نقش پارسی بر میراث جهانی در هند/فصل هفتم: برخی سنگنوشتههای فاخر فارسی حیدرآباد دکن
فصل ششم: نوشتههای فارسی کاخ و تالار آشوکا | فصل هفتم | فصل هشتم: معماری مغولی یا ایرانی |
نقش پارسی بر میراث جهانی در هند |
فصل هفتم
[ویرایش]نقش پارسی بر بناهای فاخر هند
- فصل هفتم
- گفتار نخست : تعدادی از نوشته های فاخر حیدر آباد
- گفتار دوم: میراث پارسی بر احجار بنگال،
- گفتار سوم: نقش پارسی بر بناهای فاخر در :
- . شهرلکنو
- . میسور
- . علیگر
- . آمریتسار
- . پونا
برخی سنگ نوشته های فاخر فارسی در حیدرآباد دکن و چند ایالت دیگر . نوشته دکتر محمد عجم
[ویرایش]در هندوستان سنگ نوشته های فارسی بر مساجد ، قلعه ها، قصرها، مقابر، درگاهها، آب انبارها، میل ها یا مناره ها ، چاههای آب و بیشتر در مزار صوفی ها به چشم می خورد. نتنها در شبه قاره هند بلکه در هرجای دنیا که درگاه یا مزار و یا زاویه و خانگاه صوفی وجود داشته باشد حتما اثری از شعر فارسی در آنجا خواهد بود. زیرا تمام رهبران صوفی (اعم از مرشد و یا خلیفه و یا مولی یا هر نامی که داشته اند) فراگیری زبان فارسی در کنار قرآن را بطور جدی به عنوان یک افتخار دنبال کرده اند. نکته مهم دیگر اینکه مکتبهای صوفی همگی اعم از شیعه و سنی، امامان شیعی را بخصوص امام حسین ع را تکریم کرده اند و در مدح او شعر دارند آنهم به زبان فارسی.
بطور طبیعی در منطقه جغرافیایی حضور مسلمانان هند آثار فارسی بیشتر وجود دارد اما در مناطق هندویی و بودایی نیز این گونه آثار وجوددارد. سنگ نوشته ها قرانی نیز کار فارس زبانان است و در بسیاری از آنها می تواند عبارتی از فارسی مانند سال بنا و یا مشابهه آن را یافت.
تنها در دهلی 22 آرامگاه و درگاه صوفی وجود داردتعداد زیادی از آنها را دکتر حکمت ثبت و در بخش اول کتاب آمده است. هزاران نسخه خطی به زبان فارسی در کتابخانه ها و مراکز اسناد و آرشیو هندوستان وجود دارد که بهمراه آثار معماری, نقاشی و خطاطی که بدست هنرمندان ایرانی خلق شده، تمدنی در ادامه تمدن ایرانی را نشان می دهد. پیدایش سبکی جدید در شعر فارسی به نام سبک هندی از دیگر دست آوردهای فارسی زبانان در هند است. پس از حضور استعمارگران انگلیسی زبان انگلیسی در طول یک قرن آرام آرام به عنوان زبان اداری در هند جای خود را باز کرد. باید اعتراف کرد که زبان انگلیسی در نیم قرن گذاشته بیشتر از حضور 500 ساله زبان فارسی در هند نفوذ و گسترش یافته است.
بسیاری از نسخه های فارسی از بین رفته ولی بسیاری از سنگ نوشته های فاخر فارسی هم اکنون میراث فرهنگی هند بشمار می رود دکن یکی دیگر از جاهای وجود سنگ نبشته های ارزشمند فارسی است که نشان از نفوذ دیرینه حضور زبان فارسی در این بخش از کشور هندوستان دارد. علاوه بر منطقه شمال هند و غرب هند، در شهرهای حیدرآباد, بیدر,گلبرگه, بیجاپور, احمدنگر و اورنگ آباد از جمله شهرهایی هستند که سنگ نوشته های فارسی در آنها به وفور یافت می شود. سایر ایالتها مانند بنگال ، کشمیر ، الله آباد، و بخصوص علیگر و لکنو و پنجاب نیز سنگ نوشته های فارسی متنوعی دارند.
در سنگ نوشتها معمولا از خطوط ثلث, نسخ و نستعلیق استفاده شده است که هر سه نوع خط را هنرمندان ایرانی ابداع و به زیبایی تمام آنها را به رشته تحریر درآورده اند.
در بسیاری از این سنگ نوشتها از اشعار فارسی شاعرانی همچون حافظ, سعدی، نظامی و خاقانی استفاده شده است. بعضی از سنگ نوشتها تنها به معرفی شخص متوفی اشاره کرده و در بعضی از آنها برای نشان دادن سال وفات از تاریخ و در بعضی از حروف ابجد استفاده شده است.بیشتر این سنگ نوشته ها تراشیده شده بر روی سنگ است اما بعضی از آنها بروی کاشی نیز نگارش شده است.
آب و هوای مرطوب دکن و بارندگی های شدید در سه ماه از سال سبب شده که تعدادی از این سنگ نوشتها به مرور زمان از بین بروند. حملات اورنگ زیب, فرزند ناخلف و کوردل شاه جهان پادشاه گورکانی هند به دکن, برای ازهم پاشیدن حکومتهای شیعی فارسی زبان دکن, در نابودی تعدادی ازاین کتیبه بی تاثیر نبوده است. (تصویرحسینه بادشاهی در حیدر آباد)
جهت آشنایی با این سنگ نوشته ها تصویر تعدادی از آنها در زیر آورده شده است.
کتیبه به زبان فارسی در شهر بیدر مقبره "علی برید" از شاهان حکومت بریدشاهیان
آرامگاه خواجه گیسو دراز
ورودی مقبره خواجه بنده نواز در شهر گلبرگه با شعری فارسی از زینب النسا بیگم دختر اورنگ زیب پادشاه گورکانی هند. سنگ نوشته پارسی در شهر حیدراباد قلعه "گل کندا" دوره عبدالله قطب شاه .
متن سنگ نوشته پارسی:
در عهد دولت جم جاه ملائک سپاه سلطان عبدالله قطب شاه بسعی بنده درگاه خیراتخان(از نیکوکاران خراسانی) این انبار خانه به اتمام رسید بتاریخ شهر رجب المرجب سنه 52... (احتمالا 1052 یا 1152ق) عکس از دکترحسن خادمی دژ گولکنده (Golconda) در یازده کیلومتری باختر شهر حیدرآباد در جنوب هند و در ایالت آندراپرادش قرار دارد. بر پایه اسناد تاریخی این دژ به وسیله پادشاهی هندو مذهب کاکاتیا بنا شده که بین سالهای 1083 تا 1323 میلادی در ایالت آندرا پرادش هند حکمروایی داشتند. این سلسله در گسترش معماری و ادبیات در جنوب هند نقش داشتند.
مکان نصب : شهر حیدرآباد/موزهState Archaeology
"جوهردرج کرامت اختر برج کمال/ آفتاب اوج حشمت سایه لطف اله/شهسوار عرصه ابراهیم عادلشاه/والی والا جناب داوری دوران بناه/مستفیض از نفخه کاندار فضلش جان و دل /مستتر از لعه رای منیرش مهر و ماه/در دور شاه عادل شهنشه/نصرت خدا جنین بداده/کین برج پادشاهی مثل ندارد در جهان/پا از گردش فلک هرگز جنین نزاده/کسی نماند این برج هرگز ندیده/فی بسمع کس هرگز جنان رسیده/گر کسی تعریف این برج از تو خواهد/گو در ایام حواکه ملک ریحان جنان بسته/که این برج پست یا درج است یاقوت/ملک یاقوت داماد ملک ریحان این ور سفته/گر کسی تاریخ این برج بتو پرسید/گو هاتف از غیب جنان داد مژده/خرد تاریخش از آن چنان گفته/وصل ابرج فی سعاده(تاریخ ابجد)
مکان نصب : شهر حیدرآباد/موزه S.A (تصویر از خانم نسترن جاودانی بافراست)
" نهایت برج گشت ز توفیق احد/ بامدادی شفیع ما محمد/در عهد ابراهیم عادلشاه معظم /که ابتدا این برج گشت پایه محکم/ز عون همت ملک ریحان صاحب/بنا کردند برجی ملک یاقوت نائب/منازل یافت برجی زین سعادت /که رو آورد الی القبله ملامت/که تاریخش یکهزار و هجده هجرت(1018 ه ق)/رسیده برج جوزا اوج عزت. اولین باری که سلسلهای با نیای فارسی به این قسمت از هندوستان رفتند در قرن هفتم هجری قمری برابر با قرن 13 میلادی بود، در این تاریخ پس از آنکه نواحی شمال هند ابتدا توسط سلطان محمود غزنوی و سپس به وسیله سلطان معزالدین محمد غوری به تصرف مسلمانان درآمد و قطب الدین آیبک با شکست «پریتوی» آخرین "ماهاراجه" دهلی، سلسله سلاطین مسلمان دهلی را در پایتخت سرزمین افسانه ای هند مستقر کرد.
این حکومت ها همگی پیوندهای خونی و یا فکری و فرهنگی با جامعه ایرانی، اسلامی و شیعی داشتند و بیشتر آنها در منطقه دکن متمرکز بودند. در گذشته به بخش جنوبی شبه جزیره هند «دکن» گفته می شد و این بخش یک سرزمین مستقل به شمار می رفت. منطقه دکن شامل سرزمین های"ماهاراشترا"، "کارناتاکا"، "تلنگانا" و "آندرا" می شد که با توجه به تقسیمات ایالتی فعلی تقریبا 3 ایالت جنوب هند را شامل می شده است. خاندان «بهمنی» ها یکی از مهمترین سلسله های حاکم در دکن بودند که از اعقاب علاء الدین حسن بهمنی خراسانی به شمار می رفتند و نسب خود را به بهمن پسر اسفندیار از سلسله کیانیان ایران میرساندند و حدود 190سال از 748 تا 934 ق بر اکثر نواحی دکن فرمانروایی می کردند. خاندان بهمنی با علاقه فراوانی که به فرهنگ فارسی و عرفای ایرانی داشتند بسیار کوشیدند که به حضور شاه نعمت اله ولی و خواجه شمس الدین حافظ شیرازی در دربار خود مفتخر شوند، اما توفیق نیافتند. این سلسله جشن ها و اعیاد ایرانی از جمله نوروز را با شکوه فراوان برگزار می کردند. یکی دیگر از حکومت های محلی که پیش از انقراض بهمنی ها در اوایل قرن دهم هجری قمری در سرزمین فعلی دکن شکل گرفت و حدود 200 سال دوام آورد، سلسله « قطب شاهیان» بود که مرکز آن در قلعه گولکنده قرار داشت و موسس آن سلطان قلی همدانی بود که از همدان ایران و از نسل قرایوسف و اسکندر، از پادشاهان قراقویونلو به شمار می رفت. وی همراه عمویش الله قلی به هند مهاجرت کرد و از سرداران بزرگ محمد شاه سوم بهمنی محسوب می شد و در سال 842 شمسی موفق به دفع شورش منطقه تلنگانا در دکن شد و به همین جهت چندی بعد در سال 897 شمسی همزمان با پادشاهی شاه اسماعیل اول صفوی با لقب قطب الملکی استقلال خود را در گلکنده اعلام و سلسله قطب شاهیان را تاسیس کرد. در سال 1066 هجری شمسی این شهر جدید توسط لشکر اورنگ زیب فرزند ناخلف و متعصب شاه جهان امپراطور گورکانی هند فتح شد و حکومت قطب شاهیان به پایان رسید.
دژ گلکنده به مدت 9 ماه در برابر یورش اورنگ زیب مقاومت کرد و پس از آن همه ذخیره ها و ثروتش به دست اورنگ زیب افتاد. دژ گلکنده دارای اتاقهایی است که محل نگهداری دو الماس برجسته ی کوه نور ، الماس امید و ...بوده است. گلکنده دارای چهار دژ جداگانه با دیواری خارجی به درازای 10 کیلومتر و دارای 87 عدد از استحکامات نقش های شیر و طاووس،آمیختگی معماری ایرانی-هندی را به خوبی نشان می دهد.آرامگاه های شاهان قطب شاهی هم در حدود یک کیلومتری دژ است که چشم انداز زیبای آن با وجود باغهای زیبای کنارش گردشگران را به سوی خود جلب می کند. ﺳﺎﺧﺘﻤﺎﻥ ﺩﺭﻭﺍﺯه ﺷﮕﻔﺖ ﺍﻧﮕﻴﺰ ﺁﻥ ﻛﻪ «ﺩﺭﻭﺍﺯه ﻣﻜﻪ» ﻧﺎﻣﻴﺪﻩ ﻣﻰﺷﻮﺩ ﺩﺭ 967 ﻕ./1559ﻡ. ﭘﺎﻳﺎﻥ ﻳﺎﻓﺖ. ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﻣﺤﻞ، ﻛﺘﻴﺒﻪ ﺍﻯ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺭﺩ ﺑﻪ ﻃﻮﻝ 30 ﻣﺘﺮ ﻭ ﻋﺮﺽ 14 ﻣﺘﺮ. ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﻛﺘﻴﺒﻪ ﺁﻣﺪﻩ ﺍﺳﺖ: « ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ﺧﺪﺍ ﻛﻪ ﻛﻠﻤﻪ ﺗﻮﺣﻴﺪ ﺭﺍ ﺩژﻯ ﺷﻜﺴﺖ ﻧﺎﭘﺬﻳﺮﺳﺎﺧﺖ. ﺩﺭﻭﺍﺯﻩ ﻫﺎﻯ ﺍﻳﻦ ﺩژ، ﺍﺯ ﻃﺮﻳﻖ ﺭﺣﻤﺘﺶ ﺑﺮﻣﺎ ﮔﺸﻮﺩﻩ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ.
ﻫﺮ ﻛﺲ ﺩﺍﺧﻞ ﺁﻥ ﺷﻮﺩ ﻧﺠﺎﺕ ﻣﻰ ﻳﺎﺑﺪ. ﺻﻠﻮﺍﺕ ﺑﺮ ﻣﺼﻄﻔﻰ ﻛﻪ ﺩژﻫﺎ ﻭ ﺍﺳﺘﺤﻜﺎﻣﺎﺕ ﻧﺒﻮﺕ ﺑﻪ ﺷﺨﺺ ﺍﻭ ﻛﺎﻣﻞ ﺷﺪ. ﺍﻭ ﺷﻬﺮ ﻋﻠﻢ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻋﻠﻰ ﺩﺭﻭﺍﺯه ﺁﻥ. ﺩﺭﻭﺩ ﺑﺮ ﺍﻭﻻﺩ ﺍﻭ، ﻛﻪ ﺑﺮﺝ ﻫﺎﻯ ﺍﻣﺎﻣﺖ ﻭ ﻭﻻﻳﺖ ﺑﺪﺳﺖ ﺁﻥ ﻫﺎ ﺳﺮ ﺑﺮ ﺍﻓﺮﺍﺷﺘﻪ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺩﺭﻭﺩ ﺑﺮ ﺻﺤﺎﺑﺶ ﻛﻪ ﻧﮕﻬﺒﺎﻧﺎﻥ ﺭﺍﺳﺘﻰ ﻭ ﺣﻘﻴﻘﺖ ﺍﻧﺪ. ﺳﺎﻝ 967ﻕ./1559ﻡ. » محمد ﺍﺻﻔﻬﺎﻧﻰ
سنگ قبر بناهای قطب شاهی بصورت پلکانی و مشابهه آرامگاه کوروش است. قلعه شهر بیدر پایتخت سلسله امپراتوری مستقل شیعی بهمنی در احسن آباد(گلبرگه) بوده است اما بین سالهای 1347 تا 1425 میلادی به محمدآباد(بیدر) منتقل شد که آثار تاریخی آن دوره را در خود جای داده است. در شهر بیدر مجموعهای از قبرها وگنبدها است در بیرون شهر چند مزار است که مزار میانی متعلق به خلیل پسر شاه نعمت الله ولی است البته روی غالب آنها نیز پارچه کشیده شده و احتمال میرود برخی کتیبه داشته باشد در پشت ساختمان روی دیوار سنگی با خط خوش روی آن ناد علی مظهر العجائب نوشته شده بود، اما تاریخ ندارد. مجموعه مزارهای بهمنیان نیز همین منطقه است. همایون پسر احمد شاه ولی، علاءالدین و خود احمد شاه ولی. داخل آرامگاه احمد شاه ولی کاشی کاری بوده و نقاشی های فراوانی داشته که تخریب شده است یک جمله قابل خواندن است: نعمت الله یافتم در هر وجود. روی یک کتیبه شعری است که سال 1037 روی آن قابل خواندن است.
اما قلعه مرکزی شهربیدرمقر حکومت بوده و بعدها در اختیار نیروهای فرانسوی و انگلیسی قرار گرفته است. مجموعهای نسبت بزرگ است که قصرهای مختلف داشته است یک محوطه شبیه میدان نقش جهان است، کتیبه هایی هم دارد که همگی شعر فارسی است، اما اغلب بسادگی قابل خواندن نیستند. بخشی از اینجا قصر ملک مرجان شاه حاکم بیجاپور بوده که در سال 1038 ساخته شده است. کتیبه ای هم در این باره دارد. کتیبه ای هم در کنار آن در باره ابراهیم عادل شاه دارد با تاریخ 1028. مسجدی که در حاشیه میدان قلعه بود، دارای تعداد زیادی ستون به سبک مساجد قدیم ایران است. کتیبه ای هم از 757 ق در باره بنای مسجد دارد و این شعر روی آن نگارش شده:
اندر زمن خلیفه یزدانی سلطانِ محمد که ندارد ثانی در هفتصد و بیست و هفت این مسجد را شد بانی خیر قُبلی سلطانی
مزار برید شاهیان از مکان های دیدنی دیگر بیدر است. اینان وزرای بهمنیان بودند که کم کم بر آنان تسلط یافتند، در این میان مزار علی شاه برید شکوه خاصی دارد با کتیبه های سالم که در هشت قسمت در دیوارها تعبیه شده است. اشعاری در باره درگذشت وی و بحث مرگ و دنیا و آخرت. وفات علی شاه برید در سال 987 روی کتیبه ثبت شده است. یکی از اشعار (که از سعدی است) این است:
دامن کشان که می رود امروز بر زمین فردا غبار کالبدش بر هوا رود خاکت در استخوان رود ای نفس خیره چشم مانند سرمه دان که دراو توتیا رود در گوشه ای دیگر این شعر به عنوان ماده تاریخ آمده است: بانی این گنبد گردون مثال شاه فرخنده برید نیک خو مصرع آخر که تاریخ بناست نام گنبد قبة الانوار گو کتبه خواجگی شروانی دویست خانوار و با جمعیتی حوالی 1500نفر ایرانی در بیدر زندگی می کنند، آنها از کولی های ایرانی یا قربتی های دوره گرد بوده اند که به احتمال اصل آنها از کرمان یا فارس بوده و به تدریج به این نقطه رسیده و در اینجا ساکن شدهاند. لهجه فارسی آنها بیشتر به جنوب ایران شباهت دارد مثلا می گویند: نوُمِت چِنه؟ Noomet cheneyeیعنی نامت چیست؟ روی قبر بزرگ آنها پدر یوسف علی این چنین آمده است: گلاب بیک ولد نواب بیگ صاحب ایرانی 5 محرم 1410 مطابق 6 سپتمبر 1389بروز چهارشنبه. روی قبر سردار یوسف علی آمده بود: بسم الله الرحمن الرحیم. من مات علی حب آل محمد مات شهیدا، الله محمد علی فاطمه حسن و حسین. در این حسرت دنیای فانی که قایم است/ که چاب دانی(جاودانی) شد؟ خاموش شمع عمر رئیس زاده/ به شباب عمر نوجوانی. سردار یوسف علی ایرانی عزادار بانی انجمن حسینی بیدر ابن سردار گلاب بیک. تاریخ وفات 17 ذی حجه 1413، 9 جون 1993 روز چهارشنبه بوقت فجر. == حیدرآباد هند==. متن:در عصر پادشاه غازی بنده میر محمد تنع به تاریخ 27 ماه شعبان سال 38 هجری قمری
مدرسه – مسجد خواجه محمود گاوان مسجدی بسیار زیبا و در کنارش مدرسهای که نیمی از آن ویران شده است. گویا چند قرن است که همین جور باقی مانده است. مسجد و مدرسه، به صورت یک اثر تاریخی باقی مانده است. در انفجار باروت در اواخر قرن هفدهم، و در حمله ارونگ زیب بخشی از آن مخروبه شده است. این اثر، یکی از باافتخارترین آثار خواجه محمود صاحب مناظر الانشاء و یک ایرانی برجسته در قرن نهم هجری است که در پیری کشته شد اما نامش در اینجا جاودانه است.
میراثِ فارسی بر احجارِ بنگال
ارتباط تجاری بنگال با ایران از زمانهای پیش از اسلام آغاز گردیده است. بازرگانان ایرانی جمعیت مهمّی در شهربنگال را تشکیل می دادند با آنکه محمّد بختیار خلجی بنگال را فتح کرد و او مردی ترک تباربود، اما مدیران و قضات و ادیبانی که پس از فتح بنگال قدم در این سرزمین نهادند ایرانیان بودند .
در قرن سیزدهم ، فارسی زبان فرهنگ و ادب در مقرّ گورکانی بود. بنگال نیز در کمک کردن بهتوسعه زبان فارسی سهمی بهسزا داشت. اوّلین فرهنگ لغتنامه فارسی در این شبه قارّه بهنام «فرهنگِ ابراهیمی» در بنگال نوشته آمد. این قاموس بهنام «شرفنامه» شهرت دارد و وجه تسمیه آن برگرفته از نام مخدوم شرفالدّین یحیی منیری است که نویسنده، کار خود را بهروح پاک او تقدیم کرده است.( دوره باربک شاه (84-1459 م) . شرفنامه نمودار پیشرفتِ زبان فارسی در بنگال و سراسر این شبه قارّه میباشد. این کتاب همچین حاوی اطّلاعاتی در موردِ فضلا و شعرای بنگال در زمانِ مؤلّف میباشد. حکمرانی مغولان بابِ جدیدی برای توسعه زبان و ادبیات فارسی در بنگال باز کرد. علاوه بر کتبی که در موردِ شعر و ادبیات و مطالعاتِ اسلامی نوشته شد. کتابهایی نیز در مورد ادبیات تاریخی بهزبان فارسی در بنگال تدوین گردید. صبح صادق بهقلم محمّد صادق، بهارستان غایبی بهقلم میرزانسان، تاریخ شاه شجاع بهقلم میر محمّد و فاتحه عبریا بهقلم شهابالدّین طالشی از جمله منابع تاریخی هستند که در این دوره در بنگال نوشته شدهاند. حتّی در طول حکومت کمپانی هند شرقی، غلام حسین طباطبائی تاریخی تحت عنوان سیرالمتأخّرین نوشت. تاریخ بنگال بهقلم سلیم الله، ریاضالسّلاطین بهقلم غلام حسین سلیم در زمره آثاری هستند که در اواخر قرن هجدهم بهزبان فارسی نوشته شدهاند . علاقه مردمِ مسلمانِ بنگال بهزبان فارسی آنقدر زیاد بود که وقتی در سال 1834 م زبان انگلیسی جایگزین زبان فارسی گردید مردم بنگال این تغییر و تحوّل را بهآسانی نپذیرفتند و مسلمانان همچنان بهسخن گفتن بهزبان فارسی ادامه دادند. در سال 1887 م، عبدالعلی که مردی فاضل و از اهالی دهکده کوچک چتگانگ بود کتابی بهزبان فارسی تحت عنوان «صحیفه الآمال و مرآت الاحوال» نوشت. نویسنده در مقدّمه این کتاب افول زبان فارسی که بنا بهگفته وی، اهالی چتگانگ بدان همچون زبان مادری تکلّم میکردند، اظهار تأثّر و تأسّف کرده است. وی بهخاطر علاقهای که بهزبان فارسی داشت این کتاب را نوشت و در آن نصایح و پندهای نیکو بهفرزند خود کرده است. وی معتقد است که دانستنِ زبان فارسی موجب رشد شخصیت میشود.در این مورد چنین مینویسد: ”زبان فارسی اگرچه در این ولایت بهدیارِ اسلامآباد بهصفت عنقایی موصوف گردید، امّا بهاعتبار سابقالحال قبل سی سال زبانی بود که همچون زبان مادری مروّج بر اوج کمال.
ای ریحان باغ زندگی ـ اگر من پیش تو رخت هستی بندم وصیتِ من بهتو این است که بهفارسیدانی متّصف طبع رجوع آوری“. این گفتار را در مورد علاقه مردم بنگال به زبان فارسی رابیندرانات تاگور نیز در کتاب خودش گواهی کرده است. سنگ نبشتههای بنگال نهتنها اهمیتِ تاریخی دارند بلکه از نقطه نظر اشکال ادبی و هنری نیز توجّه طلّاب زبان فارسی را بهخود جلب میکند. قدیمترین کتیبه بهزبان فارسی بهسال 1303 م/703 ﻫ برمی گردد که مربوط بهفتح سیلهت در زمان حکمرانی شمسالدّین فیروز شاه است. متن سنگ نبشته بهشرح ذیل است :
”بهعظمت شیخالمشایخ مخدوم جلال مجرد بن محمّد. اوّل فتح اسلام شهر عرصه سریهت بهدست سکندر خان غازی در عهد سلطان فیروز شاه دلوی سال ثلث و سبعمأئه (703)این عمارت رکنخان که فتح کننده هشت کامهاریان وزیر و لشکر بوده. شهرها وقت فتح کامرو و کامتا و جازنگر واریشا لشکری کرده باشند جابهجا بهدنبال پادشاه. سنه ثمان و عشر و تسعمأئه“(ق918). سنگ نبشتهای که در درگاه عطا شاه، دیناجپور، پیدا شده شامل نمونه جالبی از شعر و نثر فارسی است. این سنگ نبشته متعلّق بهدوره سکندر شاه، سلطان مستقل بنگال (792-759 ق) است که معاصر حافظ بوده است. پسرش غیاثالدّین بوده که گفتهاند وی حافظ را بهبنگال دعوت کرده است. مخاطب حافظ در اشعار ذیل سلطان غیاثالدّین بوده است:
Hazrat Syed Ghous-e-Bangal Shamsudden Shah Wali شکر شکن شوند همه طوطیانِ هند. زین قند پارسی که بهبنگاله میرود. حافظ ز شوق مجلس سلطان غیاث دین. غافل مشو که کار تو از ناله میرود. بعضی گفته اند که حافظ در این اشعار، سلطان غیاث محمّد، پسر عمادالدّین احمد، از سلسله مظفّریان در ایران را مخاطب قرار داده است. شاید حافظ با ذکر نام بنگال در غزلِ خود میخواسته است ثابت کند که میان ایران و بنگال ارتباط نزدیک تجّاری در قرن چهاردهم مسیحی برقرار بوده است. بههرحال، این سنگ نبشته اسکندر شاه از آن نقطه نظر مهمّ است که آن را میتوان مدرک مسلّم شعر و نثر فارسی در زمان حافظ دانست. قسمتی از این سنگ نبشته نثر و قسمتی نظم است. سبک آن از نقطه نظر زبانشناسی بسیار آراسته و مزین بهعبارات و اشعار عربی است. متن آن بهشرح ذیل است: درین گنبد که بنیاد عطایس- عمارت خانه کونین بادا.
ملائک بر ثباتش خوانده تا حشر- بنینا فوقکم سبعا شدادا. بهعنایت هفت ایوان بدیع که الذی خلق سبع سموات طباقا تقدست اسمائه بهاتمام رسید. عمارت گنبد رفیع که نسخهای است از تخمه سقف جلال ـ ولقد زینّا السماء الدّنیا بمصابیح ـ در روضه متبرّک قطبالولیا (الاولیاء) (وحیدالمحقّقین و سراجالحق و الشّرع و الدّین مولانا ـ عطا ـ اعطاءالله تعالی فضیله فی الدّارین بالامر صاحب العهد و زمان (الزمان) باعث العدل و الاحسان ـ حامی البلاد و راعی العباد و السلطان ـ العادل العالم الاعظم ظل الله فی العالمین المخصوص بعنایت الرحمن ابوالمجاهد سکندر شاه بن الیاس شاه السلطان خلّدالله ملکه.
پادشاه جهان سکندر شاه- که بهنامش در دعا سفتند. نوّرالله شانه خواندند- خلّدالله ملکه گفتند. فی تاریخ خمس و ستین و سبعمائه(765ق). عمل بنده درگاه غیاث زرّین دست. اوّلین شعر فارسی در آثار کتیبهای بنگال متعلّق بهسال 861 هجری است. این سنگ نبشته در مسجد نارا یاندیا، در حومه داکا کشف گردید و شعر زیر بر آن نگارش است: بسم الله الرّحمن الرّحیم. لا اله الله محمّد رّسول الله. شد مزین بهبانک حی فلاح- مسجد این غریب لیل و صباح. مسمّات بخت بینت دختر مرحمت. (در سنه 861 ق) شعر دیگری که بر قبر خانجهان، باقرهات، خولنا (پاکستان شرقی) نوشته شده، نمونه از «سبک» نگارش فارسی اعم از نظم و نثر در قرن پانزدهم در بنگال است. متن فارسی این سنگ نبشته دارایعبارات عربی است و از روش نوشتن روشن است نویسنده فارس زبان است: هذا روضه مبارکه من ریاض الجنّه الخان الاعظم خانجهان علیه الرحمه و الرضوان تحریراً فی ستّ و عشرین (26)من ذوالحجّه من ثلث و ستّین و ثمانمائه.(863) 1. یادآورید ای دوستان الموت حق الموت حق. 2. خار است اندر بوستان الموت حق الموت حق. 3. مرگست حضم محکم بیجمله جانان ذوالیقین. 4. نی همچو دیگر دشمنان الموت حق الموت حق. آثار کتیبهای پیدا روشن می سازدکه که ایرانیانی که در بنگال ساکن شدند بیشترشهرها را بهنام پیران معروف محلّی خود نامگذاری کردند. دئوتالا، که محلّی در ناحیه رنگپور است، تبریزآباد نامیده شد و این نام را بهاحترام حضرت جلال شاه تبریزی که گفته میشد مدّتی مقیم این محلّ بوده است برگزیدند در اینجا سنگ نبشتهای بهشعر وجود دارد که متعلّق بهزمان اکبر بزرگ است و نمونهای از صناعت شاعری در آن زمان است. این سنگ در آرامگاه مرد شاعر و مقدّسی بهنام بهرام سقّای بخارایی در شهر بردوان در بنگال غربی نصب شده است. بهرام سقّا، که این سنگ نبشته بهیادِ او نوشته شده است، از بخارا بوده و در زمان حکومت همایون بدین شبه قارّه آمده بود. وی بهقصد زیارت بهمکّه، مدینه و نجف سفر کرده بود. اکبر شاه بهوی اعتقاد خاص داشته و او را پیوسته مشمول الطاف بیدریغ خود ساخته بود. سنگ نبشته حاکی از آن است که مرگ بهرام سقّا در سال 970 ﻫ (63-1562 م) اتّفاق افتاده است و متن بهشرح زیر است : یا الله ـ یا فتّاح ـ یا الله ـ یا فتّاح ـ یا الله 1. لا اله الا الله محمّد رسول الله ـ حقّا2 .زهی درویش عالم گشته بهرام.که در عرفان دل او بود دریا 3. ز عالم رفت در راهِ سراندیب. شد از ملک فنا بهرام دانا 4. حساب سال فوت آن یگانه. ز حق کردیم چون فتحی تمنّا 5.ندا آمد که تاریخ وفاتش. بود:درویش ما بهرام سقا[970 ﻫ] بهرام که بود شهره در سقّایی بیحلیه و زرق. بود عالم علم دینی و دنیایی ناخوانده سبق در نهصد و هفتاد برفت از عالم در کشورِ هند. زد خیمه خویش بر در یکتایی شد واصل حق گاهی اوقات برای بیان تاریخ مسجد عبارات استعاری بهکار میرود. مسجد قطب شاهی در پاندوا در بنگال غربی که متعلّق بهدوره اکبر کبیر است میتواند در این مورد نمونه خوبی باشد، نبشته روی آن چنین است : ببین نیک این مرغ دائم بهصحرا و محتاج. مگر سازد بهمنقار نسیم دین منظوم. رسیدش از کرم چون مستجابت این تاریخ بهآمد مسجد بنیان حرج بر زیب از مخدوم. سنگ نوشته تاریخ ساختمان مسجدی در هاجو، آسام چنین است: این مسجد را لطف الله شیرازی در طول حکومت شاهجهان در سال 1067 ﻫ (1657 م) بنا کرده است: بهعهد دولت سلطان عادل. شهنشاه جهان و خسرو دین.ابوالغازی شجاعالدّین محمّد. شه و شهزاده فرخنده آئین. چو لطف الله شیرازی بنا کرد.همایون مسجدی چون خلد رنگین.بهدارالامن مشهور ممالک .شجاع آباد حفظ الله تأمین. بههنگامی که رایات عزیمت. بهصوبه بنگ بود از عزّ و تمکین. مدام این خانه دین باد معمور. بهحق و حرمت جنّات سبعین ز فیض نعمت اللّهی قوی باد. همیشه این مهین بنیاد سنگین. خرد چون سال تاریخ بنا جست. ندا آمد: جلی شد خانه دین. بر ضمائر جویندگان اخبار پوشیده نماند که این مسجد اعظم در زمان حضرت صاحبقران ثانی شاهجهان پادشاه غازی کمترین فدویان درگاه مرید و معتقد شاه نعمت الله لطف الله بهاتمام رسید ـ فی شهر رمضان سنه 1067 هجری.
لطفالله شیرازی حاکم کامروپ بود مقر حکمرانی وی درگاهاتی بود. در اواخر سال 1657 م، جنگ داخلی کشور را موردِ تهدید قرار داد. علّت آن عزیمت شجاع از بنگال بود. در آن وقت میر لطف الله فرزندش را فرستاد که غافله را فرو نشاند. امّا چون از عهده این کار برنیامد و برای آنکه از مهلکه جان بدر برد ناچار بهداکا رفت. سنگِ نبشته مخدوم شاه در شهر راجشاهی از نقطه نظر تاریخ سیاسی و مذهبی زمان بسیار جالب توجّه است علی قلی بیگ که این سنگ نبشته را نصب کرده بهجای شاهجهان که امپراطور وقت بود خود را فرمانبردار شاه عبّاس صفوی قلمداد کرده است. دلیل این موضوع کاملاً روشن است. شاهجهان بهجهات سیاسی نسبت بهشیعیان التفاتی چندان نداشت در نتیجه اغلب بزرگان شیعه متفرّق و در شهرهای بنگال مانند هوگلی، مرشدآباد و داکا ساکن شدند. علی قلی بیگ از جمله این بزرگان بود که در شهر راج شاهی اقامت گزید. متن سنگ نبشته بهشرح زیر است: 1. موفّق شد بنای گنبد سید سند مرحوم ـ مغفور ـ الواصل الی جوار الله شاه درویش ـ در سال هزار و چهل و پنج هجری نبوی سعادت توفیق مآب ـ زبدهالائل. 2. والاقران(والاگران)، علی قلی بیگ، غلام عالیحضرت رفیع منزلت، مقرب الحضرت العلیه العالیه، یوسف آقای خواجهسرای دستورالسّلاطین قانونالخواقین، ذریت سیدالمرسلین، السلطان. 3. بن السلطان بن السلطان بن الخاقان بن الخاقان لشکرکش ایران، کلب آستان خیرالبشر حضرت پیغمبر صلّی الله علیه و آله. شاه عبّاس الصفوی الحسینی رحمه الله و لقبه نقره و سرورا. غرض نقشی است کز ما یادماند ـ که هستی را نمیبینم بقایی. اشعار سنگ نبشته خانه شاه جلال تبریزی در هادرات پاندنا در بنگال غربی از نقطه نظر زیبایی زبان قابل توجّه است: یا منعم ـ و تم ـ بسم الله الرّحمن الرّحیم ـ بالخیر ـ یا منتقم. جلالالدّین شده تبریز مولد. که در مدحش زبانها شد گهرریز. برایش چاند خان کرد این عمارت.که او از عرض اخلاص است لبریز. اگر پرسند که بُد جلوه فرما. درین معمار مینا و صفا خیز دهن شست و ستوده همچو ساحر. پس آنگه با زبان معنیانگیز. جوابش در لباس سال و تاریخ.بگو:شاه جلالالدّین تبریز(1084 ﻫ) از مصرع آخر سال هزار و هشتاد و چهار برمیآید. گاهی اوقات اشعاری از شعرای معروف ایران روی قبرهای بنگال نقر میشد. بهعنوان مثال شعر زیر در مقبره پری بیبی در داکا دیده میشود: محمّد عربی کآبروی هر دوسراست. کسی که خاک درش نیست خاک بر سر او. سراینده این شعر هلالی چغتایی استرابادی است که از شعرای معروف قرن پانزدهم بوده است. وی صاحب چندین منظومه است. مرحوم استاد سعید نفیسی دیوان او را چاپ کرده است. حسین بایقرا و میر علی شیرنوایی هراتی حامی و مشوّق او بودهاند. این شاعر بهفرمان عبیدالله خان ازبک حاکم وقت در اوائل سال 936 هجری در هرات بهقتل رسید. سه بیت شعری که در مدح پیغمبر سروده بهشرح زیر است: محمّد عربی کآبروی هر دوسراست.کسی که خاک درَش(درگاهش) نیست خاک بر سر او. شنیدهام که تکلّم نموده همچو مسیح- بدین حدیث لب لعل روحپرور او. که من مدینه علمم علی در است مرا- عجب خجسته حدیث است من سگِ درِ(گاه) او. از اشعار جالب توجّه دیگر بیتی از یکی از غزلیات عبدالقدیر است که بر روی قبر پری بیبی کنده شده و آن بیت چنین است: غزل از عبدالقدیر:یک نگار بسیار جالب توجّه بهشعر فارسی روی سنگ سیاهی بهخط زیبای نسخ نقر شده است. در کتاب سنگ نبشتههای مسلمانان بنگال چاپ مولوی شمسالدّین احمد هیچگونه اشاره بهاین سنگ نبشته نشده است. این سنگ نبشته اکنون در موزه ملّی پاکستان در کراچی در معرض تماشای بازدیدکنندگان قرار دارد. سنگ نبشته مذکور خط نسخ زیبایی دارد. گچکاریهای گل مانند فضای میان خطوط را پر کردهاند. اشعار این سنگ نبشته بهشرح ذیل است. احسنت ای شهنشه آفاق رکن دین.کو وارث ممالک سند است و هند و چین.شاهنشهی که ملک بهتأیید آسمان.او را رسید از پدر و جدّ در زمین. و آراستهست روی تمامی ملک را. از حسن عهد خویش چو رخسار حور عین. در عهد ملک و سلطنت این چنین شهی. دانا و هر زمان همیگوید آفرین. گشت این بلاد خیر که از کهنگین بود. در طاق و پیلپایه فزون خلد آفرین.
حتّی نام امپراتوری که مورد ستایش شاعر است مجهول و مبداء آن نا معلوم است.
این سنگ نبشته پر از استعاره است. آیا مرثیه است یا تذکار؟ نگارش مدیحه روی قبر مرسوم نیست. پس احتمال دارد سنگ ابتدا در محل دیگری بوده است.بطوریکه بیت آخر سنگ نبشته حاکی از آن است که یکی از امپراطوران مغول کاخی یا قلعهای بنا کرده و این کتیبه بهعنوان تذکار و یادگار در آن کاخ نصب شده است. عبارت شهنشاه آفاق و رکنالدّین در بیت اوّل و شهنشهی ملک او را رسید از پدر و جدّ در بیت دوِّم و آراست است روی تمامی ملک را در بیت سوّم بی گمان اشاره بهعنوان رسمی امپراتور اورنگزیب عالمگیر میکند. عنوان تشریفاتی این امپراطور محیالدّین محمّد اورنگزیب عالمگیر پادشاه غازی بوده است. مشابه این نگرها در کتیبههای اسلامی وجود دارند. چگونگی کشف این در آرامگاه پری بیبی که در داخل قلعه لال باغ قرار دارد حاکی از آن است که این کتیبه را هنگامی که اورنگزیب نایبالسلطنه بنگال بوده و فرمان ساختمان قلعه مذکور را داده روی یکی از دروازههای اصلی آن نصب کردهاند، ساختمان قلعه در سال 1777 م شروع شد امّا ساختمان آن بهاتمام نرسید چون شاهزاده بهجنگ بر علیه ماراساها فراخوانده شد. کتیبه جالب توجّه دیگر کتیبهای است که مربوط بهفتح چتگانگ بهوسیله اورنگزیب است. این جنگ بر علیه نیروهای متّفق پرتقالیها و آراکانها که قصد داشتند چتگانگ شهر ساحلی و تاریخی بنگال شرقی را اشغال کنند درگرفت. شایسته خان، نایبالسلطنه بنگال، نقشهای طرح کرد، فرماندهی قوای را بهفرزند ارشد خود، بزرگ امّید خان سپرد. بزرگ امّید خان دشمن را بهسختی شکست داد و شهر چتگانگ را تصرّف کرد. برای یادآوری این فتح بزرگ مسجدی روی تپه مرتفعی در داخل شهر باستانی چتگانگ بنا گردید و کتیبهای بهشعر فارسی و بهخط زیبای نستعلیق در آن مسجد نصب گردید. این کتیبه شامل تاریخ ساختمان مسجد نیز میباشد. متن کتیبه چنین است. خداوندی سلاطین قدر دیندار.رواج دین پاک مصطفی کرد. خرد گفتا بگو تاریخ تعمیر.«بعالم کعبه ثانی بناکرد» »(1078 ﻫ). خلیل آسا همایون مسجدی ساخت. که از وی رونق دین هُدی کرد.نوّاب امیرالامراء مسجد بنا فرمود. آنچه راجع بهمیراث ادبی فارسی روی احجار بنگال در بالا بیان شد بیگمان راه را برای دوستداران میراث مکتوب آسان تر می کندتا این آثار هنری و ادبی گرانبها را که روی کتیبه ها و سنگ نبشتهها بر جایمانده مورد تحقیق و کند و کاو قرار دهند.
کتیبههای فراموش شده بنگال
[ویرایش]بیشتر مورّخانی که در تاریخ سلطاننشین بنگال پژوهش میکنند بیش از اشارات پراکنده تاریخی، خود را ناگزیر بهبهرهگیری از کتیبهها و سکّهها مییابند. علّت آن است که اغلب نوشتههای تاریخی سلطاننشین بنگال از بین رفته و آنچه باقیمانده و بهویژه آنچه را که مورّخان دهلی آنها را نگاشتهاند، اغلب ناقص، نادرست و یک جانبهاند. در مواردی بهدلیل اشتباهات نگارشی در نسخههای خطّی، حتّی شکل درست نامهای سلاطین را فقط میتوان از روی کتیبهها و سکّههای آنان دریافت. از سوی دیگر، کتیبههای اسلامی بنگال جزو بهترین مکتوبات هند هستند. از یک قرن قبل توجه به کتیبهها بوجود آمدو تاکنون، چند صد نمونه یافته و خوانده شده و بهصورت مقالههای کوتاه در 150 سال اخیر منتشر شدهاند. چند کوشش نه چندان مؤثّر هم انجام شد تا فهرست مشترکی از این کتیبهها را گردآورند و پروفسور عبدالکریم موفّق بهانجام آن شده است. پیش از این، ج.هورویتز (J.Horovitz) فهرستی از کتیبههای منتشر شده اسلامی هند را در مجلّه EIM 1909-1910 منتشر کرد و سپس ای.اچ. دی. کتابشناسی کتیبههای اسلامی بنگال را در مجلّه JASB 1957 بهچاپ رساند. شمسالدّین احمد نیز کتاب کتیبههای بنگال (ج 4، رجشای،1960 م) را منتشر کرد که شامل تعدادی از متون و ترجمه آنها بود. عبدالکریم نه تنها کتیبههای بیشتری را بهکار پیشینیان وارد کرده، بلکه در شرح و وصف و مسائلِ تاریخی آن بهشدّت کوشیده است. در این مرز، نه تنها کتیبههای بنگال، بلکه کتیبههای سلاطین دهلی، شرقیها، سوریها (آل سوری). مغولان هند و حتّی دوره پس از مغولان تا سال 1300 ﻫ/1882 م آمدهاند، البتّه پس از مغولان کتیبههای کمی بهدست داده شده و بعضی از آنان نیز بهسلاطین بنگال مرتبط هستند و بقیه را شامل نمیشود. عبدالکریم بهروشهای کتیبهخوانی توجّه چندانی ندارد و در جاهایی که مشکوک است، بهسبک خط و نگارش توجّه نمیکند. او همه عبارتهای قرآنی، مذهبی و غیرتاریخی را از متن کتیبهها حذف کرده است. خط نویسان مشهور، نمونه خطوط جالبی دارند و میتوان از سبک خطشان برای تاریخگذاری کتیبههای بدون تاریخ بهره برد. نمونه آن سنگ بنای مسجدی است که اکنون در موزه هند در کلکته نگهداری میشود، امّا در اصل از کالنا (Kalna) در ناحیه بردوان (Burdwan) بنگال است. این کتیبه، نخست در سال EIM (1934-1933 م، ش 1) معرّفی شده و مربوط بهزمان سلطان ناصرالدّین حسین شاه است. سپس خود پروفسور عبدالکریم در مقالهای در JASB (س 1968، ص 219-228) آن را بهسلطان باربک شاه نسبت میدهد (ظاهراً بهدلیل آزمودن مجدّد او با روش دوده اندودی بهآن نتیجه رسیده است). کتیبههای باربک شاه و دیگر سلاطین قرن 15 م/نهم هجری بنگال بهطور معمول خوش خط و بهخط ثلث هستند که با خط ثلث جهان عرب، ایران و ماوراءالنّهر تفاوت دارد و در قرن 14 م/8 هجری بهوسیله سلطانهای دهلی رشد یافتهاند. در قرن 15 م/9 هجری این خط ثلث محلّی بهطور گستردهای در شرق و غرب هند گسترش یافت؛ هرچند که سبک ثلث بنگالی، آشکارا با سبک گجراتی و راجستانی تفاوت دارد. درباره کتیبه موردِ بحث باید گفت که سبک خط آن با سبک خط ثلث بنگالی قرن 15 م/9 هجری متفاوت است. ضیاءالدّین دسایی در JASB (ج 23، 1 (1978)، ص 17-11) تاریخی را برای کتیبه حدس میزند و آن را متعلّق بهاورنگزیب میداند و عبارت پادشاه غازی را از القاب او میشمارد. عبدالکریم در این گنجینه قرائتش از باربک شاه را تأکید و حدسهای دسایی را ردّ میکند. یکی دیگر از کاستیهای کتاب، حذف بیمورد تعداد بسیاری از کتیبههایی است که بیشتر در A.R.I.E. گزارش شده بود و ظاهراً مورد قبول عبدالکریم نیست. در پایین سیاههای ازتعدادی از کتیبههای از قلم افتاده داده میشود :
مکان سنگ نوشته(کتیبه ) شرح کتیبه
1- بانگیا سهیتّیا، موزه پریشاد، کلکته = گزارش ساختمان باغ مزار (روضه) تویک خان ...(نامش پاک شده) 2- کتیبه کنده شده در بری درگاه، حضرت پندوا، استان مالدا = گزارش ساخت مسجدی در زمان سلطان غیاثالدّین اعظم شاه 3- دروازه جنوبی مزار شاه اسمعیل غازی در گره منداران= گزارش ساخت دروازه توسّط شاهزاده مبارک در زمان سلطنت سلطان حسین شاه 4- کتیبه بالای در چپ مسجد منگلباری، مالدا (کتیبه بالای در راست بنگرید به: عبدالکریم 135: 43) = گزارش ساخت مسجد در زمان سلطان حسین شاه. 5- بر توپ جهانگشا در توپخانه،مرشدآباد= اشاره بهساخت توپ جهانگشا در زمان اسلام خان حاکم شاهجهان در بنگال. 6- مسجد حجله، استان میدناپور زمان شاهجهان و تاریخ آمار و انجام کار. گزارش ساخت مسجد توسّط تاج خان. 7- کتیبه کنده شده در مسجد شیعه، روبهروی بنای نوّابی، مرشدآباد = گزارش ساخت مسجدی بهدست مراد در زمان اورنگزیب. 8- مسجد جامع بردوان = گزارش ساخت مسجد در زمان اورنگزیب. 9- بری مسجد در استان ساوگرام بیربهوم= گزارش ساخت مسجد بهدست سید بهار پسر پسر حسن پسر شاه سید حسین از نوادگان شاه سید رحمان در زمان سلطنت اورنگزیب. 10- بری مسجد در استان ساوگرام = شامل متنی دینی و تاریخ س- مسجد شاهجهان در محلّه بگنی پارا= گزارش ساخت مسجد بهدست عالم خان در زمان فرّخسیر. 12- مسجد گلاب باغ، مرشدآباد=اشاره بهساخت مسجد در کنار مزار محمّد زمان بیگ
که از…… بنگلادش نگهداری شده است… گزارش ساخت مسجد بهدست نورالدّین حسنی…
13- مسجد شاهپور، استان مالدا=گزارش ساخت مسجد بهدست قاسم با هزینه 7000 روپیه 14- دروازه اصلی مرکز اعظمالنّساء مرشدآباد=گزارش مرگ نوّاب اعظمالنّساء 15- سنگ گور اعظمالنّساء، مرشدآباد=گزارش دوزبانه فارسی و انگلیسی از نسب اعظمالنّساء، دو متن انگلیسی زمان 5 سال پیش از تاریخ فارسی است. 16- مسجد مخروبه واقع در جنوب غربی ایستگاه راه آهن مرشدآباد= گزارش فارسی ساخت مسجد بهدست کسی بهنام تبسّم در زمان پادشاهی محمّد شاه مقبره نوّاب شجاعالدّوله، مرشدآباد. تاریخِ مرگِ نوّاب 17- مسجد روشن باغ، مرشدآباد= گزارش ساخت مسجد بهدست محبّت جنگ غازی.
18- مسجد محلّه رتنپور، مرشدآباد=گزارش ساخت مسجد بهدست محمّد بندهو در زمان پادشاهی محمّد شاه. 19- مسجد ناحیه آومرائو گنج، مرشدآباد= گزارش ساخت مسجد بهدست شفیع الله. 20- مسجد متیجحل کی، مرشدآباد= اشاره بهساخت مسجد. 21- مسجد محلّه یناماتیپور، مرشدآباد= گزارش ساخت مسجد بهدست عبدالرّحمن. 22- مسجد شاه قلی، راجه بازار، مرشدآباد=گزارش ساخت مسجد بهدست شاه قلی، مادّه تاریخ بهوسیله محمّد امیر ساخته شده است. 23- مسجد نزدیک زندان قدیم، مرشدآباد شامل متن دینی و تاریخ. 24- مسجد پیروقای، محلّه بنسگله، مرشدآباد=گزارش ساخت مسجد بهدست پیروی مهتر. 25- مسجد شیعه گورستان نوّابی، مرشدآباد= ساخت مسجد در ماه ذیحجّه 1192 ﻫ بهدست شاه نثار علی. 26- مسجد ناحیه قلندر باغ، مرشدآباد=گزارش ساخت مسجد بهدست عبدالله. 27- مسجد جامع سکراء استان بیربهوم=گزارش ساخت مسجد بهدست خرّم علی خان در کنار گور احمد. 28- پیری مسجد در سلار، استان مرشدآباد گزارش ساخت مسجد که در 1221 بهدست باب الله آغاز و در 1223 بهدست عنایت الله انجام یافت. 29- مسجد موتی خان، ایستگاه راه آهن سلداه، کلکته= گزارش ساخت مسجد بهدست امامی بیگم. 30- کتیبه کنده در مقبره …… بردوان=گزارش ساخت مسجد بهدست پیروی…… در تاریخ…… 31- مسجد سده سیزدهم/نوزدهم در شاهپور، استان مالدا=گزارش منظوم فارسی ساخت مسجد بهدست محمّد و عبدالکریم که شاعر است. 32- مسجد در مهاپور استان هوگلی گزارش ساخت مسجد بهدست پیر علی. 33- مسجد در جادّه گلاب باغ، مرشدآباد=گزارش منظوم فارسی ساخت مسجد بهدست فرحت الله و مصطر که شاعر است. 34- مسجد مسلمان پارا، کلکته= گزارش ساخت مسجد بهدست فیض الله. 35- مسجد سلطان احمد، کلکته= تاریخِ ساخت. 36- مسجد محلّه سولی پارا مالدا= گزارش ساخت مسجد بهدست…… 37- مسجد میرچک در ناحیه میرچک در شهر مالدا = گزارش ساخت مسجد بهدست شیخ خیرالله و نام تعدادی از شیوخ محلّی. 38- مسجد تیپو سلطان، کلکته = گزارش ساخت مسجد بهدست محمّد پسر تیپو سلطان. 39- مسجد سلدانه، منشی بازار، کلکته، کنپیه سمت چپ رواق میانی تاریخ مرگ منشی بوعلی بنیانگذار مسجد، و نیز مدرسه و مسکینخانه که بهدست مادرش بهپایان رسید. 40- مسجد وفتیه در محلّه راگونتا گنج، جنگیپور= گزارش ساخت مسجد که بهدست صادر علی آغاز و پس از مرگش بهدست منیرالنّساء بهپایان رسید. 41- مسجد خانقاه نزدیک مزار مخدوم شاه حسینی، دربارا، استان بربهوم=گزارش ساخت مسجد بهدست مهر علی در زمانی که او نماینده (معین) حافظالنّساء بود. 42- کهن از مسجد در منگلباری، بنگال غربی، نگهداری شده در آرشیو ASI گزارش منظوم فارسی ساخت مسجد بهدست خانمی بهنام بهیگا. 43- مسجدمحلّه قطبپور،مرشدآبادگزارش منظوم فارسی ساخت مسجد بدست داراب علی خان و ولایت که شاعر آن است. 44- مسجد غوثی،کلکته= گزارش ساخت مسجد بهدست شاه غوثی پسر شیخ خدابخش اُستا کار، و نیز متن وقفنامه مسجد. 4- ورودی مزار مخدوم زکیالدّین صاحب، مخدومنگر=گزارش ساخت مزار بهدست اصغر. 46- مسجد ناخدا، راه کمربندی، کلکته.تاریخ بنای مسجد. مسجد ناخدا در کلکته بزرگترین مسجد است و 10 هزار نفر جا می گیرد این مسجد در سال 1926 بر روی روی یک مسجد کوچک ساخته شده است معماری آن تقلیدی است از معماری آرامگاه اکبر شاه در سکندرا معماری گورگانی/ خراسانی و بسیار هنرمندانه ساخته شده است.دارای گنبد و دو مناره است دروازه ورودی آن مانند بلند دروازه فتح پور سیکری ساخته شده است. 13 مسجد در کلکته توسط نواب یا وزرای تیپو سلطان ساخته شده از جمله آنها کربلا مسجد و حافظ جلال الدین است. Hafiz Jalaluddin Mosque. Karbala Masjid Manicktola, 47- گورسنگ شاه صوفی رحمت علی، روشن باغ، مرشدآباد=اشاره به سال و تاریخ مرگ صوفی. بنظر میآید که بیشتر کتیبههای حذف شده متعلّق بهدوره گورکانیان(مغولان) هند است.کتیبههای پیش از ایشان، کتیبه سلطان غیاثالدّین اعظم شاه (1440-1389 م/ 844-792 ﻫ) غالب است. با توجّه بهسلطنت طولانی وی. گزارشهای تاریخی درباره او اندک است، فقط یک کتیبه دیگر از آن دوران پیدا شده است (عبدالکریم 1: 20) از دیگر پارسی نوشته های او خبری نداریم؛ هرچند او بناهای زیادی در مکّه و مدینه بهپا کرده است. آثار کره مندران در استان هوگلی، تعداد زیادی کتیبه از زمان سلطنت حسین شاه وجود دارد و گزارشی از شاهزاده مبارک از رجال دربار و شاید حاکم ناحیه است.
آثار فارسی شهر لکنو
[ویرایش]دو نمونه از مساجد و بناهای دوره نواب در لکنو
دکتر حکمت به آثار و سنگ نوشته های پارسی در لکنو نپرداخته است در آنجا نیز سنگ نوشته های پارسی فراوانی در مساجد، حسینیه ها و مزار علما و بزرگان وجود دارد. با توجه به اینکه لکنو پایتخت شیعیان هند شناخته می شود در این شهر مساجد، حسینیه ، عزا خانه، بارگاه، و اماکن شیعیان وجود دارد مجموعه آثار دیدنی و تاریخی و توریستی این شهر تقریبا همگی از دوره نواب شیعی است که در این میان می توان از آثار تاریخی و توریستی : مجموعه بارا (بارگاه) امامبارا – بهل بهولیا مجموعه آب انبار و حمام و برج - چوتا امامبارا- غفران ماب- شاه نجف امام بارا- درگاه حضرت عباس- کربلا تالکوترا- دلکوش کوتی- کربلا دیانت الدوله- مقبره میربابر علی انیس – مقبره امجد علی شاه سیبتین آباد- روضه کاظمین- نلم برد که همگی دارای سنگ نوشته های فارسی هستند. بخصوص کربلا تالکوترا که دارای سنگ نوشته های متعدد است و دستکم بر دیوارهای دور تا دور مجموعه آرامگاههای این بنا حدود 50 لوحه فارسی در توصیف امامان شیعه وجود دارد.
از دوره نواب اَوَده در این شهر عزاداری های شیعی بطور گسترده انجام می شده است که برای اولین بار در سال 1904 به درگیری خونینی میان شیعه و سنی منجر شده و سالهای عزاداری ممنوع بود و بارها درگیری انجام شده است و در سال 1977 مجددا غیر قانونی شدو بطور مخفیانه و داخل اما باره آصف و چوتا امام باره(بارگاه) برگزار می شد تا اینکه به تازگی شیعیان موفق شده اند بطور قانونی و علنی مراسم را برگزار نماید و انجام عزاداری را در برنامه های قانونی قرار دهند.و حتی قمه زنی روز عاشورا را نیز علنی انجام می دهند. سعادت خان(بهادور) بهادار الملوک 1720-1739 یکی از حکام معروف شیعی منطقه لکنو بود که پدرش از خراسان منطقه نیشابور به هند مهاجرت کرده بود. تصویر راست . نصیرالدین حیدر تصویر چپ
چند تصویر به عنوان نمونه ای از سنگ نوشته های فارسی مساجد و بناهای تاریخی مهم شهر لکنو را در زیر مشاهده می کنید. تصویر مجموعه امام بارا
داخل باراامام بارا عاصف الدوله 1784 مجموعه عظیم امام بارگاه ساخت دوره عاصف الدوله.
مسجد امام باره گاه لکنو که مشابهه آن چند مسجد دیگر از جمله مسجد وارث علی شاه لکنو است
نوشته های بنای کربلا تالکوترا
- نوروز در لکنو
اطلاعیه ای که در بالا هست در آن نوشته زمان ساعت روز نوروز جهانی 2014 روز پنج شنبه 20 مارس شب ساعت 9 و 13 دقیقه نوروز نوروز را از ته دل به شیعیان تبریک می گوییم .
در بیشتر مناطق قدیم لکنو بر دیوارها نصب بود با پرس و جویی که کردیم مشخص شد که نوروز از قدیم در شهر لکنو برگزار می شود. و هفته نامه ای بنام نوروز در آنجا منتشر می شود. در دوره گورکانی شاهان گورکانی هم جشن نوروز را بر گزار می کرده اند اما امروزه فقط در میان شیعیان بخصوص در شهر لکنو نوروز برگزار می شود زیرا باور دارند که در روز نوروز حضرت علی ع به امامت رسیده اند. در افغانستان نیز دیدگاه مشابهه راجع به نوروز وجود دارد و امامت امام علی ع را یکی از دلایل برگزاری جشن نوروز می دانند. ظاهرا روایت این موضوع در کتب اهل سنت وارد شده است.
آثار فارسی در میسور
[ویرایش]سلطان فتحعلی خان تیپو یا تیپوسلطان -1799 - ۱۷۵۰ میسور)، مسلمان مبارز ضداستعمار و حاکم ایالت کارناتاکا میسور بود. وی پادشاهی مسلمان و بسیار معتقد و دوستدار اهل بیت بخصوص امام حسین بود بطوریکه قصد زیارت کربلا داشت. اوقات فراغت خود را صرف عبادت میکرد و پس از نماز صبح معمولاً به خواندن قرآن میپرداخت.
بیشتر اوقات به زبان فارسی حرف میزد. به تاریخ پادشاهان ایران وعرب بهخصوص اوضاع دینی، تجاری و سرگذشت آنان علاقهمند بود و کتابهای تاریخی مطالعه میکرد. گاهی برای تفنن به رقص نیز توجه داشت. لباس رنگین نمیپوشید. توجه او به اصول دین چنان بود که دستور داد زنان هندو با سر برهنه بیرون نیایند. و رسم اهالی کورتک(چند شوهری) را که عروس یک خانواده با تمام برادران مزدوج میشد، برانداخت.
نه شادی داد سامانی. نه غم آورد نقصانی .بدین جانباز سلطانی که آمد شد چو میهمانی وی به زبان فارسی و عربی علاقه داشت اجداد او فارس زبان و از چشتی ها بودند چشتی ها خود از منطقه خراسان وهرات به هند مهاجرت کرده بودند. تیپو سلطان چهار رساله برای پیاده و یک رساله برای سواره نظام قشون نوشت. قوانین مسطور (قوانین نانوشته نظام) را به زبان فارسی و ترکی ترجمه کرد و «فتحالمجاهدین» نامید. وی نام ماهها را به فارسی تغییر داد و آنها را بر اساس حرف الفبا مرتب کرد.
آرامگاه تیپو سلطان Sringapathana میسور. تیپو سلطان شد شهید ناگاه- خون خود ریخت فی سبیل الله. (تصاویر از زهرا سادین و دکتر روشناحشمتی پور)
دستور داد سکههای جدیدی ضرب کنندو برآنها نامهای اسلامی نهاد؛ از جمله، «صدیقی» (شانزدهروپیه)، «امامی» (سکه نقره، معادل دو روپیه)، «باقری» (نیم روپیه) «جعفری» و «کاظمی» (سکههای خرد). او در اوزان نیز تغییراتی به وجود آورد. مقبره تیپو سلطان در میسور است و هر ساله در سالگرد درگذشتش، مراسمی در آن برگزار میشود. به یاد او مؤسسه و مرکز تحقیقات و موزهای نیز در آن محل دایر شدهاست.
وی قصد سفر کربلا و نجف و حج داشت ابتدا وی کاروانی را برای عزیمت به حج فرستادو آنها گزارش سفر خود را ارایه کردند. آنها از هند به مسقط رفتند و از آنجا به جزیره تمب و سپس از طریق ساحل ایرانی به بصره و از آنجا به کربلا و نجف به شام و سپس به دریای سرخ و مکه و در نهایت به هند برگشتند. وی در جنگ با انگلیسی ها بر اثر زخم گلوله کشته (شهید)شد.نقشه بالا مربوط به سفرنامه هئیت اعزامی تیپو سلطان به سفر کربلا است.
آثار فارسی علیگر
[ویرایش]در علیگر نیز سنگ نوشته های فارسی فراوانی وجود دارد که برای نمونه سنگ نوشته مسجد جلالی را در زیر مشاهده می کنید. پرداختن به همه سنگ نوشته های علیگر و پنجاب و لکنو به کتابی جداگانه نیاز دارد.
مسجد جلالی1219 ق شباهت زیادی به مسجد دانشگاه اسلامی علیگر در تصویر زیردارد:
آثار دیگری نیز در شهر الله آباد وجود دارد.
آمریتسار
[ویرایش]شهر امریتسار(امریتسر) با مرز بین المللی پاکستان 30 کیلومتر و با لاهور 45 کیلومتر فاصله دارد از آنجا که لاهور یکی از مهمترین شهرهای هنر و معماری گورکانی استو بخصوص مجموعه بناهای باغ شالمیر آن ثبت جهانی است بطور طبیعی در آمریتسر که مسیر لاهور به هند بوده است نیز بناهایی از دوره گورکانی ثبت میراث فرهنگی شده است که از جمله آنها می توان به سرای امانت خان شیرازی معمار و خوشنویس مشهور بناهای اگرا و دهلی اشاره کرد. سرای امانت خان معماری ایرانی دارد و نوشته های متعدد فارسی داشته است. مجموعه بناهای رام باغ یا باغ برادری در مرکز شهر آمریتسار - سرای اکبر و جهانگیر در جاده قدیم آمریتسر- مقبره شمشیر خان – تخت اکبری از جمله بناهای ثبت شده است و مسجد محمدجان نیز در داخل شهر آمریتسر از دوره گورکانی هست که معماری ایرانی/ گورکانی دارد. در مسیر سفر از دهلی به شهر آمریتسار از دو شهر پانی پت و کرنال باید گذشت. کرنال جایی است که نادر شاه با سپاه محمد شاه وارد جنگ شد و ارتش هند را شکست داد ارتش هند سی هزار کشته و ارتش ایران 2500 کشته داد. و محمد شاه اسیر شد. جرم محمد شاه این بود که سفیر نادر شاه را کشته و فراری ها و یاغیان افغان طرفدار اشرف افغان که از ایران گریخته بودند را پناه داده بود و حاضر به تسلیم آنها نبود.
تصویر از ایستگاه راه آهن کرالا و تصویر دوم محل تقریبی جنگ نادرشاه
- شهر پونا
پونای هنددر160 کیلومتری جنوب مومبای واقع است. و تعداد زیادی از شیعیان هند را در خود جای داده است. تصاویری از مسجد شیعیان شهر پونا با کاشی و سنگ نوشته های فارسی
شهرجانپور Jaunpur
[ویرایش]جانپور که به شیراز هندوستان مشهور است در ایالت اوتار پرادش نزدیک وارونا قرار دارد و در آن بناهای گورکانی/ مغولی متعددی وجود دارد از جمله: شاهی پل- شاهی قلعه – کالوکا امام بادا- آتالا مسجد – جامع مسجد- لال دروازه(دروازه لعل). پادشاهان جونپور در طول حكومت خود سبك یا مكتب جونپور را در معماریایجاد كردند برخی عناصر بومی و محلی را بر سبک گورکانی افزودند. اما همچنان اصول اساسی معماری بر پایه سبک ایرانی است که در معماری های سنتی قرون چهارم هجری به بعد در عموم شهرهای ایران دیده می شود.
با هجوم سكندرشاه لودی به جونپور، بسیاری از بناها ابراهیم شاه تخریب شدند و امروزه فقط پنج مسجد از این دوره باقیمانده است .
مسجد اتلا از مهمترین بناها و نمونه برجسته معماری این دوره است و در ساخت دیگر مساجد این دوره از آن الگوبرداری شده است. این مسجد را ابراهیم شرقی در 811 ق روی شالوده معبد هندویی بنا كرد كه در 778 فیروزشاه تغلقی ویران كرده بود (ساهای، ص 63؛ آلفیهری، ص 96). ایوان با طاقچهها و طاقهای كوچكی زینت یافته و درب بزرگ و دالان و گنبد مسجد 25 متر بلندی دارد. تالار مسجد دارای سه محراب در دیوارِ سمت قبله است. تیرهایتالار به طرز باشكوهی با بنمایههای گل نیلوفر و طرحهای هندسی ظریف مزین شدهاند . مسجد خالص مخلص و مسجد جَهنجَهری(جَنجَری) در سالهای 829 تا 833 به دستور دو تن از حكام شهر، ملك خالص و ملك مخلص، بر روی خرابههای معبدی هندو ساخته شد. از مسجد جهنجهری تنها بخش مركزی پیشانی سردر باقیمانده، كه چون تزیینات بسیاری در آن به كار رفته است، از مساجدی به سادگی خالص مخلص متمایز میشود. مسجد لال/ لعل دروازه در حدود 851، به همراه قصر بیبیراجی، ساخته شد. این مسجد كوچكتر از مسجد اتلا است. بزرگترین و آخرین مسجدِ سلاطین جونپور، مسجدجامع است كه بنای آن در زمان حسینشاه بهپایان رسید. شبستان نسبتاً بزرگ آن بر هیچ ستونی تكیه ندارد. ارزش مسجدجامع به تزیینات آن است كه در سبك معماری جونپور ابداع شد. برای نمونه، طاقچههای محراب به طرزی استادانه با اشكال هندسی و بنمایههای گیاهی و سقفها با گلهای نیلوفر و طرح اسلیمی تزیین شدهاند. در كنوج (در حدود نود كیلومتری جونپور) نیز مسجدی از دوران شاهان جونپور باقی مانده كه امروزه ظاهرش تفاوت كرده است. طبق كتیبه مسجد، در 809 به دستور ابراهیم شاه، در شكل مسجد، كه به روایتی اصلاً بنایی هندویی بود، تغییراتی داده شده، اما سبك هندویی آن حفظ شده است . در كنوج آرامگاهی از دوران حسین شاه باقیمانده كه در 875 ساخته شده است. این بنا بر اثر زلزلهای آسیب دید و به گواهی كتیبهای فارسی، در 1208 به دست شخصی بهنام عباس علی تعمیر شد. (پدیای اسلام)
معماری گورکانی (مغولی) یا معماری ایرانی و خط فارسی معماران ایرانی بناهایی را طراحی کردند که پس از گذشت صدها سال، همچنان شگفتی، جذابیت و زیبایی خود را حفظ کردهاند. سابقه معماری ایران را مربوط به هزاره هفتم قبل از میلاد میدانند. از همان دوران معماران ایرانی ویژگیهایی را در طرحهای خود به کار گرفتند که معماری ایران را شناسنامهدار کرد و ویژگیهای خاص و منحصربهفردی به آن بخشید. محاسبات دقیق، فرم درست پوشش، رعایت مسائل فنی و علمی در ساختمان، ایوانهای رفیع، ستونهای بلند و بالاخره تزئینات گوناگون بودند که معماری ایران را باشکوه و زیبا کردند. معماری در ایران سبکهای مختلفی را تجربه کرد. پارسی، پیش پارسی، مادی، پارتی و معماریهای خاص دورههای هخامنشیان، سلوکیان و ساسانیان از شیوهها و سبکهای متنوع معماری پیش از ظهور اسلام در ایران بودند. پس از اسلام نیز سبک دوره سلجوقی ، خراسانی، رازی، اصفهانی و آذری بخش مهمی از معماری را شامل میشدند. استعمار بریتانیا اصطلاحاتی را در هند رایج کرده است مانند دوره موگالی این عبارت در فارسی به واژه مغولی ترجمه شده است در حالیکه در انگلیسی برای واژه مغولی " مونگلی " بکار می برند و اینکه انگلیسی ها دوره موگالی بکار برده اند بنظر نمی رسد قصد داشته اند آن را با مغولی یکسان بدانند. اما در منابع فارسی به تقلید از ادبیات عربی، عبارت انگلیسی دوره موگالی را به دوره مغولی ترجمه کرده اند البته در زبان فارسی همواره بجای مغولی هند ، واژه گورکانی یا بابریان و یا خراسانیان بکار رفته است.
یکی از کاخ های اردشیر ساسانی در فارس
یکسانی و تشابهه مقبره سید غلام رسول چابهار که قدمت آن به سال ۴۶۵ .ق و دوره سلجوقی بازمیگردد با بناهای گورکانی
خارقان- قزوین, ایران مقبره سلجوقی 1067 میلادی .معماری ایرانی در سمرقند