ایرانیان و ترکان ماوراءالنهر از اسلام تا حمله مغول/درباره ریشه نام تاجیک
نام و تعبیر «تاجیک» به معنی نام بخش مهمی از مردم ماوراءالنهر که فارسی زبان هستند، در اوایل اسلام در ماوراءالنهر متداول شده است. اما ریشه نام «تاجیک» به احتمال قوی از «تازیک» و قبل از آن «تاژیک» فارسی میانه و یا پهلوی میآید که در دوره ساسانیان رایج بود.
در اوایل دوره ساسانیان، ایرانیان تا مدتها همه اعراب را تازیک و یا تاژیک مینامیدند، اما پس از قرن دوم میلادی کاربرد لفظ «عرب» که معنی کلی تری داشت، میان ایرانیان نیز رایج شد. پس از اسلام، در ماوراءالنهر، ابتدا خود ایرانیان و سپس ترکان که هنوز مسلمان نشده بودند، به فارسی زبانان بومی ماوراءالنهر که مسلمان شده بودند، «تازیک» (به معنی مسلمان و یا عرب) میگفتند. این نام در نزد ترکان اساساً شامل فارسی زبانان ماوراءالنهر میشد، در حالیکه پهلوی زبانان که هنوز به فارسی دوره ساسانیان سخن میگفتند و تعدادشان هرروز کمتر میشد، «پارسیگ» نامیده میشدند.
در دوره ساسانیان «فارسی میانه» و یا «پهلوی» که آمیزهای از پارسی باستان، مادی، پارتی شمال شرق ایران و لهجههای محلی دیگر ایرانی بود، جای پارسی باستان را گرفته بود. با ورود اسلام به جامعه ایرانی، فارسی میانه که در دوره ساسانیان رواج یافته بود، با سُغدی، خوارزمی، بلخی (از زبانهای ایرانی شرقی خراسان و ماوراءالنهر) و دیگر زبانهای ایرانی درآمیخت و ضمن اختلاط با واژگان، دستور زبان و تا حدی تلفظ عربی تبدیل به زبان غنی تر و سادهتر «فارسی معاصر» و یا «دری» گردید که بزودی در کنار عربی، زبان فرهنگ و ادب در سرتاسر دنیای اسلام شد. در این دوره در ماوراءالنهرفارسی معاصر به تدریج جایگزین زبانهای ایرانی شرقی مانند سغدی شد و به تمام ایران گسترش یافت.
از تاژیک و تازیک به تاجیک
[ویرایش]در اوایل اسلام، ایرانیان بومی ماوراءالنهر (سغد، خوارزم و تاشکند و همچنین فرغانه که ترکان در آنجا نفوذی داشتند) به دیگر ایرانیانی که مسلمان شده بودند، به جای «مسلمان»، گاه «عرب» هم میگفتند. طبری در باره قطع موقتی «جزیه» (مالیات اضافی که از غیرمسلمانان اخذ میشد) از نومسلمانان ایرانی مینویسد که «دهقانان (اشراف زمیندار ایرانی،م) بخارا پیش اشرس (حاکم خراسان،م) آمدند و گفتند: خراج از که میگیری که همه کسان (بومیان ایرانی،م) عرب (به معنی مسلمان،م) شده اند؟»[۱]. علت شکایت دهقانان ایرانی از قطع جزیه آن بود که با قطع آن مقدار جمعآوری شده کل مالیاتی که دهقانان مسئول جمعآوری و تحویل آن به اعراب بودند، کم میشد و دهقانان در نزد اعراب مسئول و پاسخگوی این کمبود بودند.
این در دوره امویان و زمانی اتفاق افتاده که هنوز اکثریت مردم ماوراءالنهر مسلمان نشده بودند. اگر جزئیات روایت طبری از شکایت دهقانان ایرانی تبار ماوراءالنهر به حاکم عرب خراسان را بپذیریم، باید قبول کنیم که دهقانان یعنی اشراف زمیندار سغدی که مسلمان نبودند، ایرانیان نومسلمان سغدی را «عرب» (یعنی مسلمان) خواندهاند و به تدریج اکثر مردم بومی و مسلمان ماوراءالنهر «عرب» و با تعبیر فارسی اش «تازیک» نامیده شدهاند.
به همین ترتیب ترکانی که از دشتهای شمال آمده بودند و مسلمان شدنشان حدوداً یکی دو قرن پس از ایرانیان ماوراءالنهر بوده، ایرانیان مسلمان شده را «تازیک» یعنی «عرب» مینامیدند. ابوالفضل بیهقی مورخ قرن یازدهم میلادی در «تاریخ بیهقی» در باره به تخت نشستن طُغرل بیگ، اولین سلطان سلجوقی، در نیشابور (۱۰۴۰ م) مینویسد: طغرل پس از شکست سلطان مسعود غزنوی، آخرین پادشاه غزنوی، و جلوس بر تخت سلطنت، با افراد سرشناس شهر گفتگو نمود. او در جواب به توصیههای قاضی صاعد که مهم ترین شخصیت شهر بود، گفت: «ما مردمان نو و غریبیم. رسمهای تازیکان (تاجیکان، غیرترکان،م) ندانیم. قاضی پیغام و نصیحتها از من باز نگیرد»[۲] (دریغ ندارد،م).
واژه «تازیک» (دیرتر: تاجیک) به احتمال قوی مانند نامهای «پارسیگ» (پارس+ی+گ)، «آسوریک» در «درخت آسوریک» به معنی «درخت آسوری/آشوری» (عنوان یک داستان کوتاه منظوم به زبان پارتی، نوشته شده با خط پهلوی کتابی)، و یا رازیک (اهل شهر ری، مربوط به ری) یک ترکیب دستوری فارسی میانه/پهلوی و احتمالاً پارتی است. ترکیب «تازی+ک» به معنی مربوط/منتسب به تازی/عرب بوده است. به نظربارتولد[۳]، فرای[۴] و گولدن[۵] ریشه واژه «تازی» از نامواژه «طَی» و یا «طائی» میآید که نام قبیلهای بزرگ و معروف از اعراب است.
واژه «عرب» در متون کلاسیک یونانی مانند آثار مورخینی نظیراسترابو موجود است. اما ساسانیان با اعراب نخست از طریق قبیله عربی طی و یا طائی آشنا شدند. به این جهت ایرانیان دوره ساسانی تا مدتها به اعراب «تازیک» میگفتند. منشاء اصلی قبیله معروف و با نفوذ طی/طائی یمن است. اما طائیها در قرن دوم و سوم میلادی به شمال شبه جزیره عربستان (جبال شَمَر) کوچ کردند و در اکثر مناطق عربی خاورمیانه پخش شدند. پس از آن ایرانیان دوره ساسانی نیز تدریجاً به همه اعراب «عرب» گفتند، اما لفظ «تازی» نیز به معنی «عرب» در کاربرد فارسی باقی ماند.
در اینکه نام «تازیک» در دوره ساسانی برای نامگذاری کلی اعراب رایج بوده، شکی نیست. این را در آثار باقیمانده به زبان فارسی میانه (پهلوی) از قبیل «کارنامه اردشیر بابکان»، «شهرستانهای ایرانشهر»، «یادگار جاماسبی»، «دینکرد» و «زند وهمن یسن» میتوان مشاهده کرد.
برخی مورخین مانند شِدِر[۶] و سوندرمان[۷] با اشاره به متون اسناد سغدی یافت شده از کوه مُغ[۸] در استروشن (تاجیکستان کنونی) و یک سند مانَوی از پادشاهی کوچک «قره خواجه» و یا «قوچو»[۹] در ایالت سینجان (کاشغر) چین به این نتیجه رسیدهاند که تلفظ و آوانگاری دقیق واژههای t’jyg’nyy (ت-جیق-نی) و t’āžīgāne (ت-اژیگانه) که در این اسناد آمدهاند، نشاندهنده آوای «ج» و «ژ» (و نه «ز») است. این اسناد مربوط به سدههای هشتم تا دهم میلادی هستند و با خط و الفبای آرامی سغدی و مانوی نوشته شدهاند. ماوراءالنهر در همین دوره به تسلط مسلمانان در آمد. بر پایه استدلال این مورخین و زبانشناسان میتوان گفت که در همان اوایل اسلام در کنار تلفظ و املای «تازیک»، شکل «تاژیک» هم وجود داشته و در برخی موارد شکل «تاجیک» و حتی شکل «تاچیک» هم به کار برده شده است.
با این ترتیب نام «تازیک» و یا «تاژیک» و دیرتر «تاجیک» در ماوراءالنهر به همه فارسی زبانان مسلمان گفته شد که بومی ماوراءالنهر هستند، اما عرب و یا ترک زبان نیستند. ظاهراً ابتدا تعابیر «تازیک» و «تاژیک» رایج بوده، اما از قرن سیزدهم به بعد تعبیر «تاجیک» رواج بیشتری یافته و از قرن هفدهم «تعبیری معمولی»[۱۰] شده است.
اکثر پژوهشگران، از جمله کسانی که در این نوشته از آثارشان نقل قول شده است، ارتباط اصلی واژه کنونی «تاجیک» با «تازی» (درفارسی معاصر) و «تازیک» (درفارسی میانه) و تعمیمهای بعدی آن را قبول دارند.
لشکریان اسلام که در قرن هفتم و هشتم به ماوراءالنهر حمله میکردند، در ابتدا اکثراً عرب، گروهی از آنان نیز ایرانی نومسلمان («موالی») و یا اسیران جنگی بودند. اما دویست سال بعد در دوره طاهریان و سامانیان اکثر لشکریان اسلام را خود ایرانیان تشکیل میدادند و جنگجویان عرب سهم کمتری در این جنگها داشتند[۱۱]. از سوی دیگرفارسی معاصر درست در همین دوره یعنی سدههای هشتم تا دهم در آغاز در ماوراءالنهر و خراسان شکل گرفته و سپس به مابقی ایران گسترش یافته است. رواج این نام همزمان با تحول فارسی معاصر (به جای فارسی میانه و یا پهلوی) است که اساساً از ایران ساسانی به ماوراءالنهر نفوذ کرده، در این سرزمین قوام یافته و سپس به خود ایران بازگشته و در آنجا گسترش یافته است[۱۲]. در این شرایط میتوان تصور کرد که تعبیر «تازیک» و سپس «تاجیک» از طریق زبان فارسی معاصر و مشترک، آثار نوشتاری و همچنین دودمانهای ترک رواج یافته است که در سدههای بعد در خراسان و ایران و دیرتر در دولت عثمانی حکومت کردهاند[۱۳].
اصولاً لفظ و نام «تاجیک» در حوالی چند قرن قبل و بعد از اسلام هم به لحاظ املا و یا تلفظ و هم از لحاظ تعمیم آن به گروههای زبانی، دینی، قومی و ملیتی چندین بار تغییر یافته است. این چیزی غیر عادی نیست، بلکه در مورد نام برخی زبانها و اقوام دیگر مانند «کُرد» و «تات» نیز دیده میشود. درست مانند نمونههای دیگر، در مورد نام «تاجیک» شاهد برخی نمونههای بی قاعده هم هستیم. مثلاً در برخی از آخرین آثار فارسی میانه با تعبیر «تاجیک» (و نه «تازیک») روبرو میشویم. در نصیحت نامه «قوتادغو بیلیگ» (به ترکی قراخانی از قرن یازدهم) املای «تَژیک» و «تَجیک» را میبینیم و در سنگنوشتههای ترکی اورخون و آثار به جا مانده چینی باستان و تبتی املاهای گوناگون این نام را مییابیم. حتی بعد از قرن چهاردهم (مثلا در دوره تیموریان) در برخی آثار کماکان «تاژیک» نوشته شده و یا در زبان ارمنی لفظ «تاچیک» از دوره سلجوقیان به بعد معنی «ترک» داده است[۱۴].
نظریههای دیگر
[ویرایش]گمانه زنیها و تفسیرهای گوناگون دیگری نیز در باره ریشه نام «تاجیک» مطرح شده و تقریباً همگی از سوی مورخین و زبان شناسان غربی رد شدهاند. از آن جمله است احتمال ربط تاریخی نام «تاجیک» با «تات» و یا فعل «تاختن» و یا صفت «تازه». همین منابع همچنین تفسیرهای برخی دانشمندان معاصر تاجیک مانند صدرالدین عینی و باباجان غفوروف مبنی بر رد ربط نام «تاجیک» با ریشه «تازیک» و ارتباط آن با کلمه فارسی «تاج» را از نگاه دستور زبان فارسی «دور از احتمال» و «غیرقابل دفاع» میشمارند[۱۵]. به نظر این دانشمندان غربی، ترکیبهایی مانند «تاجدار» و یا «تاجور» منطقی هستند و در فارسی هم وجود دارند، اما ترکیبی مانند تاج+ی به معنی «مرتبط با تاج» وجود ندارد و علاوه بر این پسوند -ک هرگز در پی ترکیبی غیرعادی مانند «تاجی» معنایی منطقی نمیدهد[۱۶]. با اینهمه، جان پری در «آنسیکلوپدی ایرانیکا» نوشته است که هرچند نظریه ربط ریشه نام «تاجیک» به واژه «تاج» قابل استدلال نیست، اما این نظریه از نگاه تقویت خودآگاهی ملی تاجیکان در حوزه زبان و فرهنگ بخصوص در دوره اتحاد شوروی نقش خود را ایفاء نموده است[۱۷].
بدون شک نام «تاجیک» امروزه پس از گذشت بیش از هزار سال از آغاز کاربرد آن، صرف نظر از دین، قومیت و زبان مادری، به همه شهروندان جمهوری تاجیکستان شامل میشود. با وجود فراز و نشیبهای تاریخ، همسایگی، وصلت، تجارت و مذهب باعث نزدیکی و آمیزش چند صد ساله همه مردم این منطقه در زمینههای قومی و فرهنگی شده است. در ماوراءالنهر آمیزش قومی، مذهبی، محلی و فرهنگی آنچنان عمیق، چند لایه و فراگیر بوده است که تعابیری مانند تاجیک و یا ترک مشخصهای اساساً زبانی، آن هم تنها یکی از مشخصات هویتی مردم این سرزمینها هستند.
زیرنویسها
[ویرایش][۱] تاریخ طبری، ترجمه ابوالقاسم پاینده، جلد نهم، چاپ اول، تهران ۱۳۵۳، ص ۴۰۹۳-۴۰۹۴
[۲] بیهقی، ابوالفضل: تاریخ بیهقی (فارسی)، جلد دوم، تهران ۱۳۷۶، ص ۸۳۷
[۳] بارتولد، واسیلی: تاجیکان (روسی)، ۱۹۲۵، ص ۹۸
[۴] فرای، ریچارد ن. عصر زرین ایران (انگلیسی)، ۱۹۷۵، ص ۲۵
[۵] گولدن، پیتر ب. (انگلیسی): مقدمهای بر تاریخ اقوام ترک، ۱۹۹۲، ص ۱۹۱
[۶] شدر ۱-۳۲
[۷] سوندرمان ۱۶۳-۱۷۱
[۸] ن. بخش «صد سال نخست اسلام» در همین تارنما، زیر بخش «تعرض بزرگ ضدعربی»
[۹] قراخواجه و یا قوچو واحهای در کناره شمالی صحرای تکله مکان است که در جاده ابریشم به چین قرار داشت و سکنه آن عبارت از چینیها، ایرانیان مانوی، سغدیها و ترکها بودند. این شهر در قرن چهاردهم در اثر جنگهای پی در پی ویران و متروک شد.
[۱۰] پری، ایرانیکا، دیده شده در ژانویه ۲۰۲۰ و همچنین سوندرمان، همانجا
[۱۱] بارتولد، آسیای مرکزی ۲۱۲
[۱۲] پری ۱۹۹۶، ۲۷۹-۳۰۵
[۱۳] سوندرمان، همانجا
[۱۴] پری، ایرانیکا، همانجا
[۱۵] در قرن نوزدهم مورخ آلمانی یوهان یوستی نظر مشابهی داده بود، اما آن هم از سوی دانشمندان معاصرتر رد شده است.
[۱۶] پری، همانجا
[۱۷] پری، همانجا