پرش به محتوا

نقش پارسی بر میراث جهانی در هند/فصل هشتم: معماری مغولی یا ایرانی

ویکی‎کتاب، کتابخانهٔ آزاد
فصل هفتم: برخی سنگ‌نوشته‌های فاخر فارسی حیدرآباد دکن فصل هشتم فصل نهم: تصاویر و مستندات
نقش پارسی بر میراث جهانی در هند


عناوین

[ویرایش]
    • فصل هشتم :
  1. . گفتار نخست :معماری مغولی/ گورکانی یا معماری ایرانی
  2. . گفتار دوم : تاثیر گذاری زبان فارسی برزبان و ادبیات هندی و اردو .
  3. . گفتار سوم: نقش سلسله بابری یا گورکانی هند در توسعه فرهنگ و تمدن فارسی و شیعی در هند
  4. . گفتار چهارم: نمونه هایی از فرمان ها – دستورات . سندها و دست نوشته های فاخر 181

متن

[ویرایش]

با توجه به فصلهای پیشین چه نامی برای این دوره تاریخی هند فراگیر تر است؟ آیا معماری موگولی درست است. موگول در زبان هندی به مفهوم بزرگ بکار رفته و به معنایی مغولی نیست ترجمه فارسی موگول به مغولی نادرست است.

همه تصاویر و سوابق تاریخی نشان می دهد که واژه موگالی اگر به معنی مغولی آنجور که در زبان فارسی ترجمه شده باشد برای این تمدن نادرست است. اگر موگالی را صرفا یک نام جدا از قوم مغولی بدانیم یک واژه خنثی خواهد بود. اما به هر حال خود تیمور و بابر و فرزندان آنها به خراسان بزرگ تعلق دارند. البته مکان تولد و رشد چنگیز خان کاملا ناشناخته است. روزگاری تمام منطقه شهرنشین آسیای میانه و شمال شرقی ایران کنونی خراسان بزرگ نام داشت.آنها خود را خراسانی دانسته اند غوریان نیز خراسانی و فارس زبان بودند

نامهایی مانند باختر و آریانا هم بر این منطقه گفته شده است. تیموریان و بابری ها از همین منطقه هستند و حتی ممکن است اصلا ربط چندانی به قوم مغولی نداشته باشند بطوریکه کسانیکه امروزه فرزندان آنها هستند و همچنین تصویرهایی که از خود بابر و اکبر شاه و جهانگیر و همایون و .. کشیده شده قیافه مغولی ندارندو قیافه ها ایرانی است.. کما اینکه بعضی اعتقاد دارند خود چنگیز خان مغول نیز از آسیای میانه است از منطقه شمال شرقی تاجیکستان و بعید بنظر می رسد وی هیچگاه در سرزمین مغولستان بوده باشد.

اما سنگ نوشته های فارسی فراوانی که تعداد آنهایی که مربوط به دوره 700 ساله فارسی زبانان می رسد به بیش از 15 هزار می رسد بسیاری از این سنگ نوشته ها آیات قرانی هستند که جمله هایی از فارسی نیز در حواشی آن وجود دارد. دکتر حکمت تنها توانسته است 80 مورد آن را گردآوری نماید که بسیاری از آنها اکنون در جای خود قرار ندارند یا تخریب شده اند و یا به موزه ها منتقل شده اند و یا دسترسی توریست و افراد عادی به آنها محدود گردیده است تعدادی از نوشته هایی که بر روی سنگ های نرم رسوبی بوده اند اکنون ناخوانا و از بین رفته اند. تصاویری که تا کنون مشاهده کرده اید گواه این مدعا است که سبک معماری قرون وسطی هند مشابهه سبک معماری ایرانی است و بناهای مشابهه آنها در سراسر ایران وجود دارد از زنجان و قزوین و فارس گرفته تا خراسان بزرگ . به هر حال در انتساب تمدن این دوره به مغولی و حتی به گورکانی اشتباه رایجی وجود دارد. هر سلسله حکومتی قدرتمند و طولانی از خود آثار هنری، معماری و فرهنگی و تمدنی برجای می گذارد در اینکه این تمدن را باید به آن سلسه حکومتی منسوب کرد و یا به قوم و زبان آن حکومت و یا مذهب آن حکومت و یا به منطقه جغرافیایی و پایتخت آن حکومت و یا فرد خاصی از آن حکومت اختلاف وجود دارد و استفاده از همه این نوع نام گذاری ها مرسوم بوده است البته در گذشته رایج ترین شیوه منسوب کردن آن به سلسه حکومتی بوده است مثلا آثار دوره صفوی و یا آثار دوره گورکانی و یا سلجوقی و یا ساسانی بیشتر مرسوم است. اما به هر حال هنرها اختراع نشده اند بلکه تکامل یافته اند. انگلیسی ها دوره بابر به بعد را به اشتباه دوره مغولی می نامند اما در ایران تقریبا همه دوره حکومت مسلمانان که قبل از بابر را هم در بر می گیرد دوره گورکانی می نامند بنا بر این هر یک از نام گذاری ها مشکلاتی دارد و جامع و فراگیر نیست. در دوره گورکانیان هند که خود از فارس زبانان ناحیه شرق خراسان بزرگ بودند و علاقه فراوانی به هنر و معماری صفوی و زبان فارسی داشتندو بسیاری از آنها فارس زبان بودنداز دوره آنها تمدن و آثار ارزشمندی بجای مانده که اگرچه به معماری مغولی معروف هستند اما در زبان فارسی به آنها بیشترآثار گورکانی هند لقب داده شده و این نویسنده بنا بر دلایل مختلف کل دور گورکانی و چند دوره قبلی حکومت مسلمانان( سلطنت و مملوک و تغلق ) همگی را دوره خراسانی می نامد. زیرا همگی اعم از ترک و فارس و پشتون به جغرافیای خراسان بزرگ تعلق داشتند. تمامی بناهای دوره گورکانی هند دارای گنبد و معمولا مصالح آنها سنگ و خاک گچ و یا گچ پخته است گنبدها همه دارای کُنگره، کُنج ، گوشواره – و طاقچه بشکل محراب و دارای اضلاع هندسی بشکل های مختلف هستند که همه این نمونه ها در معماری ایرانی مساجد نیز وجود دارد. گچ کاری و گچ بری یا مجصص(جص = عربی شده از گچ) کاری منحصر به تمدن ایرانی است در معماری هنداستفاده از گچ و گچ بری ناشناخته بوده است. آب انبار های هند نیز تقلید از آب انبارهای ایرانی است. شاه جهان معماری را متحول کرد استفاده از سنگ مرمر را بطور گسترده برای بنا و نما و تزئینات بکار برد برجسته کاری کنده کاری و گودا نمودن سنگ و پر کردن آن با سنگ برای تزئنات گل و بوته و خطوط فارسی – منبت کاری با سنگ - قوسهای کنگره ای با سنگ – طاقکها و سردرها با سنگ – گنبد دوجداره ستونهای باریک شونده و کاشی کاری بطور گسترده در دوره شاه جهان بکار رفته است . بنای آرامگاه اعتماد الدوله نمونه عالی شکوه هنر معماری با سنگ مرمر است. که تحت نظر دخترش نورجهان ملکه قدرتمند هند انجام شد. تا قبل از شاه جهان استفاده از سنگ مرمر بسیار اندک و برای تزئینات خاص بکار می رفت.

کاربرد گچ(جص) در معماری و گچ بری کاری کاملا ایرانی است حتی در کشورهای شمال آفریقا نیز گچ بری از ایران به آنجا راه یافته عرب ها گچ را بصورت جص و گیر را جیرتلفظ می کنند در کتاب نفوذ ایرانیان در معماری قرون وسطی هند اطلاعات گرانسنگی در خصوص نفوذ فن معماری ایرانی بر معماری و هنر هند بیان شده است.( )

وجود هشتی یا بهو ، ایوان ، دالان و ساباط در ورودی قلعه سرخ با یک تابلو سنگ فارسی و گچ بری های معماری ایرانی مجدد یاد آور معماری ایرانی است سبک در بسیاری از مساجد و بناهای فاخر هند دوره قرون 15 تا 20 وجود دارد. همایون تنب که معمار آن یک ایرانی بنام میرک میرزا غیاث بوده است جزو اولین بناهای چهارباغی ایرانی است و نام چارباغ را هم بر خود دارد.

  نفوذ فرهنگ و زبان فارسی در هند تا حدی عمیق و گسترده ‌بوده است که حتی انگلیسی‌ها که فرهنگ و زبان فارسی را به درستی یکی از عوامل ضد سلطه خود در هند تلقی می‌کردند، ناچار بودند اهمیت آن را بشناسند و این احساس حتی بعد از استقلال نیز ادامه یافت.

بریتانیایی ها برای آموزش فارسی به‌ مقامات خود در هند، دانشکده‌ای در کلکته احداث کردند تا این مقامات بتوانند در اداره حکومت از مدارک و اسنادی که همه آنها به ‌فارسی بود، استفاده کنند. همچنین بعضی از اینها از منشی‌های خود خواستار شدند که کتاب‌هایی را به ویژه درباره تاریخ هند به‌فارسی تألیف کنند. علاوه بر اینها در سالن پارلمان هند و در ایوانهای کاخ ریاست جمهوری هند(دوره استعمار) نقاشی ها و اشعار فارسی بسیار زیبایی ترسیم شده یک نقاشی زیبا از شکارگاه فتحعلی شاه در کاخ ریاست جمهوری نشان می دهد که روابط فرهنگی سیاسی هند و ایران در دوره قاجار و پس از گورکانیان نیز بسیار نزدیک بوده است.

اولین نخست وزیر هند پاندیت جواهرلعل نهرو در کتاب معروف خود به‌نام «کشف هند» (Discovery of India) نظر داده است: در میان ملت‌ها و نژادهای بسیار که با هندوستان تماس داشتند و در زندگانی و فرهنگ هند نفوذ کرده‌اند، قدیمی‌ترین و با دوام‌ترین آنها، ایرانیان هستند. در نتیجه روابط نزدیکی هند و ایران و تأثیر فرهنگ فارسی در این کشور، فرهنگی جدید به‌وجود آمد که آن را فرهنگ مشترک تلقی می‌کنند. انگلیسی ها به معماری دوره سالهای 1530 تا 1850 در شبه قاره هند را معماری مغولی یا موگالی Mughal architecture می گویند آنها دوره حاکمیت پادشاهان گورکانی خراسانی در هند را نیز دوره موگالی(مغولی) می نامند. در حالیکه خود جانشینان بابر خود را گورکانی و بعضا خراسانی می خواندند بعضی می گویند علت این نام گذاری این بود که بابر و جانشینانش اگرچه فارس زبان بودند اما خود را به خاندان تیمور لنگ و چنگیز خان مغول منسوب می کردند.

با بررسی ویژگی معماری گورکانیان هندکه گنبد و ایوان و مقرنس کاری و چارطاقی و گچ بری هندسی سقف  از اجزای آن است نشان از نفوذ معماری ایرانی در هند دارد این شیوه معماری در حوزه تمدن ایران بسیاری کهن است و بخصوص بناهای چارطاقی و گنبدی ویژه ایران است و در هند و در هیچ جاری دیگری ریشه ندارد. طاق کسرا  و چارطاقی های و آتشکده ها همگی دارای گنبد یا گرد و یا گنبد کشیده طولانی دارد گنبد مخروطی و استوانه ای نیز مانند گنبد دانیال نبی در ایران شکل گرفته است.
 

در دوره بعد از اسلام قدیمی ترین بناهای گنبدی مانند مقبره امیر سامانی و گنبد هارونیه طوس(تصویربالا) – گنبدهای لقمان سرخسی و گنبد مشابه درسرخس کهنه(ترکمنستان) و سنگان خراسان و گنبد سلطانیه زنجان1302-1312 میلادی (تصویر زیر) و بعد در معماری مساجد اصفهان که این نگاره همه آنها را بازدید کرده است ، همه نشانگر قدمت این معماری در ایران است. هنگام بازدید از معماری مساجد و مزارها و درگاههای هند این حس به انسان دست می دهد که در حال بازدید از یک بنای داخل ایران است انسان خود را در ایران احساس می کند تا هند.

معماری گنبد دار و چار طاقی در دوره ساسانی در ایران مرسوم بوده و بسیاری از آتشکده ها و کاخ ها دارای یک سالن اصلی بنام بهو (بازو) با گنبدطولی و یا مدور بودند بعضی از این آتشکده ها بعدا به مسجد تبدیل شد و مدلی برای مساجد در ایران و آسیای میانه شد.(آرامگاه اسماعیل سامانی234 ق تصویر بالا راست) بناهای معماری گورکانی یا موگولی همگی دارای گنبدهای مدور بیضی است که ادامه سبک معماری ساسانی ایرانی است. عده ای حتی اعتقاد دارند بناهای اروپایی که با مدل گنبد ساخته شده اند تقلید از معماری ایرانی است. منارها در ایران در ایران حدود 12 برج مدور یا منار مانند کوتوب منار هند وجود دارد. معماری منارها سبک و مشخصه و کاربردهای خاص خود را دارد. علی رغم اینکه قطب منار دهلی کپی شده از منارهای جغرافیای ایرانی است اما کمتر اشاره ای به این موضوع شده است. منار گنبد قابوس بزرگترین و قدیمی ترین منار از اینگونه بناها است. که ساخت آن به 398 ق بر می گردد. برج رادکان مشهد و رادکان گلستان که با این برج همدوره است و برج طغرل نمونه های دیگری از این سبک معماری هستند.

ساختمانهای باشکوه زیادی در زمره معماری گورکانی(خراسانی) هستند که عموما اکنون در میراث فرهنگی هند و یا یونسکو ثبت شده اند و همگی دارای سنگ نوشته پارسی و آیات قرانی و آثار ایرانی هستن از جمله آنها می توان موارد زیر را نام برد:

  1. لودی پارک

1. تاج‌محل

2. مسجد جامع دهلی

3. آرامگاه همایون

4. سیکندرا(اسکندر- مقبره اکبر شاه)

5. قلعه آگره

6. مقبره اعتماد الدوله در اگرا پدر نورجهان و پدر بزرگ ارجمند بانو تاج محل

7. لال قلعه (دهلی)

8. قلعه لاهور

9. مسجد پادشاهی ( بادشاهی)

10. مسجد بابری

11. مقبره بی‌بی کا

12. سرای نورمحل

13. فاتح پور سیکری

14. بلند دروازه در فتح پوری

15. مجموعه بناها آرامگاهها و مساجد مجتمع قطب مناردهلی و مجموعه امام بارا در لکنو

16. مجموعه آرامگاههای خواجه نظام الدین( بعلاوه قبرهای خسرو دهلوی ) و مجموعه چوست خامبا (- آتگا خان- میرزا عزیز کوکا- غالب دهلوی) در منطقه نظام الدین دهلی.


نمای بیرونی و داخلی آرامگاه تیپو سلطان. ایوان – گنبد و طاقچه همانند بناهای سنتی ایرانی در همه بناهای دوره گورکانی دیده می شود.

17. مجموعه بناها و مساجد و آرامگاههای پارک لودی دهلی.

18. مجموعه بناها و آرامگاهها و مساجد مهرولی (مهر هولی) مهر هولی یعنی خانه مهر و خرابه های تاریخی آن بخصوص مسجد جمالی کمالی و آرامگاه اعظم خان در مجموعه روبروی پارک مهرولی که از شمال به مجموعه قطب منار متصل است.


و آرامگاه گولی(قلی) خان(تصویر زیر) همچنین آرامگاههای متعددی از پادشاهان مسلمان در آنجا قرار دارد.

و چندین بنای دیگر در زمره سبک معماری گورکانی هستند.احمد لاهوری و استاد عیسی شیرازی و امانت خان شیرازی از معماران بنام دوره گورکانی هستند.

باغ خسرو شهر الله آباد در شهر الله آباد که بزرگترین اجتماع یا حج هندوها بنام کمب ملا برگزار می شود. باغ آرامگاهی باشکوه قرار دارد.

در باغ خسرو شهر الله آباد مقبره خسرو میرزا (درگذشت 1622)، پسر ارشد امپراتور جهانگیر، آرامگاه شاه بیگم، مادر خسرو (درگذشت 1604 یک شاهزاده خانم راجپوت و همسر اول جهانگیر، و آرامگاه شاهزاده سلطان نیتاربیگم 1624 درگذشت)، خواهر خسرو وجود دارد. همانند بناهای شهر لاهور است و در آنها سنگ نوشته های فارسی نیز وجود دارد.


(بر او ملایک رحمت همیشه نور نثار زهی نمونه خلد برین بمرکز خاک) در یک سنگ نوشته آمده است: بفرمان شاهنشاه جهانگیر

که زیبَد مُلکَش از مَه تا به ماهی – بنا شد این سرای اسمان قدر. گفته شده بنا سال 1587 ساخته شده)

در سنگ نوشته دیگری: به حکم حضرت شهنشاهی، خلافت پناهی ، ضل اللهی، نورالدین محمد جهانگیر پادشاه غازی به اهتمام مرید با اخلاص آقا رضا مسور این بنای عالی صورت اتمام یافت. 110 ق . گفتنی است استاد آقا رضا از معماران و هنرمندان دوره جهانگیر بوده است.

سبک معماری گنبدهای قرون میانه هند همگی مشابهه هستند قدیمی ترین این گنبدها که دارای گچ بری های زیبای آیات قرانی است مربوط به مسجد لودی پارک است. این سبک گنبد را حتی در مجموعه گنبدهای کاخ راشتراپاتی اوایل قرن بیست نیز می توان یافت.

تاج محل اگرا

[ویرایش]

ساختمان آرامگاهی که در آن زمان ۴۰ میلیون روپیه هزینه در بر داشت. و از سوی منتقدان و حتی فرزند ارشد شاه نماد اسراف کاری و بدعت و خرافه پرستی و شرک تلقی می شد امروزه بزرگترین منبع درآمد توریستی دولت هند است. و بزرگترین نماد عشق و وفاداری در جهان تلقی می شود و از عجایب هفتگانه ثبت شده در یونسکو و میراث جهانی است. اورنگ زیب پسر شاه جهان (۱۶۵۸-۱۷۰۷) بخاطر ساخت همین آرامگاه بر ضد پدر کودتا کرد و پدر را هشت سال و تا زمان مرگ زندانی کرد . اتهام پدر اسرافکاری – کارهای شرک آمیز و خلاف شریعت اسلام بود. اورنگ زیب بسیاری از نمادها و مظاهر هنری مانند مجسمه های فیل و مجسمه های اله های هندی را که شرک آمیز می دانست نابود کرد او برخلاف پدر تعصب شدید داشت و با صوفی گری ضدیت داشت اما شاه جهان فردی متعصب نبود او در مذهب هم شیعی بود و هم سنی در اطراف او هنرمندان شیعی زیادی بودند بسیاری از اطرافیان او مسلک صوفی گرایانه داشتند که با آیین سلفی سنی در تعارض بود. او در آخر عمر علاقه شدیدی به کارهای هنری نشان می داد و تصمیم گرفت برای همسری که او را بی نهایت دوست می داشت آرامگاه باشکوهی بسازد که تقلیدی از آرامگاه همایون شاه (دهلی) بود خود بنای آرامگاه همایون را معماران ایرانی ساخته بودند اما بنای آگرا با بهترین و گرانترین سنگها ساخته شد که هزینه هایی سرسام آور داشت. سنگتراشی ها و برجسته کاری های سنگی ، گل های برجسته روی سنگ مرمر، نوشته ها و گل و بوته های بریده شده با سنگ و در رنگهای مختلف زیبایی تاج محل را در زمان خود بی همتا کرد.

شاه جهان اگر چه برای بدست آوردن ارجمند بانو و با توطئه های زنانه دربار مرتکب قتل شد اما سعی کرد خطاهای خود را جبران کند. او قصد داشت یک تاج محل دومی هم تماما با سنگ سیاه برای خودش در روبروی تاج محل سفید در کنار رود یمنا (جمنا) بسازد او خود را بخاطر جفای و ظلمی که برای بدست آوردن ارجمند بانو مرتکب شده بود بنده ای روسیاه می دانست. ارجمند بانو فردی که قربانی زیبایش شد و برابر گزارش ها او هرگز علاقه ای به دنیای حکام و قدرتمداران نداشت و از سیاست بی زار بود او بیشتر به امور خیریه علاقه داشت تا به دسیسه های درباری و حکومتی. چون این دسیسه های درباری بود که شوهر اول او را قربانی کرده بود. و اگر چه او را به مقام بانوی اول هندوستان و بانوی ممتاز منطقه رساند اما او به خاطر قتل شوهرش بدست عوامل شاهزاده خرم (شاه جهان) روحی بشدت آزرده خاطر داشته است.

رابیند رانات تاگور، شاعر و اندیشمند بنگالی هند تاج محل را “قطره اشکی بر رخسار تاریخ” نامیده است. همسر یک افسر بریتانیایی در قرن نوزدهم میلادی نوشته بود: “اگر قرار است برای من هم تاج محلی دیگر بسازند، حاضرم فردا بمیرم”.ادوین آرنولد”، شاعر انگلیسی، در توصیف تاج محل می نویسد: “این ساختمان به مانند دیگر بناها، صرفا یک کار معماری نیست، بلکه روی سنگ های زنده آن اشتیاق و علاقه شدید عاشقانه یک امپراتور حک شده است.”و جهانیان تاج محل را به عنوان یکی از هفت عجایب دنیا شناخته اند.
 

داستان بنای این سازه با شکوه که در وسط آن گنبد تاج محل چون نگینی می درخشد، بر ارزش تاریخی این شاهکار هنری افزوده است. تاج محل، در واقع، باشکوه ترین هدیه یک شاه به همسر از دست رفته اش است و پایه های آن بر عشق وافر شاه جهان گورکانی به ارجمند بانوبیگم تاجِ محل استوار است.تاج محل و ممتازِ محل اصطلاحا یعنی فخر منطقه یا نگین سرسبد منطقه و ممتاز یعنی عالی ، با شکوه ، برگزیده ، زیبا و محل یعنی منطقه روی هم ممتاز محل یعنی باشکوه منطقه .

ارجمند بانو متولد شهر آگرای هند اما دختر یکی از اشراف ایرانی با نام عبدالحسن آصف خان و نوه اعتماد الدوله بود. “نور جهان”، عمه ارجمند بانو و همسر قدرتمند و بانفوذ جهانگیر شاه گورکانی (پدر شهزاده خرم شاه جهان) بود سرگذشت نور جهان خود قصه شنیدنی مفصلی دارد او در سیاست و دولتداری هم نقش بارزی داشت.

نور جان تنها ملکه ای که در دوره مسلمانان سکه ضرب کرده است

[ویرایش]

نورجهان کودکی بود که در مسیر مهاجرت پدرش از ایران به دهلی در شهر قندهار بدنیا آمد بعد از اینکه تمام وسایل آنها توسط راهزنان بغارت رفته بود سختی های زیادی را این خانواده متحمل شدند و مادرش برای رهایی از رنج سفر او را در آب انباری رها کرد تا بمیرد. کاروان مسافرانی یزدی که کمی بعد آن مسیر را می پیمودند کودک را زنده یافته با خود همراه آورند و در نهایت سرانجام او در دهلی به خانواده خود ملحق شد.و سرنوشتی او بگونه ای رقم خورد که قدرتمند ترین زن تاریخ مسلمانان هند شد.

شاهزاده خرم پسر جهانگیر شاه که در آتش عشق ارجمند بانو می سوخت، بنا به ضوابط سلطنتی با دو زن دیگر ازدواج کرد که اولی نیز از بستگان دربار صفوی ایران بود. اما خرم پس از پنج سال انتظار به وصلت ارجمند بانوتاجِ مَحل رسید. شاه جهان وارجمند بانو بیگم ممتازِمَحل در سال ۱۶۱۲ ازدواج کردند و ۱۸ سال با یکدیگر زندگی کردند. سال ١۶٢٨ شاهزاده خرم بر تخت طاووس هند نشست و به “شاه جهان” ملقب شد. ارجمندبانوبیگم ممتازِ محل نمى خواست به مانند نورجهان عمه قدرتمندش در امور اداری و سیاسی دستی داشته باشد. در عوض فهرست نام های زنان بیوه و کودکان یتیم را ترتیب می داد و از شوهرش می خواست که به نیازهای آنها رسیدگی کند و برای خانواده های بینوا نفقه تعیین می کرد. او نیز مانند شاه جهان به هنر و معماری علاقه داشت و در ساماندهی یک باغ پارسی در کرانه رود یامونا در شهر آگرا، جایی که سرانجام محل آخرت او و تاجِ محل شد، نقش داشت.

ممتازِ محل همسر دوم شاه‌جهان بود. در ۱۷ جون ۱۶۳۱ میلادی در یکی از حمله‌های جنگی، شاه‌جهان ممتاز محل را که بسیار دوست می‌داشت همراه برده بود او چهاردهمین فرزند خود که نامش را «گوهره‌بیگم» گذاشتند بدنیا آورد. اما ممتازِمحل در اثر زایمان در 39 سالگی درگذشت. تنها ۷ فرزند او زنده ماندند. در واقع این اراده و علاقه مندی شاه جهان به همسرش بود که تصمیم گرفت چنان آرامگاهی با شکوه بسازد.

سوُگ واری و پُرسِه داری

[ویرایش]

به نوشته تاریخ نگاران، شاه جهان در پی درگذشت محبوب ترین همراه زندگی اش خلعت شاهانه اش را به عبای سفید عوض کرد و یک سال سوگوار و پرسه دار بود. شاهی که قبلا برای توسعه دامنه سلطنتش خون فراوانی ریخته بود، گوشه نشین شد و برای مدتی دخترش جهان آرا به امور دولتداری پرداخت. خود شاه جهان هم که سال ها بعد، به دست پسرمتعصبش اورنگ زیب زندانی شد و مدتی در زندان لعل قلعه اگرا به سر برد، پس از مرگ در کنار ممتاز محل زیر گنبد تاج محل به خاک سپرده شد

ساختمان تاج محل

[ویرایش]

در وسط باغ بزرگ مستطیل شکلی در ارتفاع ۳متر بنای آرامگاه تماما با سنگ مرمر سفید برپا شده است. داخل آرامگاه دو سنگ قبر مرمر بسیار هنرمندانه حکاکی و تزئین و بخط فارسی آراسته شده اند. و گنبد اصلی بر روی آن قرار گرفته است که قطر آن ۱۷ م. وارتفاع آن ۲۲٫۵ م. زیر گنبد گور ارجمند بانو و همسرش شاخ جهان قرار گرفته که سنگهای مرمر یک پارچه و حکاکی شده با گلهای برجسته و گلها و خط های بریده شد و پر شده با سنگهای رنگی زیبایی بی نظیری به بنا داده است . وسعت باغ و آرامگاه تاج محل ۱۷ هکتار است. در دو طرف آرامگاه محل اسکان میهمانان و همچنین مسجد و نماز خانه وجود دارد.

نقش ایرانیان در بنای تاج محل

[ویرایش]

باغ های ایرانی معمولا مستطیل شکل و چهار ظلعی بوده و بنای ارگ و اقامتگاه در وسط باغ بنا می شده است و جوی آب در طول باغ جریان داشته در باغ آگرا بنا در انتهای باغ قرار دارد اما کاوشهای اخیر نشان داده که قرار بوده است ادامه باغ رود یمنا راقطع کند و در آن سو نیز باغی و آرامگاه هی با مرمر سیاه احداث شود و رودیمنا در مرکز باغ باشد.. در نوشته های تاریخ نگاران دربار گورکانی نام سی و هفت معمار آمده است که در طرح ریزی و ساختمان بناهای سلطنتی آن دوران سهم داشته اند بویژه که این بنا تقلیدی است از بنای همایون شاه در دهلی که معماران ایرانی آن را ساخته اند.

از معماران تاج محل که از آنها نام باقی مانده است می توان از عبدالحق شیرازی ، “اسماعیل افندی” یا “عیسی خان” شیرازی، مکرمت خان و عبد الکریم مامور خان از شیراز و استاد احمد لاهوری، مهندس و اخترشناس ایرانی تبار متولد لاهور. بنا به یک دستنویس بازمانده از سده ١٧ میلادی، سرمعمار تاج محل و لعل قلعه (قلعه سرخ) دهلی همین استاد احمد لاهوری بوده و خطاطی ها را نیز ایرانی از جمله استاد عیسی شیرازی انجام داده است. استاد عیسی شیرازی را بعضی اهل شیراز و عده‌ای وی را بدلیل لقبش که افندی بوده اهل استانبول دانسته‌اند. در یک نسخه خطی به «استاد عیسی شیرازی نقشه نویس» و «امانت خان شیرازی طغرانویس» اشاره شده‌است. عبدالحق شیرازی که سال ۱۶۰۹ از شیراز به هند مهاجرت کرد و به خاطر استعداد فوق العاده‌اش در هنر خوش نویسی از سوی شاه جهان به «امانت خان» ملقب شد. به احتمال قریب به یقین، تمام خطاطی‌های روی در و دیوارهای تاج محل به امانت خان واگذار شده بود، چون تنها نام اوست که به شکل «امانت خان الشیرازی» زیر یکی از خطاطی‌ها در ایوان جنوبی تاج محل حک شده‌است. امضای او حاکی از مقام بلند امانت خان در دربار گورکانیان نیز هست. در بنای تاج محل آنچه کاملاً مسلم است این است که خط ثلث سنگ نوشته‌های تاج محل که به رنگ مشکی بر زمینه مرمر سفید نشسته اثر امانت خان شیرازی است.

شهرت تاج محل باعث ورود سالانه میلیونها توریست به این مکان می شود بسیاری از آنها زنان و مردان جوانی هستند که برای ماه عسل به اینجا می آیند و می خواهند پیوند وفاداری و عشق جاودانه داشته باشند. تاریخ نگاران آن دوران، از این بنای یادبود با نام «روضه ممتاز محل» یاد کرده‌اند ممتاز محل یعنی برجسته ترین فرد محل(مکان، ناحیه،) «تاج محل» یعنی گل سرسبد منطقه لقب دیگر «ممتاز محل» است. تاج محل نام متاخر تر این بنا است. «پیتر ماندی»، جهانگرد اروپایی سده ۱۷ میلادی نیز در نوشته‌هایش از «تاجِ محل، ملکه دربار گورکانی» نام می‌برد.

تاج‌محل آرامگاهی است با ۵۸ متر بلندی، ۵۶ متر پهنا که در نزدیکی اگرا در ایالت اوتار پرادش هندوستان بر روی یک تخته عظیم ۱۰۰ متر × ۱۰۰ متر مرمرین ساخته شده‌است. گفته شده که سنگهای مهم این بنا از ایران و افغانستان و چین آورده شده است این بنای بزرگ، در یک باغ پهناور ۱۸ هکتاری قرار دارد، که در مرکز این باغ یک نهر آب طولانی وجود دارد که به شیوه باغ‌های ایرانی ساخته شده‌است.

قرار بود که بر خلاف نمای تاج محل که از مرمر سفید است، آرامگاه شاه جهان از مرمر سیاه باشد. چند پارچه سنگ سیاه نیز به داخل قلعه آورده شده است. اما کودتای اورنگ زیب و مخالفتش با این معماری عظیم باعث شد که آرامگاه دوم هرگز برپا نشود و شاه پس از ۸ سال زندانی در کنار همسرش آرام گیرد. تاج محل از سال ۱۹۸۳ جزو میراث جهانی یونسکو درآمده و در نظر سنجی بزرگ جهانی در سال ۲۰۰۷ میلادی که در ۸ ژوئیه همان سال نتیجه آن اعلام گردید این بنا در شمار یکی از عجایب هفتگانه جهان در دوران حاضر شناخته شد.

در دو طرف بنای اصلی دو بنای کوچکتر و قرینه به‌چشم می‌خورد که در سمت غرب یک مسجد سه‌گنبدی وجود دارد که از ماسه‌سنگ (قهوه‌ای مایل به قرمز) ساخته شده و در شرق بنایی است که زمانی به مثابه مهمان‌سرا به کار می‌رفته‌است.

گیوین هامبلی، نویسنده کتاب «شهرهای هندوستان گورکانی»، می‌نویسد که ریشه‌های ایرانی تاج محل، نخستین و پایدارترین برداشتی خواهد بود که یک دانش پژوه رشته معماری اسلامی با دیدن این بنای یادبود حاصل می‌کند. به نظر او، تاج محل یک نمونه از معماری صفوی است و در واقع، نمایانگر حد اعلای نبوغ ایرانی در هنر معماری در خاک هند است.

هامبلی با استناد به سخنان هرمان گوتز، کارشناس تاریخ هنر، می‌افزاید: «تاج محل از بهترین نمونه‌های معماری است که با ذوق و سلیقه صفوی انجام شده‌است… در تاج محل موارد معدود انحراف از ارتدکسی هنری صفوی را می‌توان مشاهده کرد که شامل»چتری‌های راجپوتِ«پیرامون گنبد و تفاوت‌هایی در تناسب میان گنبد و پایه آن می‌شود. گلدسته‌ها هم که احتمالاً با الهام از آرامگاه»محمود خلجی«در»ماندو«ساخته شده‌اند، اندکی متفاوت‌اند. از غرایب روزگار است که که یکی از»عجایب جهان«که کمترین ارتباط را با هنر گورکانی (مغولی) دارد، به نمونه کلاسیک و نماد تمدن مغولی تبدیل شده‌است.» بنای تاج محل برروی دو صفه روی هم قرار گرفته است. صفه اول ۳۷۴ *۱۴۱ و صفه دوم ۱۲۰ *۱۲۰ ذراع است. ساختمان مزار با طرح هشت بهشت طراحی و ساخته شده است. هشت بهشت یا هشت جنه نام نوعی طرح معماری است که بر اساس آن به طور معمول در وسط نقشه بنا یک فضای مرکزی غالبا گنبدی شکل وجود دارد که از مرکز آن چهار محور تقارن عبور می‌کند.

در دو طرف آرامگاه در فاصله ۲۰۰ متر از آرامگاه تاج محل در دو طرف شرقی و غربی ، دو ساختمان کاملا همانند برای مسجد و مدرسه ساخته شده است.  

که ساختمان غرب مسجد است و در شرقی مزار بنایی مشابه مسجد ساخته شده اما مهمانخانه مجموعه بوده است .

در بالای عمارت تاج محل، گنبد امرودی (گلابی) شکل قرار دارد که دو پوسته است. ارتفاع گنبد اصلی از روی صفه بیش از ۵۰ متر است. در چهار طرف گنبد اصلی، چهار عدد طاقی با گنبد کوچک قرار دارد. وجود چهار گنبد کوچک در چهار سوی گنبد اصلی، در آرامگاه امیر اسماعیل سامانی در بخارا وجود دارد. بنا بر این، خصوصیت مزبور را می‌توان از ویژگی های معماری خراسانی /ایرانی دانست.

درب ورودی  مجموعه تاج محل  دارای ۱۱ گنبد است که گفته می شود نمادی از قبر ۱۱ امام شیعی است. دروازه با شکوه ورودی باغ و مزار با نام جلوخان، در وسط جبهه متصل به باغ قرار گرفته است و طرحی تقریبا مانند هشت بهشت اما به شکلی ساده دارد. جلوخان نوعی فضای شهری به حساب می‌آید که غالبا به عنوان فضایی رابط میان یک فضای معماری و یک فضای شهری مانند بازار، معبر یا میدان مورد استفاده قرار می‌گرفته است…
آرامگاه تاج محل امروزه در جهان سمبل عشق شناخته می‌شود. در داخل آرامگاه یا درگاه تاج محل (از عجایب هفتگانه جدید جهان در یونسکو) قبر شاه جهان و ارجمندبانو بیگم  ممتاز محل وجود دارد که با سنگ مرمر یکپارچه تزئین شده‌است کنار سنگ مرمر قبر سمت راست به خط نستعلیق  فارسی رایج دوره صفویه  نوشته زیر سنگتراشی و سپس با سنگ رنگی تزئین شده است:
سنگ قبرارجمندبانو

مرقد منور ارجمند بانو بیگم مخاطب بممتاز محل متوفی سنه..۱۰۴۰ ق

در لبه پایین سنگ مرمر یکپارچه گور شاه جهان نوشته شده:

مرقد مطهر اعلی حضرت فردوس آشیانی صاحبقران ثانی شاه جهان طاب ثراه سنه ۱۰۷۶ ق) سنگ قبر پدر وی نیز دقیقا مشابهه قبر شاه جهان است که البته در لاهور قرار دارد علاوه بر بیرون و داخل بنای اصلی تاج محل، در بناهای پیرامونی، طاق ورودی ها و مساجد ذکر شده انبوه آیات قرآن و نوشته‌های فارسی که در نهایت زیبائی و دقت حجاری شده است، دیدگان هر بیننده‌ای را مسحور می‌کند و به عنوان نمونه در چهار طرف بنای اصلی آیات قرآن با سنگ تراشی زیبایی تزئین شده است.

از سنگ نوشته های فارسی به خط نستعلیق درهند می توان به ایوان نوشته های دیوان خاص قلعه لعل اگرا شاه جهان، قصر اکبر شاه اگرا اشعار نوشته شده بر ایوانها و دیوارها و سنگ قبر (سنگ نوشته ای با نام پنج تن آل عبا ) و دیوار نویسی های متعدد با شعر فارسی، سنگ نوشته های فارسی درگاه جهانگیر، نوشته های قبر تاج محل ارجمند بانو بیگم (۱۵ آوریل ۱۵۹۳ – ۱۷ ژوئن ۱۶۳۱) همسر ایرانی شاه جهان پادشاهان فارس زبان سلسله گورگانی که در دیوان خاص قصر آگرا بر پنج کنگره و ایوان اشعار فارسی با آب طلا نوشته شده است و یک سنگ سیاه حجاری شده یک پارچه سه متر در دو متر که گویا شاه بعد از مرگ ارجمندبانو شاه بر آن می نشسته و عزاداری می کرده اشاره کرد. ساختمان تاج محل در سال ۱۶۳۲م. و۱۶۵۳م. ساخته شده است. یونسکو “تاج محل” را در سال ۱۹۸۳م در زمره آثار میراث فرهنگی جهانی به ثبت رساند. ظرافت سنگتراشی های بنا آن را یکی از عجایب معماری جهان قرار داده است.

 در این مجموعه، حرکت شخص از دنیوی‌ترین نماد (بازار) آغاز می‌شود و به اخروی ترین نماد مجموعه (مزار) منتهی می‌شود. در این بین، میدان جلوخان فضایی رابط و برزخ گونه بین بازار و مزار (دنیا و آخرت) است. حضور مزار در باغ را نیز می‌توان اشتیاق انسان به  بهشت و جاودانگی توصیف کرد.
در دوره گورکانیان هند که آنان را می‌توان در برخی زمینه ها وارث تیموریان دانست، به ساختن مزار برای بزرگان به صورت بارزی توجه شد. 

تاج محل دارای پیشینه های چندی ازآرامگاه همایون بوده است. وی که دومین امپراتور گورکانی هند بود به ایران تبعید شد. او با کمک شاه صفوی به هند بازگشت و قدرت را بدست گرفت او در بازگشت به هند، گروهی از هنرمندان ایرانی را با خود به همراه برد. که بنای اولیه چار باغ یا باغ همایون را در دهلی ساختند همایون خیلی سریع درگذشت اما بدستور همسرش حجیه بیگم و توسط میرک غیاث میرزا Mirak Mirza Ghiyath در سال ( ۱۵۶۹-۷۰ با یک و نیم میلیون روپیه در وسط باغ آرامگاه عظیم سنگی همایون را ساختند که گنبد آن ۴۲ تا ۴۳ متر ارتفاع دارد و یکصد قبر در مجموعه باغ و از جمله قبر باربر واقع شده است این بنا نیز در فهرست یونسکو قرار داشته و از مکانهای توریستی دهلی است این بنا الگویی شد برای تاج محل بنا بر این شگفت‌انگیز نیست که تاج محل از الگوهای ایرانی و میراث معماری هندو بهره گرفته باشد.

آرامگاه اعتماد الدوله پدر بزرگ ارجمند بانو نیز نمادهایی از معماری ایرانی دارد. اعتماد الدوله و پسرش آصف خان ایرانی مقامات بارزی در دربار داشتند آصف رئیس تشریفات دربار شاه هندوستان “جهانگیر” بود او برادر نور جهان همسر شاه نیز بود. زیبایی ارجمند بانو بیگم برای او در دربار درد سر ساز شد. عمه می خواست که ارجمند بانو را به پسرش پرویز بدهد و امیر خرم را از عشق ارجمند بانو دور کند به همین دلیل خرم را به جنگ در دکن فرستاد تا شاید کشته شود. نور جهان خود قصه بسیار درناکی دارد او نوزادی است در مسیر مهاجرت خانواده از ایران به هند در قندهار بدنیا آمده است بعد از گرفتار شدن در دام دزدان و راهزنان، مادرش در بین راه بدلیل فقر و گرسنگی نمی خواسته است فرزندش در و مصایب سفر آنها را تحمل کند او را در کنار چاه آب رها می کند تا بمیرد ولی سرنوشت بگونه ای دیگر رقم خورد او به همراه پدرش در دربار شاه جا و منزلتی یافت و به همسری جهانگیر شاه پدر شاه جهان در آمد. نور جهان و همسرش جهانگیر در لاهور دفن شده اند. و بر روی سنگ مزارآنها نوشته شده است:

برمزارما غریبان نِی چراغی نِی گُلی نی پر پروانه سوزد نی سراید بُلبلی. مقبره اعتماد الدوله در شهر اگرا I'timād-ud-Daulah آرامگاه اعتماد الدوله در شهر اگرا در 5 کیلومتری تاج محل است.

این ساختمان با شکوه در سال  1622 تا 1628 ساخته شده است. و اولین کار در نوع خود از نظر ظرافت سنگ بری و هنرهای تزئینی با سنگ مرمر است. ظرافت کاری های سنگ بری این سازه شاید در کل جهان منحصر به فرد باشد  بنا دارای یک لبه  سنگی برای جلوگیری از  ریزش بارانهای موسومی به دیواره  ها است که از ابتکارات معماری گورکانی هند است. نورجهان ملکه هند شخصا بر کارهای هنری این بنا نظارت کرده است.

ساختمان از داخل دارای گنبد ها و قوس ها و طاقهای و گچ بری به سبک معماری ایرانی است. آرامگاه تاج محل از هنرهای های این سازه و از 4 مناره این بنا الگو گرفته است.


بنا تماما پوشیده از سنگهای مرمر سفید است و دور تا دور آرامگاه با خط ثلث آیات قرانی نوشته شده است.

این مقبره با نظارت نور جهان همسر قدرتمند جهانگیر برای پدرش میرزا غیاث بیگ ملقب به اعتماد الدوله ساخته شده است . وی یک شاهزاده ایرانی است که بدلیل اختلافات خانوادگی و یا مسائل دیگر با حالت زار از ایران به هند مهاجرت کرده است وی همچنین پدر آصف خان وزیر و سردار مهم دوره جهانگیر است که دخترش ارجمندبانو تاج محل ملکه مشهور هند شد. مادر نور جهان نیز در کنار شوهرش دفن شده است.


بنای مقبره  23 متر در 50 متر است مناره های آن 30 متر ارتفاع دارد. باغ این بنا نیز بر اساس مقبره همایون تمب ساخته شده است و خود الگویی بوده است برای ساخت تاج محل .
     

گور میرزا غیاث بیگ ملقب به اعتماد الدوله و همسرش (پدر بزرگ و مادربزرگ ارجمند بانو بیگم تاج محل ) در بیشتر سنگ گورها آیه الکرسی به همین سبک نوشته شده است.


قلعه سرخ آگرا

[ویرایش]

در آگرا و در مقابل تاج محل قلعه سرخ آگرا قرار دارد که بدستور اکبر شاه(۱۵۵۶-۱۶۰۵) در سال ۱۵۶۵ از سنگهای رسی قرمز ساخته شده است اما شاه جهان (۱۶۳۰-۵۵)قلعه اگرا را توسعه داد و دیوان خاص را در سال ۱۶۳۷ و دیوان عام را در سال ۱۶۲۸ که با سنگهای مرمر سفید بنا شده و همچنین مسجد باشکوه موتی یا مروارید را بر آن افزود.

 این قلعه حدود3 کیلومتر وسعت دارد. در دیوان خاص تمامی اتاقها با اشعار زیبای فارسی سنگتراشی شده است اشعار در داخل سنگ کنده شده و سپس با سنگ رنگی پر و تزئین شده است  تمامی گل و بوته ها ی رنگی از سنگ ساخته شده و نه از جوهر. این قلعه نیز از عجایب و شگفتی ها است تخت سنگی یکپارچه عظیم سیاهی که با اشعار فارسی سنگ تراشی شده و نشیمنگاه شاه جهان بوده است شاه بر روی آن می نشسته و بر آرامگاه تاج محل نظاره و اشک می ریخته است.

قلعه سرخ اگرا در فاصله بیشتر از یک کیلومتر از گنبد تاج محل است که مساحتی بالغ بر ۱۵هکتار را دربر می‌گیرد و مدت زیادی محل حکومت اکبرشاه، جهانگیر و شاه جهان بوده‌است سنگ نوشته‌های فارسی زیادی دیده می‌شود و در ایوان شاهی یا بارگاه خاص بر روی یکی از دیوارهای شعر بلندی نقش بسته است که متضمن تاریخ بنانیز می‌باشد.

اشکال هندسی به سبک کاخ عالی قاپو اصفهان است

نوشته های فارسی بر معماری فاخر هندوستان : در طبقه دوم قلعه اگرا تخت سنگی یک پارچه از سنگ مرمر سیاه بطول تقریباً سه متر و به عرض دو متر است که در چهار طرف آن اشعاری به خط نستعلیق بسیار ظریف نقش بسته است که به بندهائی از آنها اشاره می‌شود و این تخت برای جهانگیر که ابتدا سلطان سلیم خوانده می شده ساخته شده است. و شاه جهان بر روی آن می نشسته و رو بسوی تاج محل عزاداری می کرده است.

بر تخت سنگ سیاه یک تکه حدود سه متر در دو متر در دوره استعمار بر اثر گلوله توپ از وسط به دو نصف شده است  شاه جهان از آن در طبقه سوم قلعه بر تاج محل نظاره  و سوگواری میکرده است چنین نوشته شده:
 
 باشد این تختگاه فرخنده تکیه گاه خدایگان کریم پادشاهی که تیغ او سازد چون دو پیکر سر عدو  به دو نیم.

آرامگاه اکبر شاه در اگرا

[ویرایش]

آرامگاه اکبر شاه در اگرا نیز نمادی از معماری گورکانیان است. بهترین و فاخر ترین سنگ نوشته های فارسی در تمام هند متعلق به آرامگاه اکبر شاه است. مجموعه سنگ تراش های برجسته و خط شکسته تقریبا بی نظیر است بعضی از آنها را دکتر حکمت نخوانده است و بدلیل خط پیچیده شکسته در حال حاضر افراد نادری می توانند این نوع خط فارسی را بخوانندساختمان دروازه ورودی تاج محل که با سنگ قرمز بنا شده است کپی برداری از دروازه ورودی اکبر شاه است

دیوارهای دروازه های ورودی و سنگ قبرها و ایوانها با اشعار فارسی مزین شده و در یکی از سنگ مرمرها نام پنج تن تراشیده شده است.

هنر سنگ نوشته های این بنا برجسته بودن خطوط در روی سنگهای مرمر بسیار اعلا است.

تصویر مجموعه قلعه فتح پور سیکری Fatehpur Sikri

قلعه فتح پورسیکری و همچنین آرامگاه اکبر شاه بطور کامل مورد مطالعه دکتر حکمت قرار نگرفته در حالیکه این بنا بیشترین سنگ نوشته های فارسی در کل هندوستان را دارا است در نگاه اول سنگ نوشته ها که بسبک کتیبه های قرانی هستند و بسیار هنرمندانه بر سنگ بصورت برجسته کنده شده اند آیات قرانی می نماید ولی با کمی دقت درمی یابیم که همگی اشعار فارسی به خط شکسته است. مجموعه قلعه ها و قصرها و مسجد جامع فتح پور سیکری جزو میراث ملی هند و میراث جهانی یونسکو و علی رغم جاده بسیار بد و باریک و خطرناکی که دارد مورد بازدید توریستها است. از اگرا تا این مجموعه 35 کیلومتر است ولی بدلیل ازدحام حرکت از قلعه اگرا تا فتح پور با ماشین بیشتر از سه ساعت زمان می برد. همانطور که در تصویر می بینید در کاخ اکبر شاه در سیکری تمامی دیوارها و ستون های اصلی با نقاشی اشعار فارسی بر آنها زیبا سازی شده که اکنون تقریبا غیر قابل خواندن است و به مرور بر اثر ریزش آب از سقفها پاک شده است. تصویر ورودی درگاه سلیم چشتی بابر در روستای سکری ودر جنگ علیه رانا سانگا میوار پیروز شد بنا بر این آنرا فاتح پور(فتح پور) نامیدند. Dargah . Sheikh Salim Chishti - پنج محل (5 بالکون) در فتح پورتصویر بالا

فتح پور(پیروزی شهر) سیکری در 37 کیلومتری اگرا قرار دارد. فتح پور پایتخت اولیه اکبر شاه بود. بدستور اکبر شاه مقبره ای برای درویش صوفی شیخ سلیم چشتی Sheikh Salim Chishti ساختند.و نام اولین پسرش را نیز سلیم گذاشت.که همان جهانگیر پدر شاه جهان معروف است. بدستور اکبر همچنین برای بزرگداشت پیروزی اش در گجرات، ساختمان باشکوه بلند دروازه Buland Darwaza به ارتفاع 40 متر با سنگهای قرمز رسی ساخته شد. البته برای تزئینات از سنگ مرمر هم استفاده شده است. بلند دروازه در واقع درب ورودی مسجد جامع فتح پور سیکری است. که در کنار آن مزار شیخ سلیم و دهها مقبره یا گور اقطلب و مریدان بزرگ وی و اقوام اکبر شاه قرار دارد. قلعه ی فتح پورسیکری که مدّت هیجده سال در آغاز سلطنت، پایتخت «جلال الدّین محمّد اکبر» پادشاه بوده، در اتاق کوچک فوقانی که نشیمنگاه خود آن پادشاه است، بالای هر یک از آن درها، به آب طلا این ابیات چهارگانه نوشته شده است: قصر شاهیست بهر باب به از خلد برین . سخنی نیست در این باب که خلدیست برین غرفه شاه نشین خوش و مطبوع و بلند.کرده در قطعه او جنت اعلی تضمین چون ملک هرکه کند سجده خاک در تو. شود از خاصیت خاک درت زهره جبین فرش ایوان ترا آینه سازد رضوان . خاک درگاه ترا سرمه کند حور العین پادشاهی دروازه ( بدشاهی دروازه) نیز از بناهای باشکوه اینجا است. بنای یاد بود ابو فتح جلال الدین محمد اکبر بلندگیر buland jeet نیز بنای دیگر مجموعه است. The Jodha Bai Palace جودها بایی کاخ ملکه اکبر شاه است بنام خانم مریم زمانی که روبروی بلند دروازه قرار دارد. کاخ تابستانی و زمستانی اکبر به همراه یک معبد هندویی در این مجموعه قرار دارد بنظر می رسد معبد قبل از فتح سیکری وجود داشته و در زمان اکبر شاه در این مکان مجموعه کاخ ها و مسجد جامع را نیز اضافه کرده اند بعضی می گویند معبد هندویی نیز در دوره اکبر شاه ساخته شده تا هندو و مسلمان در کنار هم زندگی مسالمت آمیز داشته باشند. سال اتمام این بنای رفیع که ازو ملک نظام آمد. بر دو طرف دیوار دروازه اصلی(بلند دروازه) سنگ نوشته فارسی وجود دارد که نوشته دیوار سمت چپ آن تخریب شده اما روبروی آن بر دیوار سمت نوشته است: تصویر بالا:

حضرت شاهنشاه فلک بارگاه ضل الله  جلال الدین محمد اکبر پادشاه فتح ملک دکن و داندیش که سابقا مسمی بخاندیس بود  نمود. سپاه الهی موافق سنه  1010  به فتح پور رسیده عزیمت اگرا فرمودند. تا نام زمین و آسمانست  تا نقش وجود در جهان است نامش به سپهر همنشین باد.
 ذاتش بجهان  ابد قرین باد.. قال عیسی ع الدنیا قنطره ... تامل ان یعیش ابدا  و قیل الدنیا ساعه فاجعله طاعه بقیه العمر لا قیمته . ..

عیسی بن مریم می گوید جهان پل است از آن عبور کن اما بنایی بر روی آن نساز بجای یک روز دنیا ، آرزوی جاودانه کن ( ترجمه انگلیسی آن بر روی تابلو : "Isa (Jesus), son of Mary said: 'The world is a Bridge, pass over it, but build no houses upon it. He who hopes for a day, may hope for eternity; but the World endures but an hour. Spend it in prayer for the rest is unseen.'" کتبیه روبروی در دیوار شرقی تقریبا ناخوانا شده ولی جمله های فارسی زیر خوانده می شود: نامی چه شد ارتو تختگاهی کردی و از قصر زراندود پناهی کردی تو بی جان... کاتبه محمد معصوم نامی بن سید صفاهی الترمذی اصل و البکری مسکناٌ و المنتسب اباٌ الی سید شه قلندر....

بلند دروازه فتح پورسیکری

این بنا و مجموعه قصرها در مدت هیجده سال آغازین سلطنت اکبرشاه در 35 فرسنگی آگرا بنا و در ابتدای پایتخت وی محسوب می‌شده است این بنای باشکوه دارای کتیبه های قرانی و فارسی متعددی است بنا از سنگهای قرمز رسی تشکیل شده است. و در بالای اطاق‌های قصر به آب طلا ابیات چهارگانه‌ای نوشته شده است که بیتی از آن چنین است:

 چون ملک هر که کند سجده خاک در تو – شود از خاصیت خاک درت زهره جبین 
فرش ایوان ترا آینه سازد رضوان – خاک درگاه ترا سرمه کند حورالعین...

قلعه سرخ دهلی (لال کِلِه) در سال 1638 شاه جهان پایتخت گورکانی را از اگرا به دهلی منتقل کرد و برای استقرار دربار دستور داد /قلعه سرخ را بنا نمودند. قلعه سال 1648 تکمیل شد نام آنرا کِلِه مُبارک 'Qila-i-Mubarak نامیدند و امروزه بنام لال(سرخ) قلعه شناخته می شود. استاد احمد و استاد حمید تنها دو نامی است که به عنوان معماران قلعه ثبت شده است.

سنگ مرمر نوشته شده با خط برجسته فارسی که با چکش تخریب شده است واکنون در دروازه ورودی لال قله (رِد فورت) دهلی قرار دارد.

قلعه سرخ دو دروازه دارد دروازه دهلی و دروازه لاهور فضای قلعه دو کیلومتر است

این بنا از سال 1648 تا آخرین امپراتور گورکانی بنام بهادور شاه مظفر اقامتگاه درباری بود بهادور شاه در اثر قیام توسط استعمار انگلیس در سال 1857 از قدرت برکنار شد. این بنا در سال 2007 ثبت میراث جهانی شد. اما متاسفانه بسیاری از سنگ نوشته های فارسی آن در سالهای پس از استقلال هند از بین رفته است که تصویر بالا یک نمونه از تخریب عمدی سنگ نوشته های پارسی در هند است. سنگ نوشته های دیگری از جا کنده شد و غارت شده و تعدادی نیز به موزه ها منتقل شده است. قلعه در کنار رود یمنا/ جمنا شاخته شده و مساحت آن 250 هکتار است. نادر شاه و بعدها احمد شاه ابدالی در سال 1761 به این قلعه حمله کرد و سلسله مغولی هند رو به زوال گذاشت.تا اینکه 1803 عملا انگلیس اختیار امور را در دست گرفت.

(Red fort) یا لال قلعه (لال کله) همان مکانی است که نادر شاه آنرا در سال ۱۷۳۹ تصرف کرد و کوه نور و گنجینه های مهمی را به همراه خود به ایران آورد و مقدمات فروپاشی امپراتوری مسلمانان گورکانی را فراهم کرد. قلعه دهلی که مجموعۀ قصرهای شاهان گورکانی از شاه جهان به بعد در مساحتی حدود بیست هکتار است دیوان خاص آن از سنگ مرر سفید و ظریف ساخته شده که اطراف آن مملو از پرچین سازی و منبت کاری‌های فاخر است که دارای دو محراب شمالی و جنوبی است. در این دو محراب بر روی سنگ مرمر سفید به خط نستعلیق و با آب طلا بطور زیبایی نوشته شده :

سُبحان الله این چه منزلهاست – رنگین و نشیمنهاست – دلنشین قطعۀ بهشت برین چون گویم که قدسیان همت بلند به تماشایش آرزومند… و در سنگ نوشته محراب شمالی به ادامه چنین نقش بسته است: بمصاحفه آسمانیان مائل، یالآلی متلائی است بانعام زمینیان نازل و حوض که همه از آب زندگانی پر بصفار شک نور و چشمه خور… ونیز این ابیات با آب طلا بر دیوار نقش بسته است: شهنشاه آفاق شاه جهان باقبال ثانی صاحبقران در ایوان شاهی بصد احتشام چو خورشید برچرخ بادا مدام این دو بیت به خط نسخ بر پیشانی بنای قلعه لعل دهلی نوشته شده:

طاقی که از رواق نهم چرخ برتر است/ روشن ز سایه اش رخ تابنده اختر است این طاق، زیب نُه(۹) فلک و هفت کشور است / از روضه ی منوره ی شاه اکبر است. عجین شدن معماری ایرانی و اسلامی درقلعه سرخ که در فهرست آثارجهانی یونسکو ثبت شده همان بس که درساختمان نهر بهشت این قلعه شعر فارسی به خط زیبای نستعلیق اگر فردوس بر روی زمین است – همین است و همین است و همین است . چشم هرایرانی و فارسی زبان را می نوازد. کار ساخت قلعه سرخ به دستور امپراتور گورکانی درسال ۱۶۳۹ میلادی هنگامی که پایتخت خود را از اگرا به دهلی تغییر داد، شروع شده و ساخت آن نه سال به طول انجامید. این قلعه هشت ضلعی نامنظم در کنار رود یامونا یا دریای جمنا که از حاشیه دهلی می گذرد قرار دارد و طول آن ۵/۲ کیلومتر و ارتفاع آن از ۱۶ تا ۳۳ متر متغیر است. ازدیگر بناهای این قلعه می توان به دروازه لاهور اشاره کرد


دروازه فیل، اثری که مقابلش دو مجسمه باشکوه سیاه رنگ از فیل قرار داشته که بعدها در ۱۸۵۶ توسط اورنگ ‌زیب تخریب می‌شود و هم‌اکنون پس از بازسازی در موزه ممتاز محل قرار دارد. نقاره‌خانه نیز ازدیگر بخشهای این قلعه است که بر فراز دروازه لاهور و مقابل چاتاچوک قرار گرفته و از آنجا پنج بار در روز یا هنگام ورود شاه یا شاهزادگان و خانواده سلطنتی نقاره می‌زدند. هم اکنون هم برخی مراسم رسمی و مناسبتها ازجمله هر سال روز ملی هند در محل قلعه سرخ با حضور مقامات این کشور برگزار می شود. روز جمهوری در منطقه کاخ راشتراپاتی تا ایندیا گیت همراه با رژه و مانور های نظامی برگزار می شود . دیوان عام که حیاط بیرونی مستقل و بزرگی است که با سنگهای مرمر سفید فرش شده و شاه روی ایوانی در روی دیوار شرقی می‌ایستاده و با عموم دیدار می‌کرد. کرسی یا تخت شاهی که مقابل دیوار داخلی دیوان عام قرار دارد و سکوی بزرگ و شکوهمندی است. این تخت از سنگ مرمر با حجاریهای ظریف و جواهر نشان ساخته شده که در ۱۸۵۷ جواهرش را خارج کردند گفته می شود نادر شاه بخشی از گنجینه های جواهرات آنرا به همراه خود برده است. نادر شاه همچنین بر این تخت نشسته است تا خود را پادشاه هند اعلام کند. باغ حیات بخش نیز دراین قلعه باغی بوده‌است وسیع و به وسیله دو نهر زیبا و فواره‌های فراوان تقسیم می‌شد اما اکنون این نهرها خشک است و در آن محل فقط پوشش گیاهی باقی‌مانده‌است.

تصویری از تخت طاووس مرمری در جایگاه بار عام که به سبک تخت طاووسی ساخته شده است که در دیوان خاص قرار داشته و در حمله نادر شاه مصادره شده بود.

 ساوان و بادان نام دو عمارت کلاه فرنگی برای آب است که از نام دو ماه از فصل باران گرفته شده و در پس دیوار مخازنی برای آب دارند که تز این دو بنای قرینه داخل نهرها جاری می‌شد.
  

ظفر محل هم ساختمانی است از سنگ قرمز بین بناهای ساوان و بادان در میان استخری از آب واقع است که توسط بهادر شاه آخرین امپراتور گورکانی ساخته شده و در شرق آن پلی چوبی وجود داشته که هم‌اکنون اثری از آن نیست. موزه‌ها دراین بنا شامل دو موزه‌است یکی شامل اشیاء، منسوجات کتاب‌ها و دست‌نوشته‌های تاریخی و هنری است که عمدتاً مربوط به دوران گوراکانی هند یا ایران است و دیگری بیشتر به نمایش جنگ‌افزارهای قدیمی آن دوران تا زمان اشغال انگلیس تعلق دارد. این قلعه پس از صد ها سال همچون نگینی سرخ به جای مانده از معماری ایرانی و اسلامی که مزین به اشعار فارسی است در شهر دهلی می درخشد.

در منطقه روبروی لال قلعه بازار چندی چوک قرار دارد که سه مسجد قدیمی از جمله فتح پوری و مسجد شاهی در آنجا قرار دارد که همگی دارای نوشته های فارسی متعدد هستند نادرشاه در این محل دست به کشتار شورشیان افغان زده است. مسجد بزرگ قدیمی هند یعنی جامع مسجد نیز در همین منطقه قرار دارد.

تابلو از ترور نافرجام نادرشاه در محله روبروی لال قلعه بنام چندی چوک.در این محل نادر شاه 800 یاغی فراری افغان را به دار آویخته است.

    • مسجد جامع دهلی**

این مسجد روبروی قلعه سرخ قرار دارد و شاه جهان این بنا را در سال 1656 تعمیر و تکمیل کرد بنایی بسیار باشکوه که ابن بطوطه از عظمت آن یاد کرده است.ظرفیت مسجد 2500 نفر است و بزرگترین، مهمترین و زیباترین مسجد هند تا کنون است که در بخش معروف به دهلی کهنه قرار دارد و معروف است که در زمان سلطنت شاه جهان بن جهانگیر با سنگ سرخ و مرمر سفید در مدت شش سال ساخته شده است.مسجد دارای 10 تابلو سنگ تراشی شده فارسی است که در بالای دیوار اصلی نصب است تمام مشخصات مسجد بر این سنگ نوشته های با شکوه ثبت شده است. بنای آن در سال ۱۰۶۰ هجری (مطابق ۱۶۵۰ م) آغاز گردیده و سنگ نوشته آن به نام شاه جهان در شبستان با خط زیبائی خوانده می‌شود. اما مشکل در اینجا است که ابن بطوطه در سفر به هند از عظمت این مسجد دهلی تعریف و توصیف کرده و سفرهای ابن بطوطه ۱۳۲۵- ۱۳۵۲ میلادی ( ۷۲۵- ۷۵۴ قمری) بوده است. بنا بر این باید گفت این مسجد عمر طولانی تری از آنچه تصور می شود داشته و در زمان شاه جهان توسعه و تعمیر شده و یا ممکن است خراب شده و در این دوره ترمیم شده است. این سنگ نوشته به زبان فارسی فصیح بخط نسخ نوشته شده و شامل ده خانه مستطیل و در هر خانه سه سطر است. متون هر کدام از مربع‌ها قابل توجه و زیباست ولی برای نمونه به متن مربع نهم و دهم اشاره‌ای می‌شود .

« و مرآت خیال مرتسم نگشته و حقایق‌گزاران وقایع دهر  و فکرت پردازان نظم ونثر را  که سوانح نگاران بدایع ارباب مُلک و دولت و صنایع شناسان اصحاب مِکنت و قدر تند افراخته بنائی باین شکوه و عظمت بر زبان قلم زبان نگذشته. فرازنده کاخ هستی و طرازنده بلندی و پستی این بنیان رفیع را که قره‌العین بینش و زینت‌بخش کارخانه آفرینش است. »

«پایدار داشته صدای تسبیح مسبّحانش را هنگامه آرای ذاکران مجامع ملکوت و زمزمه تهلیل مهللانش را نشاط افزای معتکفان جوامع جبروت داراد و رؤس منابرمعموره جهان را بخطبه دولت جاوید طراز این پادشاه دادگر دین‌پرور که بمیامن ذات مقدس مبارکش ابواب امن و امان بر روی روزگار گشاده است آراسته داراد بحق الحق و اهله. »
معماری این مسجد شبیه معماری های دوره صفویه و دارای سه گنبد است. دو مناره آن 40 متر درازا دارد. این مسجد همچنین شبیه مسجد پادشاهی در لاهور است. بنا از سنگ های سرخ رسی و از مرمر ساخته شده است .اکنون این مسجد برای نماز جمعه استفاده می شود. 
بنای های مجموعه تاریخی قطب منار  دهلی و مجموعه  تاریخی مهرولی 

یک محوطه تاریخی و دارای چند اثر تاریخی ثبت شده در یونسکو است که در جنوب دهلی قرار دارد و از چندین بنا تشکیل شده است که از مرمر و سنگ های سرخ و منقش به آیات قرآنی برجسته است ارتفاع منار آن ۷۲٫۵ متر و بلندترین مناره هند محسوب می شود. قطب منار سالانه بیش از سه میلیون نفر بازدیده کننده دارد .

قبر ایبک یا التمش مجموعه بناهای قطب منار از اولین و برجسته‌ترین نمونه‌های معماری هندو – ایرانی اسلامی است منار به دستور سلطان ˈمعزالدین غوریˈ از سلسله غوریان و توسط(ممالیک) غلام ترک و سپهسالار او قطب‌الدین ایبک، که بعدها به پادشاهی رسید بنیان‌گذارده شده و سپس توسط داماد او شمس‌الدین التمش ادامه یافت و در سال ۱۳۱۶ میلادی توسط فیروزشاه به پایان رسید. بنا در سال ۱۳۶۸ میلادی براثر اصابت رعد و برق خسارت دید که توسط فیروزشاه و اسکندر لودی دوباره مرمت شد. قطب منار به تقلید از ˈمنار جامˈ افغانستان دارای پنج طبقه است که هر یک از طبقات طراحی منحصر بفرد خود را دارند و سنگ نوشته هایی شامل آیات قرآن بر آنها نوشته شده است.در سنگ نوشته های برجسته این منار علاوه بر متون آیات قرآن، اسامی قطب‌الدین ایبک، محمد بن سام و دیگر پادشاهان و امرا را نیز ثبت کرده اند. ارتفاع این منار عظیم۷۲/۵ متر است که ۳۹۹ پله دارد و بلندترین بنای آجری دنیاست. این بنا در کنار مسجد قوة الاسلام در سال ۱۱۹۹ میلادی توسط قطب الدین ایبک در جنوب شهر دهلی و بر روی خرابه‌های تعداد زیادی از معابد مربوط به آئین جینیسم ساخته شده است. سرهای مجسمه های سنگی برهنه هندویی کنده شده اند تا با فضای دینی اسلامی تناقش نداشته باشند در وسط محوطه یک ستون فلزی از آلیاژ ناشناخته‌ای ساخته شده که هرگز زنگ نمی‌زند و رنگ عوض نمی‌کند و فرسوده نیز نمی‌شود. در صحن اصلی مسجد نصب شده و مربوط به قرن پنجم میلادی است که عامه، حلقه کردن دست از پشت، دور این ستون را خوش یمن می‌دانند. بر اساس اسناد تاریخی محوطه اصلی به زمان سلطنت پادشاهان آریایی گوپتا که با ساسانیان در ایران ارتباطات بسیار دوستانه‌ای داشتند مربوط می شود و به خدای آریایی ویشنو بوده است و بعدها مسلمانان در جای معبد قدیمی، مسجد قوة الاسلام را بنا کردند. و بر منار آیاتی از قران بر روی سنگها و آجرها تراشیدند. مجموعه شهر مخروبه مهرولی شهر مخروبه مهرولی یا مهر هولی(خانه مهر) در ضلع جنوبی قطب منار واقع است این شهر متروکه روزگاری مرکز حکومت و بزرگان حکومتی پادشاهان مسلمان بوده است بنای این شهر به دوره غوریان و ممالیک می رسد. و در دوره همایون شاه نیز مورد توجه بوده است. در این فضای یکصد هکتاری دو بنا هنور سالم مانده است یکی مسجد و مقبره جمالی کمالی است و دیگری مقبره عظیم خان در بالای یک تپه بزرگ مشرف بر قطب منار، از وسط محوطه تاریخی مهرولی اتوبان مهرولی به گورگائون کشیده شده که بخشی از آثار دوره اسلامی در اطراف مقبره عظیم خان و بخش اصلی در بخش قطب منار واقع شده است.

تصویر آرامگاه عظیم خان در روی بلند ترین نقطه دهلی است و قبر تعدادی از شاهان مسلمان در فاصله کمی از آن قرار دارند. تصویر زیر که یک درخت تنومند را نشان می دهد که در داخل خرابه مسجد و کنار محراب رشده کرده است قدمت تخریب منطقه مهرولی را نشان می دهد دستکم دویست سال قبل این منطقه از سکونت بکلی خالی شده است شاید جنگ و شاید یک بیماری خطرناک مانند طاعون باعث تبدیل شهر به شهر ارواح شده است.صدهها خانه و مقبره و درگاه و مسجد که همگی با مصالح سنگ و گچ ساخته شده اند بکلی فروریخته اند.

اینهم تصویری از تنها دیوار سالم مسجد و درختی که روی سقف فروریخته وداخل محراب رشد کرده است . تصویر زیر مربوط به مسجد جمالی کمالی تنها مسجد سالم مانده مهرولی است کاملا شبیه مسجد پوران قلعه است دارای 5 محراب است. محراب ها با سنگ مرمر و آیات قرانی حکاکی شده است.( قطب منار از دور دیده می شود.)

مسجد جمالی کمالی 1528 میلادی یکی از آثارخرابه های مهرولی


تصویر یکی از 5 محراب مسجد جمالی کمالی 1528 میلادی


نمای داخلی آرامگاه جمالی کمالی 1528 میلادی.(مهرولی) آرامگاه شاه محمدهمایون .دهلی که توسط معماران ایرانی ساخته شده و مورد تقلید در بنای تاج محل قرار گرفته است. این آرامگاه بعد از بنای لودی پارک اولین بنای هند با سبک معماری باغ های ایرانی است.

 اما این بنا کاملا ایرانی است زیرا سازنده آن میرک میزرا ایرانی بوده و جزو صدهها هنرمندی بوده که همایون آنها را از اصفهان و خراسان با خود به هند آورده بود. 
آرامگاه ناصر الدین محمد مشهور به همایون شاه جم جاه است، این مقبره در منطقه نظام الدین و در مرکز شهر دهلی قرار دارد. آرامگاه همایون اولین باغ ایرانی ساخته شده در شبه‌قاره هند است.

همایون دومین پادشاه گورکانی و متولد کابل است او فارس زبان بود البته پدر او بابر (ببر ) نیز زبان فارسی و جغتایی می دانست پانزده سال در دربار ایران پناهنده بود وبه کمک شاه طهماسب اول به کشورش بازگشت و قدرت را در دست گرفت او هنرمندان متعددی را از ایران به دهلی آورد و فرد با ذوق و هنرمندی بود و به فارسی شعر می گفت اما مرگ ناگهانی او لطمه بزرگی به اهداف هنرمندانه اش بود. گفته می‌شود با شنیدن صدای اذان به سرعت از پله‌های کتابخانه‌اش پایین آمد که سقوط کرد و جان سپرد. او به هنر و علوم و زبان فارسی عشق می‌ورزید و در کتابخانه‌اش شمار زیادی از هنرمندان نقاش، خوشنویس، تذهیب‌کار و صحاف ایرانی و هندی را گرد آورده بود که به کار تولید و تکثیر آثار علمی و نسخه‌های نفیس هنری اشتغال داشتند. او در بازگشت به هند، گروهی از هنرمندان ایرانی را با خود به همراه برد. بنا بر این شگفت انگیز نیست که این مقبره و بناهایی که بعدها در هندوستان ساخته شد مانند تاج محل از الگوهای ایرانی و میراث معماری هند و ایران بهره گرفته باشد. همسر وی حمیده بانو بیگم نیز فارس بود و در ایران با معماری ایرانی آشنا شده بود با الهام از مقابر ایرانی و فضای چهار باغ یا باغ جنت آرامگاه همایون را در سال ۱۵۶۲ یک سال پس از مرگ همایون آغاز و پس از هشت سال (نه سال پس از مرگ همایون) به پایان رساند. آرامگاه همایون سمبل عشق و وفاداری زن به شوهر است. معماران این باغ پدر و پسری بودند که از هرات به دهلی آورده شده بودند به نام‌های سید محمد بن میرک غیاث الدین و پدر وی میرک غیاث الدین. معماری و ادبیات هند از زمان همایون بیش از پیش رنگ و بوی ایرانی یافت. همایون که شیفته فرهنگ و هنر ایرانی بود در همه شئوون از جمله معماری تحت تأثیر هنرمندان ایرانی قرار گرفت. آرامگاه همایون مانند سایر آثار معماری دوره گورکانی هند دارای عناصر فراوان معماری ایرانی است با این تفاوت که در کنار به کار رفتن کاشی‌کاری به رسم هندیان تخته‌سنگ‌هایی نیز در بنا به کار رفته‌است. این بنا که یکی از ایرانی‌ترین بناهای هند است دارای کاشی‌کاری مختلط و ترکیب پیچیده شاه‌نشین‌های قوسی شکل و گنبدهای باریک است. این مقبره عظیم با سنگ سرخ تزئین و باغ آن شبیه چهارباغ اصفهان است. این مجموعه ثبت ملی است و توسط موسسه آقاخان بازسازی شده است.


آرامگاه بوحلیمه و عیسی خان نیازی و برادر میرک میرزا در کنار باغ همایون. که شبیه به بنای شش گنبد لودی باغ است و بنای گنبدی میدان نظام الدین که شبیه گنبد سبز مشهد است.

آرامگاه صفدر جنگ (Safdarjung) بنای آرامگاه صفدر جنگ، وزیر دربار گورکانی، آخرین سبک معماری باغ مقبره‌ای دهلی در دوران امپراتوری گورکانی هند است که در سال‌های ۱۷۵۳ تا ۱۷۵۴ در زمان محمد شاه گورکانی، پادشاه هند، در دهلی ساخته شده‌است. صفدر جنگ 1708 – 1754 . صفدر جنگ نیز اهل خراسان بود و توانست پادشاهی هند را بدست آورد. تصویر صفدر جنگ وسنگ آرامگاه او در دهلی :

چو آن صفدر عرصه مردمی- زِ دارِ فنا گشت رحلت گزین. چنین سال تاریخ او شد رقم - که بادا مقیم بهشت برین 1167


آرامگاه صفدر جنگ دهلی آخرین بنای سبک گورکانی یا سبک باغ مقبره های ایرانی در هند است.

باغ لودی Lodi Gardens باغ لودی در مرکز شهر دهلی نزدیک به مقبره صفدر جنگ است این باغ 90 هکتار است.علاوه بر پارک تفریحی مجموعه ای از بناهای گنبدی با سبک معماری ایرانی و اسلامی ، مقبره محمدشاه – آرامگاه سکندر لودی- شیش گنبد- مسجدبارگنبد در آنجا واقع شده است.

 همه این بناها دارای معماری خراسانی هستند. بنای اولیه به سال 1444 میلادی و قبر علا الدین عالم شاه بر می گردد. مسجد بارگنبد لودی پارک  هنرمندانه ترین گچ بری خط ثلث آیات قرانی را در میان بناهای اسلامی هند دارند که  بخش زیادی از آن بر اثر بارانهای موسومی فروریخته است.

خاندان لودی در قرن شانزده بر هند حکومت کرده اند.در سال 1526 بابر توانست ابراهیم لودی را شکست دهد. و سلسه بابری یا مغولی گورکانی را پایه گذارد. آرامگاه محمدشاه

محمد بن احمد بن علی دهلوی (۶۳۳ - ۷۲۵ ه‍. ق)

یا حضرت شیخ خواجه سیّد محمد نظام‌الدّین اولیامعروف به شاه نظام‌الدین اولیا٬ شیخ نظام‌الدین اولیا٬ نظام دهلوی و نظام الدین خالدی دهلوی از مشایخ قرن هشتم هجری و بزرگان  عرفای هندوستان و بزرگان طریقت چشتیه است. 

پدر وی اهل بخارا بود که به شبه‌قاره هند مهاجرت کرد و در لاهور اقامت گزید و پس از چندی از لاهور به قصبه بدایون عزیمت کرد. نظام‌الدین در آنجا چشم به جهان گشود. او در نیمه عمر در هند بلندآوازه گشت، بزرگان و امرای مسلمان از هر سو به طرف او روی آوردند و پادشاهان اسلامی از جمله سلطانجلال‌الدین خلجی از او تقاضای ملاقات می کردند. وی در ۷۲۵ ه‍.ق در دهلی دیده از جهان فروبست. مقبره حاضر قدمت آن به ۱۵۶۲ میلادی برمی‌گردد.

در مجموعه حضرت نظام‌الدین اولیا آرامگاه‌ها و بناهای تاریخی دیگری نیز قرار دارد از جمله آرامگاه امیرخسرو دهلوی که همواره بخشی از پیروان او در آن محل گردآمده‌اند و همچنین آرامگاه جهان‌آرا بیگم بانوی شاعر پارسی‌گوی و دختر شاه جهان و آرامگاه اتکه خان از بزرگان گورکانیان هند نیز در همانجا واقع است.

  1. روی مزار جهان آرا (دختر شاه جهان) در کنار مقبره نظام الدین دهلی این بیت نگارش شده است:

بغیر سبزه نپوشد کسی مزار مرا – که قبرپوش غریبان همین گیاه بس است. سنه 1092 (ق) مزار امیر خسرو دهلوی در کنار مزار نظام الدین اولیاء تصویر زیر:

در تمام اطراف داخل آرامگاه همانند ارامگاه نظام الدین اشعار فارسی نوشته شده است.

غریبی مستمندی بر درآید. بیاید اندرون یا باز گردد؟

تو آن شاهی که بر ایوان قصرت کبوتر گر نشیند باز گردد.


صد هزاران عید قربانت کنم.(برای تو قربانی کنم) ای هلال ما خم ابروی تو .

به گرد شاه رسل بگرد و بصد تضرع پیام برخوان. آرامگاه خان خانان آرامگاه Khan-i-Khanan’s tomb (۱۷ دسامبر ۱۵۵۶ - ۱۶۲۷ م ) نزدیک محل نظام الدین اولیاء در دهلی است. این بنا نیز مانند سایر بناهای دوره گورکانی ساختار و سبک معماری ایرانی دارد که بعضی ابتکارات محلی نیز در آنها ایجاد شده است.

عبدالرحیم خان یکی از افسران مورد اعتماد اکبر شاه بود پدر وی بیرم خان از ترکمنان خراسان بزرگ(بلخ یا بدخشان) و از فرماندهان اصلی همایون شاه بودکه به زبان ترکمنی و فارسی نیز شعر گفته است. مدتی را در رکاب همایون در اصفهان گذراند و در فتح هند نقش بارزی داشت. پس از همایون وی قدرت را به پسر جوان او  اکبر شاه منتقل کرد. اما بعد از پیروزی های متعدد سرانجام در سال 968 ق  در گجرات بدست یک افغان ترور شد جنازه اش طبق وصیت او به مشهد منتقل شد و در حرم امام رضا دفن گردید.  پسرش رحیم در دربار بسرعت رشد کرد و به لقب خان خانان ارتقاء یافت و شاعر زبردستی در زبان فارسی و به ترکی و هندی نیزمسلط گردید.او در گسترش هنر ایرانی و زبان فارسی بیشتر از هر فردی دیگر خدمت کرده است. زیرا هنرمندان زیادی را از ایران به هند دعوت کرده بود.


بنای آرامگاه عبدالرحیم خان خانان توسط او و به تقلید از بنای همایون تمب برای همسرش در ۱۵۹۵ م ساخته شد و خود او را در ۱۶۲۷ م در همانجا به‌خاک سپردند این مقبره در حال ویرانی بوده و بخش هایی از آن ویران شده است. اما بنیاد آقاخان اخیرا به بازسازی آن همت گماشته است.

  • قلعۀ آمبر

قلعه آمبر یکی از جذابیت های توریستی هند است و در شهر جیپور در مکان بسیار مرتفعی بر روی کوه‌ها ساخته شده است و جهانگردان سوار بر فیل به قلعه رفت و آمد می کنند. این بنا تا سال ۱۷۲۸ قصر مهاراجه بوده‌است و از نفایس معماری هندوستان محسوب می‌شود.

در روی سنگ نوشته‌ای که در دل دیواری قرار گرفته است جملات زیر نقش بسته است:

«در عهد شهنشاه سلاطین نشان جلال الدنیا و الدین محمد اکبر پادشاه خلد الله ملکه بامر عالی بانی قصر سلطنت و کامرانی انوشیروان ثانی مهاراج راجه مان سینگ ابن مهاراج… خلد الله اقباله بتاریخ شهر ذیحجه سنه هزار و هشت این بنای جنت مثال در مدت بیست و پنج سال در نهایت اهتمام زینت اتمام و زیب اختتام یافت بالخیر و الاقبال» همیشه تا که بنای فلک بود بادا بنای دولت عمر تو از خلل خالی تمت فی سنه۱۰۰۸


اهمیت زبان فارسی تاثیر گذاری آن بر سایر زبانها دانش زبانشناسی متّکی بر نوشته های به جای مانده است اما تا کنون قدیمی ترین سنگ نوشته های پیدا شده فقط عمری حدود سه تا چهارهزار سال را پوشش می دهدو هزاران سال دیگر در پرده ای از تاریکی قرار دارد.

برای پی بردن به اهمّیت یک زبان باید جایگاه و خاستگاه اولیه ی آن را هم مطالعه کرد. اهمّیت زبان فارسی ، به این دلیل است که زادگاه آن فلات ایران است؛ این فلات، شاهراه جهان متمدّن آن زمان بوده است (هند و چین، مصر و روم) و از سوی دیگر به مهم ترین آبراهه های دنیا وصل بوده است. و پادشاهان این کشور، فرستادگانی را به سایر کشورها اعزام نموده و فرستادگانی را به حضور می پذیرفته اند و به دلیل تنوّع نوع زندگی(دامی، کشاورزی و صنعتی)، به طور طبیعی به واژگان زیادی نیاز داشته اند. به همین جهت، واژگان زیادی وارد و صادر کرده اند. این، در واقع مدیون موقعیت جغرافیایی ایران است و نه مدیون نژاد ایرانی. فارسی، تنها یک زبان نیست؛ بلکه یک فرهنگ، یک تمدّن و یک بخش اصلی ازهویت ایرانی است. 

زبان های دنیا را شش هزار دانسته اند که بعضی از این زبان ها بسیار به هم شبیه هستند. تنهاحدود دویست زبان امروزه مخاطبان قابل توجه دارند. همه ی زبان ها را می توان در 20 گروه عمده جای داد؛ یکی از مهم ترین گروه های زبانی، گروه هند و ایرانی است که تمامی زبان های شبه قارّه ی هند – ایران و اروپایی را دربرمی گیرد و زبانی پیوندی است . این گروه زبانی، مجموعه ای از چندین زبان را شامل می شود که بزرگ ترین جمعیت جهان بدان سخن می گویند. زبان فارسی، از قدیم ترین زبان ها و از گروه زبان های هند و ایرانی ( آرین) است و صدها واژه ی مشترک بین فارسی و این گروه وجود دارد. برخلاف باور رایج، می توان گفت زبان سانسکریت نیز، یک زبان ایرانی است و نه زبان هندی! و این زبان، در حوزه ی تمدّن های ایرانی که به دلایل سیل، زلزله، خشک شدن و یا تغییر مسیر ناگهانی رودخانه ها و ... از میان رفته اند؛ مانند حوزه ی جیرفت و شهر سوخته (جنوب شرقی ایران)شکل گرفته است. این مردمان، عموما به سوی رودخانه های ایندوس و فلات هندوستان و سرزمین پر باران و سرسبز سند (پاکستان امروزی) مهاجرت نموده اند. جمعیت اندک و پراکنده ی سانسکریت زبان ها در شمال و غرب هند، نشانگر مهاجر بودن و غیر بومی بودن سانسکریت زبان ها در هند است. امروزه با اطمینان بیشتری می توان گفت که آریایی های هند، از فلات ایران به هند مهاجرت کرده اند و نه بر عکس؛ دلایل متعدّدی وجود دارد برای این ادّعا و اینکه سانسکریت زبانی ایرانی است که خود، فرصت دیگری می طلبد. به هر حال، سانسکریت هم زبان اولیه ی بشر نیست و قرن ها قبل از سانسکریت و پهلوی و اوستایی، زبان های دیگری وجود داشته است. انسان از یکصد هزار سال قبل، ابزار را شناخته است و از همان زمان هم گفتار را در حدّ واژگان ابتدایی مورد نیاز خود اختراع کرده است ؛ امّا از آنجا که اسناد مکتوب و عمراختراع خط، نسبت به عمر انسان ناطق(سخنگو) و شعورمند بسیار بسیاراندک است، نمی توان در مورد تاریخچه ی زبان ها با قَطعیت نظر داد زبان‌ اوستايي‌ به‌ موازات‌ و هم‌زمان‌ با سانسكريت‌ جريان‌ داشته است این دو زبان ، مادر زبان های هند و اروپایی محسوب می شوند. از به هم آمیختن فارسی دری با فارسی اوستایی و واژگان عربی ، فارسی نوین شکل گرفته است.

همانندی های فراوان میان زبان اوستا و سانسکریت نشانه ی پیوند دیرینه ی ایران و شبه قاره است. شباهت نمادهای مذهبی ایرانیان باستان و هندی ها، از جمله خدای میترا و همچنین "وارونا"ی "ودا" که معادل "اهورا"ی زرتشتی است. نمادهای آیین مهر یا میترا و صلیب شکسته و صلیب که نماد خورشید و گردونه ی مهر است و از همه مهم تر، مشترکات زبانی و مراسم اوستایی و ودایی است. در دوران اشکانیان (۲42 -۲26 ق.م)، این روابط رو به گسترش نهاد تا اینکه در زمان ساسانیان (۲۲۶ ق.م ۶۵۲ م) با وجود ترجمه ی کتاب های مهمّ هندی مانند «کلیله و دمنه» در عصر انوشیروان، پیوستگی های فرهنگی قوّت گرفت. پارسیان هند نیز، با وجود اندک بودن جمعیت، تأثیر گذار بودند. هندوستان در ادبیات فارسی ریشه بسیار کهنی دارد در شاهنامه بیشتر از ۹۰ بار نام هند و هندوستان و سند و مکران برده شده است و شرح چند رویداد یا جنگ مربوط به ایران و هند است و این خود نشانگر پیوندهای قدیمی دو فرهنگ است.مستندات زیادی نشان می دهد که از دوره هخامنشیان مردم ایران با هند بخوبی آشنا بوده اند.و در سپاه داریوش و خشایار شاه گروههای نظامی هندی وجود داشته اند.

1500 سال قبل متنی به خط پهلوی اشاره می کند که در هندوستان تابستانها باران می بارد ولی در هوای سرد زمستان ها بارش نیست.قریب به هزار سال می گذرد از آن وقت که مسعود سعد سلمان  فصل باران تابستانی هندوستان را خطاب کرد و گفت: برشکال ای بهار هندستان-  ای نجات از بلای تابستان.  دادی از تیر مه بشارت ها- بازرستیم ازآن حرارت ها

طبع و حال هوا دگر کردی-دشت ها راهمه شَمرکردی حبّذا(شادبادا) ابرهای پر نم تو- خّرما سبزهای خرّم تو .قریب به هزار سال می گذرد تا زمان ما که محمّد اقبال لاهوری "جوانان عجم" را مخاطب کرد و گفت: چون چراغ لاله سوزم در خیابان شما. ای جوانان عجم جان من و جان شما. غوطه ها زد در ضمیر زندگی اندیشه ام. تا بدست آورده ام افکار پنهان شما. آتشی در سینه دارم از نیاکان شما.

ابوریحان  بیرونی توجه خاصی به هند داشته است و کتاب ماللنهد او بسیار جامع و فراگیر و معروف است. 
بیش از سه هزار واژگان مشترک در دو زبان فارسی و هندی امروزه بکار می رود تبادل زبانها وام گیری واژگان امری دو سویه بوده است .

همانطوری که زبان فارسی صدهها واژه (۵۰۰۰) بصورت معرب به زبان عربی داده صدهها واژه نیز به زبانهای شبه قاره هند داده است و از آنها نیز واژگان گرفته است. انبوهی از کتب خطی فارسی بدلیل بی توجهی و یا عدم امکانات نگهداری یا پوسیده و از بین رفته اند و یا در حال نابودی هستند.

از شعرای معاصر ایران مرحوم ملک الشعرای بهار بیشتر از هر فردی به هند اهتمام داشته و اشعار زیبایی در وصف هند گفته است. او شعری در مراسم استقبال از تاگور در آرامگاه حافظ سروده ۱۹۳۱ و شعر معروف  فیل طبعم یاد هندوستان گرفت   از دیگر اشعار نغز و شیرین او است. سهراب سپهری نیز در وصف هند شعر زیبایی دارد.

در هندوستان، حدود ۸۰۰ زبان و 2000 گویش مختلف وجود دارد که همگی در ۲۲ گروه زبانی عمده قرار می گیرند و تقریباً عموم آنها در گروه "هند و آرین" قرار دارند که مهم ترین آن، زبان هندو/اردو است، زبان اردو، نامی است که پس از استقلال پاکستان(۱۹۴۷) به زبان رسمی پاکستان داده شد و نوشتن آن نیز، با خطّ فارسی( نستعلیق) رسمیت یافت تا تمایز پاکستان را از هند، و از زبان هندو نشان دهد. در نتیجه، زبان اردو از ابتدای تأسیس پاکستان، به سمت کم کردن وابستگی خود از زبان هندی رفته بیشتر به سمت وام گیری واژگان عربی، فارسی و انگلیسی حرکت کرده است. زبان اردو با الفبای فارسی و خطّ نستعلیق، نیمی از کلمات آن، فارسی ناب و یا عربی متداول در زبان فارسی است.علاوه بر پاکستان، سومین زبان رسمی و مهمّ هندوستان و زبان رایج شمال و غرب این کشور است.

پس از حمله ی سلطان محمود غزنوی به هندوستان دراوایل سده ی پنجم هجری زبان فارسی در غرب شبه قاره گسترش می یابد. البتّه نباید سهم غوریان که زبان مادری آنها فارسی بود و نقش صوفیانی چون "هجویری"، "خواجه معین الدین چشتی"، "شیخ بهاءالدین زکریا مولتانی"، "سیّداشرف جهانگیر سمنانی"، "سیّدعلی همدانی" و... را نادیده گرفت که با گفتار و کردارشان بر خیل مسلمانان و فارسی زبانان افزودند. پادشاهان فارسی گوی، با حمایت و پشتیبانیِ فراوان خود از علما، دانشمندان، سرایندگان، ادیبان، هنرمندان و سایر فرهیختگان، موجب شکوفایی و ارتقای زبان فارسی شدند و در این باره، منابع و مآخذ فراوان است. این زبان ، برای چند سده(حدود هفتصد سال)، دومین زبان رسمی درباری هند، و در دوره ی گورکانیان زبان رسمی، فرهنگی و علمی به شمار می رفت؛ تا اینکه پس از استعمار انگلیس، "چارلز تری ویلیان" در سال 1836م. زبان انگلیسی را جایگزین زبان فارســــی ساخت . از قرن هشتم تا قرن دوازدهم قمری که دوران اوج شکوفایی زبان فارسی در هند است، 25 "فرهنگ واژگان" یا لغت نامه ی فارسی در هند تدوین شده است در حالی که سهم کشور ایران در این دوره بسیار اندک است. شاید بتوان گفت که ادبیات فارسی در این 4 قرن، در هند از ایران شکوفاتر بوده است. شاعران فارسی زبان هندوستان همچون "بیدل دهلوی"، "امیر خسرو دهلوی" و "اقبال لاهوری" دستگاه شعری سبک هندی را در خود پروراند و واژه نامه هایی مانند "فرهنگ ابراهیمی" از "ابراهیم قوام الدین فروغی"، "فرهنگ آنندراج" از "محمّد پاشا" را برای ما به ارث گذاشته اند . زبان فارسی توسط پنج گروه: مهاجران، ادیبان و شعرا،صوفیان، لشکریان و حکام در هند نفوذ پیدا کرده است.

از قرن ششم هجری، دهلی پایتخت سلاطین مسلمان فارسی زبان قرار گرفت و تا قرن سیزدهم هجری مرکز حکومت‌های فارسی زبانان بود. 

تعداد شاعرانی که تنها در دوره ی صفویه یعنی از سال ۹۰۷ تا سال ۱۱۳۵ هـ. ق به هند رفته اند، بالغ بر ۷۴۵ تن بوده اند در میان این شاعران، تعدا د زیادی، علاوه بر سرودن شعر، هنرمندان و دانشمندانی با مهارت ها و تخصّص های دیگری از قبیل شاهنامه خوانی، طبابت، منجّمی، خوشنویسی، موسیقی و... وجود داشته اند

بهترین نماد همکاری فرهنگی و هنری میان هند و ایران را می توان در سه بنای معروف هند در شهر آگرا دید؛ بنای معماری قبر اکبر شاه، تاج محل و قلعه ی "آگرا " و همچنین "همایون تمب" در دهلی نو از بناهای "میدان نقش جهان" اصفهان و معماری صفویه(۱۵۰۲- ۱۷۲۲) الگو گرفته اند.باغ آرامگاه همایون اولین باغ پارسی است که در شبه قاره هند ایجاد شده است و تاج محل و آرامگاه صفدر جنگ از روی آن نمونه برداری شده است. البتّه بنا شدن بارگاه های آگرا بر سنگ های گرانقیمت، بر عظمت این بنا ها افزوده است و نشانگر روابط امپراتوری صفوی و امپراتوری گورکانی به ویژه "همایون شاه" است که علاقه ی خاصّی به زبان فارسی داشته است. ده ها سنگ نوشته ی قرآنی به خطّ "ثلث"و نستعلیق(فارسی) و ده ها بیت به فارسی با خطّ نستعلیق وخطّ شکسته ی فارسی و امضای استاد "عیسی" و "امانت خان شیرازی" در یک سنگ نوشته، دلیل بر الگوهای ایرانی این بنا است.


هنوز هم فارسی زبانی پر اهمیت است زیرا زبان فارسی را تمام مردم ایران، افغانستان و اکثریت تاجیکستان و ازبکستان می دانند. اقلّیتی نیز در هند، پاکستان، سین کیانک، قرقیزستان و منطقه اوراسیا و کشورهای عربی خلیج فارس این زبان را می فهمند. هندی ها و پاکستانی ها و کردها با کمترین ممارستی می توانند فارسی را بفهمند. یک میلیارد انسان در شبه قارّه و آسیای میانه، هنوز شمارش اعداد فارسی را به راحتی می فهمند. زبان فارسی، واژگان ریادی به زبان های اروپایی بطور مستقیم و یا با واسطه داده است. هنوز هم فارسی زبان بین المللی عرفان است چه بسیار عارفانی که از ترک و عرب و هندی، کتاب های عرفانی خود را به فارسی نوشته اند. مكتب‌ تصوّف‌ هند وايراني‌ که از طريق‌ ايران‌ به‌ آسياي‌ غربي‌ و حتي‌ شمال‌ آفريقا نشر يافت‌، بيشتر كتاب ها و متون خود را ‌به‌ نثر يا شعر فارسي‌ نوشته‌ شده‌ و همواره‌ فارسي‌، زبان‌ تصوّف‌ در شبه‌ قاره‌ي‌ هند و حتّی در میان ترکان بوده‌ است‌. ترجمه ها کمک شایانی به پایداری فارسی کرده است. كليله‌ و دمنه‌ نمونه ی آن است كه‌ ابتدا از متن‌ اصلي‌ سانسكريت‌ به‌ پهلوي‌ برگردانده‌ شد و ‌در سده‌ي‌ ششم‌ ميلادي‌ و در زمان‌ پادشاهي‌ خسرو انوشيروان‌ به‌ ايران‌ آورده‌ شد.

نمونه هایی از واژگان فارسی در زبان های هندی قبل از ورود به این بحث لازم است توضیح داده شود که القابی مانند."میر"- امیر- "شیخ"، باشا" و امثال اینها که در جهان اسلام و شبه قاره هند رایج است یا واژه هایی همچون ساباط(سایه باد) و یا مصالح( مسالا) و یا فزله آب و ... برخلاف آنچه گفته شده عربی نیستند. میر و پیر از یک ریشه اند به معنی رئیس، بزرگ و دانا و واژه میر به "أ"میر تبدیل شده است." أ" می تواند حرف زاید باشد و می تواند ال تعریف عربی باشد. واژه میر در ادبیات فارسی بسیار قدیمی و کهن است و حال اینکه امیر در دوره خلفای عباسی وارد ادبیات شده است بطور یقین در نوشته های قبل از 300 هجری و در نسخه های خطی قبل از آن اثری از این واژه نیست. شیخ تغییر یافته و یا معرب شده از شاه است و باشا نیز تغییر یافته پادشاه است و سابقه کاربرد "شیخ " در ادبیات عرب همانند "امیر" به قرون سوم و چهارم هجری بر می گردد. شیخ مفید و شیخ طوسی القابی است که اگر بپذیرم در دوره زندگی به این افراد داده شده است و نه در مکتوبات متاخر در آن حالت نیز باز قدمتی بیشتر از قرن سوم و چهارم نخواهند داشت. کلمات زیاد دیگری از این قبیل هستند که عربی نامیده می شوند. در حالیکه ممکن است ریشه هندی ایرانی داشته باشند.

در میان اندیشمندان ادبی هند جمله ای معروف است که می گویند فارسی زبان عشق است و ترکی زبان نظام(ارتش). این جمله حتما ریشه در واقعیت دارد.زیرا اگر عرفان را هم عشق بدانیم زبان عارفان و شاعران و موسیقیدانان هند زبان فارسی بوده است.
کمتر کتابی در سده های میانه تاریخ ایران وجود دارد که از هند سخن نگفته باشد کتابهای مسالک و ممالک (راهها و کشورها) کتاب های رحله (سفرنامه) همگی اشاره به سرزمین هند و دریای هند و دریای فارس دارند. قبل و بعد از اسلام ایرانی ها به عنوان همزه وصل و پل ارتباطی ، فرهنگ هند را به اروپا و جهان عرب معرفی کرده اند. بسیاری از داستانها و اسطوره های هندی از فارسی به عربی ترجمه شد و از عربی به زبان های اروپایی، نگارش عدد ریاضی بجای حروف را ایرانی ها از دیوانگاری هندی به زبان عربی آوردند.و از آنجا به زبانهای اروپایی راه یافت و اعداد لاتین /انگلیسی نام گرفت.

در شاهنامه، بیش از 90 بار نام هند و هندوستان و سند برده شده است و شرح چند نزاع یا جنگ مربوط به ایران و هند است و این، خود نشانگر پیوندهای قدیمی دو فرهنگ است. در تمام دوره گورکانی فرمان ها و دستورات و اسناد به زبان فارسی نگارش می شد.

در کتاب" فرهنگ تطبیقی واژگان مشترک زبان فارسی و هندی" که پایان نامه ی دکترای "سوبهاش کومار" می باشد، وی حدود ۱۸۵۰ کلمه فارسی در زبان هندی را معرّفی کرده است که به عنوان اوّلین قدم، کار پسندیده ای است امّا کاستی هایی دارد کتاب شاید حدود کمتر از نیمی از کلمات مشترک را در برگیرند، ضمن اینکه نویسنده کلمات عربی و یا عربی فارسی را تفکیک نکرده است و در ضمن، همه ی کلمات مشترک عربی و فارسی و هندی را هم نیاورده و اصولا این مجموعه، بخشی از کلمات مشترک است و بهتر می شد اگر نویسنده کلمات را به صورت زیر تفکیک می کرد: ۱- کلمات و ترکیباتی که از فارسی گرفته شده اند و در زبان هندی نیز دقیقا در همان معنی به کار می روند. مانند:

آیینه، آرمان، آسان، آواز، آزادی، اگر، اندوه، انگور، الکل معرب شده از (الگُل و یا از کُل(نرم))، بادام، بازار، بهو(بازو)، زیره، بخشش، زبردست، بد رنگ، بچّه، برابر، بزرگی، برف، برقه (تغییر یافته از پرده) گفته شده که برزخ نیز معرب شده از پرده است، بندر، بهار، بهتر، بهترین، بی آبرو، بی باک، بی گناه، پاره (بهره)، پیغمبر، پیغام، پیام، تاج، تازه، ترازو، تماشاگر، توت، جادوگر، دل - دلبر- جگر، جوجه، چادر، چالاک، چشمه، چهره، چوب، خزانه، چی، حمله، خمیر، خوشامد، خوشدل، خونخوار، دامدار، زمیندار. دانه دار، دردناک، درستی، دربان، دروازه بان، درگاه، رنگ، روزگار، زندگانی، ساده ، سینه، شاباش (شادباش)، شاگرد، شروع، شمشیر، شیشه، طاق، کارخانه، کله(تغییر یافته آن قله و معرب شده به قلعه است) کاغذ، کارگر، کمر، کمر درد،  گاوکشی، گلشن، گلوبند، گنج، گنگ، گمشده، گران، لگام، مردانگی، میهمان، نادان، نامرد، نعل، نوکر، نیزه، هر، هفته، همیشه، هنر، هوش و حواس، هزار،  هرگز، یاری.گیسوو..

2 - كلمات و تركيبات فارسي که تلفظ آنها تغییر کرده و یا در معناي همسان با معنی آن در فارسی به کار نمی روند و يا آنكه در فارسي امروز ديگر چنين كاربردي رايج نيست:

یک برگ از آغاز شاهنامه شعر معروف به نام خداوند جان و خرد - کزین برتر اندیشه برنگذرد و شعر وصف خرد . خرد رهنمای و خرد دلگشای قرن شانزدهم گورکانیان هند.

هم زلف (باجناق)، هـ (هست)، نهه (نیست)،  ناتراش (بی ادب)، همجات (هم طبقه)، صاف (پاک تمیز)، دستخط (امضا)، نم خانه یا نه خانه (زیر زمین)، مهربانی (تشکر)، خوب صورت (زیبا)، ریگستان (بیابان)، سیر (گردش تفریح)، آزادی در زبان هندی به معنی استقلال است. شادی (عروسی)، ماهول (طبیعت)، آدینه(جمعه)، شیشه(قلیان) و شاشه(صفحه و شیشه ی تلویزیون)، درگاه، بارگاه (حرم، آرامگاه)، زورکی بارش (باران تند)، نستعلیق (ادبی)، نانوا، نانبا، ناپخته (بی تجربه)، بهلا(بهره) بهلا منس(بهره مند، فرد مودب )، حیران ره (متعجّب)، بد تمیز (بدحالت)، خوب تمیز  (خوش حالت) سلیقه (فن خانه داری)، تعلّق (رابطه)، فیصله ( تمام کردن)، مالی،باغبان، چهوده (چهارده)، برقه(پرده)، ابهت (زیاد)، مصروف (مشغول)، امیر و غریب (ثروتمند و فقیر)، مزیدار (خوشمزه) پسند (خواستن)، گوجه (هویج)، تعمیر (ساختن)، صاف گو (رک گو)، لازم (به اجبار)، چالاک (زرنگ و فعّال)، ناشتا (صبحانه).

3. در معنی متضاد یا غیر همسان به کار می روند؛ مانند: گند (کند(قند)) در فارسی امروز به معنی بوی بد است اما در پارسی کهن به معنی عسل و بوی خوش که در زبان هندی به همان معنی قدیمی بوی خوش بکار می رود. آلو = سیب زمینی- کهیر= خیار- آزادی( استقلال) - "انقلاب" در زبان فارسی و هندی به معنی دمکراسی خواهی و حکومت قانون است اما در زبان عربی به معنی ضد انقلاب و کودتا است. یا "اطلاعات"، مخابرات ،" التماس و" تحکیم " که کاربرد آن در سه زبان عربی، هندی و فارسی متفاوت است.


4- كلمات كه از فارسي گرفته شده اند و دارای یک بخش فارسی و یک بخش عربی هستند؛مانند: اقرار نامه ، دعوتنامه، خدا حافظ، حرام زاده،خطرناک، خدمتکار، رشوه خوار، نکاح نامه، غسل خانه، وصیت نامه، بی عقل، بی حیا، مبارک باد، مددکار، نا مروّت، طلاق نامه، وکالت نامه، نامیمون، ناخلف، ناصالح، و ... 5- كلمات و تركيباتي كه از زبان فارسي گرفته شده اند ولی ریشه عربی دارند : مبارک، انتخاب، امانت، اشتهار، استعمال، محبّت، ضرورت، انقلاب، تجارت،ظلم، جلّاد، حرامی، حرام، حرکت، خطر، خلاصه، قصور، لایق، رهن، مشهور، ممکن، ملاقات، نقب، تحقیقات، وصول، معطّل، معلوم، تحکیم، مشکل، معصوم، جواب، سؤال، ظالم، فوراً، تُحفه (متحف)،گفته می شود. تحفه فارسی است در عربی بودن این واژه تردید است. عرب ها به جای تحفه، واژه ی هدیه و هدایا را به کار می برند. بقعه( جمع عربی آن بقاع) معرب از بارگه است که "ر" حذف و "به ق" تبدیل شده است. مجصص معرب است از جص (گچ). (تابلو جهانگیر و نورجهان با شعر زیبایی از سعدی)

اشعار سعدی بر تابلو جهانگیر و نورجهان پادشاه و ملکه (ایرانی) هند. بنام خداوند جان آفرین حکیم سخن در زبان آفرین. خداوند بخشنده دستگیر کریم خطا بخش پوزش پذیر عزیزی که هر کز درش سر بتافت به هر در که شد هیچ عزت نیافت سر پادشاهان گردن فراز به درگاه او بر زمین نیاز نه گردن کشان را بگیرد به فور نه عذرآوران را براند به جور. 5- كلمات و تركيباتي كه وزن و ظاهر آنها عربی است، امّا با استفاده از مفردات عربی و یا مفردات فارسی در زبان فارسي ساخته شده اند و عرب ها آن را به کار نمی برند؛ مانند استفتاء برگرفته از کلمه ی فتوا، مکلّا ساخته شده از کلاه، استمهال برگرفته شده از مهلت، بهلا (بهره، سود)، استرجا، استخاره، انتظامی، استهلال از هلال، اطّلاعاتی، تحقیقاتی، متعاطف، مستأجر و .... 7- کلماتی که عرب ها آن را در معنی دیگری به کار می برند؛ مانند: تعریف و تعارف (شناساندن)، تحکیم(داوری)، سجل، استثمار، استعمار، بحث (در زبان عربی بحث به معنی پژوهش، و در فارسی به معنی گفتگوی انتقادی)، مخابرات(جاسوسی)، معاف، محاق، استیصال، استخاره، استهلال، بیضه، مضبوط(در زبان هندی به معنی قدرتمند)، رقابت(در زبان عربی رقابت و مراقبت به معنی سانسور و در زبان فارسی و هندی به معنی مسابقه) و ...

کلمات مشترک بین سانسکریت و اوستایی در زبان فارسی و هندی:

آب،آش، اشتر، ابر، ایزد، برخ، بازو(باهو)، خان(کانا)، مرشد، پیر،مراد، پدر، ترازو، چرخ، جشن، خسور(پدر زن)، خواهر، کم زور، نام اکثر اعداد شمارشی مانند یک، دو، پنج، صد، بیست، .... اسامی بیشتر حیوانات مانند: تندور(تنور) ببر، پیل، کبک، کبوتر ، شطرنگ، زم (سرد)، نام بسیاری از گل ها و گیاهان و ... . نام ستارگان، ثریا (suria خدای خورشید). چند نمونه ازکلمات مشترک بین المللی که ریشه ایرانی دارد: بازار- کاروانسرای- سرای - سوریا(ثریا) – ( پییر، پیر ،میر، امیر، پدر فادر-پاپا پاپ بابا) - بلغور Bulgur - کیک (گعک)- الکل- (الگل) – سنگر- شادی-

کتاب های خطّی و کتابخانه ها به طوری که از کتب معروف تاریخی به دست می‌آید، "بابر" سرسلسه ی بابریان در کاخ و در سفر کتابخانه‌اش را به همراه ‌داشت. در فتح لاهور و پیروزی بر "غازی‌خان"، بابر کتابخانه ی غازی‌خان را به دست آورد که دارای کتب ارزشمند فارسی بود. همایون نیز به کتاب و کتابخانه علاقه ی فراوانی داشت. پسرش اکبرشاه که توانسته بود به تحصیل بپردازد، به کتاب عشق عجیبی داشت و در جمع‌آوری آنها از هیچگونه بذل همّتی، دریغ نورزید.

جلال الدین اکبر که سر سلسله ی خاندان تیموریان به شمار می‌رود، کتابخانه ی بزرگی را در تالار وسیعی در قلعه ی "آگرا" نزد برجی به نام "برج مثمّن" قرار داده بود.

گنجینه‌های علمی و ادبی کتابخانه ی اکبرشاه از راه‌های متعددی پیوسته رو به افزایش بود: 1- اینکه، خود نویسندگان و مؤلّفان آثارشان را به سلاطین تقدیم می‌کردند؛ 2- مهاجران ایرانی که به انتظار کسب مقام و منزلت، رهسپار آن دیار می‌شدند، نسخه های خطّی نفیسی را از وطن به همراه می‌آوردند و به رسم هدیه به اکبرشاه پیشکش می‌نمودند. 3- در فتوحات مختلف همانند فتح "گجرات"، ذخایر کتب ارزشمندی به عنوان مال غنیمت، نصیب شاه می‌شد. 4- مأموریتی از طرف پادشاه به نقاط مختلف هندوستان و به ممالک اسلامی جهت خریداری نسخ خطّی، کتاب های نادر و مهمّی فرستاده می‌شد.

5- تعدادی از خطّاطان مدام به تکثیر نسخه های مورد علاقه ی شاه اشتغال داشتند. جمعیتی به عنوان خوشنویسان، مقابله‌نویسان، مصحّحان، نقاشان، جدول‌سازان، جلدسازان و دیگران، همواره مطابق خواست شاه، به تذهیب، تزیین و تکثیر کتب می‌پرداختند و به همین روش، کتابخانه ی "اکبرشاه"، توسعه ی زیادی یافته و شامل ۲۴ هزار نسخه خطّی شده بود. شاه نورالدین جهانگیر ـ پسر اکبرپادشاه نیز، به کتاب و شعر علاقه مند بود و کتابخانه ی بزرگی داشت. وی نیز مانند پدرش، دارای ذوق خاصّی به تذهیب(آب طلا نویسی ) و تزیین آثار ارزشمند فارسی بود و مربّی بزرگ هنرهای زیبا به شمار می‌رفت.

"اکبر شاه "، "شاه جهان " و پیشینیان آنها، به کتاب و کتابخانه دلبستگی فراوانی داشتند و داستان کتاب و کتابخانه در زمان آنها نیز، اهمّیت بسزایی دارد. حتّی امرا ، درباریان سلاطین مذکور، و شاهزادگان آنها نیز، کتابخانه‌های مجلّلی تهیه نموده بودند. هنگام به پایان رسیدن حکومت اسلامی در دهلی به سال ۱۸۵۷ میلادی، ذخایر کتب سلاطین گورکانی دستخوش دگرگونی اوضاع سیاسی گردید و نسخه های گرانبهای آنها در طول انقلابات، به تاراج رفت .

مجموعه کتاب های خطّی فارسی در کتابخانه‌های هند، در حدود صد هزار نسخه تخمین زده می‌شود و شاید، این بزرگ ترین ذخیره‌ای است که از کتاب های خطّی فارسی در جهان وجود دارد. بعضی از مهم ترین کتابخانه‌های هند از حیث دارا بودن کتاب های خطّی فارسی عبارتند از : 1. کتابخانه ی قادریه در شهر "بدایون" شامل چهار هزار نسخه خطی؛ 2. کتابخانه ی "خدابخش" ، شهر "پتنا" در بین کتابخانه‌های هند مخصوصاً از نظر کیفیت کتاب های شرقی، غنی‌ترین و مهم ترین کتابخانه‌های مشرق زمین است که ۳۵ جلد فهرست کتب آن به چاپ رسیده است. 3. کتابخانه ی موزه ی مهاراجا در شهر "جیپور"، مجموعه ی نفیسی از مینیاتورها و آثار تذهیبی ایران را داراست؛ 4. کتابخانه ی آصفیه که کتابخانه ی مرکزی حیدرآباد یا "مرکز مطالعات و مخطوطات شرقی" نامیده می‌شود، به سال ۱۳۰۰ قمری تأسیس یافته و تعداد نسخ خطّی این کتابخانه ۱۶۹۶۳ عدد است. فهرست کتب خطّی آن در چند جلد به چاپ رسیده است (مرعشی نجفی،۱۳۸۲ : ۱۲۱)؛ 5. کتابخانه ی دانشگاه حیدر آباد شامل ۳۴۱۸ نسخه ی خطّی؛ 6. کتابخانه ی "موزه ی زاهد" حیدرآباد که دارای کتب خطّی و مینیاتورهای ایرانی و هندی نفیسی است ؛ 7.کتابخانه ی دانشگاه "جامعه ملیّه اسلامیه" دهلی، نسخه‌های خطّی آن بالغ بر ۲۰۰۰ جلد است ؛ 8. کتابخانه ی "آرشیوهای ملّی هندوستان" در دهلی نیز، مجموعه ی بزرگ اسناد و مدارک تاریخ هند می باشد که قسمت بزرگ آن به فارسی است؛ 9. کتابخانه ی "دانشگاه همدرد"، این کتابخانه بالغ بر ۴۴۳۵ نسخه ی خطّی به زبان های فارسی، عربی، ترکی و اردو دارد؛ 10. کتابخانه ی "دانشگاه علیگره" در این کتابخانه، بیشتر از ۱۴۴۶۰ نسخه ی خطّی اسلامی نگهداری می شود؛ 11. کتابخانه ی "آکادمی ابن‌سینا"؛ بیشتر نسخه‌های خطّی این آکادمی، در زمینه ی پزشکی است و فهرست این مجموعه را "رایزنی فرهنگی ایران" در دهلی به چاپ رسانده است؛ 12. کتابخانه ی "دانشگاه کلکته" که بیش از ۳۳۰۰۰۰ جلد کتاب دارد و نسخ خطّی فارسی را نیز شامل می شود؛ 13. "کتابخانه ی ملّی کلکته" بیش از یک میلیون کتاب دارد که شامل کتابخانه ی شاهی و کتابخانه ی عمومی کلکته می‌باشد؛ 14. کتابخانه ی "آکادمی عبدالباری" در شهر لکهنو دارای ۵۰۰۰ نسخه ی خطّی است. 15. کتابخانه ی ناصریه، حدود ۴۵۰۰۰ کتاب خطّی و چاپی فارسی و عربی دارد.

نسخه‌های خطّی در هند، عموماً رو به نابودی است. از یک سو، آب و هوای نامساعد و بشدّت شرجی در اکثر مناطق، آنها را بتدریج از بین می‌برد.


کتاب های خطّی فرهنگ های واژگان فارسی

[ویرایش]

تصویری از وصیتنامه نویسی در هند گنجیه عظیمی از کتاب های خطّی فارسی وجود دارد. که فقط از تعدادی از آنها میکرو فیلم تهیه شده است. اما بخش زیادی از آنها ممکن است در اثر بی توجهی از میان رفته باشد

دو نمونه از آرشیو حیدرآباد. از دست و زبان که برآید کز عهده شکرش بدرآید.

زبان فارسی، یکی از زبان هایی است که ایجاد واژگان نامه برای آن قدمت زیادی  دارد. و از زمان های باستان واژگان نامه‌هایی نوشته شده که اکنون از آنها خبری نیست.از جمله فرهنگ لغات خطّی موجود عبارتند از:

1- نخستین فرهنگ واژگان فارسی در سده ی سوم هجری، ابو حفص سغدی نوشته است که امروز وجود ندارد اما "جمال الدین حسین انجو" در فرهنگ جهانگیری و محمّد قاسم سروری در کتاب "مجمع الفرس" که هر دو در اوایل سده ی یازدهم جمع آوری شده و شمس الدین قیس رازی در کتاب "المعجم فی معاییر اشعار العجم"‏ تألیف اوایل قرن هفتم و ابو نصر فارابی در رساله ی موسیقی خود از این کتاب یاد کرده اند.

دستنوشته فارسی در آرشیو ملی هند. دو برگ از کتاب آشپزی غیاث شاهی قرن پانزدهم میلادی 2- "تاج المصادر" که ابو عبد اللّه جعفر بن محمّد رودکی متوفی به سال 329 به منظور حلّ مشکلات، اشعاری برای مردم خراسان نوشت و از نسخه ی آن نیز اطّلاعی در دست نیست. 3- "لغت فرس" تألیف ابو منصور علی بن احمد اسدی طوسی است که در سده ی پنجم می زیسته و در آن‏ اشعار بسیاری از استادان سخن ضبط است که در جایی دیگر دیده نشده.نام هفتاد و شش تن از شعرای قدیم و نیز بعض اشعار "کلیله و دمنه" و "سندبادنامه" ی گمشده ی رودکی، و بعض اشعار "وامق‏ و عذرا"ی گمشده ی عنصری در آن آمده و در ترتیب لغات، ملاحظه ی حرف آخر شده است."پاول‏هورن‏" خاورشناس آلمانی، به سال 1897 مسیحی آن را چاپ کرده است. 4- "فرهنگ واژگان قطران " 5- فرهنگ "صحاح الفرس. 6- فرهنگ لغات معیار جمالی گردآوری شمس الدّین محمّد فخری اصفهانی است که به سال 745 به نام "انجو" شاه‏ فارس نوشته است.

فرهنگ واژگان زبان فارسی هند

[ویرایش]

در حالیکه دوازده فرهنگ مربوط به أواخر سده ی هشتم تا آخر سده ی دهم ق در هند تألیف شده ولی در همین مدّت، فقط دو فرهنگ در ایران تألیف گردیده است. ‏ در قرون یازدهم و دوازدهم قمری ، هفده فرهنگ در هند تألیف گردید.از آن جمله اند: 1. فرهنگ جهانگیری به سال 1017 ، تألیف جمال الدین حسین انجوی شیرازی یکی‏ از امرای دربار اکبر شاه و فرزند و جانشین او جهانگیر شاه بوده است. 2. "برهان قاطع" سال 1062 هجری قمری به ترتیب‏ حروف الفبا تنظیم گردیده است.

3. فرهنگ رشیدی به سال 1292 هجری قمری چاپ  کلکته .

4. فرهنگ "بهار عجم" تألیف‏ "تیک چند" متخلّص به بهار در 1152 هجری قمری که تا 1200 که تاریخ وفات مؤلّف است، هفت بار به چاپ‏ رسید و پس از آن هم، چند بار چاپ سنگی خورده است.

از سده ی سیزدهم قمری یازده فرهنگ در دست می باشد که از آن جمله اند: 1. انجمن آرای ناصری‏ تألیف رضا قلی هدایت از رجال نامی سلطنت ناصر الدین شاه قاجار و صاحب تألیفات بسیار دیگر است‏ و به سال 1288 پایان یافته و در همان سال هم چاپ سنگی خورده است. 2. "هفت‏ قلزم" تألیف "غازی الدین حیدر" فرمانروای استان "اود" واقع در شمال هند است.از 1229 که سال‏ جلوس او بوده تا 1232 آن را نوشته است. 3. "غیاث اللغات" سال 1242 . در ابتدای قرن چهاردهم مفصل‏ترین فرهنگ فارسی به نام: 1. فرهنگ آنندراج ، چاپ 1307 لکهنو، آنندراج فرمانروای شهرستان "ویجی‏نگر" واقع در جنوب هند نوشته شد. 2. فرهنگ "آصف اللغات ونقش بدیع" در هند 3. فرهنگ نوبهار و کاتوزیان در ایران چاپ شده است 4. و علاوه بر فرهنگ های یاد شده چهار فرهنگ فارسی به ترکی نیزبه نام "اقنوم عجم‏" و "شامل اللغات" و "قائمه لطف اللّه" و "لغت نعمت اللّه" تألیف قرن نهم و دهم وجود داردکه از سال 1340 تا 1358 قمری گرد آوری و در دکن به چاپ رسیده اند.

زبان فارسی در دوره استعمار: همانطور که توضیح داده شد زبان فارسی در دوره استعمار انگلیس تا زمان ، "چارلز تری ویلیان" در سال 1836م. زبان رایج اداری بود و از آن دوره کتابها، مجلات و روزنامه ها ،نسخه های خطیف سنگ نوشته ، سکه ها و فرمانها و مدالهای زیادی باقی مانده است. که قبلا تا حدودی از آنها سخن گفته شد فقط برای نمونه به دو سکه و یک مدال زیر اکتفا می شود.

از نقش و نگار درو دیوار شکسته، آثار پدید است صنادید عجم را. سید احمدخان 1904 صنادید عجم

منابع برای مطالعه بیشتر

[ویرایش]
  1. [۱]
  2. [۲]
  3. گالری تصاویر سنگ نوشته ها [۳]