشان میدهد. هر دور (چرخش) با یک عدد اولیه جدید مشخص شده است. هر چرخش ممکن است حاوی چند تغییر در عوامل استدلال باشد – مثلاٌ چرخش [1] حاوی گزینش تاکیدها و مهمها و اهداف تبیینی باشد.
جدول ۲ مقدار دگرگونی و خودکار سازی تغییرات استدلال و میزان نیاز این تغییر به مداخله کاربر انسانی را بررسی میکند. در زیر موارد دخالت انسانی خط کشیده شده است. ستون ادعا مهمترین متنی است که کاربر می تواند در صفحه نمایش به عنوان پیشرفتهای گفتگو مشاهده کند. کاربر در گردش [0.1] سند A = X دارای Y انتخاب است و سپس متغیرهای X = زنان و Y = مسئولیت کارهای خانه و مراقبت از کودکان را لحظهای میسازد (نمونهسازی میکند) و هدف اصلی ارزیابی را نیز A انتخاب میکند. بنابراین در گردش [0.1] کاربر دارای چهار انتخاب است. گردش [0.2] کاملاً خودکار سازی می شود، زیرا حکم از پیش رمزگذاری شده ( که با یک کار همتا شده مشخص می شود ) از آن جهت موجود است که برای ایجاد ادعا جدید B = X باید دارای Y باشد و کانون را به B تغییر دهد. کاربر در چرخش [1.1] پدر را ( با فرض X = پدر در C = X باید دارای Y باشد) از زن تفکیک کرده و بر زنان تاکید میکند. چرخش [1.2] میگوید که فقط یکی از والدها مهم هستند و شامل انتخاب زنان به جای پدر به وسیله کاربر میشود. در چرخش [1.3] کاربر هدف محدودهای (هدف نهایی) شرح و توصیف D=B قویتر از C است را انتخاب می کند.
دو سند (حکم) در این مرحله با همتاسازی روش همیشگی و یکنواخت، حکم طبیعت گرایی ( طبیعی است که زنان از کودکان مراقبت کنند ) و حکم سند بهره ( به نفع مردان است که تضمین کنند زنان از کودکان مراقبت می کنند ) شناسایی و تشخیص داده میشود. کاربر این مسئله گزینشی را با انتخاب حکم یا سند ضعیف تر در گردش [2] حل میکند. بنابراین ، جدول ۳ نشان میدهد که کاربر به منظور نمایش ۳ چرخش ۱۱ تصمیم را اتخاد میکند.
طراحی جوسازی توسط کاربر
[ویرایش]اگر چه سیستم استدلالگر میتواند با جوسازی و ضمنی سازی تهیه شود، اما احتمال بیشتری وجود دارد که تغییر موقعیت، نوع متن مورد نیاز را مشخص کند. بنابراین ارایه و تامین ابزار جوسازی توسط کاربر مورد نیاز میباشد. فرآیند طراحی شامل ثبت مواردی از نشانههای عملی در متن و استفاده از این نشانهها جهت ساخت و تولید گزینههایی است که می توان آنها را در سطح رابط کاربری به عنوان فهرست انتخاب اجرا نمود.
جدول ۳ نمونه محدودی از این فرآیند را نشان میدهد. جدول های ۲ و ۳ نشان می دهند که این فرآیند شامل اقدامات و تلاشهای اندک کاربرانی است که قصد ساختن متن استدلال خود با استفاده از تابعهای جدید دارند. می توان صرفا این تابعها را به عنوان توابع تعریف (مانند ارزیابی، دستور، درخواست، اولویت بندی، حل مناقشه، پاسخ به سوال، و آزمون فرضیه) یا توابع حکم مانند برخی قوانین شرطی (که از تعاریف توابع استفاده می کنند) در نظر گرفت که در جدول 2 نشان داده شده اند. بنابراین فرآیند جمعآوری دادهها مشابه کار کاربر در ساختن توابع یا احکامی است که به واسطه آنها می توان به شکل بهتری استدلالهای متعاقب را بیان کرد.
سیلینس (1998) مثال دیگری را در مورد اینکه برای استقراء قوانین در مورد تناسب بهترین بافتار با یک حکم خاص استفاده شوند ارائه می کند. او از فهرست متغیرهای تکالیف زیر استفاده می کند: ادعا، قضیه (منطق)، راه حل، هدف، ابزار، مسئله ، تعریف، استدلال، نقش، انتظار، حل و فصل، اختلاف و تعارض، اولویت، خصیصه، منبع و تکلیف. یک نموته از این قاعدهها این چنین است: «اگر تعریف X ابزاری برای Y باشد و اگر تعریف Y قدرتمند باشد و اگر هدف با قدرتمندی در ارتباط و تماس باشد آنگاه استنتاج و فراخوان باید ادعا کند که سند X ابزاری ( برای Y) است و راه حل اولویت را به X میدهد».
این فرآیند دارای اختلاف نظر بین مشارکت کنندههای استدلال (برهانآوری) میباشد. نمونه هایی از استفاده از قانون های بدیهی برای قضاوت از چنین فرایندی به صورت زیر است:
1- اگر در یک متن(جو)، تمرکز هدف و یا حکم وجود نداشته باشد، آنگاه پیش فرض این میباشد که افزودن پیشنهادی به مجموعه اسناد (احکام) یا هدفهای کانونی (اهداف متمرکز) باید تایید شوند.
2-اهداف کانونی و حکمها استنتاجها یا دلالتهای ضمنی یک گروه یا سازمان می باشند. برای مثال حکمی که می گوید «اگر پروژه ای تاخیر کند انتظار می رود اعضای پروژه بیش از ساعات کاری مقرر بر روی آن کار کنند مسئله خاصی را از دیدگاه سازمان بررسی میکند."
جایگاه فلسفی
[ویرایش]این نشانهها بر موقعیت فلسفی مطرح شده در این مقاله تاثیر میگذارند. برخی از فرضیههای مورد استفاده در این دیدگاه عبارتند از:
1- اجتناب از صراحت بیش از حد. کاربر ممکن است خواستار محرمانه نگه داشتن برخی از استدلالها باشد. مثلاٌ، نیازی نیست که دلیل انتخاب حکم W1 ( که در گردش [2.1] بیان شد) برای کاربران دیگر ( به کاربرانی که با آن مخالف هستند ) بیان شود.
2- اجتناب از وقفه بیش از حد در گفتگوها. هدف طرح میتواند با ایجاد تعادل دقیق بین تغییرات خودکار و کاربر تعیین شده حالت استدلال حاصل شود. تعریفهای بیش از حد کاربر منجر به گفتگوهایی آهسته با قطع و فاصله بسیار میشود . تعریفهای بسیار اندک کاربر، محدوده را برای او به جهت اضافه کردن نکات ظریف بافتاری (جوی) و غیره به گفتگو تنگ می کند. مثلاٌ جدول ۲ هدف کانونی، ارزیابی ادعا در چرخش [0.1] را نشان میدهد که منجر به تغییر سند توصیفی به تجویزی میشود ( از " دارای " به " باید دارا" ). اگر این تغییر خاص منجر به مداخله کاربر شود، آنگاه گفتگو خسته کننده و طولانی خواهد شد.
3-جمع آوری دادهها به عنوان بخشی از یک گفتگو طبیعی با افزودن مداوم هدف کانونی یا تعریف های سند. در روش فوقالذکر کاربر میتواند تعریف های خود را از اهداف کانونی یا سندها ارایه دهد و بنابراین ، قادر به ارایه تفسیر های خود از متن سازمانی و معناهای آن میباشد. مثلاٌ ، کاربر در چرخش [0.1] جدول 2 هدف کانی را برای بررسی ادعا A انتخاب می کند . در صورت عدم وجود این هدف کانونی ( و سند در چرخش [0.2] که به آن اشاره دارد ) کاربرد باید قادر به افزودن این اهداف به سیستم باشد.
4-کاربران قادر به مشاهده فوری اثرات مداخله خود هستند . این شرط با ارایه اطلاعات تغییرات استدلال به کاربر که با مداخلههای قبلی آنها ایجاد شده است ، پاسخ داده می شود . مثلاً ، در چرخش [0.1] تصمیم به مداخله و انتخاب بررسی ادعا A را میگیرد. سند ایجاد شده با این تصمیم و سندی که کاربر باید فوراٌ مشاهده کند عبارت است از " اگر هدف محدودهای = ارزیابی و بررسی A باشد آنگاه ادعا B=X باید دارای Y باشد و کانون را به B انتقال دهد ".
5-بین تعامل کند، آهسته، ودقیق یا سریع و اجمالی یکی را انتخاب کنید. کاربری که با معرفی سندها جدید و و اهداف کلی روند گفتگو را کند می سازد مورد مخالفت و اعتراض کاربران علاقمند به تسریع امور قرار نمی گیرد. اگر مسئله معمولی پیشرفت کند و آهسته ای داشته باشد آنگاه می تواند به توافق های در این مورد دست یافت و به عنوان قاعده اگر – آنگاه درمورد تعادل قابل قبول بین سندهای خودکار و کاربر تعریف شده و اهداف کانونی رمزگردانی می شوند. این تعادل قابل اندازه گیری است . در جدول 2 ، 11 عملکرد از کل 21 عملکرد ( مداخله های کاربر تعریف شده ) وجود دارد – بنابراین ، عملکرد های انسان و ماشین به طور مساوی و عادلانه متوازن و متعادل شدند.
((
3. با ایجاد امکان اضافه شدن هدف تمرکز یا تعاریف حکم، به عنوان بخشی از مناظره داده ها را جمع آوری کن. در رویکردی که توصیف شد کابران می توانند تعریف خود را از اهداف تمرکز و حکم بیان نمایند بنابراین می توانند تفسیر خود از بافتار سازمانی و معانی ان ارائه نمایند. برای نمونه در جدول 2 کار بر در دور 0.1 هدف تمرکز را برای ارزیابی ادعای A بر می گزیند. اگر چنین هدفی وجود نداشتته باشد کاربر باید بتواند ان را به سیستم اضافه کند.
4. کاربران می توانند بلافاصله اثرات مداخله خود را ببیند. این الزام با فراهم نمودن اطلاعات در مورد تغییرات استدلال که با مداخله های گذشته آغاز شده است برطرف می شود. برای نمونه در دور 0.1 کاربر تداخل و ارزیابی ادعای A را برمی گزیند. حکمی که به این ترتیب آغاز شده است و لازم است سریعا کاربر آن را ببیند عباتست از اگر هدف نهایی برابر ارزیابی A باشد سپس ادعای B برابر X باید Y را داشته باشد و تمرکز را به B تغییر دهد.
5. ایجاد انتخاب بین تعامل آهسته و مناسب و یا سریع و طرح وار. کاربری که با معرفی یک حکم و اهداف تمرکز جدید مناظره را کند می کند ممکن است از سوی کاربرانی که خواهان سرعت دادن به آن هستند به چالش کشیده شود. اگر یک مشکل رایج دوچار آهستگی شود می توان به توافق هایی دست یافت و ان را به صورت قانون شرطی در مورد تعادل قابل قبول بین حکم های توصیف شده توسط کاربر و خودکار و اهداف تمرکزی کد بندی نمود. این تعادل قابل کمیت گذاری است. در جدول 2 این شامل 11 عمل از جمع کلی 21 عمل است بنابراین اعمال انسان و ماشین به صورت برابر در تعادل قرار دارند. ))
روش طراحی
[ویرایش]این نمونه می تواند با روش مرحلهای طراحی به یک مرحله تعمیم داده شود.
1-ارتباط نانورالیستی را مشاهده کنید. این ارتباط ممکن است مانند نمونه جاری ( به جدول 1 مراجعه شود) شکل و نوعی از گفتگو کلامی باشد یا به شکل ضبط ویدیویی یا رونوشت برداری و تفسیر نوع دیگری از ارتباط باشد.
2-ارتباطات را از طریق ابزار ارتباطی مثل ابزار استدلالگر شبیهسازی کنید. این شبیهسازی شامل مدل رسمی عوامل موجود در ارتباط است. این مقاله توجه به استدلال ، عوامل مختلف مثل ادعاها، قضیه ها ، سندها ، تعریف های کانونی و اهداف کانونی و محدوده ای داشته است ( به جدول 2 مراجعه شود ).
3-مشاهده کنید که چه مقدار متن میتواند با ابزار موجود بیان شود. یکی از روشهای قضاوت درمورد واقعیت شبیه سازی در زبان طبیعی بررسی و جستجو نشانههای عملی ( جدول ۳) تفاوت های جزئی معناهای متاثر از جوسازیها است. مثلاٌ تغییر کانون با " کلمات قابی " علامت گذاری میشوند و با سندهای خاص توجیه و موجه میشوند .
4-درجه آزادی را به منظور تغییر کنترل گفتگو کاربر تعریف و خودکار بررسی کنید. هر چه حیطه دانش و قضیه و پایگاه داده های سند سنگین تر برنامه نویسی شده باشد ، خودکارسازی امور و اتوماسیون آسانتر افزایش خواهد یافت . معهذا، عدد پایه تابع های که کاربر را قادر به افزودن تفاوت های جزئی می کند، و قیدهای مهمی در مورد اثر بخشی ابزار و چقدر استفاده آنها آسان، سریع و عدم ایجاد اختلال آنها در جریان گفتگو و مکالمه وجود دارد.
5-بررسی و تحقیق کنید که چقدر کاربران می تواند برداشت ها و تفسیرهای خود را از آنچه که می گویند، مشاهده یا اصلاح کنند. این وابسته به این مسئله دارد که سیستم چقدر می تواند به کاربران در تشخیص تحریف و انحراف ارتباطات کمک کند و چقدر آنها می توانند به منظور از آزاد سازی خود از قید تحریف و دستکاری ارتباطاتی می توانند کاری در مورد آن انجام دهند.
((می توان این مثال را به صورت روش طراحی مرحله به مرحله تعمیم داد:
1. یک ارتباط طبیعی را در نظر بگیرید. ممکن است به شکل گفتگوئی کلام مانند همین مثال یاشد و یا به شکل نوار ویدئو و یا دستنوشته یا هر نوع وسیله ارتباطی دیگر.
2. ارتباط را از طریق یک ابزار ارتباطی مانند ابزار پشتیبانی از استدلال شبیه سازی نمایید. این در بر دارنده مدل رسمی چیزی است که در ارتباطات دخیل است مقاله حاضر بر روی استدلال تمرکز کرده است که عناصر آن ادعا استنباط حکم تمرکز تعاریف و اهداف تمرکز و نهایی هستند.
3. ببینید می توان با این ابزار چند مهوم سازی را انجام داد. در مورد زبان طبیعی یکی از روش ها در مورد قضاوت در مورد شبیه سازی جستجو به دنبال نشانه های عملی در مورد جزئات ظریف معنایی است که از بافتارسازی اثر می پذیرد. برای نمونه تغییر در تمرکز با لغات قالب که با احکام فضایی توجیه می شوند.
4. میزان آزادی برای کنترل تغییر از گفتگوی تعریف شده از سوی کاربر و خودکار را بررسی کنید. هرچه حوزه دانش ، منطق و بحث های احکام برنامه ریزی شده تر باشد افزایش در میزان خودکارسازی راحت تر خواهد بود. با این حال باز هم تعداد پایه ای از توابع وجود خواهند داشت که به کاربر اجازه می دهد اختلافات جزئی را اضافه کند بنابراین یکی از مهمترین محدودت ها برای کارایی ابزار و قابلیت استفاده از آن میزان راحتی سرعت و یکپارچگی جریان گفتگو است.
5. میزان درک کاربر از چیزی که تلاش می کنند ان را بیان کنند را بسنجید. این میزان به قدرت سیستم برای توانمند ساختن کاربر در زمینه شناسایی انحرافات در ارتباطات و همچنین توانایی آنها برای رها اختن خود از چنین انحرافی در ارتباطات بستگی دارد. ))
رهایی از تحریفهای ارتباطاتی
[ویرایش]وقتی افراد گفتگو میکنند، اغلب تلاش دارند رقیبان خود را طوری فریب دهند تا تصور کنند فقط یک مقصود وجود دارد (مثلا حصول اهداف سازمانی) در حالی که در واقع چیز دیگری مد نظر است (مثلا دستیابی به اهداف بخش و دپارتمان خود). بنابراین، تعریف دقیق معنای انحراف از ارتباط در طول یک بحث دشوار است. با این حال با کلی در نظر گرفتن بحث میتوان تصور کرد در انتهای بحث تمام شرکت کنندگان میتوانند مواضع و اهداف رقیبان را بفهمند.
با این حال تعریف محدود تر و بجا تری در مورد انحراف از ارتباط در بحث وجود دارد. انحراف، زمانی روی میدهد که ابزار محتوی و معنای آنچه کاربر قصد گفتنش را دارد تغییر دهد یک دلیل برای چنین رویدادی زمانی است که ابزار آنقدر انعطاف پذیر نیست تا باعث بافتارسازی (ضمنی سازی) شود.
مثلاٌ در جدول ۲ اگر ابزار در گردش [1.1] قادر به تاکید بر نقش زنان ( به جای پدر) نبود آنگاه شرکت کننده بعدی در چرخش [ 2.2] حکم و سند W2 را (حکمی که در مورد اطمینان مردان از اقدامات اجتماعی است که در برابر زنان به خود آنها سود می رساند)، انتخاب نمیکردند.