آثار فرهنگی اجتماعی و روانی فناوری اطلاعات روی انسان/فناوری اطلاعات، جهانی شدن و توسعه اجتماعی
بودن با فناوری اطلاعات | فناوری اطلاعات، جهانی شدن و توسعه اجتماعی | عناصر قابل توجه روانی بر انسان |
آثار فرهنگی اجتماعی و روانی فناوری اطلاعات روی انسان |
بازار سرمایهداری جدیدی در حال شکلگیری است که به نوبه خود هم قدیمی و هم جدید محسوب میشود: قدیمی است از آن جهت که پایه آن بر اساس رقابت مداوم جهت کسب سودآوری و رضایتمندی بیشتر بنا شده و جدید است زیرا از اطلاعات و ابزار ارتباطات جدیدی استفاده میکند که پایه منابع، ساختارها و سازمانهای اقتصادی جدید میباشد. این عامل انعطافپذیری بیشتر سیستم را که منجر به اتصال کلیه اجزای با ارزش و قطع ارتباط اجزای بدون ارزش میشود را در پی دارد. بستر این موضوع «شبکه» است که میتواند ساختار هرمی بدون مرکزی داشته باشدو کلیه اجزا را به هم متصل کند و میبایستی ساختاری پویا جهت بهروزرسانی خود با تغییرات پیش رو داشته باشد.
در کشورهایی که به IT اهمیت نمیدهند، عدم جذب سرمایهگزاری، مهاجرت مهندسین و نخبگان، سوق دادن گردشگران به مناطق دیگر و تعطیل نمودن خبرگزاریهای جهانی را علیرغم وجود شبکهها خواهیم داشت و این امر مستقیماً منجر به عدم توسعه اجتماعی خواهد شد. پس استفاده از IT جهت توسعه اجتماعی و افزایش میزان رشد اقتصادی ضروری است که لازمه آن ارتقاء کشورها، بنگاهها و خانوارهای دنیا با نیم نگاهی در سودآوری کسب و کار است.
این تغییر دارای وجوه مختلف است: تکنولوژی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و جغرافیایی. در این انقلاب پدیده جهانی شدن را هم داریم. پس از بررسی تغییرات سازمانها به تحلیل ابعاد مختلف نابرابریها، استثنائات اجتماعی و عمق آن میپردازیم و سپس تعریف مجددی از توسعه اجتماعی را که برای مقابله با شرایط و ظرفیتهای IT آمادگی دارد، ارائه میدهیم.
سیستم اجتماعی و اقتصادی جدید: فنآوری اطلاعات، شبکه و جهانی شدن
[ویرایش]پس از فروپاشی شوروی، نظام سرمایهداری شکل گرفت که در کل جهان فراگیر شد و کشورهای حتی ضعیف به واسطه ارتباطات خود با بازارهای جهانی توانستند سر پا باقی بمانند. این بازار جدید منجر به بهرهبرداری گسترده از IT شد که آثار آن را در ادامه بررسی مینماییم.
IT به عنوان یک ابزار استراتژیک
[ویرایش]فناوری اطلاعات (IT) دلیل تغییرات پیش روی انسانها نیست بلکه بدون آن هیچیک از تغییرات پیش رو امکانپذیر نمیباشد. مثلاً مهندسی ژنتیک با بهرهگیری از این ظرفیت پردازش اطلاعات پرده از اسرار بیشماری گشوده است یا توسعه نرمافزارها قابلیت استفاده از کامپیوتر را برای میلیونها نفر در سطح دنیا فراهم کرده است. بدیهی است استفاده از IT در تمام دنیا راحت نیست. در حالیکه یک سوم از جمعیت جهان با دستمزدی کمتر از یک دلار در روز زندگی مینمایند، گسترش ITبرای آنها بسیار سخت است. ITمشکلات اقتصادی و اجتماعی جوامع را به خودی خود حل نمیکند اما وجود آن به عنوان پیش شرط اساسی این مقوله تلقی میشود. به همین منظور داشتن حد خاصی از تحصیلات عمومی و فنی جهت طراحی، تولید و بهرهبرداری از دانش جدید الزامی است. در کنار همه این عوامل به یک ساختار دولتی مناسب هم احتیاج داریم
استفاده از ITشمشیر دولبهای در اقتصاد است. از یک طرف با مدرن شدن سیستمهای تولید و افزایش رقابت مراحل رشد سریعتر طی میشود (کشورهای جنوب شرق آسیا) از طرف دیگر برای کشورهایی که قادر به ورود در این وادی نباشند، عقبماندگی انباشته ایجاد میشود. برداشتن این گام به ظرفیت کل جامعه در زمینه تحصیل و تحلیل اطلاعات بستگی داردو لذا از سطح دبستان تا دانگاه مهم است. از این دید کشورهایی که توسعه ITداشتهاند به جذب استعدادهای سایر کشورهای عقب مانده پرداختهاند. مثلاً در Silicon-Valley که بزرگترین قطب فناوری دنیا در آمریکا است، مهندسین زیادی از کشورهایی مانند هند و اسرائیل و چین و سنگاپور و کره و روسیه استخدام میشوند که جای آنها را نتوانسته فردی آمریکایی پر کند.
این داستان بر جنبه فردی زندگی افراد نیز تأثیر گذاشته است، نه تنها بهتر است که افراد برنامهنویسی یا تحلیل مالی را بدانند لبکه باید خود را با تغییرات فنآوری پیش رو تطبیق دهند تا بتوانند ادامه حیات داشته باشند.
جهانی شدن
[ویرایش]از بعد اجتماعی فعالیتهای اصلی به عنوان یک واحد یگانه اما در ابعاد جهانی انجام میشود. بدین ترتیب حتی کسانی که از دانش بالایی برخوردارند هم باید خود را با کل تطبیق دهند. این امر در حالی است که موقعیتهای شغلی اکثراً محلی هستند. ابعاد دیگر جهانی شدن بر جنبههای دیگری از زندگی مانند رسانه، علم، فرهنگ و اطلاعات تأثیر میگذارد.
شبکه شدن
[ویرایش]بدیهی است جزو الزامات و البته هزینهبرترین عوامل دنیای تکنولوژی است. به واسطه آن گردش پول، اطلاعات، تکنولوژی (فناوری)، تصویر، کالا، خدمت و یا حتی افراد انجام میشود.
وجه دیگر نسل اطلاعات
[ویرایش]نابرابری، فقر، بدبختی و محرومیت اجتماعی: برای آنکه تأثیر فقر و نابرابری را بهتر درک کنیم باید ابتدا تفاوت بین رابطه مصرف و تولید و سپس افتراق چهار فرایند خاص در هر دو مجموعه از روابط را درک نماییم. رابطه مصرف به میزان تولید کافی بستگی دارد. در اینجا باید بین نابرابری، قطبش، فقر و بدبختی تفاوت قائل شویم. نابرابری به توزیع نابرابر ثروت، قطبش به اختلاف طبقاتی فاحش، فقر به حداقل میزان ضروری جهت ادامه زندگی و بدبختی به نبود حداقل میزان ضروری دلالت دارد. وقتی به بررسی جوامع جهانی میپردازیم متوجه افزایش شدید میزان نابرابری بین کشورها و متوسط بین ساکنین یک کشور، بهبود شرایط برخی کشورها (هند، جنوب شرقی آسیا، اسپانیا)، نابرابری بیشتر (آمریکا، انگلیس، مکزیک و برزیل) و قطبش شدید در همه دنیا میشویم. تحلیل فقر پیچیدهتر است. IT در برخی کشورهای بزرگ مانند چین و هند و برزیل منجر به کم شدن نسبت شده است اما در اکثر کشورها این نسبت رو به رشد است. در مورد بدبختی (۵۰ درصد پایینتر از خط فقر) نیز این عدد در اکثر کشورها زیاد شده است.
عواملی که در ارتباط تولید دیده میشوند:
۱- افزایش فعالیتهای فردی مبتنی بر مهرتهای فرد که منجر به کم شدن روابط اجتماعی میشود.
۲- بهرهکشی شدید بدان معنا که تحکیل هنجارهای نامطلوب بر نیروهای آسیبپذیر (مهاجران، زنان، نوجوانان و معلولین) رخ میدهد.
۳- محرومیت اجتماعی بدان معنا که افراد خاصی دسترسی به منابعی که منافع تصادفی برای آنها دارد، نخواهند داشت.
۴- تجمیع انحرافی: کسب درآمد از راههای غیر مشروع
ارتباط بین سرمایهداری اطلاعاتی و بحران رو به رشد اجتماعی
[ویرایش]ناهمواریهای اجتماعی افراطی در ارتباط با انعطافپذیری و سرمایهداری اطلاعاتی میباشند. تحصیل، علم، اطلاعات و تکنولوژی به عنوان منابع تولید ارزش در اقتصاد اطلاعاتی، دارای اهمیت زیادی شدهاند. جنبه تحصیلی این امر صرفاً در مدارس یافته نمیشود و افراد میبایستی با توجه به شرایط جامعه آن را کسب نمایند. مثلاً تکنولوژی منجر به تغییر از تولید سنتی به مدرن در صنعت کشاورزی شده است. بر خلاف تصور عام تکنولوژی منجر به افزایش بیکاری نمیشود بلکه شغلهای جدیدی را نیز ایجاد میکنداما مثلاً در جاهای خاصی که دستمزدها بالا است یا کارگران/کارفرمایان تمایلی به استفاده از آن ندارند منجر به افزایش بیکاری هم شده است.
جهان چهارم
[ویرایش]این جهان ترکیبی از افراد و مناطقی است که ارزشهای خود را در جهت منافع غالب در سرمایهداری اطلاعاتی از دست دادهاند. افراد این جوامع سهم اندکی در تولید و مصرف دارند، کمسواد یا بیسواد هستند، امکان تهیه مسکن ندارند و برخی نیز معتاد شدهاند. در حالیکه افراد با ارزش از طریق شبکهها به یکدیگر متصل شدهاند، این افراد از سایرین جدا هستند. این افراد در کلیه جوامع دیده میشوند و طرد اجتماعی و یاس و ناامیدی از دستاوردهای آنان است.