جایگاه زبان فارسی در افغانستان/آیا دری و فارسی دو زبان است؟

ویکی‎کتاب، کتابخانهٔ آزاد
' جایگاه زبان فارسی در افغانستان تاریخچه زبان فارسی در افغانستان
جایگاه زبان فارسی در افغانستان


تا تصويب قانون اساسى افغانستان در سال ۱۳۴۳ شمسى، زبان گفتارى و ديوانى (به جز زبان پشتو و ازبكى و امثال آنها ) به نام زبان فارسى ياد مى گرديد.

در كتاب هاى مكاتب دولتى نيز كتابى به نام "مضمون فارسى"در مكاتب تدريس مى گرديد و عامه ى مردم اكثرا لفظ درى را نشنيده بودند و سخن خود را فارسى مى ناميدند. براى نخستين بار در قانون اساسى افغانستان در سال ۱۳۴۳ زبان فارسى را طرد كرده به جاى آن زبان درى را يكى از دو زبان رسمى كشور به تصويب رساندند. در فصل اول، ماده سوم آمده بود، از جمله زبان هاى افغانستان، پشتو و درى زبان هاى رسمى مى باشد. از اينكه چرا افغانستانی ها از پارسى دورى گزيده و درى را جانشين آن ساختند، چيزى نمى گوييم و فقط اشاره مى كنيم كه اين تبديل و تغيير تنها انگيزه هاى سياسى و تاريخى داشته است و بس.

لازم به يادآوری است كه آنچه اغلب مردم ايران، افغانستان، تاجكستان، سمرقند، بخارا و در گذشته ها از شبه قاره ى هند تا عراق عرب و آناتولى، بدان سخن مى زدند، به دو نام پارسى و درى ياد مى گرديد اما در چند دهه ى اخير، افغانستانى ها زبان خود را درى و ايرانى ها فارسى و تاجكستانى ها تاجيكى مى نامند. با قطعيت مى توان گفت: اينكه سه كشور مذكور، نام هاى خاصى را براى زبان پارسى -درى در سه حوزه ى پارسيگوى، در انحصار خودگرفته اند، جز عصبيت تنگ و ناسيوناليستى كور دليل ديگرى ندارد.

در واقع افغانستانى ها و ايرانى ها و تاجيک ها با يک زبان و اما لهجه هاى مختلف و كمى واژه هاى متفاوت حرف مى زنند و اينگونه تفاوت ها را مى توان در افغانستان بين لهجه كابلى و هراتى و هزاره گى و در ايران ميان لهجه مشهدى و تهرانى و شيرازى و در تاجیكستان و ازبكستان در لهجه سُغدى و ختلانى، وسمرقندى و بخارايى، به وضوح مشاهده نمود ولى در واقع همه، لهجه هاى يک زبان هستند. البته نام گذارى لهجه فارسى در تاجكستان به نام تاجيكى بر مى گردد به دوران اشغال اين كشور توسط اتحاد جماهير شوروى و قبل از آن تاجيک ها هم زبان خود را پارسى مى ناميدند اما نام گذارى اين زبان به درى و فارسى (پارسى) ريشه در پيشتر از هزار سال دارد. حكيم ناصر خسرو بلخى قباديانى مى گويد:

من آنم كه در پاى خوكان نريزم
مر اين قيمتى دُرّ لفظ درى را

فرخى سيستانى شاعر در بار سلطان محمود غزنوى سروده است:

اندر عرب، دٓرِ عربى گويى او گشاد
او باز كرد پارسيان را دٓرِ درى

حافظ گفته است:

زنظم دلكش حافظ كسى شود آگاه
كه لطف طبع و سخن گفتن درى داند

حكيم فردوسى بيش از هزار سال پيش در شاهنامه گفته است:

بفرمود تا پارسى درى
نبشتند و كوتاه شد داورى

و نيز حافظ اشعار خودرا پارسى مى نامد. آنجا كه مى گويد:

شكر شكن شوند همه طوطيان هند
زين قند پارسى كه به بنگاله مى رود[۱]

مولانا گفته:

ناله‌ای کن عاشقانه، درد محرومی بگو

پارسی گو ساعتی و ساعتی رومی بگو

و نیز سنایی غزنوی:

اندر این یک فن که داری، وان طریق پارسی است

دست دست توست، کس را نیست با تو داوری[۲]

منابع[ویرایش]

  1. http://www.afghanpaper.com/nbody.php?id=75906
  2. فارسی افغانستان و چالش‌های پیش رو