راهنمای جامع فیزیک/فلسفه علم
تاثیر قوانین کپلر بر اندیشه انسان | فلسفه علم | جردانو برونو |
راهنمای جامع فیزیک |
مقدمه
[ویرایش]قبل از آنکه اندیشهٔ آدمی شکوفا قبل از آنکه اندیشهٔ آدمی شکوفا گردد و به بهرهوری رسد، باید شرایط آن فراهم گردد. در جو اختناق آلود قرون وسطی چنین شرایطی فراهم نبود. به همین دلیل تولیدات فکری تقریباً به صفر رسید. برای رشد و پیشرفتهای علمی نخست باید زمینهٔ فلسفی آن در جامعه فراهم باشد، به عبارت دیگر فلسفههای مورد قبول و حمایت جامعه بایستی پذیرای نظریههای جدید باشند تا جامعه شاهد شکوفایی اندیشه و تولیدات آن باشد. فلسفه توضیحی است برای بی نظمی طبیعی مجموعهای از تجارب یا دانستهها؛ بنابراین برای هر مجموعهای از تجارب و فلسفهای وجود دارد هرچند ممکن است بدون توجه به فلسفهٔ یک دانش، آن را آموخت و به کار برد، اما درک عمیق آن دانش بدون توجه به فلسفه اش امکانپذیر نیست. در واقع بر عهدهٔ فلسفهٔ علم است که حوزهٔ فعالیتهای یک دانش از جمله فیزیک، اهداف و اعتبار گزارههای آن را تعیین کند و روش به دست آوردن نتایج را توضیح دهد. این فلسفهٔ علم است که نشان میدهد هدف علم، پاسخ به هر سئوالی نیست. علم تنها میتواند آنچه را که متعلق به حوزه واقعیتهای فیزیکی (آزمونهای تجربی قابل سنجش) است، پاسخگو باشد. علم نمیتواند در مورد احکام ارزشی که متعلق به حوزه اخلاق و پیامدهای یک عمل است، نظری ابراز دارد.
در فیزیک هیچ فلسفهای غایت اندیشههای فلسفی نیست و هرگاه فلسفهٔ خاصی به چنین اعتباری برسد، با اندیشمندان و مردم آن خواهد شد که در قرون وسطی شد. سیاه ترین دوران زندگی انسان زمانی بود که فلسفه و فیزیک ارسطویی از حمایت دینی برخوردار و غایت فلسفهٔ علوم طبیعی قلمداد شد. در قرون وسطی گزارههای علمی، زمانی معتبر بودند که با گزارههای پذیرفته شدهٔ قبلی سازگار بودند. پس آزمون گزارههای جدید عملی بیهوده شمرده میشد و تنها سازگاری آنها با گزارههای قبلی کفایت میکرد. علاوه بر آن بانیان گزارههای ناسازگار با مجازات رو به رو میشدند. آتش زدن برونو و محاکمهٔ گالیله به همین دلیل بود؛ بنابراین نتیجهٔ آزمایشهای گالیله بیش و پیش از آنکه یک تلاش علمی باشد، یک حرکت انقلابی برای سرنگونی یک نظام فکری و حکومتی بر اندیشهٔ انسان بود. اندیشهٔ روش استقرایی بعد از ترجمهٔ آثار دانشمندان اسلامی بویژه ایرانیان به لاتین مورد توجه قرار گرفت. آزمایشهای گالیله با تدریس کارهای خواجه نصیرالدین طوسی و خیام توسط استادانی چون جان والیس در دانشگاههای اروپا همزمان بود؛ و همه اینها بعد از ترجمهٔ آثار ابن هیثم به لاتین بود.
فرانسیس بیکن
[ویرایش]فرانسیس بیکن فیلسوف انگلیسی برای اولین بار در کتاب خود با نام ارگانون جدید که نام آن برگرفته از کتاب ارسطو با نام ارغنون است، روشهای تحقیق را مورد بررسی قرار داد و جان استوارت میل نیز به دنبال او در کتاب منطق خود بحث درباره شیوههای تجربی را بسط داد. البته برخی بر این باورند که سخن از استقرا و منطق عملی را اولین بار روگر بیکن، (در قرن سیزدهم میلادی) به کار برد. اما این گالیله بود که عملاً با آزمایشهای خود روش استقرایی را بکار برد. گالیله تا جایی پیش رفت که خواست سرعت نور را اندازهگیری کند؛ و این واقعاً یک انقلاب فکری بود که برتری روش استقرایی را نسبت به روش قیاسی نشان داد اندیشه اصلی استقراگرایی بر این مبناست که علم از مشاهده آغاز میشود و مشاهدات به تعمیمها و پیش بینیها میرسد. حال اگر یک مورد پیدا شود که با گزارهٔ مورد قبول سازگار نباشد، گزارهٔ فوق باطل میشود. تفسیر استقراگرایان از این ابطال این است که استنتاجات علمی، هیچگاه به یقین منتهی نمیشوند اما آنها بر این باورند که اینگونه استنتاجات میتوانند درجه بالایی از احتمال را به بار آورند.
رایشنباخ میگوید
[ویرایش]اصل استقرا داور ارزش نظریهها در علوم است و حذف آن از علم به مثابهٔ خلع علوم از مسند قضاوت در بارهٔ صدق و کذب نظریههای علمی است. بدون این اصل، علم به کدام دلیل میان نظریههای علمی و توصیفهای شاعرانه فرق خواهد گذاشت؟ ولی دقیق تر این است که اصل مجوز استقرا، معیار سنجش احتمالات خوانده شود.
منبع
[ویرایش]کتاب فیزیک از آغاز تا امروز نوشته حسین جوادی چاپ دوم شهریور ۱۳۸۷ انتشارات اندرز