ویکیکتاب:راهنمای سرهنویسی، جلوگیری از هجوم وامواژهها
این صفحه یکی از رهنمودهای ویکیکتاب بهشمار میرود. مفاد این صفحه نمایانگر آن دسته از استانداردهای رفتاری است که بسیاری از ویرایشگران با اصول بنیادین آنها موافقاند. بااینکه پیروی از مفاد این صفحه توصیه میشود، ولی این مفاد جزو سیاستها نیست. در ویرایش و بهروزرسانی این صفحه جسور باشید؛ ولی لطفاً پیش از انجام تغییرات عمده، از صفحهٔ بحث برای مطرح کردن تغییرات و نظرخواهی دربارهٔ آنها استفاده کنید. |
« | پاس داشتن و تقویت زبان فارسی بهمعنای طرد و نفی سایر زبانها نیست لیکن باید هوشیار باشیم؛ زیرا روزانه حدود ۱۰۰ واژه خارجی وارد زبان فارسی میشود و این خود زنگ خطری برای زبان ما محسوب میشود. اگر زبان فارسی ضعیف شود، بهتبع آن فرهنگ هم ضعیف خواهد شد. | » |
روزانه ششهزار واژه خارجی در زبان فارسی روزمره رد و بدل میشود و هر روز صد واژه خارجی جدید وارد زبان فارسی میشود، در بهترین حالت سه واژه در شورای واژه گزینی فرهنگستان زبان تصویب میشود.[۱] در گذشته نیز، واژگان دخیل یا وامواژههای بسیاری بین دو زبان پارسی و عربی مبادله شده است که سهم وامواژههای عربی در فارسی به مراتب بیشتر و قابل توجه است. واژگان متعدّدی که علیرغم حفظ فرم واجی و نوشتاری، تعداد فراوانی از آنها در طول قرنها دچار تحوّل معنایی و کاربردی شدهاند، بهطوری که در برخی مواقع، فقط صورت نوشتاری یکسانی دارند و دو نشانه زبانی کاملاً متفاوت محسوب میگردند.[۲] باید به خاطر حفظ هویت، زبان فارسی را پاس بداریم و نسبت به زبان ملی حساسیت و غیرت داشته باشیم.
وامواژهها
[ویرایش]به پدیده ورود برخی عناصر از زبانی به زبان دیگر پدیده قرضگیری یا وامگیری میگویند. مترجمان معمولاً با مشاهده اینچنین کلماتی سعی در پیدا کردن معادلی برای آنها در زبان فارسی نمیکنند و واژهها را به همان صورت در متن ترجمه شده خود میآورند حال اگر با توجه به قواعد آوائی و دستوری و واژگانی زبان فارسی الفاظ تازهای با عناصر موجود در زبان فارسی بسازیم و بجای آنها بگذاریم، البته کار سودمندی انجام دادهایم. معمولاً واژگان بیثباتترین بخش هر زبان هستند و آزادانه میتوانند از زبانی به زبان دیگر وارد شوند بدون اینکه اثر قابل توجهی بر دستور یا واژگان زبان قرضگیرنده داشته باشند. مثل «بادیه» از عربی- «اتاق» از ترکی- «چمدان» از روسی و «اتومبیل» از فرانسه و «کارت پستال» از انگلیسی که وارد زبان فارسی شدهاند، نمونههایی از صدها واژه قرضی هستند.[۳] به طور کلی عوامل قرضگیری واژگانی را میتوان در دو گروه درون زبانی و برون زبانی طبقهبندی کرد.[۴]
این امکان را همواره باید مدّ نظر داشت که شاید معادل مناسبی برای یک واژهٔ قرضی در زبان قرضگیرنده وجود داشته باشد، ولی به دلیل پایین بودن بسامد وقوع در معرض فراموشی قرار گرفته باشد (از جمله عوامل درونزبانی وامگیری واژگانی). کشف مجدد چنین واژههایی از سوی متخصصان، پس از ورود واژهٔ قرضی، دیگر چارهساز نیست، زیرا واژهٔ قرضی پس از ورود به زبان قرضگیرنده، به عنوان بخشی از آن زبان پذیرفته میشود و به سرعت جایگزین واژهٔ بومی میگردد که به دلیل عدم استفاده، به دست فراموشی سپرده شده است. قرضگیری واژهای مجهول الهویه مانند «آکبند» و جایگزینی آن برای واژهٔ کم بسامد «ناسوده» در زبان فارسی نمونهای از این دست است.[۵]
منظور از عوامل برونزبانی، عواملی است که به ویژگی زبان قرضگیرنده مربوط نیست بلکه با شرایطی مرتبط است که در بیرون از نظام زبان قرضگیرنده قرار دارند و در اصل به رابطهٔ میان جوامع زبانی مربوطند. در شرایط نفوذ سیاسی-نظامی جامعهای زبانی تحت تسلط سیاسی مستقیم یا غیرمستقیم جامعهٔ زبانی دیگر قرار میگیرد. منظور از تسلط سیاسی مستقیم، تهاجم یک جامعهٔ زبانی به سرزمین جامعهٔ زبانی دیگر و اشغال نظامی آن ناحیه است. در چنین شرایطی این امکان وجود دارد که واژههایی به عنوان واژهٔ قرضی به زبان قوم مغلوب راه یابند. ورود واژههایی چون «ییلاق»، «قشلاق»، «یورش»، «کنکاش» و جز آن از زبان مغولی به فارسی میتوانند نمونههایی از این دست باشند.[۶] یکی دیگر از عوامل بیرونی نفود فرهنگی-اجتماعی است. مسلماً وقتی پدیدهای در جامعهٔ زبانی وجود نداشته باشد، واژهٔ آن نیز در واژگان زبان موجود نیست و طبعاً زمانی به وجود یک واژه نیاز احساس میشود که مدلولی برای آن در جامعه دیده شود. ورود واژههایی قرضی مانند «معاد»، «توحید»، «امام»، «خمس»، «ذکات» ،و جز آن از زبان عربی، «رستوران»، «فیزیک»، «رادیو»، «موتور»، «فیلم»، «اتوبوس» ،و جز آن از انگلیسی و فرانسه یا «پیانو»، «کازینو» ،و جز آن از ایتالیایی نمونههایی از این دست به شمار میروند.
باطنی به هنگام بحث دربارهء واژههای قرضی،این دسته از واژهها را به دو گروه اصلی تقسیم میکند.وی معتقد است که گروهی از این واژهها معادلی در زبان قرضگیرنده ندارند و به هنگام ورود،خلایی را در واژگان زبان قرضگیرنده پر میکند. گروه دوم،واژههایی هستند که در زبان قرضگیرنده معادل دارند و وجودشان غیرضروری مینماید و به همین دلیل خلایی را در واژگان زبان قرضگیرنده پر نمیکنند. نمونههایی از واژههای قرضی گروه نخست را میتوان«کولر»،«فیوز»، «شوفاز»،«فیلم»،و جز آن دانست و به عنوان نمونههایی برای گروه دوم،واژههایی چون«انترسان»،«فول تایم»، «نرس»،«دراگ استور»و جز آن را ذکر کرد.به این ترتیب واژههای قرضی در مرحلهء نخست به دو گروه واژههای قرضی با معادل و واژههای قرضی بیمعادل تقسیم خواهند شد.
پیامد هجوم وامواژهها
[ویرایش]استفاده از واژگان زبان بیگانه در ادبیات و فرهنگ فارسی، استحلال فرهنگ، حذف تدریجی زبان و به حاشیه رفتن آن را در پی خواهد داشت. زمانی که یک زبان دچار پدیده قرض گیری یا وام گیری شود فرهنگ آن نیز درگیر مشکلاتی خواهد شد.[۷] زبان فارسی اکنون مورد هجوم بسیاری از واژههای خارجی قرار گرفته است. از جمله این واژههای خارجی، واژههای انگلیسی، فرانسوی، عربی و حتی آلمانی است که اگر برای این موضوع فکری اساسی نشود، زبان فارسی روز به روز ضعیف تر میشود و با ضعیف شدن زبان فارسی خطر اضمحلال و حتی نابودی آن به وجود میآید و یا اینکه به صورت زبانی درمی آید که از هر ۵ کلمه اش ۳ الی ۴ واژه آن خارجی و یک واژه آن فارسی است.[۸]
محمدکاظم کاظمی که از به انزوا رفتن زبان فارسی در افغانستان و افول این زبان در کشورش عمیقاً انتقاد دارد، برای هشدار دادن نسبت به این وضعیت، گزارشی از شرایط کنونی فارسی در افغانستان را مکتوب کرده است که به زودی در کابل منتشر میشود. محمدکاظم کاظمی - شاعر افغان - که از سالهای دهه ۶۰ به مشهد آمد و مگر در چند سفر کوتاهمدت به افغانستان بازنگشت، میگوید، هرگز رشته پیوند و ارتباط با سرزمین و زبان مادریاش در افغانستان از هم نگسسته است؛ یا شعر نوشته و یا درباره شاعران فارسیزبان گفته است، تا بتواند گامی هرچند کوچک در استمرار حیات زبان فارسی در افغانستان بردارد؛ زیرا طبیعی است که مخاطبان فارسیزبان افغان از شاعری که با درد آنها زیسته و از آنها گفته، بیشتر استقبال کنند تا هر شاعر دیگری و این یعنی به خودی خود، شعر به زبان فارسی امکانی است برای ادامه حیات زبان فارسی در نزد افغانها؛ اما این هرگز کافی نیست و همه گله کاظمی از همین است، از همین اختیارهایی که در دستش نیست تا از ادامه انزوا و اتفاق ناخوشایندی که برای زبان فارسی در افغانستان رخ میدهد، جلوگیری کند.[۹]
منابع
[ویرایش]- ↑ https://www.parsine.com/fa/news/111179/حضور-6-هزار-کلمه-بیگانه-و-ساختن-روزانه-3-واژه-معادل
- ↑ https://rctall.atu.ac.ir/article_2435.html
- ↑ http://linguist1969.blogfa.com/post/18
- ↑ https://abdorezasabzi.persianblog.ir/7qZLB8jQnGClMaXmBBAw-واژه-های-قرضی-در-زبان-فارسی
- ↑ https://abdorezasabzi.persianblog.ir/7qZLB8jQnGClMaXmBBAw-واژه-های-قرضی-در-زبان-فارسی
- ↑ https://abdorezasabzi.persianblog.ir/7qZLB8jQnGClMaXmBBAw-واژه-های-قرضی-در-زبان-فارسی
- ↑ https://www.irna.ir/news/82563435/هشدار-زبان-فارسی-در-محاصره-واژگان-بیگانه
- ↑ https://www.tasnimnews.com/fa/news/1391/12/07/28514/واژه-های-بیگانه-در-کمین-زبان-فارسی
- ↑ http://parspersian.blogfa.com/post/116