ویکیکتاب:فارسی افغانستان
این صفحه یکی از رهنمودهای ویکیکتاب بهشمار میرود. مفاد این صفحه نمایانگر آن دسته از استانداردهای رفتاری است که بسیاری از ویرایشگران با اصول بنیادین آنها موافقاند. بااینکه پیروی از مفاد این صفحه توصیه میشود، ولی این مفاد جزو سیاستها نیست. در ویرایش و بهروزرسانی این صفحه جسور باشید؛ ولی لطفاً پیش از انجام تغییرات عمده، از صفحهٔ بحث برای مطرح کردن تغییرات و نظرخواهی دربارهٔ آنها استفاده کنید. |
این صفحه در یک نگاه: در هنگام برخورد با فارسی افغانستان در صفحههای ویکیکتاب بیشتر دقت کنید. فارسی افغانستان هم جزوی از زبان فارسی است |
ویکیپدیای فارسی هیچ گویش ملیای را به گویش ملت دیگر ترجیح نمیدهد. این گویشها (مثلا فارسی افغانستان در مقابل ایران) به انحاء مختلف با هم فرق میکنند. خواه از نظر واژگان (میدان هوایی در مقابل فرودگاه)، خواه از نظر املایی (پولیس در مقابل پلیس)، چه از نظر شیوه نوشتن تاریخها (۱۳ حوت در مقابل ۱۳ اسفند) (ویکیپدیا:قواعد نامگذاری (گاهشماری) را ببینید.) و در بعضی مواقع گرامری (بخش صرف فعل توانستن را در زیر ببینید) هیچ گویش ملیای به گویش ملت دیگر برتری ندارد.
اختلافات واژگانی فارسی ایران و افغانستان در حال کم شدن است البته با سرعت بسیار کم و متأسفانه تنها به نفع فارسی ایران در حالی که در بسیاری موارد واژگان فارسی افغانستان اصیل تر هستند. • شاید بتوان برجستهترین تفاوت دستوری فارسی ایران با همسنگش در افغانستان را هنگام استفاده از «فعل توانستن» جست. یک مثال:
• فارسی ایرانی: این مقاله را نمیتوانم بنویسم.
• فارسی افغانستانی: این مقاله را نوشته نتوانم؛ یا صورت متقدمترش این مقاله را نوشتن نتوانم.
مقاله وقتی پیرامون موضوعی با پیوند قوی به یک ملت فارسی زبان باشد باید از فارسی آن ملت استفاده کرد. با این حال وقتی مقالهای به سبک فارسی افغانستان نوشته میشود احتمال دارد لغات بیگانه انگلیسی یا اردو یا پشتو وارد مقاله شده باشد شما میتوانید این واژهها را به فارسی تغییر دهید (بخش وامواژهها را ببینید) ولی نباید واژههایی مثل «شفاخانه» را که فارسی هستند به دلایلی مثل رایج نبودن به «بیمارستان» تغییر دهید چون واژه «شفاخانه» در فارسی افغانستان رواج بیشتری دارد (بخش واژگان اصیل فارسی افغانستان را ببینید).
فارسی افغانستان
[ویرایش]از فارسی در نگارشهای رسمیِ دولتیِ افغانستان با نام زبان دری یاد میشود، ولی مردم افغانستان در زبان گفتاری، زبان خود را با نام فارسی و پارسی میشناسند. در کشور افغانستان زبان فارسی (که در آنجا بطور رسمی «دری» نام گرفته) با لهجههای گوناگونی صحبت میشود. به طور کلی، لهجههای زبان فارسی افغانستان را در سه دسته جای میدهند:
- شمالی و شرقی: لهجههای کابل و پیرامون آن، پروان، بلخ، بغلان، سمنگان، قندوز، تخار و بدخشان.
- غربی: لهجههای هراتی، بادغیسی، فراهی، نیمروزی و غوری.
- لهجههای هزاره: بامیان، بخشهایی از غزنی، فاریاب و اخیرا در هرات.
اخیراً دولت افغانستان قانونهایی برای پالایش زبان پارسی در افغانستان گذاشتهاست. همچنین، گاه جنجالهایی بر سر استفاده از برخی واژهها، مانند «دانشگاه» و «پارلمان»، پیش آمدهاست. همچنین دیدگاههای متفاوتی دربارهٔ آسیبشناسی زبان پارسی در افغانستان وجود دارد.
ویکیپدیای فارسی
[ویرایش]کل متن مقاله باید از یک گویش (فارسی ایرانی یا فارسی افغانی) تبعیت کند. مطمئناً اگر یک راه حل اصولی برای این قضیه نیاندیشیم، همیشه به مشکل برخواهیم خورد. بحث سر این است که لغات جدیدی که به فارسی وارد میشود، چگونه تلفظ شود. مثلاً ما به Mine میگوییم مین، در حالی که افغانها همان ماین میگویند.
در همهٔ ویکیهای دیگر هم لهجههای مختلفی وجود دارد. چه انگلیسی و چه آلمانی و چه فرانسوی و عربی و… اینکه بگوییم همه باید مطابق «فارسی معیار در ایران» بنویسند، صحیح نیست. به نظرم دستکم در مورد نوشتارهای مربوط به کشور افغانستان بشود فارسی رایج در افغانستان را پذیرفت. با توجه به اینکه ایرانیان اکثریت را دارند، میتوانیم این آوانس را به آنها بدهیم که مقالات خنثی (مثلاً شیمی، که تعدادشان هم خیلی خیلی زیاد است) به فارسی معیار در ایران نوشته شود به دو دلیل یکی اینکه فارسی افغانستان در برابر ایران چندان رقابتپذیر نیست، دوم اینکه حدود ۱۰۰ درصد فارسی زبانها در افغانستان که سواد خواندن دارند مشکلی با مقالات با گویش ایرانی ندارند. با این حال اگر قرار است که در ویکیپدیای فارسی شیوه استاندارد افغانستان مورد قبول نباشد نباید ویکیپدیا نام فارسی را یدک بکشد بلکه باید تبدیل به ویکیپدیای فارسی ایران شود. البته از میان گویشهای زبان فارسی فقط گویش فارسی معیار ایران و گویش فارسی معیار افغانستان مورد قبول است و استفاده از هر گویش محلی دیگری از جمله تهرانی و هراتی ناممکن است، مگر در نقل قولها. در مواردی که اختلاف بر سر مرتبط بودن موضوع مقاله در زمینهٔ افغانستان وجود دارد پیشنهاد میشود در بحث مقاله نظرخواهی ایجاد شود.
ما در اینجا به مرزهای سیاسی کار نداریم. ویکیپدیای فارسی متعلق به همه پارسیزبانها است چه در هرات زندگی کنند چه در لس آنجلس. اگر جمعیت فارسیزبانهای افغانستان را حدود ۱۴ میلیون نفر در نظر بگیریم میبینیم جمعیت کمی نیست و اگر همگرایی نکنیم باید این جمعیت بروند برای خودشان یک ویکیپدیای دیگر راه بیندازند. مثل دعوایی که بین پرتغالیها و گالیسیاییها رخ داد و اکنون گالیسیایی ویکیپدیایی برای خودش ایجاد کرده با ۱۳۰ هزار مقاله. بر طبق اتنولوگی که پروژههای ویکیمدیا بر اساس آن ساخته میشود فارسی شامل دو شیوه معیار ایرانی و دری است. با وجودی که زبان فارسی تاجیکی جزو خانواده فارسی هست ولی در دسته macrolanguage قرار نگرفتهاست، در نتیجه ویکی مستقل دارد.
اینکه کاربران افغان در ویکیپدیای فارسی فعالیت کمی دارند علتهای زیادی دارد. یکیش همان دری و فارسی است. دلایل دیگری هم هست البته. در افغانستان ملیگرایی پشتون مانع از کاربرد نام درست برای فارسی آنجا شده و میشود. کار به جایی رسیدهاست که یکی خبرنگار را به دلیل کاربرد واژهٔ «دانشگاه» در مقابل «پوهنتون» (که پشتوست) از کار برکنار میکنند.
وامواژهها
[ویرایش]بعضی از وامواژههای فارسی افغان مثل «منرال»، «مارکیت»، «پروگرام»، «تکنالوژی»، «پولیس»، «تخنیکی»، «منجمنت»، «بایسیکل»، «انستیتوت»، «فاکولته»، «دوکتور»، «داکتر»، «انجنیر»، «پالیسی»، «سکتور»، «ترانسپورت» از زبان انگلیسی گرفته شدهاند و ایرانیها به دلیل ناآشنایی با زبان انگلیسی ممکن است نتوانند معنای این واژهها را متوجه شوند.
وامواژههای پشتو مثل «پوهنتون» و «ولسوالی» مناسب نیستند و میتوانید آنها را به «دانشگاه» و «شهرستان» تغییر دهید.
وامواژههای عربی اگرچه در ایران هم استفاده میشوند ولی در افغانستان ممکن است از واژه های دیگری استفاده شود مثل «بحیث» (به معنی از نظر)، ساحه (زمینه)، ...
واژگان اصیل فارسی افغانستان
[ویرایش]واژههای زیر واژههایی اصیل و نهادینه شده در فارسی افغانستان هستند: «لیسانس موتور دوانی» = گواهی نامه رانندگی، «چای پرتاب کردن» = چای ریختن یا «چای انداختن»، «موتر» = خودرو یا «ماشین»، «جان تان جور است» = حال شما خوبه، «کچالو» = سیب زمینی، «کلکین» = پنجره، «بادمجون رومی» = گوجه فرنگی، «مونده» = خسته یا «خفه شدن» = ساکت شدن. دری در واقع موزه دست نخورده و خاک گرفته زبان پارسی است. ما در دری میتوانیم بشنویم که نیاکان ما چه گویشی داشتهاند. چنین شانسی را کمتر زبانی در دنیا دارد! شاید بهتر باشد برای دری سایتی بنا کنند و فقط تفاوتها را در آن بیاورند. یا که دری در ویکیپدیای فارسی مثلاً با رنگ یا علامت بخصوصی مشخص شود. چه بخواهیم، چه نه، دری پرونده و موزه تاریخ زبان ما است و شاید یعقوب لیث و ابومسلم خراسانی به آن زبان تسلط داشتهاند.
بهتر است نگرشمان به زبان را از حالت تجویزی (prescriptive) به توصیفی (descriptive) تغییر دهیم. یعنی نگوییم فلان واژه (مثلاً شفاخانه) غلط است و باید به واژهای دیگر (مثلاً بیمارستان) تغییر داده شود. (برای ابرابزار و اشتباهیاب باید این مسئله را در نظر گرفت).
فارسی معیار
[ویرایش]مشکل اینجاست که فارسی معیار در افغانستان معلوم نیست از گویش چه شهرهایی باید الهام گرفته شود. البته به نظر میرسد برای غرب افغانستان گویش مردم هرات و برای شرق کشور گویش مردم کابل تعیین کننده باشند. خبرگزاری صدای افغان (آوا) یکی از بهترین منابع برای تعیین گویش فارسی معیار افغانستانی هست. تا جایی که من میدانم این وبگاه از واژههایی مثل «فاکولته» که وامواژه هستند و واژههای با املای اشتباه مثل «باسکتبال» استفاده نمیکند و فقط از واژههای جا افتاده مثل «ساحه» (جنبه)، «مشوره» (مشاوره)، «پولیس» (پلیس)، «پلیت» (پلاک) استفاده میکند.
تغییر دادن گویش مقالات
[ویرایش]وادار کردن کاربران به پیروی از یک گویش چه گویش افغانستانی چه گویش ایرانی در مقالات صحیح نیست. افراد بایست آزاد باشند در مقالات از هر گویش فارسیای که مجاز است استفاده کنند. همانطور که نمیتوان قانون گذاشت که همه به فارسی سره بنویسند نمیتوان قانون گذاشت که همه به فارسی ایرانی بنویسند.
بیایید این اتفاق را یک فاجعه قلمداد نکنیم بلکه آن را یک تحول به حساب بیاوریم. فارسی در هند به کلی نابود شده ولی در افغانستان هنوز زنده است. در هند استعمارگران انگلیسی باعث نابودی این زبان شدند ولی در افغانستان قرن بیست و یکم چه کسی قصد نابودی این زبان را دارد؟ زبان فارسی در کشورهای ایران، افغانستان و تاجیکستان رسمی است و تفاوت فارسی این کشورها در حد لهجه است و به هیچ وجه زبانهای جداگانهای محسوب نمیشوند. هرچند که فارسی ایران از فرانسوی، فارسی تاجیکی از روسی و فارسی افغانی از انگلیسی، بیشتر تأثیر پذیرفتهاند و مردم هر کشور برخی از واژهها و اصطلاحات دو کشور دیگر را متوجه نمیشوند. هر سه کشور به هم نزدیکاند و ارتباطات فرهنگی آنها روز به روز بیشتر میشود و با رهایی تاجیکستان از شوروی و افغانستان از طالبان و نیز گسترش رسانههای همگانی، زبان هر سه کشور به هم نزدیکتر میشود. تقریباً تمام وبگاههای دولتی افغانستان به زبان فارسی هستند، چند خبرگزاری بزرگ به زبان فارسی موضوعاتی در مورد افغانستان منتشر میکنند و نقشههای گوگلمپس اسامی شهرهای افغانستان را به فارسی نوشتهاند.
زبان فارسی افغانستان و ایران با وجود همهٔ تفاوتها یک زبان هستند. سیاست در این باره روشن است، مقالههایی که به یک کشور مرتبطترند ترجیحاً باید با همان گویش نوشته شوند. این که حالا برخی کاربران به دلایلی یک گویش را با همهٔ کاستیهایش نمیپسندند تغییری در این سیاست نمیدهد. رسالت ویکیپدیا جنبش راه انداختن برای تغییر زبان نیست.
من البته میفهمم که شما چه میگویید، مثلاً بریتانیاییها و آمریکاییها هم در املا برخی کلمات خاص، مشکل دارند؛ ولی خب این مشکل برای ما حادتر هست. زبان فارسی معیار در ایران، بیشتر از لغات فرانسوی و سپس انگلیسی وام گرفته، در حالی که فارسی افغانی بیشتر از کلمات عربی و انگلیسی (با همان طرز تلفظ) بهره گرفته است. فکر کنم برای آلمانیزبانها (آلمان، اتریش، سوئیس، شاید دانمارک) هم همین مشکل پیش آمده باشد. بهتر است جستجو کنیم و ببینیم که آنها مشکلشان را چگونه حل کردهاند.
یک مثال میزنم الان الجزایریها را ببینید آنها نه عربی شان عربی است نه فرانسوی شان فرانسوی الان بچههای تونسی یا الجزایری نمیفهمند عربهای سعودی یا عراقی چه میگویند، شاید ۵۰ سال پیش میفهمیدند اما الان نه، دو زبان از هم فاصله میگیرند. حالا اگر اعراب سعودی به خاطر الجزایریها کوتاه میآمدند معنیاش مرگ عربی برای همیشه بود اگر افغانی به گوجه فرنگی گفت تومیتو من هم همان کنم؟ واژههای انگلیسی وارد شده در فارسی ما در میان تعداد بیشتری جاافتاده (به احتمال زیاد میان افغانها هم جاافتاده) نمیتوان دیگر جمعش کرد مجبوریم تابع عرف باشیم.
کره شمالی و جنوبی سالهای سال است با هم در جنگ هستند اما زبان کرهای فقط یک ویکیپدیا دارد. بیش از ۵۰ درصد افغانیها فارسی زبان هستند. آیا ما نباید فارسی افغانستان را بپذیریم؟ در مورد کره شمالی و جنوبی باید بگویم که فکر نمیکنم شمالیها به دلیل خفقان حکومت خلق کره شمالی، جرئت استفاده از کامپیوتر و لپتاپ را داشته باشند. یا اینکه آزادانه به اینترنت متصل باشند که بین آنها و جنوبیهایشان مشکلی رخ داده باشد.
ویکیهای فارسی باید همان کاری را انجام بدهند که سایر زبانهای چند مرکزی انجام میدهند. در زبانهای هندواروپایی، شاخهای به اسم زبان تاجیک و افغانی نداریم. در واقع، زبان ما هم دری است. یعنی فارسی نو همان دری است.
اشتباهات نگارشی
[ویرایش]ممکن است بعضی از کاربران افغان اصلاً به فارسی مسلط نباشند به همین دلیل اشتباهات گرامری و نگارشی فراوان در مقاله وجود دارد (اشتباهاتی که هم در فارسی افغانستان اشتباه است هم در فارسی ایران) هم خیلی از کلمات را نمیداند و به جایش معادل پشتو یا هندی یا انگلیسی یا عربی را به کار میبرد. این را باید در نظر داشته باشیم که برای بعضی از ساکنان افغانستان پشتو زبان مادری ولی زبان دری زبان مکتب و یونیورستی است.
راهنمای نام کشورها و شهرهای مهم جهان در فارسی افغانستان
[ویرایش]نام کشورها [۱]:
- ایالات متحده امریکا = ایالات متحده آمریکا
- کانادا = کانادا
- فرانسه = فرانسه
- جمهوری چک = جمهوری چک
- ترکمنستان = ترکمنستان
- پاکستان = پاکستان
- ایرلیند = ایرلند
- مصر = مصر
- ترکیه = ترکیه
- اسپانیا = اسپانیا
- رومانیا = رومانی
- سویس = سوئیس
- جمهوری خلق چین = جمهوری خلق چین
- ایتالیا = ایتالیا
- جاپان = ژاپن
- هالند= هلند
- پولند = لهستان
- اندونیزیا =اندونزی
- کوریای جنوبی = کره جنوبی
- ترکمنستان = ترکمنستان
- امارات متحده عربی = امارات متحده عربی
- فنلند = فنلاند
- جمهوری آلمان فدرال/جرمنی = جمهوری فدرال آلمان
- یمن = یمن
- آیسلند = ایسلند
- تاجکستان = تاجیکستان
- هنگری/مجارستان = مجارستان
- بلغاریا = بلغارستان
- بلجیم/بلژیک = بلژیک
- سوئدن = سوئد
نام شهرها:
- انقره = آنکارا
- استوکهلم = استکهلم
- وارسا = ورشو
- نیویارک = نیویورک
راهنمای اصطلاحات مربوط به دانشگاه
[ویرایش]- دیپلوم = دیپلم
- لسانس/لیسانس = کارشناسی
- ماستر = کارشناسیارشد
- دوکتورا = دکترا
- دیپارتمنت = دپارتمان
- پوهنتون = دانشگاه
- پوهنحی = دانشکده
- پوهنپال = دانشجو
- پوهاند = استاد
- پوهندوال = دانشیار
- پوهندوی = دانشیار
- پوهنمل = استادیار
- پوهنیار = استادیار
منابع
[ویرایش]- ↑ www.bbc.co.uk/academy/persian/article/art20150526105447832